همهی کودکان حق دارند از شرایط خوب زندگی برخوردار باشند. حق دارند بازی کنند و آموزش ببینند تا شرایط مناسب شکوفایی تواناییها و رشد جسمی و معنوی و اخلاقی و اجتماعی آنها فراهم گردد.
(مادهی 27 پیمان نامهی حقوق کودک)
مقدمه
همهی ما هر روز در معابر و خیابانها شاهد حضور کودکانی هستیم که با ظاهری ژولیده و غبارآلود با دستههای گل، اسباببازی، دستمال برای پاک کردن شیشهی ماشین و ... به طرف انبوه ماشینها حرکت میکنند تا شاید فقط یک یا دو ماشین با چانه زدن گلی بخرند و دستمالی بر روی شیشهی ماشینی کشیده شود. گاهی این کودکان متکدی و دستفروش را روی پل عابر پیاده، کنار پیادهرو و یا سایر مکانهای پر رفت و آمد، به گونههای متفاوت میبینید.
این عارضه منحصر به کشور ما نیست. از کوچههای غبارآلود افعانستان تا خیابانهای پر زرق و برق نیویورک این پدیدهی شوم وجود دارد و به نام کودک خیابانی شناخته شده است؛ معمولترین آسیب اجتماعی که تقریبا نتایج یکسان و مشابهی دارد.
برابر برآورد سازمان جهانی «دفاع از حقوق بشر»، در حدود 100 میلیون کودک در سراسر جهان در خیابان کار و زندگی میکنند. آنها برای زنده ماندن به کارهای گوناگون از جمله: گدایی، فروشندگی ( سیگار، میوه، گل و روزنامه و ...) بزهکاری و تنفروشی مشغول هستند. بخشی از آنها با خانوادههایشان ارتباط دارند و بخش دیگر یا از خانه فرار کردهاند و یا این که توسط خانواده به دلیل مشکلات مالی رها شدهاند. این کودکان در پارکها، خرابهها و یا زیر پلها میخوابند. تعداد زیادی از آنها به مواد مخدر معتاد هستند و گاهی از موادی استفاده میکنند که به آنها آسیبهای مغزی ماندگار وارد میکند. برابر کنوانسیون جهانی حقوق کودک، تمامی کشورهایی که آن را امضا کردهاند، وظیفه دارند سلامت فیزیکی، روانی، اخلاقی و اجتماعی کودکان را تضمین کنند.
کودک خیابانی کیست؟
بر اساس قوانین «جمهوری اسلامی ایران»، کودک خیابانی: «فرد کمتر از 18 سال تمام است که بهصورت محدود یا نامحدود در خیابان به سر میبرد؛ اعم از کودکی که هنوز با خانوادهی خود تماس دارد و از سرپناه برخوردار است و یا کودکی که خیابان را خانهی خود میداند و رابطهی او با خانواده به حداقل رسیده و یا اساسا چنین ارتباطی وجود ندارد.
وجه مشخص دیگر این کودکان گذراندن وقت زیاد در خیابان است. خیابان منبع اولیه برای معاش این گروه محسوب میشود و نشانگر این است که بهطور شایسته و مطلوب توسط بزرگسالان نگهداری نمیشوند. بیشتر این کودکان یا دارای یک والد - پدر یا مادر - و یا شاهد حضور ناپدری یا نامادری در خانه هستند. در حالتهای بعدی میتوان از کودکانی نام برد که بیسرپرست هستند و یا در مراکز شبانهروزی بهزیستی نگهداری میشوند.
سازمان جهانی بهداشت، کودکان خیابانی را به 4 گروه مختلف دستهبندی کرده است:
1. کودکانی که در خیابانها زندگی میکنند و اولین نگرانی آنها زنده ماندن و داشتن سرپناه است.
2. کودکانی که از خانوادهی خود جدا شدهاند و موقتا در مأمنی مانند خانههای متروک و سایر ساختمانها، پناهگاهها و سرپناهها زندگی میکنند و یا از منزل یک دوست به منزل دوست دیگر میروند.
3. کودکانی که تماس با خانوادهی خود را حفظ میکنند ولی به علت فقر، پرجمعیت بودن خانواده و یا سوء استفادهی جنسی و جسمی از آنان در بعضی شبها و اکثر ساعات روز، در خیابانها به سر میبرند.
4. کودکانی که در مراکز ویژه نگهداری میشوند اما قبلا در وضعیت بیخانمانی به سر میبردهاند و در معرض خطر برگشت به همان وضعیت هستند.
در کشور ما دستهبندی کودکانی که در خیابان حضور دارند به صورت زیر است:
1. کودکان بدسرپرست
2. کودکان بیسرپرست
3. کودکان بزهکار
4. کودکان کار
5. کودکان مبتلا به بیمارهای صعب العلاج، کودکان روانی و یا معلول
6. کودکانی که با پدر خود زندگی میکنند
7. کودکانی که با مادر خود زندگی میکنند
8. کودکانی که با خواهر یا برادر خود زندگی میکنند
9. کودکانی که با ناپدری یا نامادری یا قیم خود زندگی میکنند
10. کودکان اتباع بیگانه که خود در سه گروه قرار میگیرند:
· اتباع بیگانهی دارای کارت یا برگ اقامت از مراجع قانونی و صاحب صلاحیت
· اتباع بیگانهی فاقد کارت یا برگ اقامت از مراجع قانونی و صاحب صلاحیت
· کودکانی که پدرشان از اتباع کشورهای بیگانه - بهخصوص افغانستان - و مادرشان ایرانی بوده، ولی چون ازدواجشان ثبت نشده است، شناسنامه ندارند.
دستهبندی فوق شامل همهی کودکانی است که در خیابان زندگی میکنند.
قوانین مربوط به کار کودک در ایران و جهان
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1989 (1368) به اتفاق آراء، پیماننامهی حقوق کودک را تصویب کرد. مادهی 32 این پیماننامه، دولتهای عضو را موظف نموده است با هرگونه سوء استفاده و بهرهکشی اقتصادی از کودکان مقابله نموده، زمینههای رشد ذهنی، جسمی، روانی و اجتماعی تمام کودکان را فراهم کند.
از اقدامات موثر بین المللی: 1. پیماننامهی حقوق کودک. 2. کنوانسیون 138 «حداقل سن کار کودکان» مصوب 26 ژوئن 1973. 3. کنوانسیون 182 «ممنوعیت بدترین اشکال کار کودکان» مصوب ژوئن 1999.
جمهوری اسلامی ایران در تاریخ چهاردهم مهرماه سال 1370 پیمان جهانی حقوق کودک را امضا کرد و در اسفند سال 1373 مفاد پیماننامه به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. همچنین ایران در تاریخ 8/8/1380 به شماره نامهی 182 حقوق بنیادین کار پیوسته است.
در قوانین ایران طبق مادهی 79 قانون کار: «به کار گماردن افراد کمتر از 15 سال تمام (پسر و دختر) ممنوع است. کارفرمایانی که افراد کمتر از 15 سال را به کار بگمارند، مستوجب مجازات خواهند بود. ضمنا باید کودکان را به کاری گماشت که برای وی زیانآور نباشد». البته طبق مادهی 188 قانون کار، کارگران کارگاههای خانوادگی که انجام کار آنها منحصرا توسط صاحب کار، همسر و خویشاوندان نسبی درجهی یک انجام میشود، مشمول مقررات قانون کار نیست.
از سوی دیگر، مادهی 80 قانون کار، کارگری را که بین 15 تا 18 سال سن دارد، کارگر نوجوان مینامد و تاکید میکند که چنین کارگری در بدو استخدام باید از سوی سازمان تامین اجتماعی مورد آزمایشهای پزشکی قرار گیرد.
مادهی 82 قانون کار، ساعات کار روزانهی کارگر نوجوان را نیم ساعت کمتر از ساعت کار معمولی کارگران تعیین میکند و ترتیب استفاده از این امتیاز را موکول به توافق کارگر و کارفرما میسازد.
در مادهی 83 قانون کار، به تاکید آمده است: «ارجاع هر نوع کار اضافی و انجام کار در شب و نیز ارجاع کارهای سخت و زیانآور و خطرناک و حمل بار با دست بیش از حد مجاز و استفاده از وسایل مکانیکی، برای کارگر نوجوان ممنوع است.»
و سرانجام مادهی 84 قانون کار یادآور میشود: «در ارتباط با مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن و یا شرایطی که کار در آن انجام میشود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیانآور است، حداقل سن کار 18 سال تمام خواهد بود [نه 15 سال]. تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است».
دوازدهم ژوئن، 22 خرداد، روز جهانی مبارزه علیه کار کودک است.
فعالیت جهانی برای کودکان خیابانی
آموزش خیابانی، روش بسیار موثری برای حمایت از بچههای خیابانی به شمار میرود زیرا این کار در محل زندگی آنها انجام میگیرد. آموزش خیابانی میتواند دربرگیرندهی اشکال متعددی از فعالیتها باشد. مثلا راهنمایی کردن در مورد آثار زیانبار مواد مخدر، پیشگیری از بیماریهای مقاربتی، ارتقای سواد و آموزش مهارتهای زندگی. سازمان بهداشت جهانی برای بهبود وضعیت بهداشت کودکان خیابانی پروژهای را در مورد مصرف مواد روانگردان در بین کودکان خیابانی تهیه کرده است. در ابتدا این پروژه در هفت کشور انجام شد و یک مجموعهی آموزشی پیشنویس تهیه شد. بین سالهای 1993 تا 1997 این پروژه توسط 70 نفر از متخصصین، مربیان خیابانی، افراد داوطلب و دیگران آموزش داده شد. این مجموعهی آموزشی از دو قسمت تشکیل شده است:
قسمت اول شامل بخشهای آموزشی در مورد مصرف مواد، بهداشت جنسی، ایدز و بیماریهای مقاربتی است.
قسمت دوم، نکات آموزشی نامیده میشود که نظراتی در مورد نحوهی آموزش ارائه میکند و دربرگیرندهی اطلاعاتی در مورد موضوعات خاص است.
در اکثر کشورهای جهان برای برخی از کودکان خیابانی که بیخانمان هستند از طرف دولتها یا سازمانهای غیردولتی و سازمانهای بین المللی سرپناههایی احداث شده است. یکی از این پناهگاهها، دُن بُسکو (Don Bosco) است که در کشورهای مختلف جهان از جمله هند فعال است. سرپناه دن بسکو در هندوستان، یک مرکز شبانهروزی است که در نزدیکی یکی از ایستگاههای راهآهن بمبئی قرار دارد و کودکان بهراحتی میتوانند وارد آن شوند. 70 نفر از این کودکان و نوجوانان به خواست خود به مدرسه میروند. آنها پس از رسیدن به سن 14 سالگی، با توجه به استعداد و علاقهی نوجوانان به آنها مهارتهای مختلفی آموخته میشود (نجاری، مکانیکی، کار با کامپیوتر و ...) در ساعات پس از مدرسه و یا کار روزمره، بچهها میتوانند به تفریحات سالم، فعالیتهای هنری و یا کاردستی بپردازند. یکی از خصوصیات مهم سرپناه «دن بسکو» مشارکت خود کودکان و نوجوانان در ادارهی امور سرپناه (از جمله خرید، نظافت و طبخ غذا) است. خدمات دیگری که «دن بسکو» ارائه مینماید، عبارتند از: تماس با کودکان در خیابانها، آموزش در خیابان، بازپروری کودکان معتاد، اطلاع رسانی در مورد بیماری ایدز و آموزش مددکاری به نوجوانان بزرگتر سرپناه.
تاریخچهی ساماندهی کودکان خیابانی در ایران
در بهمن ماه 1377 طی جلسات متعدد کارشناسی، پیشنویس توافقنامهای در خصوص جمعآوری، پذیرش، طبقهبندی و نگهداری کودکان خیابانی بین معاون امور اجتماعی استانداری، شهرداری تهران، کانون اصلاح و تربیت، بهزیستی استان تهران، ادارهی سرپرستی دادگستری تهران، معاونت انتظامی امنیتی تهران بزرگ و معاونت دادگستری کل استان تهران تهیه گردید.
از مهرماه سال 1378 در 16 استان کشور طرح «مراکز شناسایی، تشخیص و جایگزینی کودکان خیابانی» توسط سازمان بهزیستی کشور به مرحلهی اجرا درآمد. در سال 1380 تعداد مراکز به 21 عدد رسید و 5050 کودک خیابانی در این مراکز پذیرش و ساماندهی گردیدند. البته شهرداری تهران نیز در این سالها مبادرت به تاسیس دو مرکز به نامهای «خانهی سبز» مخصوص پسران (در فروردین ماه 1378) و «خانهی ریحانه» مخصوص دختران (در مهرماه 1378) نمود که هدف از راهاندازی آنها، جمعآوری کودکان خیابانی دختر و پسر از سطح خیابانها و نگهداری و طبقهبندی آنان بود. اما در سال 1381 این دو مرکز به علت هزینهی زیاد تعطیل شدند.
با توجه به رشد معضل کودک خیابانی، در اردیبهشت سال 1381 طرحی دیگر تحت عنوان «طرح ساماندهی بیست هزار کودک خیابانی» توسط سازمان بهزیستی کشور تهیه و در شورای اجتماعی تصویب گردید و تا پایان سال 1381 تعداد مراکز در سراسر کشور به 42 مرکز کودکان خیابانی و 6 مهمانسرای سلامت (پناهگاه) کودکان کار رسید.
آمار کودکان خیابانی
در سراسر جهان، 77 میلیون کودک به مدرسه نمیروند.
حداقل 1 میلیون کودک خیابانی در روسیه زندگی میکنند.
تجارت جنسی کودکان کار در کنیا به 10 تا 30 هزار کودک میرسد.
«یونیسف» تخمین میزند که کودکان خیابانی در هند به 11 میلیون رسیده باشد.
براساس آخرین برآوردها، تا سال 2009 میلادی بین 100 تا 150 هزار کودک خیابانی بر روی خیابانهای سراسر جهان، کار میکنند.
در ایران
آمارهای مختلف و ضد و نقیضی در مورد کودکان خیابانی اعلام میشود. افراد مختلف بنا به سلیقه و نظر خود تعداد آنها را از 20 هزار نفر تا 2 میلیون نفر برآورد کردهاند.
در خرداد ماه سال 1382 در همایش «بررسی آسیبهای اجتماعی»، تعداد آنان 500 هزار نفر اعلام شد.
در سال 1382، 31 هزار کودک خیابانی توسط سازمان بهزیستی جمعآوری و ساماندهی شد که 80 درصد آنها کودکان کار بودند، 24 هزار و 700 نفر آنها مربوط به تهران بوده است که از سطح شهر و پایانههای مسافربری جمعآوری شدند و حدود 700 نفر آنها از اتباع افغان بودند. در سال 1383 نیز 14 هزار و 269 کودک خیابانی در کشور پذیرش شدهاند. در سال 1386 نیز 12 هزار و 500 کودک کار و خیابان در مراکز بهزیستی کشور پذیرش شدهاند.
تحقیقات در مورد کودکان خیابانی ایران
دلایل زیادی برای کار و زندگی کودکان در خیابان وجود دارد. برخی از این علل عبارتند از: فقر، از هم پاشیدگی خانواده، سوء مصرف مواد و الکل توسط والدین، کودکآزاری، نیاز به درآمد کار کودک، طرد کردن کودک، قحطی و بلایای طبیعی، از دست دادن والدین به سبب حوادث و بیماری و ایدز، مهاجرت و ...
در سال 1377 مطالعهای توسط یونیسف بر روی کودکان خیابانی تهران صورت گرفته است. براساس این پژوهش، مهاجرت، تعداد زیاد افراد خانواده، از هم پاشیدگی خانواده، آزارهای جسمی و روانی در خانواده، بی سوادی والدین و فقدان مهارتهای حرفهای والدین از فاکتورهای مرتبط با حضور کودکان در خیابانها است. براساس این مطالعه، 60 درصد بچههای خیابان از مهاجرینی هستند که خود دو گروه را تشکیل میدهند. مهاجرین از شهرستان به تهران و مهاجرین خارج از کشور به ایران (عراقیها و افغانیها). بقیهی بچههای خیابان به علت فقر خانوادگی، در خیابانها مشغول به کار هستند و گروهی دیگر به دلیل شرایط نابهنجاری خانوادگی و اختلافات شدید، از خانواده فرار کردهاند و چون جایی برای خواب ندارند، به پارکها، میادین، خانههای متروک و زیر پلها پناه میبرند.
دوران کودکی برای هر شخصی مهمترین مقطع زندگی اوست و تمام رفتارها، باورها، ارزشها، عقاید، ترسها، نفرتها، لیاقتها و ... در همین دوران در ذهن او شکل میگیرد و در تمام طول زندگی همراه اوست. خیلی از انسانها پس از سالیان دراز هنوز از چیزهایی که در بچگی از آنها میترسیدند، وحشت دارند و آن چنان در ذهنشان جای گرفته که تا آخر عمر، دست و پای آنان را میبندد و مانند سدی مانع رسیدن به آرزوهایشان میشود.
کودکان خیابانی از لحاظ تامین معاش به چند گروه تقسیم میشوند:
1. متکدیان، بزهکاران (سارقین، توزیع کنندگان مواد مخدر، متخلفین جنسی)
2. کارگران خیابانی در مشاغل کاذب.
3. کارگران خیابانی در مشاغل واقعی.
4. ولگردان متکدی با مشاغلی همچون تنقلات فروشی، واکسی، روزنامه و گل فروشی، فال، کوپن فروشی و در نهایت ضایعاتجمعکنها.
علل فرار کودکان:
از نکات برجستهی کودکان خیابانی، علل فرارشان از منزل است. از عوامل مهم میتوان: فقر(اقتصادی)، تفاوت شدید طبقاتی و نبود عدالت اجتماعی، نرخ بالای بیکاری، افزایش بی رویهی جمعیت در محلههای حاشیهنشین شهرها، فقر فرهنگی خانوادهها (بیسوادی و کمسوادی)، افزایش نرخ طلاق، اعتیاد، فوت یک یا هر دو والد بر اثر سوانح طبیعی و یا اجتماعی، افزایش بی رویهی مشاغل کاذب با درآمد بالا، کمرنگ شدن فرهنگ مذهبی و ملی و سست شدن بنیان ارزشهای اخلاقی و اعتقادی در جامعه را نام برد.
در این میان، فرار کودکان از خانه با محوریت خانواده، نقش اساسی را ایفا میکند. عدم بهکارگیری راهکارهای تربیتی صحیح و بروز مشکلات متعدد، تبعیض بین فرزندان، کمبود محبت، لوس شدن، تنبیهات شدید فیزیکی، سوء استفادهی جنسی، عدم درک حساسیتهای دوران بلوغ، ترس کودک از حضور در مدرسه، تفاوت سنی فاحش والدین و کودک و نوع ارتباط بین نسلی، مقدار زوجات پدر خانواده، اختلالات روانی، سرقتهای کوچک و بزرگ در منزل و مدرسه، فقر مادی و فرهنگی خانواده و طلاق، عمدهترین مشکلات درون خانواده است.
پیامد فرار از خانه و پناه آوردن کودکان به خیابان چیزی نیست جز آغاز سوءاستفادهها از این کودکان؛ از قبیل:
آموزش کودکان و بهکارگیری آنان برای حمل و توزیع مواد مخدر و سایر موارد غیرقانونی.
آموزش و بهکارگیری کودکان برای تکدیگری.
آموزش و بهکارگیری کودکان برای انواع سرقت، جیببری، کیفزنی، کیفقاپی، خفتگیری، کودکربایی و ... بهرهکشی و سوءاستفادهی جنسی.
فروختن کودکان جهت تجارت اعضای بدن.
آموزش و بهکارگیری در اماکن فساد.
فروختن و یا اجارهی کودکان به منازل، بهکارگیری در مشاغل خدمات پست دستفروشی و معرکهگیری.
این سوءاستفادهها آثار مخربی برای سلامت جسمی و بهداشت روانی کودکان خیابانی بر جا میگذارد.
کودکان خیابانی به زودی از حالت کودکی خارج شده، تبدیل به جوان خیابانی میشوند؛ کودکانی که قربانیان شرایط دشوار زندگی هستند؛ کودکانی که همگی دارای ویژگی خاص مبتلا به فقراند و در شرایط فقر، هر کودکی، یک کودک خیابانی بالقوه است؛ کودکانی که در آیندهی نزدیک صاحب یکی از بانکهای بزرگ با حجم عظیمی از سپردههای ویروس ایدز خواهند شد؛ کودکانی که بهشدت آسیبپذیرند و به یک مقطع که میرسند این آسیبپذیری را به گروههای دیگر منتقل میکنند.
پس عوامل موثر در پیدایش و گسترش پدیدهی کودکان خیابانی عبارتند از:
فقر و عقبماندگی اقتصادی خانواده
محیط نامناسب خانوادگی
آسیبپذیری خانواده
اعتیاد
مهاجرت
آسیبهای کودکان خیابانی:
خانم دکتر «فاطمه قاسمزاده» در تحقیقی که در سال 80 با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بر روی 585 نفر از کودکان کار خیابانی انجام داد به این نتایج دست یافت:
در زمینهی رشد اجتماعی:
80 درصد این کودکان دچار پرخاشگری و خشونت هستند، 50 درصد آنها به سرقت، 41 درصد به خرید و فروش مواد مخدر، 85 درصد تخریب اموال عمومی، 54 درصد بیتوجهی به حقوق دیگران و مشکل در برقراری ارتباط و همچنین 55 درصد این کودکان نیز به بزهکاری تمایل داشتهاند. در این کودکان حس حسادت، انتقامجویی و خصومت، بیثباتی و بیقراری، بیاعتمادی به دیگران، بدبینی و منفیگرایی، افسردگی، اضطراب و احساس ناامنی و ترس، به وفور دیده شده است.
از لحاظ جسمانی:
80 درصد این کودکان دچار کاهش قد، 86 درصد کاهش وزن، 77 درصد بیماریهای دهان و دندان، 73 درصد بیماریهای چشم، 61 درصد بیماریهای دستگاه تنفسی، 64 درصد بیماریهای قلبی، 60 درصد بیماریهای گوش و حلق و بینی، 82 درصد بیماریهای پوست و 60 درصد دارای بیماریهای دستگاه گوارشی هستند.
مشکلات یادگیری:
32 درصد دچار مشکل کمبود حافظه، 30 درصد مشکلات یادگیری، 61 درصد کمبود خفیف ذهنی، 21 درصد کمبود کنجکاوی، 64 درصد کمبود شناخت محیط و 61 درصد دارای مشکلات گفتاری هستند.
دلایل برخورد با پدیدهی کودکان خیابانی:
مددکاران اجتماعی به سه دلیل باید به این کودکان توجه جدی داشته باشند:
1. برای این که از گرایش آنان به آسیبهای اجتماعی جلوگیری شود.
2. برای این که نقش احتمالی آنها در گسترش آسیبهای اجتماعی خنثی شود.
3. برای این که از آنان به عنوان سرمایههای انسانی کشور محافظت شود.
مشاوره با کودکان خیابانی
مطالعات بسیاری در مورد کودکان خیابانی نشان دادهاند که آسیبهای روانی در کودکان خیابانی شیوع زیادی دارد. بیشتر این آسیبها مربوط به کودکآزاری و محیط آشفته و مسامحهکاری است که این کودکان از آنها میآیند. این امر با سبک زندگیای که در خیابانها در پیش میگیرند، تشدید میشود.
پیش از هر مداخله، لازم است یک ارتباط مثبت با کودک ایجاد شود. بسیاری از این کودکان، تجارب آسیبزایی در مواجهه با بزرگسالان داشتهاند و به آنان اعتماد نمیکنند. برخی از آنها به علت خشونت و اعتیاد خانواده، خانه را ترک گفتهاند و به خیابان روی آوردهاند و در آن جا یاد گرفتهاند به یکدیگر تکیه کنند و به دیگران اعتماد نکنند، لذا افرادی که با کودکان خیابانی کار میکنند لازم است با این کودکان، حساس، صبورانه و بدون قضاوت برخورد کنند. اکثر این کودکان، وقتی کسی با کاغذ و قلم به سراغشان میآید، نگران میشوند که این همه سوال را برای چه میپرسد. یک اسباب بازی کوچک مانند یویو وسیلهی خوبی برای ایجاد توجه است. در کنار کودکان بودن - برای مدتی طولانی - و پیوستن به بازیهای آنها (بدون داشتن وسائل و دفتر یادداشت) بهترین راه برای تماس برقرار کردن با آنهاست.
روشهای مختلف ارزیابی روانی کودک شامل موارد زیر است:
مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و آزمون، مقیاس درجهبندی، شرح حالنویسی.
آزمونهای روانی شامل موارد زیر هستند:
آزمون هوش وکسلر، مازها، نقاشی گودایناف، آزمونهای شخصیت CAT ، آزمونهای پیشرفت تحصیلی شامل DAP(draw a person) (کشیدن نقاشی آدم) و جملات ناتمام.
در سالهای اخیر، تکنیکهای درمانی از قبیل موسیقیدرمانی، هنردرمانی، بازیدرمانی، رقص درمانی و سایکودرام، در کنار درمانهای کلامی مرسوم به کار میرود. درمان با حرکات موزون بدنی، برای کودکانی که نمیتوانند احساسات خود را به صورت کلامی نشان دهند، نوجوانانی که دردناکترین خاطرات خود را مخفی میسازند، کودکان بزرگتری که آنقدر تنها، افسرده و سردرگم هستند که نمیتوانند در بارهی تجارب آسیبزای زندگی خود با دیگران صحبت کنند. میتواند مفید واقع شود. درمان با تحرک بدنی، ارتباط میان جسم، ذهن و روح را بالا میبرد و باعث ارتقای انعطاف، تعادل، اعتماد به نفس و عزت نفس میشود و برای کودک احساس هماهنگی، کنترل و تسلط ایجاد می کند.
بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان است. بازیدرمانی به شکلهای مختلفی انجام میگیرد: بازیدرمانی آدلری، شناختی رفتاری و ... .
آموزش مهارت زندگی برای کودکان فرصتی ایجاد میکند تا بتوانند برخی مهارتهای روانی اجتماعی را در خود بپرورانند و به آنها کمک میکند که در زندگی روزمره، تصمیمات و رفتارهای سالمی را در پیش بگیرند.
وظایف مددکاران اجتماعی در قبال این کودکان چیست:
پیشگیری اولیه
با شناخت عوامل موثر بر زندگی کودکان در خیابان و با کمک و همکاری سازمان بهزیستی، آموزش و پرورش، صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهادهای مربوطه برای پیشگیری از حضور کودکان در خیابان برنامهریزی صورت گیرد.
پیشگیری ثانویه
در این سطح، سه مرحله فعالیت انجام میگیرد:
1. مرحلهی شناسایی و جذب: مددکاران میتوانند گروه سیار تشکیل دهند و به شناسایی این کودکان بپردازند و چنانچه امکان بازگشت به منزل برایشان فراهم است، اقدام کنند. در غیر این صورت آنان را به موسسات مربوطه هدایت کنند. جمعآوری این کودکان از طریق نیروی انتظامی یا شهرداری مطلوب نیست زیرا با زور نمیتوان آنها را ساماندهی کرد. البته گاهی ممکن است به همکاری نیروی انتظامی نیاز باشد اما این حضور نباید دائمی باشد. هر چه فاصلهی زمان حضور در خیابان تا شناسایی کمتر باشد، احتمال جذب کودکان خیابانی بیشتر است بنابراین داشتن سیستم جذب فعال و پویا ضروری است.
2. مرحلهی طبقهبندی کودکان: در این مرحله مددکاران با همکاری روانپزشکان، روانشناسان، پزشکان و مشاوران حقوقی میتوانند کودکان را طبقهبندی کنند که برای این کار اقداماتی ضروری است از جمله:
· تشکیل پرونده
· بررسی خصوصیات زیستی و روانی و اجتماعی کودک با همکاری متخصصان از جمله روانپزشکان، روانشناسان، پزشکان، مشاوران حقوقی و یا دیگر متخصصین
· بازدید از منزل و ارتباط با خانوادهی کودک (در صورت داشتن خانواده)
· پیگیری درمان جسمی کودک همراه با پزشک
· پیگیری برای حضانت کودکان با همکاری مشاور حقوقی موسسه و از طریق دادگستری (در صورت لزوم)
· درمان اختلالات رفتاری با همکاری روانشناس و روانپزشک
· درمان اعتیاد و مشکلاتی از این نوع
· ارجاع به خانواده یا موسسهی مربوطه و ...
اینها بخشی از وظایف مددکاران اجتماعی در مقابل کودکان خیابانی است و با توجه به وضع هر کودک ممکن است متفاوت باشد.
3. مرحلهی ساماندهی کودکان: در این مرحله مددکاران اجتماعی باید توجه داشته باشند که بهترین ارجاع، بازگشت به خانواده است. اما اگر وضع خانواده بهگونهای است که صلاحیت نگهداری از کودک را ندارد، باید از ارجاع به خانواده پرهیز کنند چون احتمال فرار مجدد و یا استثمار خانواده و ... وجود دارد.
در مرحلهی ساماندهی، مددکار اجتماعی ممکن است خدماتی را که در پی میآید عرضه و یا پیشنهاد کند:
· فراهم کردن زمینهی نگهداری کودکان در موسسات دولتی یا غیردولتی.
· فراهم کردن زمینهی آموزش کلاسیک (سوادآموزی) از طریق آموزش و پرورش، نهضت سواد آموزی و سایر نهادهای مربوطه.
· فراهم کردن زمینهی آموزش مهارتهای زندگی و مقابله با مشکلات به منظور کاهش آسیبهای اجتماعی و خطرها در این کودکان.
· فراهم کردن زمینهی آموزش حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی.
· فراهم کردن زمینهی آموزش مهارتهای فنی و حرفهای برای کودکان بالای 15 سال.
· فراهم کردن زمینهی استفاده از برنامههای فرهنگی، تفریحی و ورزشی.
· عرضهی خدمات بهداشتی و درمانی و ... .
مشاوره
جلسات مشاوره به دو صورت فردی و گروهی اجرا میشوند.
جلسات گروهی:
تمرکز آن بیشتر بر روی مسائلی است که در جلسات آموزشی مهارتهای زندگی برجسته شده. در اینجا مشاور به عنوان تسهیلگر، عمل و به افراد کمک میکند. از آنجا که کودکان خیابانی پسزمینههایی از درد و رنج دارند، جلسات گروهی به آنها کمک میکند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، دردهای خود را بدون مانع با یکدیگر در میان بگذارند و در بین خودشان اعتماد و حمایت ایجاد کنند.
جلسات فردی:
مشاورهی فردی، ارتباطی چهره به چهره میان مشاور و مراجع است و در آن مشاور به مثابه یک تسهیلگر به مراجع کمک میکند تا در یک روند درمانی، به اهداف مورد نظر دست یابد.
تمرکز مشاورهی فردی، بر روی مسائل و موضوعات عمیق عاطفی است. مشاور ابتدا با ایجاد یک رابطهی حرفهای (رپورت) و جو اعتماد و سپس با درمان رفتاری و شناختی و ... به مراجع کمک میکند تا از این آلام آسوده گردد.
در مورد کودکان کار - که به علت نیازمندی و فقر مجبور به کار در خیابان هستند – بایستی از طریق حمایت از خانواده و فراهم کردن زمینهی توانمندسازی مانع حضورشان در خیابانها شد که این امر منوط به حمایتهای منطقی دولت خواهد بود. این حمایتها باید زمینهی قادرسازی آنها را فراهم کند و گداپروری و تنبلی را گسترش ندهد و به گونهای هم نباشد که افراد حاضر نشوند دست از کار در خیابان بکشند چون میزان درآمد آنان بسیار بیشتر از حمایت سازمانهای دولتی و نهادهای عمومی است!
هر گونه اقدام جهت پیشگیری یا کنترل پدیدهی اجتماعی کودکان خیابانی مستلزم شناخت این گروه در دستهبندیهایی است که به آنها اشاره گردید اما این پیشگیری و کنترل نیازمند ابزارهای ویژهای هستند که دستگاه اجرایی، سازمانهای غیردولتی و مراکز خیریهای، نقش تاثیرگذاری بر آن دارند. از مهمترین این عوامل میتوان به:
*حساس شدن و فعال شدن نهادهای دینی نسبت به پدیدهی کودکان خیابانی،
*حمایتهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از طریق سازمانهای غیردولتی از خانوادههای کودکان خیابانی و گسترش سیستم تامین اجتماعی،
*ایجاد و گسترش مراکز شبه خانواده برای کودکان خیابانی فاقد خانواده همچون سپردن آنان به خانوادههای فاقد فرزند، برای آن دسته از کودکان خیابانی که فاقد والدین هستند،
*ایجاد مراکز سیار و موقتی به عنوان سرپناه برای کودکان فاقد خانواده،
*تامین و ایجاد سرپناه شبانه و ارائهی آموزشهای کارهای فنی و حرفهای،
*ارائهی خدمات مددکاری در محل حضور کودکان خیابانی در خیابانها،
*تفکیک بین دختر و پسر خیابانی جهت پیشگیری و کنترل آسیبهای اجتماعی،
*ضرورت رویکرد اجتماعی به این پدیده و توجه به این که خیابانی بودن جرم نیست ولی میتواند منجر به جرمی همچون بزهکاری گردد،
*مطرح کردن بحث کودکان خیابانی از طریق نشریات، صدا و سیما و حساس ساختن مردم نسبت به مشکلات کودکان خیابانی،
*توسعه و تجهیز منابع انسانی برای کار با کودکان و نوجوانان خیابانی در موسسات دولتی و غیردولتی،
*تجهیز و فعال نمودن نهادهایی که در سطح شهرداریها، دولت و سازمانهای غیر دولتی، با حقوق کودکان و نوجوانان سرو کار دارند،
*و استفاده از تجربیات موفق سایر کشورها در امور ساماندهی و بازپروری کودکان خیابانی اشاره نمود.
با توجه به مطالب فوق باید اذعان داشت که پدیدهی کودکان خیابانی که هر روز شاهد افزایش جمعیت آنها هستیم، مستلزم بازنگری در راهکارهای استفاده شده در این حیطه است زیرا این کودکان در ردههای سنی مختلف قرار دارند، احتیاج به محیط مناسب برای رشد خواهند داشت. لذا باید با توجه به عواقب این پدیده که شامل بزهکاری، سرقت، اختلالهای شخصیتی و ... میشوند، تلاش شود تا شناختی بهتر از وضعیت این کودکان حاصل گردد.
در حال حاضر این پدیده از شهرهای بزرگ مانند: تهران، اصفهان، شیراز و مشهد به شهرهای کوچک نیز سرایت پیدا کرده است و در صورت عدم برنامهریزی دقیق شاهد آسیبهای اجتماعی این پدیده خواهیم بود.
منابع:
4. موسوی چلک، حسن، مددکار اجتماعی (1) کار با فرد، تهران، سمت، 1383.
5. کریمی درمنی، حمیدرضا، توانبخشی گروههای خاص با تاکید بر خدمات مددکاری اجتماعی، تهران: گستره، 1382.
6. کار کردن با کودکان خیابانی، ترجمهی جعفر شریفی، سازمان بهزیستی استان کردستان، انتشارات پرتو بیان، 1384.
7. کودکان خیابانی در بمبئی و کلکته، دفتر یونیسف در تهران، 1381.
8. بررسی روشهای گوناگون مبارزه با کار کودک، یونیسف و مرکز بین المللی رشد کودک.
9. کودکان و نوجوانان خیابانی، حسن ملکی، نشر آییژ، 1385.
10. ادبیات فارسی، کنترل آسیبهای اجتماعی در کشورهای جهان، محمدرضا جوادی یگانه، معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، بهمن 1381.
11. راهکارهای مناسب جهت کنترل پدیدهی کودکان خیابانی، معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، خرداد 1381.
12. خبرها و مقالههای جراید و خبرگزاریها در سالهای 1381 تا 1386.
13. سایتهای اینترنتی مربوط به کودکان خیابانی به زبان انگلیسی.
14. Street children in the Developing world :AReview of their Condition
By:Lewis Aptekar 1993.
15. خبرگزاری ایسنا.
16. مقدمهی آقای دکتر مجید ابهری، استاد دانشگاه تهران، مشاور عالی سازمان بهزیستی کشور از کتاب چارلی چاپلین، شادیآور گریان.
17. مقدمهی کتاب چارلی چاپلین، شادیآور گریان، ... هانی قلیپور.
18. آسیبشناسی کودکان خیابانی ، گزارشی از محبوبه تلوزاد .... سایت جامعهشناسی ایران.
19. کودکان خیابانی ...children street محمد برخورداری.
20. حسن موسوی چلک، مددکاری اجتماعی (1) کار با فرد، تهران، سمت، 1383.
21. حمیدرضا کریمی درمنی، توانبخشی گروههای خاص با تاکید بر خدمات مددکاری اجتماعی؛ تهران: گستره، 1382.
22. بررسی خصوصیات زیستی ... روانی و اجتماعی کودکان خیابانی، بهزیستی، 1379.
23. بررسی خصوصیات کودکان خیابانی، مرکز امور مشارکت زنان نهاد ریاست جمهوری، 1380.