گفتگو با خانم سیمین احمدى ؛ مدیریت شبکه رادیویى تهران


 

گفتگو با خانم سیمین احمدى مدیر شبکه رادیویى تهران‏

فریبا ابتهاج - حمیرا حیدریان‏

به رغم حضور فعال زنان در رسانه‏هاى مکتوب، دیدارى و شنیدارى، بهره‏مندى از توان مدیریتى و تصمیم‏گیرى آنها در حداقل ممکن صورت مى‏پذیرد. این موضوع نه تنها در ایران بلکه در بسیارى از نقاط جهان یک امر معمول و البته مورد اعتراض است.
در ساختمان قدیمى رادیو در تهران اما به دیدار زنى رفتیم که امروز مدیر شبکه رادیویى پایتخت جمهورى اسلامى ایران است. خانم «سیمین احمدى» که در سال‏هاى دور در دهه 70، او را به عنوان مدیر گروه خانواده رادیو مى‏شناختیم و حالا با بهره‏گیرى از تجارب و سوابق مثبت کارى خود در این جایگاه نشسته است. این بى‏شک اتفاق خجسته‏اى است زیرا کسانى که با طى مسیرى به تجربه و کارآمدى دست مى‏یابند و امانتدارى و صداقت آنها نیز در جریان کار اثبات مى‏شود در واقع سرمایه‏هاى ملى کشور به شمار مى‏آیند که باید در راه اعتلاى ملى از وجود آنها بهره‏مند شد. خلاف این روند به مثابه این است که با دست خود ثروت و سرمایه مردم را نابود سازیم و در مسیر دایمى آزمون و خطا، فرصت‏ها را از کف بدهیم.
خانم احمدى در برخورد و منش با سالیان گذشته تفاوتى نکرده است. متواضع و خوش‏برخورد در کنار ما مى‏نشیند و با صبر و حوصله به سؤالات پاسخ مى‏گوید. او یک تجربه موفق و جدى در عرصه فعالیت‏هاى زنان در کشور است.

خانم احمدى، از اختصاص این فرصت تشکر مى‏کنیم. اگر موافق باشید گفتگو را از زمان ورود شما به رادیو آغاز کنیم. چگونه به رادیو آمدید؟

من کارم را از سال 1362 زمانى که رادیو تنها یک شبکه سراسرى بود آغاز کردم. یعنى از همین ساختمان قدیمى که در حال حاضر شبکه تهران است و مسئولیتم هم سردبیرى برنامه خانواده بود. پس از آن در سال 72 مدیریت گروه خانواده را بر عهده گرفتم.
در همان سال 72 صاحب دو شبکه رادیویى شدیم، یکى رادیو تهران که شبکه استانى بود و دیگرى شبکه سراسرى که کل ایران را در بر مى‏گرفت. من تا سال 1376 در شبکه تهران به فعالیت ادامه دادم و پس از آن چند سالى براى ادامه تحصیل همراه خانواده به فرانسه رفتم. پس از بازگشت، دوباره دعوت به کار شدم ولى این بار به عنوان مشاور آقاى دکتر «پورحسین» در شبکه 4 سیما و همزمان از سوى مدیران رادیو نیز به خاطر تجربیات سال‏هاى گذشته‏ام خواسته شد تا بار دیگر به رادیو بازگردم. به دلیل علاقه‏اى که به رادیو داشتم این پیشنهاد را قبول کردم و به عنوان مدیر گروه دانش شبکه سراسرى رادیو نیز به فعالیت پرداختم. البته کار در این گروه تفاوت‏هایى داشت. در گروه دانش عمدتاً با افراد فرهیخته‏اى سر و کار داشتیم که مى‏بایست از طریق آنها اطلاعات صحیح در زمینه‏هاى مختلف علوم و فناورى را در اختیار مخاطبان قرار مى‏دادیم.
در اواخر سال 83 بود که مدیریت گروه طرح و برنامه رادیو را بر عهده‏ام گذاشتند و هم‏اکنون نیز حدود ده ماه است که مدیر شبکه رادیویى تهران هستم.

رشته تحصیلاتى شما آیا در این کار یارى‏تان کرده است؟

فکر مى‏کنم همین طور بوده است. وقتى به کار دعوت شدم دانشجوى رشته جامعه‏شناسى بودم و در حال حاضر فارغ‏التحصیل از همین رشته در مقطع فوق لیسانس هستم. البته روز اولى که به رادیو آمدم شناخت قابل توجهى از رادیو نداشتم، و حتماً رشته تحصیلى‏ام در این کار به من کمک کرده است.
به خاطر دارم که یکى از دوستانم از من خواست تا نظر به نیاز سردبیر براى برنامه خانواده رادیو به اتفاق جلسه‏اى با آقاى «ملکى‏تبار» که از مدیران رادیو بودند داشته باشیم. پس از این جلسه و صحبت در باره مسائل مرتبط، ایشان اصرار کردند که این مسئولیت را قبول کنم. شاید به دلیل اینکه آن زمان شرایط مطلوبى با توجه به نیازهاى جامعه حاکم نبود و کسانى که از گذشته بودند از نظر محتوایى نمى‏توانستند امور را به پیش ببرند. شرایط جدید جامعه و پیروزى یک انقلاب ارزشى که ریشه‏هاى فرهنگى داشت ایجاب مى‏کرد افکار و ایده‏هاى نو و منطبق با مقتضیات جدید وارد شوند. البته تعداد ورودى‏هاى جدید محدود و در مقابل کار زیادى باید انجام مى‏گرفت. با تأسى و در کنار افرادى که «السابقون السابقون» بودند مانند شهید حداد عادل کار را آغاز و سعى کردم هر روز تجربه جدیدى کسب کنم تا به امروز که در خدمت شما هستم.

شما سیر صعودى و حاکى از موفقیتى را در کار خود داشته‏اید. از سردبیرىِ یک برنامه تا مدیریت گروه و حالا هم مدیریت شبکه. فکر مى‏کنید مهم‏ترین عامل دوام و موفقیت شما چه بوده است؟

در کار رسانه‏اى به ویژه در شرایط حاضر کار در رادیو عشق و علاقه، حرف اول را مى‏زند. اگر کسى فاقد این احساس باشد و تنها با نگاه و انگیزه‏هاى مادى وارد شود بعید است دوام بیاورد. شاید بارها این را شنیده باشید که تلویزیون از جهت مادى از وضعیت بهترى نسبت به رادیو برخوردار است. در واقع کار رادیو کار دل است.
البته این کار جنبه دیگرى هم دارد. کار در رادیو بر خلاف ظاهر از کار در تلویزیون بسیار ظریف‏تر و حساس‏تر است. زیرا ما با خلاقیت ذهن و احساس افراد طرف هستیم. ما باید ذهن شنونده خود را فعال کنیم. از این جنبه هم به تجربه به من ثابت شده که هر کجا کار با جان و دل باشد انعکاس آن در میان شنوندگان جالب‏تر بوده است. حتى داشته‏ایم که در یک پیام سه دقیقه‏اى، پیام گیرنده متأثر شده و حس خود را به ما منعکس کرده است.
به همین علت در حالى که تا حدود 10 سال قبل من تنها مدیر زن در رادیو بودم و در دوران ریاست آقایان «محمد هاشمى» و دکتر «لاریجانى» به عنوان تنها نماینده زن سازمان در دیگر نهادها حضور مى‏یافتم و از جانب سازمان با ارگان‏هایى که به مسائل زنان مى‏پرداختند در ارتباط بودم، هرگز رادیو را ترک نکردم. حتى به فکر رفتن به سیما هم نیفتادم، چون همیشه احساس کردم در رادیو مفیدترم.

خانم احمدى، حضور شما به عنوان مدیر شبکه در سازمان صدا و سیما اساساً پدیده جالب و ان شاءاللَّه مبارکى است. چون در این سازمان به رغم داشتن مدیران متعدد، زنان حداقل تا چند سال پیش راهى به سطوح مدیریتى نداشتند در حالى که بار گرانى از فعالیت صدا و سیما بر دوش آنها بود و نیمى از مخاطبان‏شان هم زنان بوده‏اند. وجود خود را به عنوان مدیر چگونه تحلیل و ارزیابى مى‏کنید؟

اتفاق خوبى که در سال‏هاى اخیر افتاده است، حضور آقاى «خجسته» به عنوان معاون صداى جمهورى اسلامى به عنوان کسى است که دیدگاه خوبى نسبت به این قضیه دارد. ایشان مقوله مدیریت را از دریچه شایسته‏سالارى نگاه مى‏کنند و زن بودن یا مرد بودن را ملاک تصمیم‏گیرى قرار نمى‏دهند. این دیدگاه سبب شده که شاهد حضور مدیران زن در رادیو باشیم.
من به این دیدگاه معتقدم و خودم همیشه سعى کرده‏ام در کارم نگاه زنانه‏گرایانه نداشته باشم. هر چند شاید برخى این نوع نگاه را منفى ارزیابى کنند ولى تلاش من این بوده تا هیچ گاه دفاع بى‏مورد از جنسیت نداشته باشم؛ چه در مورد زنان و چه در مورد مردان. امیدوارم کارنامه‏ام تأیید کند که هر کجا حق بوده ایستاده‏ام و هر کجا ناحق بوده مخالفت کرده‏ام. الان نیز در همین حوزه با کمبود مدیر روبه‏رو هستیم اما هرگز به این فکر نیفتاده‏ام این مشکل را با وجود خانم‏هایى که با آنان از پیش آشنایى دارم حل کنم، بلکه معیارم شایسته‏سالارى و انتخاب کسى است که از فکر و لیاقت کافى براى این پست برخوردار باشد.
شاید همین خصلت براى معاون محترم صدا هم به اثبات رسیده بود که نگاه من نگاهى جانبدارانه نیست. در حالى که هنوز مدیران مردى هستند که در انتخاب خود ترجیح مى‏دهند از آقایان استفاده کنند. ان شاءاللَّه در این افراد قدرت و جسارت انتخاب شایسته به وجود آید.

با توجه به این تفاوت رویکردها آیا تا به حال به صرف زن بودن از ناحیه همکاران مرد خود مورد انتقاد قرار گرفته‏اید و آیا تاکنون احساس کرده‏اید که به همین واسطه زیر ذره‏بین قضاوت هستید؟

از آنجا که من در رادیو پیش از مدیریت شبکه، از سابقه زیادى برخوردار بوده‏ام و از رده‏هاى میانگین شروع کردم تا به اینجا رسیدم، همکاران مرا مى‏شناسند. در دوره کارى‏ام که سردبیر و بعد مدیر گروه بودم به گواهى همین همکاران، گروه خانواده از موفق‏ترین گروهها و به طور مثال یکى از پرشنونده‏ترین برنامه‏هاى رادیو از همین گروه با عنوان «راه زندگى» بود. برنامه‏اى که تا سال 74 به طور زنده آن را ارائه مى‏دادیم و در مورد مسائل زنان صحبت مى‏کردیم. شاید الان این موضوع خیلى ساده به نظر برسد ولى آن سال‏ها کار بسیار مهم و پیچیده‏اى بود. به طورى که به یاد دارم هر بار پس از پخش آن بلافاصله باید به دفتر مدیر شبکه مى‏رفتم و در خصوص برنامه آن روز توضیح مى‏دادم. حتى گفته شد که کار باید تعطیل شود و در چنین شرایطى ما ایستادیم و برنامه را پیش بردیم. این سوابق در شبکه‏هاى رادیویى و حتى در تلویزیون براى من حفظ آبرو کرده است. بنابراین وقتى قرار شد مدیر شبکه تهران شوم نگاهها نه تنها نقادانه نبود، بلکه مثبت هم به نظر مى‏رسید زیرا با شناختى که از من داشتند مى‏دانستند کسى که دارد این مسئولیت را مى‏پذیرد با رادیو بیگانه نیست و رسانه را مى‏شناسد.

به غیر از خصوصیاتى از قبیل علاقه، تجربه، جسارت و نگاه غیر جانبدارانه که براى حضور موفق در رسانه به ویژه رادیو مطرح کردید، چه خصوصیات دیگرى را در این امر مهم مى‏دانید؟

ابتکار و خلاقیت بسیار مهم است، یعنى حضور افرادى که طرح‏هاى جدید داشته باشند. چون رسانه در دنیا در حال تحول است. در حال حاضر رادیو یک رسانه گذرى است. یعنى به طور مثال در خودروى خود در مسیرى مشخص خواهان یک سرى اطلاعات هستید که وقتى پیاده مى‏شوید باید آنها را به دست آورده باشید. در حال حاضر در شبکه تهران که صداى پایتخت است ما با 11 میلیون جمعیت در صبح و 7 میلیون جمعیت در شب روبه‏رو هستیم که رقم بالایى از آنها از قشر فرهیخته هستند. چون 70% تهرانى‏ها باسواد هستند و این مى‏طلبد که ما اطلاعات را به صورت کپسولى ارائه کنیم. فرد تحصیل‏کرده‏اى که در خودروى خود نشسته، خواهان این است که در کوتاه‏ترین زمان بیشترین اطلاعات را دریافت کند.
از سوى دیگر، مردم مى‏خواهند با صداى پایتخت زندگى کنند و باید جریان زندگى مردم تهران را از طریق این شبکه به اطلاع برسانیم. در دنیا نیز این گونه عمل مى‏کنند. شهروند باید بتواند براى موفقیت همه برنامه‏هاى خود در طول روز از رادیو استفاده کند و مثلاً ساعت حرکت اتوبوس‏ها یا دریافت سایر خدمات شهرى را از طریق آن داشته باشد. در واقع بخش کوچکى از کار، اجرایى است و تهیه‏کننده و سردبیر باید از ذهن خلّاقى برخوردار باشد که این نزدیکى را بین شهروند و رادیو ایجاد کند.

شما در میانه سال‏هاى کارتان در رادیو، چند سالى خارج از کشور بودید و بى‏شک به دلیل دغدغه‏هاى ذهنى خود و نیز ادامه تحصیل در رشته جامعه‏شناسى به موضوع رسانه در خارج از مرزهاى ایران توجه کرده‏اید. تفاوت‏هاى رسانه‏اى ما را در داخل داراى چه نقاط اشتراک و افتراقى با جریان رسانه‏اى موفق در دنیا مى‏دانید و فکر مى‏کنید با توجه به وجوه ارزشى جامعه ما، محدودیت‏ها چه اثرى بر نسل جوان ما دارد؟

مى‏شود یک مثال بزنید؟

بله، در حالى که سیطره وسایل ارتباط جمعى و پدیده‏هایى چون ماهواره و اینترنت به تدریج غیر قابل جلوگیرى مى‏شود، ما صاحب ارزش‏هایى هستیم که نمى‏توانیم بسیارى از مسائل را بپذیریم. در عین حال مى‏بایست بتوانیم نظر مخاطب را جلب کنیم تا ساعات بیشترى را با نوع رسانه‏هاى ما به سر برد. بنابراین باید از روش‏هاى موفقى بهره گیریم که مخاطب جذب شود و محدودیت‏ها را بپذیرد.

فکر مى‏کنم در این زمینه باید به تنوع برنامه‏ها براى پاسخگویى به سلایق مختلف توجه کنیم. در سایر کشورها این موضوع از طریق رسانه‏هاى متعدد خصوصى جبران مى‏شود. شما مى‏بینید در ایالت‏هاى کوچک تعدادى از افراد سرمایه‏گذارى مى‏کنند و شبکه‏هاى تلویزیونى را راه‏اندازى مى‏کنند که گاه بینندگان محدودى هم دارند.
در قوانین کشورى ما البته صدا و سیما خصوصى نبوده و ما نباید فراموش کنیم که بیش از 28 سال از پیروزى انقلاب و استقرار نظامى که ارزش‏هاى جدیدى را بر مبناى دین حاکم کرده است، نمى‏گذرد. این موضوع حساسیت‏هایى را ایجاب مى‏کند. اما سعى بر این است با توجه به شرایط کشور و حفظ ارزش‏ها، خواسته‏هاى جوانان را مد نظر قرار دهیم و در سال‏هاى اخیر بخصوص به این موضوع توجه بیشترى شده است.
شاید همین امروز اگر پاى صحبت نسلى قبل نسل جوان بنشینید، چندان برنامه‏هاى رادیو و تلویزیون ما را قبول نداشته باشند، اما سعى و تلاش شده است تا روحیه جوانان‏مان را با حفظ ارزش‏ها شاد نگه داریم و سرگرمى ایجاد کنیم و فراغت آنان را در نظر گیریم. ممکن است بعضى‏ها اگر برنامه رادیو جوان را گوش کنند بر آن نقد داشته باشند ولى از زاویه دیگر جوانان از آن راضى باشند. باید بدانیم که اگر نتوانیم پا به پاى این نسل حرکت کنیم رسانه را در اختیار نخواهیم داشت و ضرر خواهیم دید. حداقل اینکه میان این همه شبکه ماهواره‏اى از میدان به در مى‏شویم. زیرا ماهواره را نمى‏توان حذف کرد مگر اینکه براى آن جایگزین ایجاد کرد.
برگردم به سؤال شما که کشورهاى خارجى و رسانه‏هاى آنها با توجه به ارزش‏هاى اجتماعى‏شان حرکت مى‏کنند ولى در کنار آن برنامه‏هاى دیگرى دارند که مکمل آن فرهنگ مى‏شود. رویکردى که در کشور ما نسبت به تلویزیون وجود دارد در کشورهاى دیگر نیست. آنها در میان تعداد زیادى کانال تلویزیونى با توجه به علاقه و سلیقه خود هر کدام را که مى‏خواهند انتخاب مى‏کنند اما در ایران چون رسانه دولتى است، رسالت ما بسیار سنگین‏تر است. کشور ما با داشتن میلیون‏ها جوان جزو کشورهاى جوان دنیاست و ما باید پاسخگوى آنها باشیم. باید به مسائل آنها توجه کنیم و براى سایر نهادها نیز طرح مسئله کنیم تا آنها هم درگیر شوند.

بازخوردها چگونه است؟ آیا از طریق سنجش افکار چه مطالبى را به دست مى‏آورید و مى‏توانید براى برنامه‏هاى بعدى از آنها بهره گیرید؟

سازمان، مرکز تحقیقاتى دارد که مرتب با انجام تحقیقات میدانى برنامه‏سازان را در جریان نتایج برنامه‏ها قرار مى‏دهد. همین طور مرکز ارزشیابى برنامه براى ارزیابى برنامه‏ها داریم و نیز بخش ارتباط مردمى که نظرات مردم را منعکس مى‏کند.
اما از نکات مثبت شبکه رادیویى تهران این است که 90% برنامه‏ها به صورت زنده پخش مى‏شود. ما سعى مى‏کنیم اتفاقات خوب و بد را با توجه به محله‏محورى به صورت زنده پخش کنیم. یعنى چون در پایتخت هستیم و مردم را مى‏بینیم دقیقاً نتیجه کار خود را دریافت مى‏کنیم. البته این امر گاهى به مردم، ذوق و گاهى نگرانى مى‏دهد.
به هر حال ما خود بهترین کسانى هستیم که مى‏توانیم نتیجه کار خود را ارزیابى کنیم و در این راستا مرکز تحقیقات، ماهى یک بار با ارائه آمار و اطلاعات به ما کمک مى‏کند تا بدانیم مردم چه مى‏خواهند و چه انتظاراتى دارند.
به طور مثال محله‏محورى از جمله خواسته‏هاى مردم بوده است که به سراغ محلات مختلف برویم و براى طرح و بازگویى مشکلات‏شان به منظور رفع آنها قدم پیش بگذاریم.
اتفاق خوبى که در حال رخ دادن است اینکه با همکارى شهردارى تهران براى راه‏اندازى استودیویى با عنوان صداى سبز تفاهم‏نامه‏اى امضا کردیم که از نیمه شعبان راه‏اندازى شده و مکان آن در شهردارى است. نیروى انسانى از سوى رادیو و بخش سخت‏افزارى آن از سوى شهردارى تأمین مى‏شود. هدف از این همکارى، پرداختن به مسائل حوزه شهرى مانند ترافیک، معمارى، محیط زیست و مسائل فرهنگى در مناطق بیست و دوگانه شهردارى تهران است. مثلاً در منطقه‏اى سینما وجود ندارد و یا سازمان فرهنگى هنرى داراى کمبودهایى مثل کتابخانه است. این روش رادیوهاى موفق محلى در سایر کشورهاست که مردم واقعاً با آن زندگى مى‏کنند و تمام اطلاعات لازم خود را طى روز از آن دریافت مى‏کنند.

در واقع مردم با استفاده از این روش در تعامل با رادیو تهران مى‏توانند براى آبادانى محله خود تلاش کنند؟

بله، ما به این سمت در حرکت هستیم و معتقدیم هر جا مردم خود وارد کار شوند موفق بوده‏اند. همانند حضور سازمان‏هاى غیر دولتى که از کارهاى خوب و موفق طى سال‏هاى اخیر است و نتایج مطلوبى هم داشته است. البته مشابه این قبیل روش‏ها در ایران سابقه طولانى داشته و اگر کاملاً به صورت NGOهاى امروزى نبوده، اما افراد محله با مراجعه به ریش‏سفیدها و معتمدین مشکلات خود را در حرکت‏هاى جمعى حل مى‏کردند. ما اگر این مسئله را باور کنیم و کارها را به دست خود مردم بسپاریم، جواب مناسب‏ترى مى‏گیریم. مانند شورایارى‏ها که اخیراً راه‏اندازى شده است.
همچنین مدتى است بخش دیگرى را به عنوان اطلاع‏رسانى در رادیو تهران راه‏اندازى کرده‏ایم که هر 55 دقیقه یک بار به مدت 5 دقیقه تمام اطلاعات جدید اعم از ساعت حرکت و قیمت بلیط مترو، راه‏اندازى کتابخانه یا سایر فعالیت‏هاى فرهنگى و ... را در اختیار شنوندگان قرار مى‏دهد. این بخش جاى خوبى را در میان شنوندگان باز کرده است.

چه مدت است که این بخش راه‏اندازى شده است؟

حدود 4 ماه.

خانم احمدى، شما سردبیر و مدیر گروه خانواده، مدیر گروه دانش، مشاور مدیر شبکه و ... بوده‏اید. صادقانه بگویید در حال حاضر که به عنوان مدیر شبکه رادیویى فعالیت دارید آیا به واسطه سوابق کارى، احساس نکرده‏اید که گرایش یا توجه خاصى به هر یک از موضوعات قیلى داشته‏اید؟

سعى کرده‏ام این گونه نباشد. وقتى مدیریت شبکه را بر عهده گرفتم در اولین جلسه‏اى که با برنامه‏سازان شبکه داشتم آنان انتظار زیادى داشتند که من روى موضوع خانواده تأکید کنم ولى این کار را نکردم و البته بعد از چندى از این زاویه مورد انتقاد هم قرار گرفتم؛ یکى از آن معدود انتقادهایى که به آن اشاره کردم.
البته در اینکه به مقوله خانواده باید توجه شود شکى نیست ولى رویکرد ما به خانواده در شبکه تهران با شبکه سراسرى فرق مى‏کند. در شبکه سراسرى با کل ایران طرف هستیم. تعریف خانواده، همسر و فرزندان در شبکه سراسرى با تهران متفاوت است. به این معنى که در تهران خانواده مدرن یا نیمه‏مدرن در حال شکل‏گیرى است. مرد و زن کار مى‏کنند و فرزندان نیز درگیر کار خود هستند. ولى در شهرستان این گونه نیست. مثلاً نوع طلاق و ازدواج در تهران با آنچه در شهرستان است تفاوت دارد. بنابراین در پاسخ به انتقادها گفتم در کنار سایر برنامه‏ها در زمینه‏هاى لازم در عرصه اجتماع مى‏بایست برنامه‏اى تحت عنوان خانواده داشته باشیم که کارشناسان بیایند و مشکلات زنان و مردان را در قالب مردم و خانواده تهرانى مطرح کنند. طرح مشکل خانمى که در تهران مشغول کار است و به اقتصاد خانواده کمک مى‏کند با بانویى خانه‏دار که فقط نقش خود را در تربیت فرزندان ایفا مى‏کند باید متفاوت باشد. همین طور مسئله جا افتادن فرهنگ آپارتمان‏نشینى و سلامت و آرامش و بهداشت مجتمع مى‏تواند یکى از مشکلات خانواده‏هاى تهرانى باشد ولى در شهرستان‏ها شاید مشکل اصلى، نزدیکى به مادرشوهر و خواهرشوهر محسوب شود.

به هر حال در شرایط کنونى موضوع خانواده چه جایگاهى در این شبکه دارد؟

ببینید، ما در شبکه تهران موضوعى حرکت نمى‏کنیم. به طور مثال مدیر گروه خانواده یا مدیر گروه اقتصاد نداریم بلکه مدیر زمانى داریم. یعنى مدیر صبحگاهى، مدیر نیمروزى، مدیر عصرگاهى و مدیر شبانگاهى. برنامه‏ها اغلب به صورت زنده پخش مى‏شود؛ بنابراین در هر یک از این بخش‏ها به تناسب به موضوع خانواده هم مى‏پردازیم آن هم با توجه به مشکلات موجود در سطح شهر تهران. مثالى مى‏زنم که شاید خالى از مزاح نباشد. طى بررسى‏هایى که در زندان اوین داشتیم متوجه شدیم در آن زندان، بندى وجود دارد که به آن بند مردانِ زن ذلیل مى‏گویند. زندانیان این بند کسانى هستند که زنان آنان مهریه خود را به اجرا گذاشته‏اند و چون قادر به پرداخت نبوده‏اند، روانه زندان شده‏اند. وجود این بند نشانگر آن است که این معضل در بین خانواده‏هاى تهرانى مطرح است و شبکه تهران باید روى آن کار کند. این پدیده نشان مى‏دهد که در جاهایى جامعه دچار تندروى شده، غافل از آنکه تندروى پاسخ نمى‏دهد. فرهنگ‏سازى و شکستن آداب و رسوم غلط نیازمند زمان است و اینکه‏من یک کار تند انجام دهم، نتیجه‏اش به طور قطع معکوس مى‏شود.
رویکرد جالبى دارید. در واقع نقدى که به شما شده و عکس‏العملى که در قبال نحوه طرح موضوع خانواده داشته‏اید نشان مى‏دهد که سعى مى‏کنید دچار کلیشه‏ها نشوید. گاهى اوقات کلمه خانواده را مد نظر مى‏گیریم و در پشت پرچم آن اصل موضوع را از دست مى‏دهیم. چنانچه حتى گاه موضع‏گیرى‏هاى سیاسى خود را در پس این کلمه به رخ یکدیگر مى‏کشیم غافل از اینکه اصل خانواده رو به اضمحلال مى‏رود و ما اسیر کلیشه‏ها و الفاظ و ظاهر مانده‏ایم. اینکه به گونه‏اى حرکت کنیم که به محتوا با توجه به مقتضیات بپردازیم بسیار حایز اهمیت است.
بله، در غرب حرکت‏هایى تحت عنوان فمینیسم و غیره سبب از هم پاشیده شدن خانواده شد. ولى امروز دنیاى غرب هم به این نتیجه رسیده که اگر بخواهد در زمینه‏هاى مختلف پیشرفت داشته باشد باید خانواده را حفظ کند. ما نباید راه اشتباه آنها را طى کنیم. در عین حال همین موضوع نباید سبب شود که ما بسته و کلیشه‏اى به موضوع خانواده نگاه کنیم.
استادان و کارشناسان ما متوجه این قضیه شده‏اند که اگر فرزندان کنار پدر و مادر باشند باعث مى‏شود هم آنان و هم پدر و مادر از یکدیگر یاد گیرند. با این رویکرد که ارتباط باید دوطرفه باشد و روابط تحکم‏آمیز، دیگر جواب نمى‏دهد.

منظورتان این است که باید تعریف جدید و متعادلى از خانواده را مطرح کنیم، اگر نه خانواده‏هاى کاملاً سنتى با نگاه پدرسالارانه در جامعه ما دوام نخواهند داشت؟

حداقل در تهران جواب نمى‏دهد. نسل جوان ما بسیار تیز است و خوب مى‏فهمد چون ارتباطات قوى دارد. نسل سوم ما باهوش‏تر از نسل دوم است و چرا منِ پدر یا مادر باید احساس کنم که بیشتر از فرزندانم مى‏فهمم. این مسئله را تجربه به من ثابت کرده است. من خودم صاحب سه فرزند جوان و نوجوان هستم، ارتباط باید به نوعى باشد که جوان احساس کند اگر حرفى از سوى پدر و مادر بیان مى‏شود براساس تجربه است و البته نباید حکم دستور داشته باشد. این امر باعث دوستى و نزدیکى و در نتیجه سلامت خانواده مى‏شود.
در کل باید گفت سیاه‏نمایى جایز و درست نیست. شاید تا حدى این موضوع در جامعه ما دچار سیاه‏نمایى شده که اینک نگرانى‏هاى زیادى را براى خانواده‏ها سبب مى‏شود اما واقعیت بدین گونه نیست. بسیارى مراجعه مى‏کنند یا با نگرانى ابراز مى‏کنند که مثلاً دختر یا پسرم حرف مرا گوش نمى‏کند. چه کنم؟
روشن است که در این موارد باید با لطافت و ظرافت و به دور از بیان نصیحت و اندرز مستقیم مسائل را حل کرد.

با توجه به اهمیت کار رادیو به عنوان یک رسانه فراگیر و اعتمادى که مردم به آن دارند واقعاً چند درصد از برنامه‏ها و مطالب آن کارشناسى شده است؟

به جرئت مى‏گویم که حضور کارشناسى در برنامه‏هاى ما حدود 90 درصد است.

اما دیده شده که برخى کارشناسان بخصوص آنها که به عنوان میهمان شرکت مى‏کنند فاقد تسلط و تجربه کافى بوده‏اند.

بله، ولى به ندرت بوده است. گاهى پیش آمده که از کارشناسى دعوت شده ولى وى در دقایق آخر خبر داده که نمى‏تواند بیاید. در این وضعیت و با توجه به اینکه اغلب این برنامه‏ها زنده است ناچاریم از افراد دیگرى کمک بگیریم که در برخى موارد، کار لطمه مى‏بیند.

آیا مرکز تحقیقات تاکنون در خصوص عمده‏ترین مشکلات زنان تهرانى اطلاعات قابل تکیه‏اى به شما ارائه داده؛ مثلاً اینکه اولویت مشکلات ایشان چگونه است؟

بله، مثلاً بحث اقتصاد زنان شاغل و موضوع تربیت فرزندان از سوى زنان خانه‏دار از مهم‏ترین مشکلات زنان در این کلان‏شهر است. ما بعد از مشاهده نظرسنجى‏ها، وضعیت زنان را آسیب‏شناسى مى‏کنیم. اگر کارمند باشند و به عنوان نمونه بخواهند از مهد کودک استفاده کنند یا مشکل اوقات فراغت فرزندان‏شان را در سه ماه تعطیلى مدارس داشته باشند - که معمولاً از معضلات زنان کارمند است - موضوع را به بحث مى‏گذاریم.
از طرف دیگر اگر بخواهیم مشکلات زنان خانه‏دار تهرانى را مورد بررسى قرار دهیم اولویت آن در نوع تربیت فرزندان، مراوده با همسر و اعضاى خانواده است که باید طرح مسئله شود.
در نظر نگرفتن نظرسنجى‏ها و نیز تفاوت‏ها مى‏تواند آثار منفى بسیارى داشته باشد و ما از این نظر وظیفه سنگینى داریم. این آثار بر روى فرزندان و خانواده نمود پیدا مى‏کند. ما باید همه جوانب کار را در نظر بگیریم. حتى اگر صحبت از مسائل جامعه مدرن و نیمه‏مدرن مى‏کنیم دلیل بر رد خانواده سنتى نیست. بلکه با در نظر گرفتن این مهم که باید پایه‏هاى خانواده محکم و حفظ شود، زیرا جامعه کوچکى است که نیازمند آن هستیم؛ سعى مى‏کنیم هر سه گروه را متناسب با زمان و مکان و در جاى خود مورد توجه قرار دهیم.

ان شاءاللَّه موفق باشید.

شما هم همین طور.