آیین پژوهش و نگارش (قسمت دوم) (40نکته)

نویسنده


 

17

 چنان­که واقعاً پژوهنده و نویسنده‏ایم، فقط به فکر کیف و تلفن همراه نباشیم؛ بلکه به فکر قلم و کاغذ هم­راه نیز باشیم. اگر چه اغراق‏آمیز است، گفته‏اند: «هر کس قلم و کاغذ به هم­راه خود نداشته باشد، علم و حکمت در قلب او جاى نخواهد گرفت». شایسته است این قلم و کاغذ از همان نوعِ قلم و کاغذى باشد که در تحقیقات و تألیفات­مان از آن‏ها استفاده مى‏نماییم تا یک­سانى و یک­دستى یادداشت‏ها از نظر جنس و رنگ قلم، و برگه‏هاى یادداشت از نظر اندازه، فاصله­ی سطرها و حاشیه‏ها، عنوان‏گذارى، دسته‏بندى و مانند آن محفوظ بماند و پاکیزگى و زیبایى ویژه­ی خود را از دست ندهد. گفتنى است اگر بخواهیم محکم‏کارى کنیم، بهتر است که این قلم و کاغذ را، هم در جیب، هم در کیف و هم در وسیله­ی نقلیه خود نیز بگذاریم.

 18

 اگر بخواهیم که تعداد صفحات تحقیق و تألیف­مان کم‏تر شود تا هزینه­ی چاپ و نشر آن نیز کمتر گردد و در نتیجه، قیمت کتاب­مان براى خواننده ارزان‏تر تمام شده کتاب­مان زودتر به فروش برسد، پیش از حروف­چینى و پس از مشورت با ناشر و حروف­چین کتاب­مان، از آنان بخواهیم - در حدى که زیبایى و چشم‏نوازى کتاب­مان از بین نرود - شش کار را هنگام حروف­چینى و صفحه‏آرایى در نظر بگیرند و انجام دهند:

    یک . نوع حروف کتاب­مان را - اگر با برنامه­ی زرنگار حروف­چینى مى‏نمایند - از نوع حروف میترا یا نازنین برگزینند؛ زیرا این حروف اصطلاحاً حروف جمع و جورى هستند و در یک سطر، کلمات بیش‏ترى را در خود جاى مى‏دهند.

    دو . پوینت یا همان اندازه­ی قلم را کوچک‏تر برگزینند. مثلاً به جاى پوینت 14، نوشته­ی ما را با پوینت 13 حروف­چینى نمایند.

    سه . فاصله­ی میان سطرها را کم‏تر بگیرند. برای نمونه، سطرها را با فاصله 6/5 میلى‏متر حروف­چینى و صفحه‏آرایى نمایند، نه با فاصله­ی 7 میلى متر.

    چهار . سطرها را با طول بیشترى حروف­چینى کنند. مثلاً سطرهاى کتاب قطع وزیرى را با طول 13 سانتى متر حروف­چینى نمایند، نه با طول 12 سانتى متر.

    پنج .  اگر پاورقى‏هاى تحقیق و تألیف­مان کوتاهند، هر دو یا سه پاورقى را در یک سطر حروف­چینى کنند.

    شش .  مقدار تورفتگىِ آغاز پاراگراف‏ها را کم‏تر در نظر بگیرند.

    گفتنى است که چنان­که - خداى نخواسته - بخواهیم کتاب­مان را چاق‏تر و فربه‏تر نشان دهیم، عکسِ نکات گفته شده را انجام دهیم.

 19

 توکل بر خداى سبحان و توسل به معصومان‏(ع) و به­ویژه امام زمان (عج) را هرگز فراموش نکنیم. یکى از محققان را مى‏شناسم که همیشه از خداى علیم و حکیم و از امام زمان(ع) خود مى‏خواهد تا او را از انحراف و حتى از اشتباه در تحقیق و تألیف مصون بدارند و همیشه نیز این چنین دعا مى‏کند: «خدایا ! اگر در این تحقیق و تألیفِ من، رضایت تو و خیر من وجود ندارد، مرا از ادامه­ی آن منصرف گردان و آن را به فرجام مرسان!»

 20

 تحقیقات و تألیفات خویش را متناسب با موضوع و محتواى آن و با قلمى زیبا به معصومان(‏ع) و جز آن تقدیم نماییم. مثلاً یکى از مؤلفان حوزوى، کتاب خویش را به حضرت فاطمه زهرا(س) این گونه تقدیم کرده است:

    «پیش­کشم فقط

    به ضریح سبز دیدگان دوست(س)

    که لحظه لحظه­ی زیارتم

    دخیل یک تبسم نگاه اوست».

 21

 از خداى بزرگ بخواهیم همان­گونه که در پژوهش‏ها و نگارش‏هاى خود، گاه آن چنان غرق و غوطه‏ور مى‏شویم و همه چیزمان و حتى خواب و خوراک و نماز اول وقت و حضور قلب در نمازمان را نیز از یاد مى‏بریم، در نیایش‏هاى خود با خداى بزرگ و به ویژه در نمازهای­مان نیز این گونه باشیم و نمازهای­مان را در اول وقت و با حضور قلب بخوانیم.

 22

 از خداى سبحان بخواهیم که در تحقیقات و تألیفات­مان، اگر «بودِ»مان بیش از «نمودِ»مان نیست، دست کم «نمودِ»مان بیش از «بودِ»مان نباشد. به گفته­ی سعدى در کتاب بوستان:

 به اندازه­ی بود باید نمود

خجالت نَبُرد آن که نَنْمود و بود

 که چون عاریت برکَنند از سرش

نماید کهن جامه‏اى در برش

 اگر کوتهى، پاى چوبین مبند

که در چشم طفلان نمایى بلند

 وگر نقره‏اندوده باشد نُحاس

توان خرج کردن برِ ناشناس

 مَنِه جان من آب زر بر پشیز

که صراف دانا نگیرد به چیز

 زراندودگان را به آتش بَرَند

پدید آید آن گه که مس یا زَرَند

 23

 از خداوند رحمان بخواهیم به آن­چه مى‏گوییم و مى‏نویسیم، خود نیز عمل کنیم و از آن­چه دیگران را باز مى‏داریم، خود نیز دورى نماییم و چه نیک گفته‏اند: «رطب خورده، منع رطب چُون کند».

 24

 بکوشیم تا در هنگام پژوهش و نگارش، با وضو و رو به قبله باشیم. این قلم­زن، محقق و نویسنده‏اى را مى‏شناسد که تا کنون تحقیقات و کتاب‏هاى خویش را بدون وضو به قلم نیاورده است.

 25

 بى پرده به شما بگوییم که «شاید با پول مى‏نویسیم، ولى براى پول ننویسیم» و اگر که ضرورت یا اضطرارى در میان نیست، امتیاز تحقیق یا تألیف­مان را به صورت دریافت یک­بار حق­التألیف و براى همیشه واگذار نکنیم و اصطلاحاً آن را فیکس‏فروش ننماییم؛ بلکه آن را به صورت دریافتِ حق­التألیف در هر نوبت چاپ، به ناشران و مانند آنان واگذار کنیم و در صورتى که مى‏توانیم، قرارداد تحقیق و تألیف خود را بر مبناى دریافت ده درصدِ قیمت هر کتاب با ضریب شمارگان (= تیراژ) که اکنون حد متوسط و متعارف این گونه قراردادهاست، منعقد نماییم؛ هر چند رضایت و توافق دو طرف قرارداد، حرف اصلى و نهایى را خواهد زد؛ و اگر مى‏توانیم، تحقیق و تألیف­مان را به ویراستاران و حروف­چینان و نمونه‏خوانان و طراحان و مؤسسات پژوهشى و انتشاراتىِ تازه‏کار و یا تازه به دوران رسیده ندهیم؛ هر چند در این امر، ممکن است استثنائاتى نیز وجود داشته باشد.

 26

 از هم اکنون یک دفتر کلاسورِ بزرگ براى تحقیقات و تألیفاتِ بعدى‏مان تهیه کنیم و براى هر موضوعى، یک یا چند صفحه سفید در نظر بگیریم و بالاى صفحه نخستِ آن‏ها، عنوان آن موضوعات و تاریخ شروع تحقیقاتِ مربوط به آن موضوعات را بنویسیم و براى هر بخش و موضوعات ذیل آن، یک کُد جداگانه در نظر بگیریم. مثلاً کد 1 براى بخش «عقاید»

کد 2 براى بخش «اخلاق»

 کد 3 براى بخش «فقه»

 کد 1/1 براى موضوع عقیدتىِ «توحید»

 کد 1/2 براى موضوع عقیدتىِ «نبوت»

 کد 1/3 براى موضوع عقیدتىِ «معاد»

 کد 2/1 براى موضوع اخلاقىِ «تقوا»

 کد 2/2 براى موضوع اخلاقىِ «توبه»

 کد 3/1 براى موضوع فقهىِ «نماز»

 کد 3/2 براى موضوع فقهىِ «روزه» در نظر گرفته شود .

    البته در آغاز همین دفتر، فهرست بخش‏ها و موضوعاتِ ذیل هر کدام و کد مربوط به آن موضوعات را بنویسیم. آن­گاه به مرور زمان، هر مطلب و نکته­ی مهم و قابل یادداشتى که در باره­ی این موضوعات مطالعه کردیم، فوراً در قسمت و صفحه مربوط به آن موضوع بنویسیم تا فراموش­مان نگردد. پس از مدتى خواهیم دید که داراى انبوهى از مطالب مهم و یادداشت‏هاى نو و جالب و آماده براى نگارش مقاله و کتاب و مانند آن هستیم. این شیوه تاکنون براى نگارنده  آثار و فواید بسیارى داشته و گاه افسوس و حسرت خورده که چرا از آغازِ کارهاى مطالعاتى و تحقیقاتى، به این شیوه عمل نکرده است.

 27

 پژوهش‏هاى خود را با قلم «سیاه» بنویسیم تا همان­گونه که در روان­شناسى رنگ‏ها گفته‏اند، هم از رنگى باشخصیت و نیز رایج در چاپ اغلب کتاب‏ها استفاده کرده باشیم و هم پس از کپى کردنِ دست­نوشته، با کم­رنگى و یا ناخوانایى حروف و کلمات آن روبه­رو نگردیم.

 28

 تحقیق و تألیف خود را با خط خوش و یا دست کم با خط خوانا بنویسیم و اگر داراى خط خوش و یا خوانایى نیستیم، این کار را به شخص دیگرى بسپاریم. چنان هزینه پاک­نویس کردن با هزینه حروف­چینى کردن آن تفاوت چندانى ندارد، تحقیق و تألیف خود را حروف­چینى کنیم و سپس هزینه­ی آن را از ناشر و جز آن دریافت نماییم؛ زیرا معمولاً ناشران، این هزینه‏ها را به ما پرداخت مى‏کنند و حتى برخى از آنان، به جهت این­که بارى از مراحل چاپ کتاب را از دوش­شان برداشته‏ایم، از ما سپاس­گزارى و قدردانى نیز مى‏نمایند.

    باید تأکید بورزیم ناخوانى و ناپاکیزگى متن و دست­نوشت، ممکن است باعث شود که ناشر بدون مطالعه دست­نوشته‏مان نسبت به چاپ آن نظر منفى بدهد. پس به گفته­ی درست و زیباى یکى از نویسندگان گوش فرا دهیم: «خوانایى و پاکیزگى متن دست­نوشت، عامل چاپ آن نمى‏شود، اما مانع چاپ نشدن آن مى‏گردد».

 29

 تلاش کنیم مطالب­مان را روى برگه­ی کلاسور بزرگ بنویسیم تا هرگاه که خواستیم، نسبتاً به آسانى بتوانیم از مطالب آن بکاهیم و یا بر آن بیفزاییم و آن‏ها را آسان‏تر کپى نماییم و حروف­چین نیز بتواند در هنگام انجام دادن کار خود، به آسانى آن‏ها را جابه­جا نماید.

 30

 مطالب­مان را با فاصله­ی تقریبى دو سانتى‏متر بین سطرها و روى یک طرف برگه بنویسیم تا هم براى تجدید نظرهاى احتمالىِ خودمان و اصلاحات قطعىِ ویراستارِ نوشته‏مان جاى خالى گذاشته باشیم و هم حروف­چینِ کتاب­مان، به راحتى و با غلط­هاى کم‏ترى، مطالب ما را حروف­چینى نماید. توجه داشته باشیم که برگه‏هاى کلاسور چهار حلقه‏اى، دیرتر از برگه‏هاى دو حلقه‏اى کنده مى‏شوند و از بین مى‏روند؛ هر چند مى‏دانیم که برچسب‏هاى حلقه‏اى شکلى براى جلوگیرى از این کنده شدن، در فروشگاه‏هاى لوازم‏التحریر وجود دارد.

 31

 اگر بر یک طرف برگه­ی کاغذ، مطالب­مان را مى‏نویسیم، براى حاشیه بالا، پایین و سمت چپ صفحاتِ دست­نوشتِ خود، فاصله‏اى حدود دو سانتى متر و براى حاشیه­ی سمت راست آن، فاصله‏اى حدود سه سانتى‏متر را در نظر بگیریم و آن را سفید و نانوشته باقى بگذاریم تا هم براى اصلاحات و اضافات خود و ویراستار، جاى خالى داشته باشیم و هم حروف­چین به راحتى و با غلط­هاى کم‏ترى بتواند دست­نوشت ما را حروف­چینى نماید.

    شایان گفتن است که بیش‏تر بودنِ فاصله یک سانتى‏متر در حاشیه­ی سمت راست، براى جاى منگنه و یا چسب و یا صحافى کردن شیرازه­ی دست­نوشته است و در صورتى که مطالب خود را بر پشت برگه دست­نوشت نیز مى‏نویسیم، براى حاشیه­ی سمت راست آن، فاصله‏اى حدود دو سانتى متر و براى حاشیه­ی سمت چپ آن، فاصله‏اى حدود سه سانتى متر را در نظر بگیریم و آن را سفید و نانوشته باقى بگذاریم.

 32

 شماره­ی صفحات دست­نوشت را در انتهاى سطر اول و به طور واضح و پُررنگ بنویسیم و در صورتى که مطالب­مان را پشت برگه نیز مى‏نویسیم، شماره صفحات پشت برگه را در ابتداى سطر اول بنگاریم.

 33

 نوشتن هر مطلب جدیدى را از صفحه جدید آغاز کنیم و مطالب را پشت سر هم و به صورت طومارى ننویسیم تا در صورتی که بعداً بخواهیم مطلب یا مطالبى را به دنبال و در ادامه­ی مطالب قبلى اضافه نماییم، با مشکل کمبود جا براى آن رو به رو نگردیم.

 34

 آغاز هر فصل یا بخش را با فاصله سفیدِ 13 سانتی­متری از بالاى صفحه آغاز کنیم تا هم دست­نوشت ما زیباتر شود و هم ویراستار و حروف­چین و سپس خواننده بدانند که با فصل و بخش و مطالب جدیدى رو به رو شده‏اند.

 35

 یکى از مشکلات پژوهندگان و نویسندگان، نوشتن پاورقى‏هاى مطالب­شان است؛ زیرا فراوان پیش مى‏آید که آنان چون به پایین صفحه دست­نوشت خود مى‏رسند، متوجه مى‏شوند که پاورقى‏هاى آن صفحه را ننوشته و جاى خالى براى آن نگذاشته‏اند و گاه نیز اصلاً فراموش مى‏کنند که پاورقى‏ها را بنویسند و بعداً یادشان مى‏آید که پاورقى فلان صفحه یا حتى صفحات را ننوشته‏اند. دو راه را براى حل این مشکل پیش­نهاد مى‏کنیم:

    یک . با توجه به این که گفته شد پشت برگه دست­نوشت را شایسته است سفید و نانوشته بگذاریم، مى‏توانیم تمام پاورقى‏هاى هر صفحه را در پشت همان صفحه بنگاریم و به ناشر و حروف­چین، این نکته را تذکر دهیم که پاورقى‏هاى هر صفحه در پشت همان صفحه است.

    دو . به هر جاى متنِ داراى پاورقى که رسیدیم، در همان هنگام و از پایین صفحه به سمت بالاى صفحه و به اندازه­ی تعداد سطرهاى هر پاورقى، در پایین صفحه­ی دست­نوشت خویش فاصله بگذاریم و این فاصله را با نشانه‏اى، مانند نقطه یا خط تیره­ی پُررنگ، براى خودمان مشخص نماییم و سپس نوشتن را ادامه دهیم تا به پاورقى دوم برسیم. در این هنگام نیز از محل نشانه­ی پیشین و در جهت پایین به بالاى صفحه و به تعداد سطرهاى پاورقىِ دوم، فاصله مى‏گذاریم و این فاصله را با نشانه‏اى معیّن مى‏کنیم و به همین ترتیب، پاورقى‏هاى بعدى را دوباره با همان نشانه­ مشخص مى‏نماییم. آن­گاه و در هنگام نوشتن، به نخستین نشانه‏اى که رسیدیم، از نوشتن ادامه­ی متن خوددارى مى‏ورزیم و نوشتن پاورقى‏ها را به ترتیب، آغاز مى‏نماییم. پس از نوشتن پاورقى‏هاى آن صفحه - به هر تعداد که باشند - نوشتن ادامه­ی متن را از صفحه بعدى آغاز مى‏کنیم و پاورقى‏هاى صفحات بعدى را نیز به همین گونه‏اى که گفته شد، مى‏نویسیم. امید است که دیگر با مشکلى به نام پاورقى‏نویسى روبه­رو نشویم.

 36

 اگر مى‏خواهیم که متن حروف­چینى شده­ی کتاب­مان از زیبایى و چشم‏نوازى پسندیده‏اى برخوردار باشد، خوب است با برخى از اصطلاحات تایپى و مثلاً در برنامه­ی «زرنگار» که در زیر آورده شده است، آشنا شویم:

    یک . نام قلم (Font) که تعیین کننده­ی شکل اصلى قلم است، مانند: قلم لوتوس، قلم میترا و قلم کامپیوست. همین کلماتى که در حال مطالعه­ی آن‏ها هستید، با قلم لوتوس حروف­چینى شده است.

    دو . نماد یا سیاق قلم (Style) که تعیین کننده­ی نمایش خاصى از یک قلم است، مانند: قلم نازک، قلم سیاه، قلم ایرانیک (خمیده از راست به چپ)، قلم ایتالیک (خمیده از چپ به راست) و ترکیبات آن‏ها هم­چون قلم نازک ایرانیک و قلم سیاه ایتالیک. مثلاً کلمه­ی «اهواز» به صورت نازک و ایرانیک (با 20% خمیدگى از راست به چپ) و کلمه­ی «آبادان» به صورت سیاه و ایتالیک (با 20% خمیدگى از چپ به راست) حروف­چینى شده است.

    سه .  پوینت قلم (Point size) که تعیین کننده­ی اندازه­ی قلم است، نظیر قلم با پوینت یا اندازه  10 و قلم با پوینت یا اندازه 14. مثلاً همین جملاتى که در حال مطالعه­ی آن‏ها هستید، با قلم پوینت 14 و جمله­ی «یادگیرى روش فیش‏بردارى از ضروریات تحقیق و تألیف است» با قلم پوینت 10 حروف­چینى شده است.

    چهار .  حالت قلم؛ که تعیین کننده­ی نوع حالت عادى، اَندیس بالا، اندیس پایین، کشیده و یا فشرده حروف و کلمات است. مثلاً حالت عادى کلمه­ی «قلم» به همین صورتى بود که دیدید و حالت کشیدگى آن به صورت «قلم» با 50% کشیدگى و حالت فشرده­ی آن به صورت «قلم» با 50%  فشردگى است.

    پنج .  چینش قلم که تعیین کننده­ی نوع چینش تراز شده، راست‏چین، وسط­چین و چپ‏چین حروف و کلمات است. مثلاً نوع چینش راست‏چین، وسط­چین و چپ‏چین در عبارت زیر نشان داده شده است:

 آیین پژوهش و نگارش (راست‏چین)

    آیین پژوهش و نگارش (وسط­چین)

    آیین پژوهش و نگارش (چپ‏چین)

 

 37

 بکوشیم که هرگونه اصلاحات و اضافات مربوط به متن دست­نوشته‏مان را پیش از حروف­چینى کردن انجام بدهیم؛ زیرا انجام دادن این کار پس از حروف­چینى - جز در موارد خاص - باعث به زحمت افتادن حروف­چینان مى‏شود، حتى اگر ما زحمت­شان را از نظر اقتصادى، با پرداخت حق‏الزحمه آن جبران کنیم.

 38

 هنگامى که کتاب و پژوهش ما حروف­چینى شد، براى غلط­گیرى و نمونه‏خوانى، نخست آن را به شخص دیگرى که داراى چهار ویژگى زیر است بدهیم:

    یک .  آشنایى نسبى با محتوا و مطالب متن نمونه‏خوانى؛

    دو .  آشنایى نسبى با نشانه‏هاى نمونه‏خوانى؛

    سه .  برخوردارى از دقت در هنگام نمونه‏خوانى؛

    چهار .  برخوردارى از صبر و حوصله در هنگام نمونه‏خوانى.

    این که مى‏گوییم نمونه‏خوانىِ کتاب­مان را نخست به شخص دیگرى بدهیم، بدین جهت است که چون خودِ ما با مطالب کتاب­مان آشنا هستیم و این مطالب از قبل در ذهن ما نقش بسته‏اند، همین ممکن است برخى از کلمات، بدون این که از سوى ما غلطگیرى شوند، از برابر چشم ما سریعاً عبور نمایند. دوم این­که پس از غلط­گیرى آغازین از سوى دیگران، وقت ما هنگام غلط­گیرى مجدد، کم‏تر تلف خواهد شد.

 39

 در صورتى که فقط خودمان مطالب حروف­چینى شده را غلط­گیرى مى‏کنیم، حتماً غلط­گیرى به صورت «مقابله­ی متن حروف­چینى شده با متن دست­نوشته»‏مان انجام گیرد زیرا ممکن است که حروف­چین، پاراگرافى از متن دست­نوشت ما را جا انداخته و حروف­چینى نکرده باشد و اگر ما غلط­گیرى را به صورت «مقابله» انجام ندهیم و فقط متن تایپى را غلط­گیرى کنیم، متوجه جا افتادگى مذکور و این اشتباه بزرگ نشویم.

 40

 پس از حروف­چینى، تحقیقات و تألیفات خویش را - افزون بر شخص دیگرى که گفته شد - حتماً خودمان نیز غلط­گیرى کنیم و این کار را براى خود، کسر شأن ندانیم تا صحت تایپى کارمان از ضریب اطمینان بالاترى برخوردار باشد و در این زمینه، به دیگران چندان اطمینان نداشته باشیم تا ناخواسته گاه در دام غلط­هاى کفرآمیز یا زشت‏گون و یا خنده‏برانگیز قرار نگیریم و کتاب ما مانند آن کتاب‏هایى نشود که به جاى عبارتِ «برترینِ قضاوت کنندگان، حضرت امیرمؤمنان على‏(ع) است»، این گونه حروف­چینى شده بود: «بدترینِ قضاوت کنندگان، حضرت امیرمؤمنان (ع) است».

    براى این که نوشتار خود را با شیرین‏کامىِ شما به پایان برده باشیم، باید بگوییم که یک بار عنوان کتاب «روش فیش‏بردارى و دسته‏بندى مطالب» به  قلم این­جانب را بدین­گونه حروف­چینى کرده بودند: «روش فیش‏بردارى و بسته‏بندى مطالب».