زنان تانزانیا


 

زنان تانزانیا

غلامرضا گلى‏زواره‏

ویژگى‏هاى جغرافیایى‏

کشور تانزانیا با 945000 کیلومتر مربع وسعت در نیمکره شرقى و در پایین خط استوا و در شرق قاره آفریقا قرار گرفته است. از شمال با «کنیا» و «اوگاندا»، از غرب با «رُوندا»، «بُروندى» و «زئیر» هم‏مرز بوده و از سمت شرق به «اقیانوس هند» و از جنوب به «زامبیا»، «مالاوى» و «موزامبیک» محدود مى‏گردد.
جمهورى متحده تانزانیا از یک سرزمین اصلى به نام «تانگانیکا» و نیز جزایر «زنگبار» و «پُمبا» تشکیل شده است.(1)
آب و هواى این کشور در نواحى ساحلى گرم و مرطوب و در فلات‏هاى مرکزى گرم و خشک و در نواحى کوهستانى معتدل است. بخش‏هاى ساحلى از جلگه‏هاى هموار و قسمت‏هاى مرکزى از فلات‏هاى مرتفعى به وجود آمده است. تانزانیا از شمال به قله «کلیمانجارو» که مرتفع‏ترین قله آفریقا است محدود مى‏گردد. قله «نگرونگرو» که بیش از 20 کیلومتر عرض دارد و بزرگ‏ترین دهانه آتشفشان جهان است در تانزانیا دیده مى‏شود. این کشور چندین دریاچه دارد که بزرگ‏ترین آنها دریاچه «ویکتوریا» در شمال است که سرچشمه رودخانه «نیل» مى‏باشد.(2)
نام «تانگانیکا» و سپس «تانزانیا» از نام دریاچه این کشور یا شهر بزرگ آن یعنى «تانگا» گرفته شده است. در سال (1299ش) - 1920م نام «تانگانیکا» به صورت تحت‏الحمایه تانگانیکا در آمد و سرانجام در سال (1341ش) - 1962م با کسب استقلال، جمهورى تانگانیکا نامیده شد و در سال (1343ش) - 1964م چون «زنگبار» به آن پیوست، نام رسمى جمهورى متحده تانزانیا را برگزید.(3)

مشخصات اجتماعى و فرهنگى‏

تانزانیا 32 میلیون نفر سکنه دارد که از این میزان حدود 700000 نفر در جزیره زنگبار و بقیه در سرزمین اصلى اقامت دارند. آهنگ رشد جمعیت بالاست و حدود 3% مى‏باشد. 80% مردم در روستاها و بقیه در کانون‏هاى شهرى اقامت دارند. حدود 98% جمعیت کنونى تانزانیا را سیاهان در بر مى‏گیرند که در قالب 120 قبیله کوچک و بزرگ در نواحى گوناگون زندگى مى‏کنند که هر کدام از آنان آداب و رسوم و زبان ویژه‏اى دارند و بر اساس ویژگى‏هاى نژادى به پنج گروه «بانتو»، «هامیت»، «نیلوهامیت»، «بوشمن» و «لو» تقسیم مى‏شوند. همین ویژگى مشکلات اجتماعى، سیاسى و اقتصادى بسیارى را براى تانزانیا به وجود آورده است. غالب مردم کشاورز و دامپرورند. با این وصف این جمعیت انبوه همواره چشم به راه کمک‏هاى دولتى براى ساختن مدارس، درمانگاهها، جاده‏ها و دیگر امور عمرانى هستند و این در حالى است که فقر کلى حاکم بر کشور راه را براى هر گونه توسعه جدى و پایدار در مناطق شهرى و روستایى بسته است. در کشورى چون زامبیا با اتحاد سه قبیله اکثریت تشکیل مى‏شود اما در تانزانیا براى ایجاد چنین اکثریتى و داشتن حکومتى باثبات به اتحاد 14 قبیله بزرگ نیاز مى‏باشد. درآمد سرانه در تانزانیا بسیار اندک مى‏باشد و همین ویژگى تانزانیا را در ردیف فقیرترین کشورهاى جهان قرار داده است و این سرزمین به کمک‏هاى خارجى وابسته است. در این میان بانوان در جامعه سنتى تانزانیا وضع دشوار و فقیرانه‏ترى دارند. سطح نازل فرهنگ و غلبه روحیه مردسالارى سبب شده که زنان تانزانیایى از انواع خشونت‏هاى خانگى و تبعیض‏هاى اجتماعى و اقتصادى در رنج باشند. هندى‏ها در سواحل تانزانیا حضورى چشمگیر دارند و در حال حاضر هزاران آسیایى براى داد و ستد و بازرگانى به تانزانیا مى‏آیند. اگر چه مهاجرت و ازدواج برون‏گروهى در میان قبایل آفریقایى صورت مى‏گیرد، اغلب مردم این کشور تا پایان قرن اخیر به صورت جدا از هم زندگى مى‏کردند. غالب قبایل، وابسته به محصولات کشاورزى‏اند و غذاى آنان از ذرت و موز تشکیل شده است. خانه‏هاى مردم عمدتاً چوبى بوده و با سفال یا پوشال پوشانیده شده است. یکى از صحنه‏هاى جالب در تانزانیا که توجه هر گردشگرى را به سوى خود جلب مى‏کند، زنانى است که اغلب بافتنى‏هاى زیبا و الوان را با خود حمل مى‏کنند تا به فروش برسانند.(4)
زبان رایج در تانزانیا «سواحیلى» است که 60% لغات آن از زبان عربى گرفته شده است و آمیزه‏اى از زبان‏هاى بانتو، عربى، انگلیسى و مقدار کمى پرتغالى، فارسى و هندى است.
اکثریت مردم تانزانیا مسلمان هستند. آنان غالباً در سواحل شرقى و جزایر زنگبار و پمبا سکونت دارند. از نژاد اعراب، هندى و ایرانى مى‏باشند که سال‏ها قبل به این کشور مهاجرت کرده‏اند. علاوه بر اسلام مذاهب مسیحیت و بومى در این کشور پیروانى دارد.(5)

هویت خانواده‏

تمامى مردم تانزانیا هویت خود را در خانواده مى‏جویند از این‏رو روابط خانوادگى در این کشور قوى است. خانواده در این سرزمین به زن و شوهر و فرزندان منحصر نمى‏گردد بلکه عموها، عمه‏ها، خاله‏ها، برادران و دایى‏ها را در بر مى‏گیرد. در رأس هر خانواده که امکان دارد تعداد آن به 50 نفر برسد، پیر طایفه قرار دارد. حفظ عزت خانواده، رفع اختلافات میان اعضاى آن و هدایت کودکان بر عهده این فرد سالخورده است و معمولاً افراد به نصایح و دستوراتش گوش فرا مى‏دهند.
ازدواج در جامعه تانزانیا نشانه‏اى مقدس مى‏باشد و اشخاص زمانى داراى اهمیت، اعتبار و نفوذ هستند که پیوند زناشویى انجام دهند. در میان برخى قبایل، افرادى که تن به این موضوع نداده‏اند و از ازدواج طفره رفته‏اند، ناتوان و غیر طبیعى محسوب مى‏شوند. مراسم ازدواج در مناطق روستایى و حتى در برخى نواحى شهرى به شیوه سنتى و توأم با جشن‏هاى بزرگ برگزار مى‏شود. پرداخت شیربها و مهریه عروس نیز طبق آداب خاصى انجام مى‏پذیرد و در هر طایفه‏اى داراى تشریفات ویژه‏اى است.(6) رسم تعدد زوجات در بین تمامى قبایل آفریقا رواج دارد و بر طبق باورهاى قدیمى، مرد هرگز نمى‏تواند در طول زندگى به یک همسر اکتفا کند. البته در این گونه موارد همسر اول که حالت کدبانو دارد اهمیت ممتاز و نقش ویژه خود را حفظ مى‏کند و مدیریت منزل را بر عهده دارد و اصلاً او وظیفه تحقیق در خصوص اوضاع رفتارى و اخلاقى زن دوم یا سوم شوهرش را بر دوش مى‏گیرد.(7)
زنان در بیشتر قبایل داراى شخصیت اجتماعى مهمى هستند و در گروههاى نژادى گوناگون جداى از وظایف روزانه خانه‏دارى به عنوان مادر در نظر گرفته مى‏شوند. آنان به سبب نقش صلح‏آفرین و مسالمت‏آمیز خود مورد تحسین بزرگان قوم قرار مى‏گیرند. کودکان نیز در جوامع سنتى از اهمیت خاصى برخوردارند و دیده به جهان گشودن آنان به منزله رحمت و نعمت الهى به شمار مى‏آید و خردسالان عاملى استوار براى استحکام خانواده‏ها، مورد علاقه والدین مى‏باشند. طبق سنت‏هاى محلى بچه‏ها باید پدر و مادر را تکریم کنند و در امورات زندگى به آنان کمک کنند و چون والدین سالخورده شدند آنان را تحت سرپرستى خود قرار دهند. پس از ورود پسران به دوره بزرگسالى، آنان منازل پدر خویش را ترک مى‏کنند و در کلبه‏هاى خود سکونت مى‏ورزند.(8)

روایت رنج و شادمانى‏

در غالب قبایل وقتى زن آبستن مى‏گردد، مراسم عبادى خاصى در این راستا انجام مى‏گیرد و قربانى‏هایى براى حفظ سلامتى مادر و جنین وى اهدا مى‏گردد. در ایام حاملگى، زنان اجازه کارهاى سنگین یا عصبانى شدن و نزاع و جدال با دیگران را ندارند و در میان برخى طوایف رسم است که زن تا به دنیا آمدن بچه با والدین خویش زندگى مى‏کند. هنگام وضع حمل، قابله‏هاى سنتى به دنیا آوردن نوزاد را به عهده مى‏گیرند. نامگذارى فرزند طى مراسمى خاص انجام مى‏شود.
طلاق در بین قبایل تانزانیا تا حدود بیست سال قبل امرى ناشناخته بود و به ندرت و با نفرت انجام مى‏گرفت ولى از زمان ورود فرهنگ مهاجم و کمرنگ شدن آداب و رسوم کهن بومى این پدیده هم‏اکنون در مناطق شهرى بسیار به چشم مى‏خورد. مشکلات اقتصادى و اجتماعى و در مواردى فساد و فحشا از دلایل مهم گسستن پیوند زن و شوهر مى‏باشد. البته در صورت بروز اختلاف میان زوجین، میانجى‏هایى که از هر دو طرف انتخاب مى‏شوند مى‏کوشند مصالحه به عمل آورند زیرا هیچ کدام از طوایف، طلاق را روا نمى‏دانند و تنها در صورتى مورد پذیرش قرار مى‏گیرد که زن و شوهر براى حریم خانواده، احترامى قایل نباشند و روابط زن و مرد و زندگى آینده کودکان با خطر مواجه گردد یا احیاناً ادامه این زندگى روابط دو قبیله را دچار تیرگى و آشفتگى مى‏نماید.(9)
هنگامى که غریبه‏اى وارد خانه‏ها مى‏شود، بهترین امکانات و مواد غذایى در اختیارش قرار مى‏گیرد. غذا معمولاً توسط زنان تهیه مى‏شود و هنوز هم در میان برخى قبایل مرسوم است که آنان دو زانو نشسته و از سایر افراد خانواده و مهمانان خود پذیرایى مى‏کنند. مردم تانزانیا با وجود مواجه بودن با فقر و نابسامانى‏هاى اجتماعى، زندگى شادى دارند و در قالب خواندن آواز و اصواتى زیبا، شادمانى را پدید مى‏آورند. برنامه‏هاى فرح‏انگیز غیر از آنکه از روح آرام آنان حکایت دارد، نمودارى از آداب و رسوم سنتى و حوادث و وقایع تانزانیا هم هست و موزیک این رسوم جایگاه خاصى در فرهنگ قبایل دارد.
لباس‏هاى زنان، قطعه‏هاى پارچه‏هاى یکسره‏اند که در طرح‏ها و رنگ‏هاى گوناگون به دور بدن آنان پیچیده مى‏شود. تمامى بانوان در هر سن و صرف نظر از مکان و مناسبت خانوادگى، محل کار، مزرعه، جشن، عروسى، تشییع جنازه و مجالس رسمى، این نوع لباس‏ها را مى‏پوشند. بسیارى از این زنان با استفاده از پوشش‏هاى یاد شده بچه‏هاى کوچک و شیرخوار خود را بر دوش حمل مى‏کنند و یا وسایل و لوازم خریدارى شده را جابه‏جا مى‏کنند و اگر شوهر بخصوص در نواحى ساحلى، قادر به خرید این لباس براى همسر خویش نباشد، چنین موضوعى نه تنها توهین و تحقیر براى زن و خانواده‏اش به شمار مى‏رود، بلکه امکان دارد حتى برگزارى ازدواج و شروع زندگى جدید را به مخاطره افکند. علاوه بر لباس‏هاى سنتى، آرایش‏هاى قومى و قبیلگى که نمادى از طلسم و دور نمودن سحر و جادو مى‏باشد، نیز در بین زنان رواج دارد. غذاى مشترک و رایج در اکثر قبایل تانزانیا، خوردنى حلیم‏مانندى موسوم به «اوگالى» است که مخلوطى از آرد ذرت، گوشت و سبزیجات به همراه کمى ماهى و گوشت سرخ شده بز مى‏باشد. اگر چه در شهرها این خوراکى به صورت آماده وجود دارد اما در روستاها توسط زنان با رنج و مشقت فراوان تهیه مى‏شود. همچنین زنان نوعى ماهى را که در رودخانه‏هاى تانزانیا موجودند در مقابل گرما و نور خورشید خشک مى‏کنند و سپس به همراه فلفل قرمز و سیاه، پیاز و گوجه‏فرنگى در آب مى‏جوشانند و از آن سوپ ماهى خوشمزه‏اى تهیه مى‏کنند که بسیار مورد علاقه مردم است.(10) زنان معمولاً هنگام مرگ بستگان شیون و گریه را با صداى بلند آغاز مى‏کنند ولى مردان در انظار، اجازه گریه ندارند. پس از خاکسپارى مرده، مرسوم است که زنان موهاى خود را از ته مى‏تراشند!(11)

زنان ماسائى‏

با وجود گسترش روابط تانزانیا با دیگر کشورهاى جهان طى چهار دهه پس از استقلال قبایل موجود همچنان بر حفظ و تداوم میراث گذشته و فرهنگ و سنت‏هاى خود اصرار دارند و اجراى مراسم عبادى کهن و آداب و رسوم گذشتگان هنوز در بین اقوام و طوایف تانزانیا رواج دارد البته ورود مظاهر تمدنى جدید، تهاجم فرهنگ غربى و رسوخ باورهاى مسیحیت در بین این قبایل تا حدودى موجب سست شدن بنیان سنتى طوایف شده است. این ویژگى در شهرهایى چون دارالسلام (مرکز حکومت) و شهرهاى مهمى چون «زنگبار»، «تانگا»، «موانزا»، «تایورا»، «موروگورو» و «موشى» قابل مشاهده است در حالى که در نواحى شمالى و غربى و خصوص روستاها سنت‏هاى بومى تا حدودى دست‏نخورده باقى مانده است.(12)
در قبیله «یائوها» احترام به سالخوردگان و فرمانبردارى از رئیس قبیله هنوز رواج دارد و مردان این طایفه پس از ازدواج به دهکده زنان خود نقل مکان مى‏کنند. دختران پس از رسیدن به سن پنج سالگى با مادربزرگِ مادرى خود زندگى مى‏نمایند و پسران در کلبه‏هاى اشتراکى به سر مى‏برند.
ماسائى‏ها مهم‏ترین قبایل تانزانیا را تشکیل مى‏دهند. در جامعه مذکور پسران در مقایسه با دختران نقش مهم‏ترى دارند و پس از انجام یک سرى امور مخاطره‏انگیز مى‏توانند به گروه بزرگسالان وارد شوند. زنان ماسائى مقادیر زیادى از وسایل تزئینى را به گردن، بازو و پاهاى خود مى‏آویزند که با توجه به مقدار آن و وزنى که بر حمل‏کننده وارد مى‏کند، جاى بسى شگفتى است که چگونه آنان مى‏توانند راه بروند. آنان علاوه بر این از شانه تا آرنج و همچنین از قوزک پا تا زانوها را
با سیم‏هاى فلزى مى‏پوشانند که نوعى زینت برایشان به شمار مى‏آید. زنان از دو پوست به عنوان لباس استفاده مى‏کنند که یکى را به دور کمر مى‏پیچند و دیگرى از شانه تا پایین پاى بانوان را در بر مى‏گیرد. پوشش زنان بهتر از لباس مردان است و به زیبایى آنان کمک مى‏کند. گوش‏هاى آنان به طریق خاصى سوراخ شده و فنرهایى را بر گردن خود آویخته‏اند. موهاى سر را با گِلى مخصوص مى‏شویند. آنان با وجود آنکه از سوء تغذیه و کمبود مواد پروتئینى رنج مى‏برند اما غالباً از بدن‏هایى ورزیده و هیکلى درشت برخوردارند. در این قبیله هر که قصد ازدواج با دخترى را دارد باید به شکار شیرى برود و بعد از اینکه سر آن را برید، آن را به عنوان نشان شجاعت و دلاورى خود براى پدرزن خویش ببرد. این عمل بدان سبب است که بدانند پسر براى خود مردى شده است.(13)
دخترى که مى‏خواهد شوهر کند با رقصى محلى و پایکوبى دختران دیگر به منزل مادربزرگش برده مى‏شود و بعد از چند روزى اقامت در آنجا بر دوش شخصى قرار مى‏گیرد و در حالى که پارچه‏اى روى سرش انداخته‏اند او را به منزل پدرى‏اش برمى‏گردانند و در راه، دختران قبیله با سرودن اشعارى او را همراهى مى‏نمایند.(14) در آنجا پارچه‏اى به دور سر عروس پیچیده مى‏شود و آن مقدار از اعضاى بدن وى را که نمایان است کُنجد مى‏زنند و این کار را معمولاً خانواده عروس انجام مى‏دهند. سپس عروس را روى زمین یا صندلى نشانیده و اطرافیان برایش هدایایى مى‏آورند. در پایان، پدر عروس و وابستگان وى را معرفى مى‏کنند سپس عروس را به خانه داماد مى‏برند. در منزل شوهر، شیخ محل را دعوت مى‏کنند تا برایشان دعا بخواند و آرزوى خوشبختى و سلامتى براى هر دو زوج بنماید.(15)
اکثر ماسائى‏ها اعم از زن و مرد داراى یک نام هستند. زن ماسائى تا زمانى که ازدواج نکرده است به نام مادرش خوانده مى‏شود و پس از ازدواج، همسرش نام دیگرى به وى مى‏دهد و این نام تا زمانى که کودکى به دنیا نیاورده است به او اطلاق مى‏گردد. پس از بچه‏دار شدن، زن به نام بزرگ‏ترین فرزندش خوانده مى‏شود و اگر از نعمت بچه محروم باشد تا آخر عمر به اسم شوهر نامیده مى‏شود. مردى که ازدواج مى‏کند، پدرزن و مادرزن خود را «باگِر» مى‏نامد و اجازه ندارد آنان را با اسم خود فرا بخواند ولى عروس بر خلاف داماد، پدرشوهر و مادرشوهر را با عنوان پدر و مادر صدا مى‏زند.
دختران ماسائى قبل از ازدواج غالب وقت خود را به آواز و گشت و گذار دسته‏جمعى مى‏گذرانند و تقریباً هیچ گونه کارى انجام نمى‏دهند ولى پس از تشکیل خانواده و آغاز زندگى زناشویى، فعالیت اصلى آنان منحصر به پخت غذا و سایر امور خانه‏دارى است و بعد از به دنیا آوردن فرزند، کار واقعى آنان آغاز مى‏گردد که شامل ساختن خانه‏هاى دهکده، جمع‏آورى هیزم، بچه‏دارى، حمل و نقل وسایل گوناگون، کاشت و برداشت محصولات کشاورزى و غیره مى‏گردد. آنان معمولاً در سراسر عمر، این کارهاى فرساینده و خسته‏کننده را انجام مى‏دهند. زنانى که همسر خود را از دست مى‏دهند مجدداً ازدواج نمى‏کنند و به خانه مادر باز مى‏گردند و اگر وى در قید حیات نباشد، در منزل برادر خود اقامت مى‏گزینند.(16)

تولیدکنندگان اصلى‏

زنان در مناطق روستایى همه روزه حدود هشت ساعت در مزارع به کشت و زرع، پاک کردن زمین از علف‏هاى هرز و برداشت محصول مى‏پردازند. آنان ناگزیرند با استفاده از وسایل کهنه و ابزارهاى ابتدایى، زمین را شخم بزنند که کارى خسته‏کننده و عذاب‏آور است و البته براى بهره‏بردارى از زمین هم روشى نامناسب است. آنان باید بذر و کود را حمل کنند، انبار کردن محصولات و تهیه غذا را نیز بر عهده دارند. مردان در فعالیت‏هاى فنى و شیوه‏هاى جدید کشت و تکنیک‏هاى جدید برداشت، فعالیت دارند ولى در مجموع کار عمده تولید فرآورده‏هاى زراعى آن هم با مشقت فوق‏العاده و روشى غیر عادلانه بر دوش زنان است و آنان با وجود این کارى که انجام مى‏دهند به عنوان کارگرانى ساده و بدون مهارت به شمار مى‏آیند.
در سراسر دهکده‏ها و نواحى تحت قلمرو قبایل، زنان از طلوع صبح فعالیت‏هاى دامى خود را آغاز مى‏کنند که شامل دوشیدن گاوها، غذا دادن به گوسفندها و بزها و تهیه فرآورده‏هاى غذایى نظیر ماست، کره، خامه، تخم‏مرغ و احیاناً فروش آنها در بازارهاى محلى مى‏باشد. به دلیل عدم توسعه راههاى ارتباطى، بخش مهمى از تولیدات زنان در این بخش به مراکز شهرى و نقاط مورد نیاز نمى‏رسد و این امر موجب به هدر رفتن بخش مهمى از فعالیت زنان مى‏باشد.
در بخش صنعت، زنان نقش حاشیه‏اى دارند و با وجود اینکه از سال‏هاى (1349ش) - 1970م در کارخانه‏هاى کاغذسازى، صنایع شیمیایى، آهن و تولید استیل مشغول کار شدند با این حال نازل‏ترین مشاغل فنى به آنان واگذار شد و صاحبان صنایع از واگذارى هر گونه امکانات به آنان خوددارى کردند و در مجموع مراکز صنعتى تانزانیا به طور کامل در اختیار مردان است. البته زنان موفق شده‏اند در برخى صنایع کوچک و کم‏اهمیت همچون بافندگى، نقشى را عهده‏دار شوند هر چند در این بخش نیز از قدرت تصمیم‏گیرى و مدیریت برخوردار نمى‏باشند. زنان در بخش ماهیگیرى مشارکت مهمى ندارند و صرفاً به خشک نمودن ماهى‏هاى خاص و فروش آنها در بازارهاى محلى مشغولند.

آموزش و بهداشت‏

در عصر سلطه استعمار بر تانزانیا، تحصیلات منحصر به گروه خاصى بود و زنان آفریقایى از کسب دانش دور ماندند و معدود مدارسى که به سپاهیان اختصاص یافت غالباً در بر گیرنده پسران بود و تنها در چند مرکز از دختران ثبت‏نام مى‏کردند. پس از استقلال به دختران به گونه‏اى مساوى اجازه ورود به مراکز آموزشى داده شد و از سال (1353ش) - 1974م تحصیلات از سن هفت سالگى براى دختر و پسر اجبارى شد و دولت تمامى محدودیت‏هایى را که براى دختران در امر آموزش وجود داشت به کنارى نهاد و زنان اجازه یافتند در مراکز آموزش فنى و حرفه‏اى به کسب مهارت‏هاى تخصصى بپردازند. با این وجود درصد قابل توجهى از دختران براى گمارده شدن در مزارع کشاورزى و نیز به دلیل ازدواج، ترک تحصیل کردند و خانواده‏ها به منظور دریافت مبلغى جزیى به عنوان شیربها، ترجیح مى‏دادند دختران را به خانه شوهر بفرستند. این وضع مربوط به تحصیلات دوره ابتدایى است. در مقطع متوسطه هم وضع زنان رضایت‏بخش نمى‏باشد. در دوره تحصیلات عالى نیز وضع بانوان مطلوب نبوده است و درصد کمى از دانشجویان دانشگاه «دارالسلام» و سایر مراکز آموزش عالى کشور را زنان تشکیل مى‏دهند. همین مقدار اندک هم به دلیل برخى موانع و نابرابرى ناپیداى بین زنان و دختران صرفاً در علوم انسانى و هنرى تحصیل کرده‏اند نه در رشته‏هاى مورد نیاز جامعه و علوم کاربردى مثل فنى و پزشکى. سازمان‏هاى دولتى و خصوصى نیز ترجیح مى‏دهند بورسیه‏هاى خود را در اختیار مردان قرار دهند اگر چه در سال‏هاى اخیر در این باره اقداماتى صورت گرفته است.(17)
مشکل دیگر این است که کلاس‏هاى درسى در این کشور از دوره ابتدایى تا دانشگاه به صورت مختلط است. با وجود اینکه 85% دانش‏آموزان دوره ابتدایى و 30% دانش‏آموختگان مقطع متوسطه مسلمان هستند. اگر چه 85% مردم تانزانیا باسوادند و این رقم مدیون تلاش‏هاى «جولیوس نایررره» مى‏باشد اما درصد ناچیزى از آن به زنان اختصاص دارد. فرقه‏هاى مذهبى، مدارس خاص خود را دارند و شیعیان اثنى‏عشرى مدارس مختلط ندارند.(18)
اوضاع بهداشتى زنان تانزانیا وضع ناگوارى دارد. زایمان‏هاى مکرر و خطر انتقال بیمارى‏هایى چون ایدز، وبا، اسهال خونى، آبله، کم‏خونى و سوء تغذیه، گروه کثیرى از بانوان را در معرض آسیب جدى قرار داده است که بسیارى از این بیمارى‏ها توسط مردان به آنان انتقال یافته است. سیاست‏هاى ملى بهداشتى و برنامه‏ریزى دولت در این باره پس از استقلال تانزانیا برخى از بیمارى‏هاى مرگبار را تا حدودى تحت کنترل قرار داده است. در رأس این برنامه‏ها، ارتقاى اوضاع بهداشتى، سالم‏سازى محیط زنان و کودکان و واکسینه نمودن آنان در برابر بیمارى‏هاى مُسرى قرار دارد. به علاوه مأموران بهداشت از طریق آموزش مادران و افزایش اطلاعات آنان در مورد نحوه تغذیه و شیر دادن کودکان و مراقبت از این افراد در برابر بیمارى مالاریا کوشیده‏اند میزان مرگ و میر عمومى را در بین زنان و اطفال بکاهند.(19)
یکى از معضلات مهم زنان تانزانیا این است که آنان در سنین زیر پانزده سال به دلیل آداب و رسوم محلى و شرایط گرمسیرى کشور و بلوغ زودرس ازدواج مى‏کنند و داراى فرزند مى‏شوند. مادر شدن در سنین نوجوانى صدمات فراوانى متوجه بانوان مى‏نماید. همچنین آنان از تغذیه نامناسب و کمبود مواد پروتئینى، ویتامینى و املاح معدنى مورد نیاز رنج مى‏برند. بر این ضایعه باید کارهاى سخت آنان را در مزارع افزود. از این‏رو بسیارى از زایمان‏هاى قبل از موعد زنان منجر به مرگ مادران و افراد خردسال آنان مى‏گردد و این عارضه در نواحى روستایى و عشایرى که خدمات بهداشتى و امکانات پزشکى یا اصلاً وجود ندارد و یا اندک است، بیشتر اتفاق مى‏افتد. قابله‏ها نیز با عدم رعایت اصول بهداشتى در مواردى این ضایعات و تلفات را تشدید مى‏نمایند. برخى آداب و رسوم محلى و بومى که زنان را ناگزیر مى‏کند در ایام آبستنى از غذاهاى خاصى پرهیز کنند و به خوراکى‏هاى دیگرى روى آورند عوارض فوق را افزایش مى‏دهد. بدیهى است براى جلوگیرى از چنین عوارض مرگبارى، مؤسسات و کلینیک‏هایى در مناطق دورافتاده کشور تأسیس شده است و نیز رسانه‏هاى گروهى تانزانیا برنامه‏هاى خوبى در این زمینه ارائه مى‏دهند. اقدامات وزارت امور زنان و کودکان که در رأس آن بانویى مجرّب و سیاستمدار قرار دارد تا حدودى این مرگ و میرها را کاهش داده است. با این وجود، آلودگى آب آشامیدنى و عدم وجود سیستم تخلیه فاضلاب در تمامى شهرها و روستاها از عوامل اصلى بروز ضایعات در جسم و روان زنان تانزانیا است و این در حالى است که آنان بخصوص در روستاها باید مسافت‏هاى زیادى را براى حمل همین آب آلوده به منازل خود طى کنند.(20)

مسائل حقوقى‏

تمام زنان و مردان تانزانیا در برابر قانون مساوى بوده و از حقوق برابرى در محاکم جزایى و قضایى برخوردارند. حقوق مردم علاوه بر این، امورى چون استخدام، تحصیلات و ازدواج را شامل مى‏شود که در این جنبه‏ها زنان و مردان به طور یکسان در نظر گرفته شده‏اند. به رغم این امتیازات مساوى، برخى محاکم قضایى در مورد ازدواج، طلاق، استخدام، ارث و مالیات به نفع مردان عمل مى‏کنند. در سال‏هاى اخیر براى رفع این تبعیض و احقاق حقوق زنان، اقدامى صورت گرفته است ولى هنوز قوانین ارث و مالکیت اموال منقول و غیر منقول با
جانبدارى از مردان اجرا مى‏گردد و دارایى بر جاى مانده از شوهر تنها به ارث به پسران واگذار مى‏گردد و دختران هیچ حقى در این باره ندارند. همچنین مطابق آداب و رسوم برخى قبایل، رضایت زن براى ازدواج هیچ اهمیتى ندارد و در بسیارى از موارد دختران را در سنین پایین شوهر مى‏دهند تا به مبلغى ناچیز براى امرار معاش زندگى برسند. گاهى زنان همچون مرده و یک فرد مُتوفا به ازدواج یکى از بستگان شوهر در مى‏آیند. البته قوانین تا حدى این ایرادها را برطرف کرده‏اند و حقوق بین زن و مرد از جمله ازدواج، مالکیت و دارایى افراد، وظایف زن و مرد پس از جدایى، طلاق و سایر امور زناشویى مشخص گردیده است و این قوانین به طور مساوى جایگاه زن و مرد را معین کرده‏اند ولى در عمل، محاکم سنتى و محلى قضایى به نفع مردان احکام مورد نظر را صادر مى‏کنند.
در قانون ازدواج تانزانیا که در سال (1350ش) - 1971م تصویب شده بر رضایت طرفین تصریح گردیده و دخترى که زیر پانزده سال است نمى‏تواند ازدواج کند و با توجه به صغر سن رضایت وى کافى نمى‏باشد. به علاوه این قانون هر گونه اجبار، تهدید، فریب و حیله‏اى را در وادار ساختن دختران به ازدواج، ناپسند مى‏شمارد. با این حال به رغم آنکه حدود 34 سال از تصویب این قوانین مى‏گذرد، حتى یک مورد تعقیب و محکومیت جزایى والدینى که دختران خود را با زور به خانه بخت مى‏فرستند گزارش نشده است و این در حالى مى‏باشد که چنین وضع اسف‏بارى در روستاها و بسیارى از شهرها همچنان ادامه دارد و بدین گونه قانون جامه عمل نپوشیده است و والدین بر طبق سنت‏هاى قبیله‏اى و قومى، دختران خود را اجباراً به ازدواج مردانى مى‏آورند که گاهى سه برابر آنان سن دارند و داراى یک یا دو همسر دیگر هستند!
اگر چه دادگاهها باید کلیه اموال زن و شوهر را به طور مساوى در نظر بگیرند و اموال هر کدام را متعلق به صاحب اصلى اعم از زن و یا مرد بدانند اما در صورت بروز طلاق، زن مجبور است تمام خانه، دارایى و حتى فرزندان را گذاشته و تنها با کیفى از لباس‏هاى خود، به خانه پدر باز گردد. البته زنان هم به دلیل بى‏سوادى یا عدم بهره‏گیرى از تحصیلات کافى، در مواردى، از حقوق خود نمى‏توانند درست دفاع کنند و یا احیاناً از ضمانت اجرایى قوانین کشور اطلاعات کافى ندارند که بخواهند در این باره اقدامى نمایند. در سال‏هاى اخیر، موقعیت زندگى زنان رو به بهبودى است و تأکید دولت و احزاب سیاسى بر رعایت برابرى بین زنان و مردان، فاصله‏هاى اجتماعى، اقتصادى و سیاسى آنان را تا حدودى کاهش داده است و تأسیس وزارت امور زنان و بانوان در سال (1379ش) - 1990م در توسعه این هدف نقش مهمى ایفا نموده است. با این حال پاره‏اى ناهنجارى‏هاى اجتماعى و اخلاقى چون فساد جنسى و فحشا به ویژه در شهرهاى بزرگ به همراه بهره‏گیرى از زنان در تبلیغات و آگهى‏هاى تلویزیونى از مشکلات کنونى زنان تانزانیاست.(21)

مسائل سیاسى و ادارى‏

بر اساس قانون اساسى سرزمین تانزانیا، زنان همانند مردان حق دستیابى به مشاغل مناسب با تحصیلات خود را دارا مى‏باشند ولى به دلیل حاکمیت زندگى قبیله‏اى و اندیشه برترى مرد بر زن، اکثر شغل‏ها و حرفه‏هاى عالى با درآمدهاى خوب و موقعیت اجتماعى مناسب، به مردان تعلق دارد و مؤسسات دولتى و خصوصى چندان تمایلى به استخدام زنان و تفویض پست‏هاى حساس به آنان را ندارند. از این‏رو جداى از اندکى زنان تحصیل‏کرده در مقاطع عالى در رشته‏هاى پزشکى و علوم انسانى و هنرى در مراکز آموزش عالى و بیمارستان‏ها مشغول کارند و تعداد کم دیگرى که از طریق فعالیت‏هاى حزبى به مسئولیت‏هاى مهمى دست یافته‏اند، سایر زنان به رغم برخوردارى از شرایط مساوى با مردان مجبورند به شغل‏هایى سطح پایین و درآمد اندک و فاقد اهمیت روى آورند. علاوه بر این، بسیارى از بانوان از طریق مشاغل پرمشقت، درآمد خود را به دست مى‏آورند و در حالى که دوش به دوش مردان در مزارع و منازل خود کار مى‏کنند در عین حال از پایین‏ترین حقوق نیز برخوردارند. عده‏اى از زنان تحصیل‏کرده موفق گردیده‏اند مشاغل گوناگونى را در رسانه‏هاى گروهى تانزانیا و سایر مراکزى که با مطبوعات و صدا و سیما در ارتباطند به دست آورند ولى پاره‏اى از نشریات کوشش دارند گزارش‏هایى را منتشر نمایند که در باره فساد و فحشا و فقر و نادارى زنان است و نیز به گونه‏اى غیر مستقیم زنان را به صورت انسان‏هایى ضعیف، احساساتى وابسته به مرد و در خدمت ارضاى اهداف جنس مذکر معرفى کرده‏اند ولى دامنه ارتباطات و درج مقالات و مطالبى توسط زنان اهل قلم و روزنامه‏نگار این تفکر را کمرنگ کرده است. در راستاى ایجاد تسهیلات هر چه افزون‏تر در امور رسانه‏اى، گروهى از زنان تحصیل‏کرده و دست‏اندرکار مطبوعات سازمانى تحت عنوان اتحادیه زنان مطبوعاتى تانزانیا را به وجود آورده‏اند.
با وجود مشارکت زنان در امور سیاسى و تأسیس چند سازمان سیاسى از جمله اتحادیه خدمت زنان «تانگانیکا» که در سال (1305ش) - 1926م (80 سال قبل) پا به عرصه‏هاى سیاسى نهاد و شوراى زنان تانگانیکا که در سال (1330ش) - 1951م اقدامات سیاسى خود را آغاز کرد، دیدگاه مبارزان و آزادى‏خواهان نسبت به زنان چندان جدى نبود به گونه‏اى که شوراى زنان تانگانیکا غالباً در بر گیرنده زنان اروپایى، آسیایى و عرب بود و صرفاً چند زن نخبه آفریقایى در آن عضویت داشتند. بر اساس چنین دیدگاهى، مبارزان تمایل چندانى براى ورود زنان به جنبش‏هاى ملى براى استقلال تانزانیا نداشتند و با وجود آنکه در مواقع لازم از آنان بهره مى‏گرفتند ولى حاضر نبودند جایگاه مهمى به آنان اختصاص دهند. این امر سبب گردید تا سازمان‏هاى یاد شده زنان آن دوره به نقش‏آفرینى در فعالیت‏هاى اجتماعى بپردازند و سعى کنند از این رهگذر خلأ عدم مشارکت در امور سیاسى کشور را ترمیم کنند. در راستاى بهبود اوضاع فرهنگى - اجتماعى بانوان و اعطاى حقوق سیاسى به آنان در سال (1343ش) - 1964م سازمان زنان تانزانیا فعالیت رسمى خود را به عنوان سخنگوى رسمى زنان آغاز کرد. این نهاد در سال‏هاى پس از استقلال گام‏هایى را در راه بهبود شرایط زیست‏محیطى زنان برداشته است. در دهه‏هاى اخیر و آغاز شیوه تعدد احزاب، تأسیس انجمن‏هاى خاص زنان در درون هر یک از حزب‏هاى جدید شدت گرفته است. سازمان ملى زنان تانزانیا نیز در همین راستا فعالیت خود را از سال (1371ش) - 1992م مستقل از سایر احزاب سیاسى آغاز کرد. بر اثر این تحرکات در حال حاضر تا حدودى زنان از انزواى سیاسى - اجتماعى بیرون آمده‏اند و مشاغل مهمى را در عالى‏ترین رده‏هاى کشور به خود اختصاص داده‏اند. افکار عمومى نیز به تدریج مشارکت زنان را در فعالیت‏هاى گوناگون سیاسى و اجتماعى تشویق مى‏نماید. از این‏رو هم‏اکنون چند وزیر از جمله وزیر بهداشت، وزیر زنان و کودکان، وزیر کار و ارتباطات تانزانیا و چند وزیر زنگبار از میان زنان برگزیده شده‏اند. مدیران عالى‏رتبه برخى ادارات دولتى نیز از میان بانوان انتخاب گردیده‏اند.(22)
در دسامبر سال 2005م، 97 زن به نمایندگى پارلمان تانزانیا انتخاب شدند و هم‏اکنون بیش از 30% نمایندگان مجلس تانزانیا را زنان تشکیل مى‏دهند. به این ترتیب تانزانیا به هدف تعیین شده در بیانیه سال (1376ش) - 1997م جامعه توسعه کشورهاى جنوب آفریقا رسید. طبق این بیانیه زنان کشورهاى عضو مى‏بایست تا پیش از پایان سال 2005م سى درصد پُست تصمیم‏گیرنده را در دست داشته باشند. با این وصف تانزانیا بعد از موزامبیک و اتحادیه آفریقاى جنوبى، سومین کشور در این زمینه به شمار مى‏آید.(23)
زنان تانزانیا در کنفرانس بین‏المللى زنان که در سال (1374ش) - 1995م در مرکز حکومت چین یعنى شهر «پکن» برگزار شد، نقش فعالى داشتند و دبیر کل این کنفرانس یک خانم وزیر و عضو هیئت مرکزى حزب «CCM» تانزانیا بود. تانزانیا عضو کنوانسیون بین‏المللى امور زنان است و بانوان این کشور از طریق سازمان‏هاى خود با سایر مجامع و سازمان‏هاى بین‏المللى ارتباط برقرار مى‏کنند و از مسائل مربوط به توسعه سیاسى و اجتماعى بانوان باخبر مى‏شوند.(24)

پى‏نوشتها:
1) مباحث کشورها و سازمان‏هاى بین‏المللى، چ‏58 (تانزانیا)، رحیم امینى، ص‏3.
2) جغرافیاى کشورهاى مسلمان، عبدالرضا فرجى، ص‏262 - 261.
3) ریشه‏یابى نام و پرچم کشورها،رسول خیراندیش و سیاوش شایان، ص‏94.
4) سرزمین‏ها، جام جم، 29 خرداد 1382.
5) نک: مسلمانان آفریقا، ژوزف ام‏کوک، ترجمه اسداللَّه علوى، ص‏555 - 553.
6) نگاهى به قبایل تانزانیا، نامه فرهنگ، شماره مسلسل 19، ص‏158.
7) همان.
8) آداب و رسوم مردم تانزانیا، امیربهرام امیراحمدى، ص‏17.
9) نگاهى به آداب و رسوم مردم تانزانیا، ماهنامه چشم‏انداز، شماره 4، تیر 1376.
10) تانزانیا سرزمین همیشه سبز، امیربهرام عرب‏احمدى، ص‏105 - 103.
11) آداب و رسوم مردم تانزانیا، ص‏28 - 27.
12) مردمان جهان، عبدالحسین سعیدیان، ص‏467.
13) تانزانیا سرزمین دریاچه‏ها، محسن دلیرى، ص‏50 - 49.
14) همان، ص‏152.
15) تانزانیا سرزمین همیشه سبز، عرب‏احمدى، ص‏78 - 76.
16) همان، ص‏238 - 237.
17) همان، ص‏240.
18) تانزانیا، رحیم امینى، ص‏44.
19) تانزانیا (از مجموعه مؤسسه مطالعات و پژوهش‏هاى بازرگانى)، ص‏45.
20) تانزانیا سرزمین همیشه سبز، ص‏244 - 243.
21) همان، ص‏252 - 248.
22) همان، ص‏246 - 244.
23) روزنامه اطلاعات، 18 دى‏ماه 1384، شماره 23537.
24) سرزمین همیشه سبز، ص‏247.