چگونه فرزندان خلاقی داشته باشیم؟

نویسنده


مقدمه

تمامی کودکان تا قبل از ورود به مدرسه دارای نیروی تخیل قوی و تفکر شهودی و زنده از واقعیت هستند. اما دیری نمی­پاید که این حس زیبا و فهم خلاق از جهان هستی، در هیاهوی آموزش رسمی مدرسه رنگ، می­بازد. (ارنست دیمنه) تردیدی نیست که یکی از مهم‌ترین وظایف والدین پرورش توانایی خلاقیت فرزندان است. خلاقیت عامل کلیه‌ی پیشرفت‌های بشری است و امکان بروز خلاقیت با پرورش مهارت‌ها و انگیزه‌ها در کودکی، بیشتر می‌شود. در واقع سن خاصی برای شروع پرورش خلاقیت در نظر گرفته نمی‌شود. از زمان نوزادی و از اولین بازی‌هایی که با کودک می‌کنیم باید در جهت پرورش و شکوفایی خلاقیت اقدام کنیم. باید از رنگ‌های متنوع در اتاق نوزاد استفاده کنیم، بازی‌هایی که با کودک انجام می‌دهیم تکراری و یک­نواخت نباشند و وقتی می‌خواهیم یک اسباب‌بازی یا لباس را به او بدهیم به جای تحمیل بی چون و چرای نظر خود، چند گزینه برایش فراهم کنیم تا از میان آن­ها یکی را انتخاب کند.

 تاثیر خلاقیت در زندگی انسان و ابعاد مختلف آن کاملاً مشهود است. به­طوری که افراد موفق در زندگی اغلب افرادی هستند که از قدرت خلاقیت خود استفاد­ه­ی بیشتری برده­اند و مسیرهای پیشرفت و موفقیت  و پیروزی را برای خود هموار ساخته اند. بر این اساس امکانات مادی و سایر امکانات و عوامل به تنهایی نخواهند توانست در موفقیت فرد موثر باشند. یک فرد خلاق در نبود این امکانات نیز می­تواند از شرایط و امکانات موجود بهره­ی بیشتری برده، به نتایج دل­خواه خود برسد. ما می­توانیم قدرت خلاقیت فرزندان­مان را شناسایی و افزایش دهیم.  

تعریف خلاقیت

خلاقیت یا آفرینندگی فرآیند ذهنی کشف ایده‌ها و مفاهیم، یا آمیزش ایده‌ها و مفاهیمِ موجود است که توسط فرآیند بینش خودآگاه یا ناخودآگاه تحریک می‌شود. در واقع خلاقیت یعنی به­کارگیری توانایی‌های ذهنی برای ایجاد یا تبلور یک فکر یا مفهوم جدید که برخی نیز آن را به ترکیب ایده‌ها یا ایجاد پیوستگی بین ایده‌ها تعبیر نموده‌اند.1 تورنس (۱۹۶۲)، خلاقیت را به عنوان نوعی مسأله‌گشایی مد نظر قرار داده‌است. به نظر وی تفکرِ خلاق مختصراً عبارتست از فرآیند حس کردن مسائل یا کاستی‌های موجود در اطلاعات، فرضیه‌سازی درباره­ی حل مسائل و رفع کاستی‌ها، ارزیابی و آزمودن فرضیه‌ها، بازنگری و بازآزمایی آن­ها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران. 2

خلاقیت شامل تولید چیزی است که هم اصیل و ارزشمند باشد و هم نشأت گرفته از فرآیندهای خودآگاه و ناخودآگاه انسان است. از نقطه‌نظر یک دیدگاه علمی، محصولات تفکر خلاق گاهی اوقات به تفکر واگرا ارجاع داده می­شود. همانند دیگر پدیده‌ها، در علم، یک دیدگاه یا تعریف یگانه از خلاقیت وجود ندارد و به طور متنوع به موارد زیر منسوب شده‌است: فرآیند شناختی، محیطی اجتماعی، ویژگی فردی، شانس و هم­چنین مواردی مانند نبوغ، بیماری‌های روانی، شوخ‌طبعی و... . تعریف مناسب دیگر فرآیند فرضیات شکسته‌ است. تفکرات خلاق زمانی تولید می‌شود که شخص پیش‌فرض‌ها را کنار گذاشته، یک دیدگاه جدید را جستجو کند که دیگران به آن نپرداخته‌اند. خلاقیت نیاز به حضور هم­زمان تعدادی از ویژگی‌ها از قبیل هوش، پشت­کار، غیرمتعارف بودن و توانایی تفکر به سبکی خاص دارد. خلاقیت، خودکار و بدون زحمت و تلاش است و غالباً هم­چون تصورات ذهنی خودانگیخته به وجود می‌آید. برای آن مراحلی توسط )هلمهولتز( و (والاس( پیش­نهاد شده‌است: ۱- آمادگی ۲- دوره­ی نهفتگی ۳- الهام ۴- تحقق.

راه­های افزایش خلاقیت کودکان 

- با تحریک کودک به دیدن، شنیدن، لمس  کردن، کشف کردن و آزمایش کردن می­توان خلاقیت را در آن­ها افزایش داد. 

- با حوصله و با کمال اشتیاق به صحبت­ها و سوالات فرزندتان گوش  فرا دهید و بدانید که نتیجه­ی رفتار خویش را در رشد خلاقیت کودک­تان مشاهده خواهید کرد.

-  اگر او در مورد مساله­ای نظر می­دهد، به او توجه کنید و با خندیدن به پیش­نهاد او یا رد کردن  نظریه­ی او باعث سرکوب خلاقیت نشوید.

- به  او اجازه دهید تصمیم­های غیر معقول بگیرد و تا جایی که ضرری متوجه­  شما یا خودش نمی­شود این ایده­های غیرمعقول را به اجرا گذارد. وقتی  به او اجازه می­دهید تصمیمات خود را اجرا کند، از یک سو احساس می­کند افکار او نیز ارزشمند است و از سوی دیگر به نتایج تصمیمات خود نیز پی می­برد.

-  فراهم آوردن فرصت انجام برخی از آزمایش­های علمی، به او کمک می­کند تا دریابد که تمام تجربیات، منجر به موفقیت نمی­شود و موفق نشدن نیز مساوی با شکست خوردن نیست.

- اصرار نداشته باشید به این­که جلوی شکست او را بگیرید. این کار موجب از بین رفتن ابتکار و تدبیر  وی می شود؛ در واقع  او از  شکست  نخوردن آسیب  بیشتری می­بیند تا از شکست خوردن. بچه­ها از راه سعی و خطا می­آموزند، آن­ها باید برای انجام هر کار سعی کنند، شکست بخورند و سپس راه دیگری را انتخاب کنند.

- در مواقع فراغت، مثلاً وقتی در اتومبیل نشسته­اید یا وقتی درمطب دکتر در انتظار نوبت هستید با طرح سوالات واگرا، خلاقیت او را تحریک کنید.

- آشغال­ها را دور نریزید. یک کودک خلاق می­تواند از هر چیزی که به نظر شما آشغال و به درد  نخور است چیزهای جالبی  درست کند. پس خرده­ی کاغذ، چوب، قوطی­های خالی پودر و شامپو، سبدهای گل، چوب  بستنی و ... را دور نریزید و البته  خیلی هم نگران تمیزی اتاق او نباشید.

اقدامات از بین برنده‌ی خلاقیت:

- ارزیابی موشکافانه‌ی کارهای کودک، وی را مجبور به رعایت چارچوبی می‌کند که با روح خلاقیت در تناقض است. چنین کودکی می‌آموزد همواره به دنبال تأیید و پذیرش دیگران باشد.

 -  پاداش‌های بی‌موقع و عجولانه، انگیزه‌ی لازم برای خلاقیت را از کودک می‌گیرد و وی را به ماشینی برای برآوردن خواسته‌های پاداش‌دهندگان تبدیل می‌کند. استفاده‌ی نابه­جا از پاداش، کودک را تبدیل به یک باج‌گیر می‌کند.

 - حس وجود نوعی رقابت با دیگران اگر چه انگیزه‌ی برنده شدن را در انسان افزایش می‌دهد ولی از میزان خلاقیت وی می‌کاهد.

 - اعمال فشار برای یادگیری به شیوه‌ای خاص و محدود نمودن انتخاب‌ها نیز ذهن خلاق کودک را منجمد می‌سازد. 

موانع خلاقیت

عموماً موانع بروز خلاقیت ریشه در دوران کودکی و تربیت نادرست دارد. اما در هر سنی می­توان چنین نقص­ها و کمبودها را با استفاده از روش­ها و شیوه­هایی جبران کرد. افرادی که از انتقاد و شکست می­ترسند، افراد خلاقی نخواهند بود. همین­طور افرادی که از افراد دیگر تبعیت می­کنند و منتظر هستند ببینند دیگران چه می­کنند تا آن­ها نیز دست به کار شوند. این افراد قدرت و ابتکار عملی از خود ندارند و دائماً به دیگران وابسته هستند و چون کارهای خود را بر اساس این وابستگی انجام می­دهند کمتر از قدرت ذهنی وخلاقیت خود استفاده می­کنند،3 توجه به مسائل تکراری و روزمره­ی زندگی، داشتن یک زندگی یک­نواخت و عادت کردن به این شرایط، فرد را دچار رکود و کسالت می­سازد. این افراد تمایل دارند در شرائط فعلی خود باقی بمانند و حاضر نیستند زحمتی به خود بدهند و شرایط را به صورت دیگری درآورند. همین­طور انسان­هایی که انعطاف ناپذیرند و نمی­خواهند تغییرات بیرونی و درونی را بپذیرند خلاقیت خود را مدفون می­سازند. این­ها افرادی هستند که مسیری یک­نواخت و ساده را برای زندگی خود انتخاب می­کنند و یا به­طور تصادفی در آن مسیر قرار می­گیرند و حاضر نیستند غیر از آن مسیر در مسیر دیگری قرار بگیرند. به­طور کلی داشتن اعتماد به نفس پائین، عزت نفس پائین، رکود و کسالت، داشتن اهداف ساده و سطحی در زندگی و... از موانع اصلی در رشد و بروز خلاقیت هستند.4

رابطه­ی افراد خلاق با پدر و مادر
 این رابطه ممکن است از جهات گوناگون سبب اشکالاتی شود، به‌طور نمونه اگر پدر و مادری حساسیت و خلاقیت کودک را تشخیص ندهند، ممکن است کودک در ارتباط با آن­ها، با ناکامی‌های زیادی مواجه شود زیرا پدر و مادر با این کودک مانند یک کودک معمولی رفتار می‌کنند در صورتی که او نیاز به یک رفتار ویژه دارد.

 کودک خلاق ممکن است کارهایی بکند یا حرف‌هایی بزند که خارج از معیارهای سنی اوست و پدر و مادر تصور کنند فرزندشان غیرطبیعی است. در این صورت پدر و مادر سعی می‌کنند تا کودک را تحت فشار قرار دهند تا خود را با معیارهای موجود اجتماع وفق دهد. درصورت بروز چنین وضعی کودک احتمالاً دست به انتخاب می‌زند و یکی از دو راه زیر را انتخاب می‌کند:
۱ - یا به فشار و اصرار پدر و مادر تسلیم می‌شود و از آن پس هر حرکت خلاق را در خود سرکوب می‌کند و می‌کوشد پیوسته از معیارهای به‌اصطلاح هنجار پیروی کند.
۲- یا در مقابل فشار پدر و مادر تسلیم نمی‌شود.
 که در صورت اول خلاقیت در وجود کودک خاموش می‌شود و اجتماع برای همیشه از نعمت آن بی‌بهره خواهد ماند و در صورت دوم کودک مبارزه می‌کند ولی چون استقلال کافی ندارد و نمی‌تواند راه زندگی خود را عوض کند واکنش‌هایی به صورت خصومت با پدر و مادر، بزهکاری، ترک مدرسه، گوشه گیری یا رفتارهای ناخوشایند از خود بروز می‌دهد. البته عده­ی اندکی هم با وجود جو نامناسب از اندیشه‌های خلاق خود صرف‌نظر نمی‌کنند که این دسته جزو استثناها هستند.
 پس مشاهده می‌شود که درک و آگاهی پدر و مادر و واکنش مطلوب آن­ها در مقابل اعمال و افکار خلاق تا چه حد مهم و اساسی است و چه­قدر می‌تواند از هدر رفتن استعدادهای خلاق در کودکان جلوگیری کند.

خلاقیت ارثی است یا اکتسابی؟

 بی‌شک عامل ژن‌ها را در میزان توانایی ذاتی افراد برای بروز خلاقیت نمی‌توان نادیده گرفت. بشر در همه‌ی زمینه‌ها موجودی زیستی، روانی، اجتماعی است. بنابراین برای مطالعه‌ی هر خصیصه‌ای باید هر سه عامل فوق را در نظر داشت. کلمه‌ی زیستی در عبارت فوق به ساختار ژنتیک و منابع بیولوژیک انسان اشاره دارد که فرد با آن متولد می‌شود. این بخش است که سقف توانایی‌های فرد را در زمینه‌های مختلف تعیین می‌کند. از آن­جایی که توانایی‌های زیست‌شناختی و بالقوه‌ی کودکان معمولاً به اندازه‌ای است که محدودیتی برای بروز و به فعل درآمدن توان­مندی‌های­شان ایجاد نمی‌کند، لذا دو عامل دیگر یعنی عوامل روانی و اجتماعی اهمیت بیشتری می‌یابند. چنان­چه کودک از رشد روانی مناسبی برخوردار گردد، مهارت‌های لازم به وی آموخته شود و در محیطی مناسب پرورش یابد، بستر لازم برای رشد و شکوفایی پتانسیل‌هایی‌ مانند خلاقیت فراهم می‌گردد و چنین کودکی در صورت وجود انگیزه‌ی کافی قادر به خلق صحنه‌ها و رویدادهای مهم و تعیین‌کننده‌ای خواهد شد. 5

پیشنهادهایی برای والدین:

 - به فرزندتان تا حد ممکن آزادی عمل و انتخاب بدهید و آن­ها را وادار به انجام امور به سبک دل­خواه خودتان نکنید.

- به کودکان خود احترام بگذارید و به توانایی‌های آن­ها ایمان داشته باشید.

- در روابط عاطفی با فرزندان خویش اعتدال را رعایت کنید. بچه‌ها نباید بیش از اندازه به والدین وابسته باشند اما باید بدانند که مورد علاقه و قبول آن­ها قرار هستند.

 - به جای وضع قوانین سخت و خشک در منزل، ارزش‌هایی را تبیین و کسب آن­ها را تشویق نمایید.

- به جای تأکید و پافشاری به کسب نمرات بالا در امتحانات، تلاش‌های هدف‌مند فرزندتان را تشویق نمایید.

 - الگوی مناسبی برای رفتار خلاقانه‌ی کودک خود باشید.

 - از فعالیت‌ها و دستاوردهای خلاقانه‌ی فرزند خود قدردانی کنید حتی اگر بهترین نتیجه‌ی ممکن حاصل نشده باشد.

 - تصویر ذهنی مثبتی از آینده‌ی فرزند خود داشته باشید و وی را نیز در داشتن چنین تصویری از خویش ترغیب کنید.

 - شوخ‌طبع باشید. به خود و اعضای خانواده فرصت دهید به شرایط، حوادث و حتی به خودشان بخندند. در خانه محیطی شاد و سرشار از تفریح ایجاد کنید.

پیش­نهادهایی برای مربیان:

- کودکان باید در یادگیری فعال باشند. آموزش نباید شامل اجبار کودک به حفظ کردن و بازگویی یک سری مطالب کلیشه‌ای باشد، بلکه باید کودک را در فرایند یادگیری به صورت تعاملی درگیر کند.

 - چنان­چه کودکان نسبت به کلاس درس خود احساس مالکیت، غرور و آزادی عمل داشته باشند، خلاقیت­شان بالا خواهد رفت.

 - به کوشش‌های کودک برای یادگیری و خلق روش‌های نوین اجر نهید و از آن­ها قدردانی کنید. چنان­چه کودکی با استفاده از یک راه ابتکاری و قابل قبول، اقدام به حل مسأله‌ای نمود، حتی اگر در نهایت پاسخ کاملاً درستی به دست نیاورد باید برای تلاش وی ارزش قائل شد.

 - کودکان را هم راهنمایی کنید و هم به آن­ها اختیار دهید. هرگز بچه‌ها را ملزم به رعایت بی چون و چرای یک چارچوب خشک و خسته‌کننده نکنید.

  1. ویکی پدیای انگلیسی، برداشت شده در 22 مه 2010.
  2. استرنبرگ، رابرت، روانشناختی. ترجمه­ی کمال خرازی و الهه حجازی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهی (سمت)، 1387. شابک 978 – 964 – 530 – 245 – 2.
  3. منبع: مقاله­ی «چگونه فرزندان خلاق­تری داشته باشیم؟» نویسنده: فاطمه شبیری، روزنامه جام جم، سه­شنبه 19 آب.
  4. Chlhistoy @ gmail. com
  5. روزنامه­ی کیهان، 11/12/1386.