چهل گام با امام 1


 

چهل گام با امام‏

سیدضیاء مرتضوى‏

گام پنجم: مشارطه، مراقبه، محاسبه‏

کسى که قدم در میدان «جهاد اکبر» نهاده است، گام‏هاى خویش را باید استوار بردارد. «تفکر» و «عزم» از نخستین گام‏هاى این جهاد بزرگ است که پیشتر در همگامى با امام خمینى(ره) توشه‏اى از آنها برگرفتیم. مشارطه، مراقبه و محاسبه که یکى پس از دیگرى، در مجموع گام مهمى در فائق آمدن بر مشکلات و موانع عرصه تربیت نفس و فاصله گرفتن از تاریکخانه نفس مى‏باشد، یکى دیگر از گام‏هاى اولیه‏اى است که سالک باید بردارد. حضرت امام در توضیح این سه جزء مى‏نویسند:
«از امورى که لازم است از براى مجاهد، مشارطه و مراقبه و محاسبه است. مشارطه آن است که در اوّل روز مثلاً با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند تبارک و تعالى رفتار نکند. و این مطلب را تصمیم بگیرد. و معلوم است که یک روز خلاف نکردن، امرى است خیلى سهل، و انسان مى‏تواند با آسانى از عهده بر آید. تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما و ببین چقدر سهل است. ممکن است شیطان و جنود آن ملعون، بر تو این امر را بزرگ نمایش دهند، ولى این از تلبیسات (= به اشتباه انداختن‏هاى) آن ملعون است. او را از روى واقع و قلب لعن کن، و اوهام باطله را از قلب بیرون کن، و یک روز تجربه کن، آن وقت تصدیق خواهى کرد.
و پس از این مشارطه، باید وارد مراقبه شوى و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشى، و خود را ملزم بدانى به عمل کردن به آن، و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که خلاف فرموده خدا است، بدان که این از شیطان و جنود او است که مى‏خواهند تو را از شرطى که کردى باز دارند. به آنها لعنت کن و از شرّ آنها به خداوند پناه ببر، و آن خیال باطل را از دل بیرون نما و به شیطان بگو که من یک امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالى نکنم. ولىّ نعمت من سال‏هاى دراز است به من نعمت داده، صحّت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و لطف‏هایى کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم، از عهده یکى از آنها بر نمى‏آیم. سزاوار نیست یک شرط جزئى را وفا نکنم.»
روشن است همان گونه که حضرت امام(قده) در ادامه اشاره کرده‏اند این مراقبت با هیچ یک از کارهاى روزمرّه منافات ندارد. پس از این شب‏هنگام، زمان «محاسبه» فرا مى‏رسد و باید به حساب کارهاى روز و شرطى که سالک با خود کرده است برسد:
«آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشى در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آوردى؟ و با ولىّ نعمت خود در این معامله جزئى خیانت نکردى؟
اگر درست وفا کردى، شکر خدا کن در این توفیق و بدان که یک قدم در پیش رفتى و مورد نظر الهى شدى، و خداوند ان شاءاللَّه تو را راهنمایى مى‏کند در پیشرفت امور دنیا و آخرت و کار فردا آسان‏تر خواهد شد. چندى به این عمل مواظبت کن، امید است ملکه گردد از براى تو، به طورى که از براى تو، کار خیلى سهل و آسان شود.»
در این محاسبه اگر شخص سالک ملاحظه کرد که على‏رغم شرط اولیه، سستى کرده است طبیعى است که باید تصمیم بر جبران بگیرد:
«اگر خداى ناخواسته در وقت محاسبه دیدى سستى و فتورى شده در شرطى که کردى، از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عمل شرط، قیام کنى، و به این حال باشى تا خداى تعالى ابواب توفیق و سعادت را بر روى تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند.» «منبع: چهل حدیث، ص‏9 - 8، نشر رجاء»

گام ششم: حفظ پرنده خیال‏

حضرت امام خمینى پس از اشاره به مقام اوّل نفس که عبارت از منزل ملک و ظاهر و دنیاى آن است، در فصلى جداگانه، به نخستین شرط مجاهده براى غلبه بر شیطان و جنود آن مى‏پردازند که «ضبط خیال» است. پرنده خیال اگر در تصرف سالک در نیاید و زمام پرواز آن رها شود، زمینه حضور جنود شیطان در مملکت دل و صفحه نفس فراهم گشته است و سنگرها یکى پس از دیگرى توسط شیطان فتح مى‏شود:
«بدان که اوّل شرط از براى مجاهد در این مقام و مقامات دیگر که مى‏تواند منشأ غلبه بر شیطان و جنودش شود، حفظ طایر خیال است. چون که این خیال مرغى است بس پرواز کن، که در هر آنى به شاخى خود را مى‏آویزد، و این موجب بسى از بدبختى‏ها است. و خیال یکى از دستاویزهاى شیطان است که انسان را به واسطه آن بیچاره کرده، به شقاوت دعوت مى‏کند. انسان مجاهد که در صدد اصلاح خود بر آمده و مى‏خواهد باطن را صفایى دهد، و آن را از جنود ابلیس خالى کند باید زمام خیال را در دست گیرد، و نگذارد هر جا مى‏خواهد پرواز کند و مانع شود از اینکه خیال‏هاى فاسد باطل براى او پیش آید، از قبیل خیال معاصى و شیطنت. همیشه خیال خود را متوجه امور شریفه کند، و این اگر چه در اوّل امر قدرى مشکل به نظر مى‏رسد و شیطان و جنودش آن را به نظر، بزرگ جلوه مى‏دهند، ولى با قدرى مراقبت و مواظبت، امر سهل مى‏شود.»
آنگاه حضرت امام(قده) در تأکید بر اهمیت حفظ این سنگر یادآور مى‏شوند:
«ملتفت باش که خیالات فاسده قبیحه و تصورات باطله از القائات شیطان است که مى‏خواهد جنود خود را در مملکت باطن تو برقرار کند، و تو که مجاهدى با شیطان و جنودش، و مى‏خواهى صفحه نفس را مملکت الهى و رحمانى کنى، باید مواظب کید آن لعین باشى و این اوهام بر خلاف رضاى حق تعالى را از خود دور نمایى تا ان شاءاللَّه در این جنگ داخلى، این سنگر را که خیلى مهم است از دست شیطان و جنودش بگیرى که این سنگر، به منزله سر حدّ است. اگر اینجا غالب شدى، امیدوار باش.»
در اختیار گرفتن پرنده خیال و مقابله با جنود شیطان در مملکت نفس، به جز با استعانت از امدادهاى غیبى حضرت حق جلّ و علا ممکن نیست و این چنین است که امام(قده) استمداد از درگاه خداوند براى غلبه بر اوهام و خیالات باطله را امرى ناگزیر مى‏شمارند:
«و اى عزیز! از خداى تبارک و تعالى در هر آن استعانت بجوى و استغاثه کن در درگاه معبود خود، و با عجز و الحاح عرض کن: بارالها! شیطان دشمن بزرگى است که طمع بر انبیا و اولیاى بزرگ تو داشته و دارد. تو خودت با این بنده ضعیف گرفتار أمانى و أوهام باطله و خیالات و خرافات عاطله، همراهى کن که بتواند از عهده این دشمن قوى برآید، و در این میدان جنگ با این دشمن قوى که سعادت و انسانیت مرا تهدید مى‏کند، تو خودت با من همراهى فرما که بتوانم جنود او را از مملکت خاص تو خارج کنم و دست این غاصب را از خانه مختصّ تو کوتاه نمایم.»

«منبع: چهل حدیث، ص‏17 - 16، نشر رجاء»