بررسی ویژگی‌های فرهنگی عصر امامت امام رضا(ع)


دوران حضرت رضا(ع) از دوره‌های طلایی در عرصه­ی نشر فرهنگ اسلامی است. حضور امام رضا(ع) در پایتخت اسلام، با ورود هیئت‌های فرهنگی ادیان و استقبال گسترده­ی دانشمندان جهان از جلسات علمی مأمون در حضور امام رضا(ع) همراه بود. فعالیت‌های علمی و فرهنگی مسلمانان نیز به اوج رسیده بود، در همین راستا نهضت ترجمه اوج گرفت و بسیاری از کتاب‌های علمی غیر مسلمانان به زبان عربی ترجمه شد. در این فرصت به دو علت عمده­ی این پیش­رفت فرهنگی مسلمان در آن دوران می‌پردازیم: 1. اسلام آیین علم و اندیشه نگاهی به تاریخ اندیشه‌های اسلامی در طول تاریخ نشان می‌دهد که از منظر اسلام، علم و دانش همانند نوری است که بر تمام ابعاد زندگی تابیده و زوایای تاریک آن را روشن می‌سازد. کسانی که از علم و دانش بهره‌ای ندارند، در ظلمات و تاریکی‌ها به سر می‌برند و هر لحظه ممکن است در دره‌های هلاکت‌بار زندگی سقوط کنند.[1] خداوند در سوره­ی انعام به همین نور علم و معارف اشاره کرده، می‌فرماید: «أوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النَاسِ کَمَنْ مِثَلُهُ فِی الظُلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها»؛[2] «آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسی است که در ظلمت‌ها باشد و از آن خارج نگردد؟» آری، از منظر اسلام و رهبران معصوم و دوراندیش آن، علم و دانش نوری است که خداوند به قلب و دل هر کس که بخواهد می‌تاباند.[3] به همین جهت رسول گرامی اسلام (ص) با عبارات حکیمانه‌ای مسلمانان را به کسب دانش ترغیب می‌کرد که همان کلمات روشنی بخش در طول تاریخ هم‌چون چراغی پرفروغ دل‌های معرفت‌طلبان و حقیقت‌جویان را منور کرده است. آن بزرگوار چنان در این زمینه گام برداشت که برای پیروان خود در این مورد جای عذر باقی نگذاشته است. آن حضرت در معروف‌ترین جمله­ی خود فرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلَ مُسْلِمٍ ألَا إِنَ اللهَ یُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ؛[4] جست­ وجوی علم بر هر مسلمانی لازم است. آگاه باشید که خداوند طالبان علم را دوست دارد.» رسول خدا (ص) در این جمله­ی حکیمانه، فراگیری دانش را برای طبقه و قشر مخصوصی لازم ندانسته است، بلکه هر فرد مسلمانی، تحت هر شرایطی باید در اندیشه­ی کسب علم و دانش باشد. در سیره و سخن آن گرامی، زمان کسب دانش از روز اول زندگی تا آخر آن است و زمان و مکان خاصی برایش نیست و محدودیتی برای فراگیری دانش وجود ندارد. فردوسی هم در این زمینه گفته است: چنین گفت پیغمبر راست­گوی زگهواره تا گور دانش بجوی تربیت یافتگان مکتب حضرت خاتم الانبیاء (ص) آموخته بودند که علم را در هر جا که باشد باید به دست آورند و این جمله­ی حضرت نصب العین آنان قرار گرفته بود: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ؛5 دانش را بجویید گر چه در [منطقه­ی دور دستی همانند] چین باشد.» فراوانی مطالبی که از پیامبر اکرم (ص) در مورد ارزش علم و دانش، معیار علم و دانش، مقام دانشمندان، حقوق معلمان و فراگیرندگان، اصناف دانشمندان، ضرورت تعلیم و تعلم، فضیلت طلب علم و... وارد گردیده است، موجب شده مسلمانان با عمل به دستورات آن حضرت در زمینه­ی علم و دانش چنان‌ پیش­رفت کنند که بسیاری از کشورها و ملت‌های جهان را تحت تأثیر خود قرار دهند و بیگانگان را نیز وادار به تحسین نمایند. ویل دورانت می‌گوید: «برج­های بلند کلیساها مدیون مناره‌های مساجد است. تمدن علمی و هنری و فرهنگیِ کشورهای اروپایی برگرفته از علم و دانش مسلمانان است. مسلمانان متخصص در زمینه‌های سیاست، ادبیات، جغرافیا، ریاضیات، هیئت، شیمی، فلسفه، طب، معماری و نظامی در واقع معلمان تمدن غرب محسوب می‌شوند.» 2. حضور داناترین رهبر اسلامی در مرکز ثقل جهان اسلام بنابراین ماهیت علم دوستی دین اسلام از عوامل مهم نهضت‌های علمی در دوران امام رضا(ع) و حکومت مامون عباسی است. اما نقش امام رضا(ع) در این نهضت‌های فرهنگی کمتر از عامل اول نیست زیرا وجود رهبری دانا که تمام پرسش‌های مطروحه در حوزه­ی اندیشه­ی اسلامی را پاسخ می‌دهد و هرگز در جواب شبهه‌ای و یا برهان مخالفی متحیر نمی‌ماند، می‌تواند فضای جهان علم و اندیشه را عوض کند و امام رضا(ع) چنین بود. حضور چنین دانشمندی در پایتخت جهان اسلام عامل مهمی در تعالی فرهنگ توحیدی آن عصر بود. آری پیشوایان معصوم شیعه هر کدام به نوبه­ی خود سرچشمه­ی علم و کمالات و منبع فضایل و صفات عالی انسانی محسوب می‌شوند. نه تنها شیعه بلکه افراد و گروه‌های مختلفی که با آن بزرگان در ارتباط بوده‌اند به این نکته اذعان دارند. حتی مخالفین و معاندین آنان گاهی در لابه­لای سخنان خویش این حقیقت را ابراز کرده‌اند. یکی از کارگزاران حکومتی مأمون به نام «رجاء بن ضحاک» ـ که مامور آوردن امام هشتم(ع) از مدینه به خراسان بود ـ می‌گوید: هنگامی که امام رضا(ع) را به دستور مامون از مدینه به خراسان آوردم، مامون در مورد رفتار و حالات و خصوصیات وی از من سؤالاتی کرد و من آن‌چه را که در طول سفر و در اوقات شبانه روز از علی بن موسی الرضا(ع) دیده بودم به خلیفه گزارش دادم. مامون به من گفت: «یابن ابی الضحاک! هذا خیر اله الارض و اعلمهم واعبدهم فلا تخبر احدا بما شاهدته منه؛ ای پسر ضحاک! این شخص بهترین، داناترین و عابدترین فرد روی زمین است، آن‌چه را که از فضائل و مناقب و صفات والای او دیده‌ای نزد کسی فاش نکن [تا این‌که فضائل او توسط من منتشر شود.]»6 ائمه­ی اطهار(ع) معدن علم و سرچشمه­ی دانش حکمت و اخلاق و معارف عالی انسانی بوده، به تمام علوم مورد نیاز بشر آگاهی کامل دارند. به فرموده­ی امام هشتم(ع) تمام نیازمندی‌های فرزندان آدم و جمیع علوم مختلف بشری نزد امام معصوم(ع) است.7 عالم آل محمد(ص) امام کاظم(ع) همواره با اشاره به امام رضا(ع) به فرزندان خویش می‌فرمود: «این برادر شما علی بن موسی عالم آل محمد(ص) است، پس از وی پرسش‌ها و مجهولات خویش را بپرسید و آن چه به شما یاد می‌دهد را حفظ کنید، از پدرم (امام صادق(ع)) چندین بار شنیدم که فرمود: «عالم آل محمد (ص) در صلب توست و ای کاش او را درک می‌کردم.»8 برترین دانشمند مرحوم شیخ صدوق می‌گوید: «مامون در هر جا که احتمال می‌داد دانشمندی باشد و توانایی مناظره و مباحثه با امام رضا(ع) را داشته باشد به مجلس خویش دعوت کرده، او را با امام هشتم(ع) وارد بحث می‌نمود. او در این زمینه تلاش‌های فراوانی به عمل آورد که اندیشمندان و نظریه‌پردازان فرقه‌ها و گروه‌های مختلف اسلامی و غیر اسلامی در مباحثه­ی علمی بر حضرت رضا(ع) پیروز شوند و این به جهت حسد و کینه­ی باطنی وی نسبت به آن حضرت بود. اما امام رضا(ع) در تمام آن جلسات و مناظره‌ها سنگین و پیچیده­ی علمی بر تمام دانشمندان عصر غلبه کرد. آن حضرت با کسی به بحث و مناظره نپرداخت مگر این‌که در پایان، طرف مقابل به فضیلت و برتری و دانش سرشار امام هشتم(ع) اعتراف نمود و در برابر استدلال‌های قوی و محکم او سر تعظیم فرود آورد.»9 شیخ طبرسی از هروی نقل کرده است که: «هیچ‌کس را دانشمندتر از علی بن موسی الرضا(ع) ندیدم و هیچ دانشمندی نیز او را ندید مگر این‌که همانند من به فضل و دانش او شهادت داد.»10 خود امام رضا(ع) در مورد دانش بی‌کران حضرتش و برتری بر اندیشمندان و متفکرین علوم مختلف می‌فرماید: «زمانی من در روضه (مسجد النبی (ص)) می‌نشستم و درآن دوران دانشمندان زیادی در مدینه بودند. هرگاه یکی از آن­ها در پاسخ پرسشی عاجز می‌گشت و دیگران هم نمی‌توانستند از عهده برآیند، همگی به من اشاره می‌کردند و مسائل مشکل را پیش من می‌فرستادند و من پاسخ همه­ی آن­ها را می‌دادم.»11 آن حضرت در گفتار دیگری می‌فرماید: «آن‌گاه که من بر اهل تورات با تورات­شان و بر اهل انجیل با انجیل­شان و بر اهل زبور با زبورشان و بر صابئین با زبان عربی خودشان و بر هربذان با زبان فارسی‌شان و بر رومیان با منطق خودشان و بر اصحاب مقالات و اندیشه‌های مختلف به طریقه­ی خودشان استدلال کردم و آن‌گاه که هر دسته‌ای را محکوم نمودم و دلیل­شان را باطل ساختم و آنان از عقیده و پندار‌های خویش دست کشیده و بر گفتار من گرویدند، مامون در خواهد یافت که مسندی که بر آن تکیه زده حق او نیست و در آن هنگام از کرده­ی خود پشیمان خواهد شد.» سپس فرمود: «و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.»12 سخن گفتن از علوم و اندیشه‌های بی‌کران امامان معصوم(ع) آن یکه‌تازان میدان علم و عمل کار آسانی نیست. ما فقط به یک مورد از فضائل علمی امام رضا(ع) اشاره می‌کنیم: آشنایی با زبان‌های مختلف شیخ صدوق(ره) به نقل از «ابوالصلت هروی» می‌نویسد: «امام رضا(ع) با هر گروه و ملیتی از مردم با زبان مادری او سخن می‌گفت. به خدا سوگند او از خود آن­ها به زبان محلی‌شان داناتر بود و ازخودشان فصیح‌تر صحبت می‌کرد. روزی به او گفت: «یابن رسول الله انی لا عجب من معرفتک بهذه اللغات علی اختلافها، فقال: یا اباالصلت انا حجه‌الله علی خلقه؛ و ما کان الله لیتخذ حجه علی قوم و هو لا یعرف لغاتهم او ما بلغک قول امیر المومنین علیه السلام؛ او تینا فصل الخطاب فهل فصل الخطاب الا معرفه اللغات؛ ای پسر رسول خدا، من از آشنایی شما به این همه زبان‌های مختلف در شگفتم! [چطور ممکن است یک انسان به این همه زبان‌های رایج و ملت‌های مختلف آشنایی کامل داشته باشد؟!] آن حضرت در پاسخ فرمود: ای اباصلت! من حجت خداوند بر تمامی مردم روی زمین هستم و پروردگار متعال کسی را حجت و خلیفه­ی خویش بر قومی نمی‌گرداند که زبان و گویش آن­ها را بلد نباشد! آیا سخن امیرمؤمنان(ع) را نشنیده‌ای که فرمود: «به ما فصل الخطاب عطا شده است» و آیا فصل الخطاب غیر از آشنایی با لغات و زبان‌های گوناگون، چیزی دیگر است؟!»13 نهضت‌های فرهنگی آن دوران هم­چنان‌که اشاره کردیم، ماهیت علم دوستی اسلام و حضور برترین دانشمند عصر، حضرت رضا(ع) در مرکز جهان اسلام، موجب شد که در عصر آن گرامی، جنبش‌های علمی و فرهنگی به صورت گسترده شکل بگیرد. برخی از حرکت‌های فرهنگی آن دوران به این شرح است: 1. دانشمندان اسلامی با تکیه بر اندیشه‌های وحیانی، قرآن ابتکارات و ابداعات سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را مورد نقد و بررسی قرار دادند. 2. ترجمه­ی آثار علمی دیگران و عرضه بر جهان اسلام از دیگر برنامه‌های فرهنگی بود. حتی مامون جمعی از دانشمندان اسلامی مانند «حجاج ابن مطر»، «ابن بطریق» و «سلما» سرپرست بیت الحکمه (کتاب­خانه بسیار بزرگ و مشهور بغداد) را مامور ترجمه­ی کتب فلسفی یونان نمود. هم‌چنین دانشمندان اسلامی همه­ی علوم یونانی و فارسی را از فلسفه و طب و نجوم و ریاضیات و موسیقی و منطق و هیئت و جغرافیا و تاریخ و حکمت و سیره به عربی ترجمه کردند. 3. قبل از دوران امام رضا(ع) و در دوران اموی‌ها، کتاب­خانه اهمیتی نداشت ولی در عصر حضرت، کار ترجمه بالا گرفت، کاغذ سازی پیش­رفت کرد، وراقان پدید آمدند، خرید و فروش کتاب رونق گرفت، کتاب­خانه‌های بزرگ پدید آمد و معروف‌ترین مراکز فرهنگی جهان اسلام همانند دارالحکمه­ی بغداد شکل گرفت. این جنبش‌های علمی و فرهنگی تأثیر فراوانی در افکار و عقاید مردم داشت.14 4. گفت­وگوهای رو در رو با سران و علمای ادیان مختلف و اندیشه‌های غیر اسلامی توسط امام رضا(ع) که در جلسات مامون و با حضور اعیان و اشراف و اندیشمندان برگزار می‌شد از دیگر حرکت‌های فرهنگی حضرت در آن عصر به شمار می‌رود. جعلنا له نوراً، ای علماً متولداً من ایمانه. (المیزان، ذیل آیه). انعام، آیه­ی 122. العلمُ نورُ یقذفهُ الله فی قلبِ مَن یَشاء (مصباح الشریعه، ص16). الکافی، ج1، ص30، ح1. المستدرک، ج2، ص437. عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص182. همان، ج1، ص169. اعلام الوری، ج2، ص64، بحارالانوار، ج49، ص100. عیون اخبار الرضا(ع)، ج1، ص152. 10. اعلام الوری، ج2، ص64، کشف الغمه، ج2، ص317. 11. کشف الغمه، ج2، ص317، بحارالانوار، ج49، ص100. 12. بحارالانوار، ج49، ص174. 13. عیوان اخبار الرضا، ج2، ص230. 14. سیره­ی پیشوایان، ص507.