بانوان فلسطین، ماجرای مقاومت و مظلومیت


سرزمین مقدس

کشور اسلامی فلسطین در انتهای جنوب شرقی دریای مدیترانه و در جنوب غربی قاره­ی آسیا قرار دارد و این خشکی وسیع را به آفریقا پیوند می­دهد. از شمال به کشور لبنان، از شمال شرقی به سوریه، از شرق به اردن، از جنوب به خلیج عقبه و دریای سرخ و از جنوب غربی به مصر محدود می­باشد.1

وسعت این قلمرو به 27000 کیلومتر مربع بالغ می­گردد که حدود 20000- کیلومتر مربع از مساحت آن توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی غصب و تصرف گردیده است، در واقع فلسطین را می­توان به سه بخش: 1. کرانه باختری رود اردن با 5600 کیلومتر مربع، 2. نوار غزه با 365 کیلومتر مربع 3. اراضی اشغالی تقسیم کرد، دو بخش اول و دوم در اختیار فلسطینی­ها است اما از نظر استقلال سیاسی و اقتصادی تحت فشار متجاوزان اسرائیلی هستند.2

تعداد سکنه­ی فلسطین به حدود چهار میلیون نفر می­رسد که این میزان غیر از آوارگانی است که در سوریه، اردن و لبنان به سر می­برند.

فلسطین سرزمین رسولان الهی و سفیران نورانی است، تپه­های سر سبز و قله­های سر به فلک کشیده­اش و نیز صحاری و دشت­های آن جای پای پیامبران است پایه­­گذار آن انبیاء الهی بوده و داوود و سلیمان در این منطقه جاه و جلالی داشته­اند.

ذکریا در فلسطین به یحیی بشارت داده شد، حضرت ابراهیم(ع) به این ناحیه مهاجرت کرد و حضرت موسی(ع) تجلی خداوند را در این ارض مقدس ناظر بود و با خدای خویش تکلم نمود، عیسای مسیح در همین کانون مقدس دیده به جهان گشود و از این مکان به سوی آسمان عروج نمود. زاده­ی بلد امین، برگزیده پیامبران و خاتم رسولان، حضرت محمد(ص) به سوی بیت المقدس سیر داده شد و از این مکان به سوی آسمان عروج کرد. بیت­المقدس برگزیده­ی خداوند است و آن را بقعه­ی مبارک نامید و طور سینین را چون دری ثمین بر جبینش نهاده است، حضرت علی(ع) آن را قصری از قصرهای بهشتی دانسته و رسول اکرم(ص) تأکید کرده­اند مسلمانان برای این مسجد بار سفر ببندند.3 اولین ساکنان آن قومی به نام فیلسطین هستند که از جزیره­ی کرت به این ناحیه کوچ کردند و بین سوریه کنونی، دریای مدیترانه و منطقه­ی پوپه ساکن شدند. شهر غزه، کانون اصلی این مهاجرین بود، رفته رفته قلمرو مزبور به نام فلسطین معروف شد.4

توفان توطئه

صهیونیست­ها به انگیزه­ی توسعه­طلبی، جهان­خواری، کینه­جویی و انتقام از مسلمانان برای اشتغال و غصب فلسطین و تشکیل دولتی تحمیلی به نام اسرائیل توطئه­ی خود را آغاز کردند که البته استعمارگر پیر یعنی دولت انگلستان با خوی استکبارگری با نیرنگ­های گوناگون مسیر این حرکت غاصبانه را هموار کردند. در روز دوم نوامبر 1917 م/ 1296 ش وزیر خارجه انگلیس – لردبالفور – به یهودیان جهان مژده داد: دولت امپراتوری بریتانیا با عنایت خاصی که برای ایجاد میهن ملی یهود دارد در آینده خواهد کوشید تا جهت نیل به این هدف تسهیلات لازم را فراهم آورد. از آن زمان با زمینه­سازی صهیونیست­ها و حمایت استکبار موج کوچ یهودیان به سرزمین فلسطین آغاز شد و از آن سوی آوارگی ، رنج و ناامنی صاحبان اصلی این قلمرو یعنی مسلمانان فلسطین اوج گرفت.

در سال 1922 م که انگلستان که با شکست امپراتوری قدرتمند عثمانی در جنگ جهانی اول قیمومیت فلسطین را به دست آورده بود رفتار تبعیض­آمیز خود علیه بومیان فلسطینی و حمایت یک جانبه از مهاجرین جدید را گسترش داد، این روند توأم با ستم، بی­عدالتی و زورگویی اعتصاب گسترده­ی ساکنین اصلی فلسطین را در سال 1936 م به وجود آورد، در پاسخ دولت انگلیس طرح تقسیم فلسطین به سه کشور مجزا را پیشنهاد داد که مسلمانان بومی این طرح را نپذیرفتند، بعد از جنگ جهانی دوم انگلستان حل موضوع فلسطین را به سازمان ملل متحد واگذار نمود که مجموع عمومی این نهاد بین­المللی تقسیمات جدیدی را برنامه­ریزی کرد که براساس آن می­بایستی یهودیان افزون­تری در بخش عرب­نشین ساکن گردند و این علاوه بر امواج مهاجرت یهود به سوی مناطقی است که در اشغال صهیونیست­ها قرار گرفته بود. برای عملی شدن این نقشه فضای رعب و وحشت در سراسر فلسطین گسترش یافت و تنها در آوریل 1948 م 254 نفر از اهالی روستای دیریاسین توسط تروریست­های سازمان ایزگون به فرماندهی مناخم پگین قتل عام شدند. سرانجام دولت اشغال­گر اسرائیل در چهاردهم ماه مه 1948 م اعلام موجودیت کرد. غالب فلسطینی­ها در اثر درگیری­ها و تهاجم خونین صهیونیست­ها از خانه و کاشانه­ی خود آواره شدند. درسال 1967 م جنگ شش روزه­ای بین اعراب و اسرائیل رخ داد که طی آن کرانه باختری رود اردن (مربوط به کشور اردن)، نوار غزه (از سرزمین مصر) و بلندی­های جولان( از سوریه) به تصرف غاصبان صهیونیست درآمد.5

اهتمام بانوان فلسطینی

صهیونیست­ها در ذهن معیوب خود چنین می­پنداشتند توان آن  را دارند که بعد از چندین دهه فلسطینی­های ساکن در سرزمین اصلی خویش را در کوره­ی جامعه اسرائیل ذوب کنند و نام و نشان آنان را مفقود نمایند ولی نیرنگ آنان بی­رنگ گردید و نه ماندگان و نه راندگان هرگز رایحه­ی معطر بوستان مقدس این سرزمین را از یاد نبردند و با مبارزاتی خستگی ناپذیر چه در عرصه­های نظامی و سیاسی و چه در بعد فرهنگی و هنری برای بازیافتن زادگاه محبوب­شان و حفظ هویت این سرزمین اسلامی را افروخته و مشتعل نگاه داشتند. در این میان زنان دلاور فلسطینی، دوشادوش مردان به تلاش بی­درنگ خویش برای مصاف با متجاوزین غاصب ادامه دادند و روز به روز بر کنش و کوشش خویش افزودند.

آنان صلاح بر کف گرفتند و در میدان­ها نبرد به دفاع از حقوق مسلم خویش پرداختند، فداکارانه دردها و جراحات خواهران و برادران خویش را التیام بخشیدند، فرزندان را به سلاح آگاهی و معرفت مجهز کردند، به جرم مبارزه، در حصار اسارت، شکنجه­هایی سخت و فرساینده را تحمل کردند، درد آوارگی را چشیدند.

در سال 1920 م/ 1299 ش زنان فلسطینی در مقاومت علیه نماینده­ی انگلستان شرکت کردند. میلیکا سکاکینی و زلیخا شهابی بانوانی مبارز فلسطینی در سال 1921 م/ 1300 ش نخستین اتحادیه­ی زنان فلسطین را در شهر قدس تأسیس کردند، اولین خیزش­های زنان به طور کلی شرکت انفرادی یا کاملاً محدود در تظاهرات و اعتراض جمعی بود اما در سال 1929 م واقعه­ی مهمی رخ داد: در شهر اورشلیم اجلاس مهمی با شرکت سه هزار زن تشکیل شد، در این کنفرانس کمیته­ای انتخاب گردید که چندین بار از کمیسر عالی انگلستان در فلسطین لغو اعلامیه­ی بالفور و جلوگیری از مهاجرت صهیونیست­ها را به فلسطین خواستار شد. کنفرانس اتحادیه­ی زنان عرب نیز شکل گرفت که مهم­ترین وظیفه­اش حمایت از کودکان شهید و زندان­­یان بود. طی قیام شش ماهه و اعتصاب سال 1936 م بانوان فلسطینی علیه قدرت نظامی انگلستان تظاهرات می­کردند و مخفیانه به چریک­های فلسطینی می­رسانیدند. فاطمه خلیل غزال یکی از زنان مبارزی بود که در 26 ژوئیه سال 1936 م در آزون در جنگ بین ارتش انگلستان و مبارزین فلسطینی به شهادت رسید. قبل از جنگ 1948 م زنان فلسطینی سازمان زهرات الاقحوان (گل مینا) را در حیفا تأسیس کردند. خدمات گسترده­ی اعضای این سازمان در امور پزشکی، تهیه غذا، آب و سلاح برای قیام­کنندگان و ایجاد سنگر برای رزمندگان قابل ذکر است.

بعد از نبرد سال 1948 م/ 1327 ش زنان فلسطینی سازمان­ها و بنیادهای گوناگونی را به منظور کمک به حل مسائل تبعید­شدگان فلسطینی به وجود آوردند که می­توان این نهادها و کانون­ها را نام برد:

خانه­ی کودکان عرب، خانه­ی جوانان، دارالایتام، انجمن زنان عرب، بنیاد هلال احمر، انجمن حمایت از آسیب دیدگان جنگ، انجمن کاریابی برای فلسطینی­های مستقر در دمشق، اتحادیه­ی زنان عرب در لبنان رفته رفته با تأسیس دولت صهیونیستی این سازمان­ها دچار تفرقه گردیده و رفته رفته منحل شدند. در سال 1963 م اتحادیه­ی زنان فلسطین بنیان گذاشته شد که در زمینه­های سیاسی و اجتماعی به فعالیت­های مهمی روی آورد که برخی از آن­ها عبارتند از: تأسیس پرورش­گاه و کودکستان، آموزش­گاه برای زنان و دختران در اردوگاه آوارگان و نیز دایر نمودن کلاس مبارزه با بی سوادی.6

با شعله­ور گردیدن آتش مقاومت مسلحانه و اعلام جنگ طولانی مردمی علیه اشغالگران در سال 1965 م 1345 ش وظایف اتحادیه­ی زنان گسترش یافت و در عرصه­ی مقاومت حضوری فعال در پای­گاه­های نظامی، جبهه­های نبرد، بیمارستان­ها و ... داشت. زنان فلسطین هم چنین به خوبی از عهده­ی وظایف بین­المللی خود برآمدند و در مجامع و کنفرانس­های بین­المللی به دفاع از حقانیت خود و سرزمین خویش پرداختند. یکی از هدف­های اساسی اتحادیه­ی زنان فلسطین شرکت دادن بانوان در کارهای سازمانی و مبارزه در سطح جهانی برای آزادی سرزمین غصب شده است. زنان در تأسیس مؤسسه صامد نیز نقش اساسی داشتند، این تشکیلات در حمیت­های ذیل فعالیت داشت:

کارآموزی برای پسران و زنان شهدای فلسطینی و فراهم نمودن زمینه­ی اشتغال آنان، ایجاد پایه­های مالی و سرمایه­ای برای تأمین نیازهای مادی فلسطینی­ها به گونه­ای که این افراد برای ادامه­ی مقاومت مصمم گردند و دغدغه­ای در زمینه­های اقتصادی نداشته باشند ایجاد ساختمانی اقتصادی به نحوی که استقلال اقتصادی و مالی جنبش فلسطین را ضمانت کند  مؤسسه­ی صامد سه منبع اساسی تولید داشت: صنعتی، کشاورزی و تجاری، تلاش زنان در این عرصه­ها به 68% رسید.7

زنان آواره

نتیجه­ی توحش، غصب  و تهاجم خونین صهیونیست­ها حدود بیش از پنج میلیون نفر  آواره در سراسر جهان است که غالب آنان زن و کودک بوده و در مناطق اشغالی و سرزمین­های همجوار فلسطین پراکنده­اند. جمعیت قابل توجهی از این آوارگان که به حدود 800000 نفر بالغ می­گردند در کرانه­ی غربی رود اردن و در نوزده اردوگاه اسکان یافته­اند، در نوار غزه تعداد آوارگان به سال 1327 ش به 300000 نفر می­رسیدند اما هم اکنون این افراد به یک و نیم میلیون نفر بالغ گشته­اند که در اردوگاه­های دیرالبلاء، المغازی، نصیرات، بریج، شاطی، جبالیه، رفع، خان یونس زندگی می­کنند، تعدادی هم خارج از اردوگاه­های استقرار یافته­اند، این گروه نیز در شرایط بسیار سختی روزگار می­­گذارنند و از لحاظ مسکن، محیط زندگی، فضای رفاهی و بهداشتی و زیستی و مسائل ارتباطی مشکلات زیادی دارند.

در سال 1347 ش حدود یک صد هزار نفر آواره وارد سوریه گردیدند که غالباً در مرکز حکومت یعنی دمشق متمرکز گردیدند، عده­ای نیز به استان­های شمالی، جنوبی و مرکز این کشور کوچ نمودند، رقم این آوارگان در سال­های اخیر به حدود نیم میلیون نفر بالغ گشته­اند که 70% آنان در مرکز حکومت به سر می­برند، 40% جامعه­ی آوارگان افراد زیر پانزده سال هستند.

به سال 1327 ش حدود نیم میلیون نفر آواره به سوی کشور اردن سرازیر شدند، اما اکنون تعدادشان به حدود دو میلیون نفر رسیده است. اوضاع آوارگان در این سرزمین اسلامی بهتر از سایر کشورهای میزبان است چرا که فلسطینی­های آواره به عنوان اتباع اردن به شمار می­آیند، با این وجود آنان خواهان بازگشت به سرزمین خویش هستند.

در سال 1327 ش در حدود یک صد و بیست هزار نفر آواره فلسطینی وارد لبنان شدند که در سال­های اخیر به حدود چهار صد هزار نفر بالغ گشته­اند، بیش­تر آوارگان، افرادی هستند که از شمال فلسطین به این مناطق گریخته­اند و در اردوگاه­هایی از قبیل برج البلاجنه، شتیلا بارالیاس، عین الحلوه، رشیدیه، تل زعتر، نهرالبارد و ... زندگی می­کنند. وضع آوارگان لبنان از گذشته بسیار اسفناک بوده است. چرا که از زمان حضورشان در این کشور مورد فشارهای زیادی از قبیل سرکوب، بی احترامی و اهانت، ستم و تجاوز قرار گرفته­اند. بعد از گذشت حدود شصت سال هنوز آوارگان فلسطینی در وضع آشفته و نگران­کننده­ای به سر می­برند. و با مشکلات عدیده­ای چون تراکم جمعیت، مساحت اندک، فقر، بیکاری، سطح پایین بهداشت و دیگر گرفتاری­های اجتماعی روبه رو هستند.8

زنان فلسطینی حتی در دوران رنج­آفرین و دردآلود آوارگی برای تقویت جبهه نبرد با غاصبان و شعله­ور گردیدن آتش مبارزه، از خود فداکاری نشان می­دادند، ام­علی یک مادر فلسطینی است که مانند دیگر زنان فلسطینی در اردوگاه آوارگان مستقر گردید، او هم­چنان چشم انتظاری می­کشید و برای بازگشت به وطن لحظه شماری می­کرد اما مشاهده می­نمود نه تنها از مراجعت آوارگان خبری نیست بلکه هر زمان مهاجرت­های اجباری افزایش می­یابد، در این حال او دختران و پسران خویش را فرا خواند و گفت می­خواهم برای مقاومت در برابر ستم­گران صهیونیست مهیا گردید و به صف مبارزان بپیوندید، دو فرزند پسرش با سلاح نظامی به خیزش مسلحانه مردمی پیوستند و همان زمان چهار دخترش به اردوگاه نظامی رفتند و پس از فراگیری آموزش­های رزمی به خانه بازگشتند تا در فرصت مناسب از توان رزمی خویش استفاده کنند. و به جای آن­که به اشتیاق بازگشت به وطن با وعده­های دروغین دلخوش کنند راهی دیگر برای بازگشت برگزینند، خبرنگاری می­گوید به اردوگاه آوارگان رفتیم و در میان انبوهی از مادران و کودکان که به تماشای ما اجتماع کرده بودند، نه تنها سرگردان شدیم بلکه هدف خود را از یاد بردیم، آنان اطلاق صفت پناهندگی را قبول نداشتند و به دفاع از اصالت و هویت خویش پرداختند و از مقاومت­ها، رشادت­ها و مبارزات خود سخن گفتند و خاطر نشان ساختند ما سال­هاست که بمباران­های دشمن را تحمل کرده­ایم و هر روز خبر شهادت یکی از جوان­های خود را می­شنویم اما ساکت نیستیم، از هیچ قدرتی واهمه نداریم، تهدیدها دل­های ما را به لرزش وا نمی­دارد اگر چه در این اردوگاه مستقر شده­ایم ولی خدا گواه است ذهن و  قلب­های ما و روح و روان­مان در سرزمین­مان به تفرج مشغول است. یکی از دخترها آهسته شروع کرد به خواندن سرودی انقلابی، زمزمه­های حماسی او فضا را منقلب می­کرد و در میان ابراز احساسات شنوندگان، مادری گفت: ما به بچه­های خود شیر فلسطینی می­دهیم که بوی مقاومت می­دهد نه بوی آوارگی، آنان را نمک­پرورده­ی سرزمین خود می­نماییم، شجاع بار می­آوریم، به آن­ها زبونی دشمن را آموزش می­دهیم تا حماسه رقم بزنند.9

  1. گیتا شناسی نوین کشورها، عباس جعفری، ص311.
  2. فلسطین سرزمین تاریخ و مقاومت، دفتر جنبش جهاد اسلامی فلسطین در تهران، ص203.
  3. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج18، ص317، احادیث قدسی، چ اول، ص136.
  4. تاریخ نوین فلسطین، عبدالوهاب کیالی، ترجمه محمد جواهر کلام، ص17 و 16، ادیان بزرگ جهان، هاشم رضی، ص318، سیمای قدس (مصلای پیامبران)، از نگارنده ص30.
  5. در این باره نگاه کنید به کتاب استراتژی صهیونیسم در منطقه­ی عربی، پژوهش مؤسسه الارض ویژه­ی مطالعات فلسطینی، از جمله کتاب­های ا نتشارات بین­المللی اسلامی.
  6. مقاومت در فلسطین، ترجمه و تدوین م. فهیم، ص21 -19؛ روزنامه­ی اطلاعات 16/10/1381ش 22674.
  7. مقاومت در فلسطین، ص30-31.
  8. پنجاه و هفت سال آوارگی یک ملت، روزنامه­ی جمهوری اسلامی، 15/4/1383، ش7524 ، ص6، بحران پناهندگان و حق بازگشت فلسطین­یان، روزنامه­ی همشهری، 1/2/1381، ش2700، ص6.
  9. مقاومت در فلسطین، ص42-40.