چهل گام با امام 4


 

چهل گام با امام‏

سیدضیاء مرتضوى‏

گام هفتم: تذکّر

سلوک طریق حق و پیروز در آمدن از میدان مجاهده با نفس را شروط بسیارى است. منازل متعددى را باید طى کرد و مراحل گوناگونى را باید پشت سر گذاشت. هفتمین گام این مسیر طولانى، «تذکّر» است که به نوشته حضرت امام خمینى، از جمله امورى است که انسان را در مجاهده با نفس و شیطان، معاونت کامل مى‏کند و «باید انسان سالک مجاهد خیلى مواظب آن باشد». و به قول شیخ محمود شبسترى «در آلا فکر کردن شرط راه است». حضرت امام در بیان رتبه «تذکّر» مى‏نویسند:
«بدان که تذکر از نتایج تفکّر است. و لهذا منزل تفکر را مقدّم دانسته‏اند از منزل تذکر. جناب خواجه عبداللَّه فرماید: «التذکّر فوق التفکّر، فانّ التفکّر طلب و التذکّر وجود». تذکّر فوق تفکّر است، زیرا که این طلب محبوب است و آن حصول مطلوب. تا انسان در راه طلب و دنبال جستجو است، از مطلوب، محجوب است. چنانچه، به وصول به محبوب، از تعب تحصیل فارغ آید. و قوّت و کمال تذکّر، بسته به قوّت و کمال تفکّر است. و آن تفکّر که نتیجه‏اش تذکّر تامّ معبود است، در میزان سایر اعمال نیاید و با آنها در فضیلت، طرف مقایسه نشود. چنانچه در روایات شریفه از عبادت یک سال و شصت سال و هفتاد سال، تفکّر یک ساعت را بهتر شمرده‏اند.
معلوم است غایت و ثمره مهمه عبادات، حصول معارف و تذکر از معبود حق است و این خاصیت از تفکر صحیح، بهتر حاصل مى‏شود.»
اما اینکه راه حصول «تذکّر» و مراحل ابتدایى آن چیست؟ حضرت امام در جایى دیگر به تفصیل به شرح آن پرداخته‏اند که گزیده آن چنین است:
«هر کس در کتاب ذات خود اگر تأملى کند، مى‏بیند که مسطور است که باید از کسى که به انسان نعمتى داد، احترام کند. و معلوم است هر چه نعمت بزرگ‏تر باشد، و مُنْعِم در آن انعام، بى‏غرض‏تر باشد، احترامش در نظر فطرت لازم‏تر و بیشتر است. اکنون ملاحظه کن نعمت‏هاى ظاهره و باطنه که مالک الملوک - جلّ شأنه - به ما مرحمت کرده که اگر جنّ و انس بخواهند یکى از آنها را به ما بدهند نمى‏توانند و ما از آن غفلت داریم. بعد از تذکّر این نعمت‏ها و هزاران نعمت‏هاى دیگر که حقیقتاً از شمردن کلیات آن، تمام بشر عاجز است تا چه رسد به جزئیات آن، آیا در فطرت شما احترام به چنین منعمى لازم است؟ و آیا خیانت نمودن به چنین ولىّ‏نعمتى در نظر عقل چه حالى دارد؟»
آنگاه امام در بخشى دیگر در نتیجه‏گیرى از لزوم «تذکر» نعمت‏هاى حق یادآور مى‏شوند:
«پس اى عزیز! متذکر عظمت خداى خودت باش، و متذکر نعمت‏ها و مرحمت‏هاى او شو، و متذکر حضور باش، و ترک کن نافرمانى او را، و در این جنگ بزرگ بر جنود شیطان غلبه کن، و مملکت خود را مملکت رحمانى و حقّانى کن، و به جاى شیطان، محل اقامت لشکر حق تعالى نما، تا آنکه خداوند تبارک و تعالى تو را توفیق دهد در مجاهده مقام دیگر و در میدان جنگ بزرگ‏تر که در پیش است و آن جهاد نفس است در عالم باطن.»
روشن است که آنچه در هفتمین گام با عنوان «تذکر» آوردیم مرحله‏اى از این منزل است که نگاه به نعمت‏هاى الهى براى وصول به یاد حق و تذکر «منعم» دارد. مرحله بالاتر و در واقع یک منزل دیگر، تذکر حق و یاد خود محبوب است که خود به نسبت افراد داراى مراتبى است و شرح آن در گامى دیگر خواهد آمد و آنچه در تفاوت مرتبه تذکر و تفکر آوردیم بیشتر ناظر به آن مرحله است. «منبع: چهل حدیث، ص‏12 - 10 و ص‏291 - 290»

گام هشتم: یاد محبوب‏

در گام پیش یادآور شدیم که یکى از مراحل مجاهده با نفس و شیطان، «تذکر» است. تذکر در آن مرحله چیزى جز نگاه به طبیعت و آن همه نعمت‏هاى آشکار و نهانى که به انسان ارزانى داشته شده نیست؛ نگاهى که انسان سالک را متذکر «حق» و متوجه «منعم» کند و اشاره کردیم مرحله دیگرى از تذکر نیز در نظر است که در واقع مرحله‏اى از وصول به محبوب و حضور در محضر معبود است و شرح آن خواهد آمد. هشتمین گام را به همین مهم اختصاص مى‏دهیم.
منزل «تفکر» و منزل «تذکر» دو مرحله از مراحل تصفیه باطن و تصحیح ظاهر مى‏باشد. تذکر، خود از دستاوردهاى تفکر است؛ لذا چنان که دیدید منزل تفکر، بر منزل تذکر مقدم است چرا که به بیان خواجه عبداللَّه انصارى در منازل السائرین، «تفکر» طلب و جستجوى محبوب است، در حالى که «تذکر» دستیابى به آن و حصول مطلوب است. و همان گونه که حضرت امام تأکید دارند، تنها آن تفکرى که نتیجه‏اش تذکر کامل باشد، در ارزش و فضیلت قابل مقایسه با سایر عبادات نیست؛ چرا که:
«شاید تفکر یک ساعت، ابوابى از معارف، به روى سالک بگشاید که عبادت هفتاد سال نگشاید، یا انسان را چنان متذکر محبوب نماید که از مشقت‏ها و زحمت‏هاى چندین ساله، این مطلوب حاصل نشود.»
«یاد محبوب» و خود را در محضر حق دیدن، سرمایه‏اى بس گرانقدر و گامى اساسى در وصول به منزل مقصود مى‏باشد و طبعاً همه در یک رتبه و به یک میزان از آن بهره نمى‏برند. این است که حضرت امام «تذکر محبوب» و یاد معبود را در دو مرحله ارزیابى مى‏کنند و هر کدام را مناسب و مفید حال دسته‏اى از سالکان وصال حق مى‏شمارند. ایشان مى‏نویسند:
«بدان اى عزیز که تذکر از محبوب و به یاد معبود به سر بردن نتیجه‏هاى بسیارى براى عموم طبقات دارد. اما براى کُمَّل و اولیا و عرفا، که خود آن غایت آمال آنهاست و در سایه آن به وصال جمال محبوب خود رسند. «هنیئاً لهم». و اما براى عامه و متوسطین، بهترین مصلحات اخلاقى و اعمالى و ظاهرى و باطنى است.
انسان اگر در جمیع احوال و پیشامدها به یاد حق تعالى باشد و خود را در پیشگاه آن ذات مقدس حاضر ببیند، البته از امورى که خلاف رضاى اوست خوددارى کند و نفس را از سرکشى جلوگیرى کند این همه مصیبات و گرفتارى به دست نفس اماره و شیطان رجیم، از غفلت از یاد حق و عذاب و عقاب اوست. غفلت از حق کدورت قلب را زیاد کند و نفس و شیطان را بر انسان چیره کند و مفاسد را روزافزون کند؛ و تذکر و یادآورى از حق، دل را صفا دهد و قلب را صیقلى نماید و جلوه‏گاه محبوب کند، و روح را تصفیه نماید و خالص کند و از قید اسارت نفس، انسان را براند؛ و حبّ دنیا [را که ]منشأ خطیئات و سرچشمه سیئات است از دل بیرون کند؛ و همّ را همّ واحد کند و دل را براى ورود صاحب منزل، پاک و پاکیزه نماید.»
حضرت امام با توجه به همین نتایج و ثمرات معنوى یاد محبوب است که در نتیجه‏گیرى و تأکید مجدد بر آن یادآور مى‏شوند:
«پس اى عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب تحمل مشاقّ هر چه بکنى کم کردى. دل را عادت بده به یاد محبوب، بلکه به خواست خدا صورت قلب،، صورت ذکر حق شود، و کلمه طیبه لا اله الّا اللَّه صورت اخیره و کمال أقصاى نفس گردد؛ که از این زادى بهتر براى سلوک الى اللَّه و مصلحى نیکوتر براى معایب نفس و راهبرى خوب‏تر در معارف الهیه یافت نشود. پس اگر طالب کمالات صوریه و معنویه هستى و سالک طریق آخرت و مسافر و مهاجر الى اللَّه هستى، قلب را عادت بده به تذکر محبوب و دل را عجین کن با یاد حق تبارک و تعالى.»

«منبع: چهل حدیث، ص‏291 و 292.»