انتظار سبز

نغمه دلتنگى‏

مَهدى‏جان، براى تو مى‏نویسم. براى تو که، منتهاى چشمان منتظرى و میراث لحظه‏هاى غربت مَنى. همیشه به یاد تو مى‏نویسم و مى‏سرایم، هر چند تو را هرگز ندیده‏ام، ولى همیشه آرزوى دیدنت در لحظه لحظه زندگى‏ام جارى است.
امروز در کنار پنجره‏هاى غم‏آلود انتظار با قلبى آکنده از پشیمانى و شرم، دفتر نبودنت را ورق مى‏زنم و در انتهاى باورم تو را مى‏جویم، تو را که ناجى تمام فریادهایى.
همیشه تو را مى‏جویم؛ در رکوع آسمان‏ها و سجود فرشتگان و قنوت درخت‏ها.
مى‏دانم، مى‏دانم آمدنت دور نیست! ولى قلب پرگناه من آیا مى‏تواند آن لحظه را ببیند؟

آیدا گائینى‏