احمد باقریان- جهرم

برادر ارجمند

ضمن سپاس­گزاری از هم­کاری مستمرتان با «سرود فردا»، سروده­های درخور تحسین­شان، مثل همیشه قابل توجه است. روح معنویت و بهره­مندی از تعالیم ارزش­مند اسلامی، در «نیمه­ی ماه صیام»، «ماه زیبای خدا» و «در فراق یوسف زهرا» جاری است. استفاده از قافیه­های کم کاربرد، ویژگی ممتاز این شعرهاست. به ویژه در «نیمه­ی ماه صیام» که توانایی شما در این زمینه، به خوبی نمودار است.

برای­تان توفیق، سعادت و سلامت آرزو می­کنیم و چشم به راه آثارتان می­مانیم.

 

وحیده گرجی

خواهر عزیز

اولین بارقه­های آشنایی با آثار شما، چشم­گیر است. «پایان شب سیه» نخستین هدیه­ی شما به یاران «سرود فردا» است. طبع روان و ذوق سرشارتان ستودنی است. صلابت وزن و پیچیدگی تصاویر در اشعار شما، شکوه سبک هندی را به یاد می­آورد و تأثیر و گیرایی غزل­های بیدل و صائب را گوشزد می­کند. در مصراع پایانی افزودن «را» مشکل وزن را برطرف می­کند:

«او رفته راهی را که من آغاز کردم.»

 از آغاز تا پایان «سخاوتمندتر از آسمان» پیوند جاودانه­ی روح، اندیشه، خیال و امید را به نمایش گذاشته است. انتخاب بیتی ممتاز از هشت بیت غزل، کار ساده­ای نیست. توازن میان سبک سُنتی و زبان امروز، پارادوکس دل­پذیری ایجاد کرده است که مهارت شما را نشان می­دهد. شبکه­های واژگان کارآمد و استفاده­ی به جا از خیال پردازی، از نکات نوشتنی دیگر است.

سربلند باشید.

زهرا سادات هاشمی

دوست عزیز

به جمع هم­راهان «سرود فردا» خوش آمدید. «لحظه­ی بی تو» غزلی است که با وجود افت­های گاه به گاه، خیزهای قابل تحسین دارد. وزن بی اشکال، قافیه­های محکم و توصیف­ها­ی زیبا از مختصات آن است. در این بین در پاره­ای موارد، نکاتی قابل بررسی است؛ از آن جمله در مصراع دوم، «دیرم» واژه­ای است که جز قافیه سازی، در مفهوم کلی بیت، جایگاه منطقی و حسّی ندارد:

«برگی نمانده از تو در تاریخ و تقدیرم             ای کاش قدری زودتر می­آمدی، دیرم»

در بیت دوم نیز، «ای گرگ بازها من از پیدا شدن سیرم» مفهوم گنگ است.

از بیت­های قابل توجه این سروده به موارد زیر می­توان اشاره کرد:

«از پشت درها، انتظار کنج پستوها                از لحظه­های بی تو حتی از تو دل­گیرم

«این جنگ­جوی خسته تسلیم زمستان است     بگذار زیر برف باشد فرق شمشیرم»

شاعر بمانید

ابوالفضل صمدی رضایی- مشهد

برادر گرامی

«سبز خیال» غزلی شیرین با رایحه­ی امید و آرزوست که «صدای زلال خیال»، «رنگین کمان دو بال» را از شانه­های «ملال» به پرواز در می­آورد. بی تعارف باید این غزل را نویدبخش بازگشت شما به سمت هویت بخشیدن به شعرهایتان دانست. ماهیتی که در «اشک و آه» و «ساغر» کم رنگ شده است. شفافیت اندیشه و واژه­های آرام، قرینه­سازی زیبای و استفاده از صنعت عکس (بیت ششم) و ردالمطلع از نکات قابل توجه «سبز خیال» است.

«اشک و آه» اگر چه از دامنه­ی واژه­های ساده برخوردار است، حقیقت معنا را گم نکرده است. وزن روان فاعلاتن فاعلاتن فاعلن و موسیقی برخاسته از واج آرایی نیز احساس می­شود.

گاه تصویر ارائه شده چنان ساده به نظر می­رسند که با وجود تکراری بودن، استفاده­ی به­جا از شبکه­های مراعات نظیر آن­ها را شنیدنی کرده است. بیت زیر از نظر خیال پردازی شاخص است:

«چشم می­بندی، پر از شب می­شوم               می­گشایی چون پگاهم می­کنی»

«آینه­ی آرزو» با ریتم کند «مستفعلن مفاعلن مستفعلن فعل» هم خوانی کاملی با درون مایه­ی شکایت گونه­ای دارد که واژه­ها را مأمور انتقال آن کرده­اید. قافیه­های به کار رفته، تناسب کاملی با ردیف و مفهوم جاری در بیت­ها دارد و به خوبی توانسته­اید تناسب محتوا و وزن را رعایت کنید.

شاه بیت این غزل، بیت پایانی است:

«روزی که غیر نام تو جاری کنم به لب           خشکیده باد رود غزل در گلوی من»

«ساغر» ضعیف­ترین غزل این گروه است. از نظر وزن، قافیه و قواعد آن شعر اشکالی ندارد؛ با این وجود، فاصله گرفتن از زبان دیگر غزل­های­تان، دوباره گویی و تکرار، این غزل را از امتیازات «سبز خیال» دور کرده است.

پارادوکس بیت اول و حس آمیزی بیت سوم، از زیبایی­های این سروده است:

«من دوستی با برگ نیلوفر گرفتم                           از این کویر آباد وحشت پر گرفتم

من حرف­های آبی­اش را دوست دارم              من با نگاهش مستی از ساغر گرفتم»

در میان شعرهای موج نو، «یاد» و «فاصله» بیشتر به دل می­نشینند. گویا خیال جاری در این واژه­ها، شیرینی خاطره از یادکرد زندگی است.

دل انگیزی این شعرها در ایجاز، تصویرهای شاعرانه و واژه­های صمیمی است:

یاد شما در شب ذهن من/می­درخشد/مثل مهتاب/ و مثل مرغکی بی تاب/از حق می­خواند/تا صبح از راه/ بیاید/ و کوچه­ها را بیاراید.

پیروز باشید.

حسین فاتحی پیکانی- تهران

برادر ارجمند

سروده­های زیبای شما، گواه اندیشه­ی پویا و ذوق شاعرانه­تان است. به خود می­بالیم که در این شماره، شما نیز همراه و هم­سفر «سرود فردا» شده­اید.

غزل زیبای بی نام شما، با آب و رنگی از جنس واژه­های کهن و تلفیق با زبان شعر امروز بسیار زیباست. شروع مناسب، رابطه­ی مطلوب هم­نشینی واژه­ها و قافیه­های درست، نکات مثبت این سروده­اند. در بعضی مصراع­ها، کم و زیاد شدن هجاها، وزن را دچار تزلزل کرده است.

در مصراع­های دوم، هشتم، دهم و یازدهم، وجود یک هجای کوتاه در رکن­های سوم را نمی­توان نادیده گرفت. مصراع پنجم «مرا تصویر نابی بود زتو در قاب چشم، اما» اساساً با وزن مفاعیلن، مطابق نیست و باید اصلاح شود.

دو گروه بیت­های گسسته، هر یک در نوع خود اشکال عروضی دارند. بیت اول و دوم که در معنا وحدت موضوعی دارند، در یک وزن نیستند. گروه دوم نمونه­ی مربع است که در مصراع دو رکن فاعلاتن فعولن دارد و هر چهار مصراع از این وزن پیروی می­کند. گروه سوم نیز اشکال وزنی دارد و باید از نظر قواعد عروضی، بازنگری شود.

در انتظار سایر آثارتان هستیم.