استفاده از روشهای تربیتی صحیح، از اصول و مبانی مهمی است که همهی دستاندرکاران مسائل تربیتی باید به آن توجهی وافر کنند زیرا:
«دنیای امروز، دنیای به کارگیری روشها و بهرهگیری از راهکارهاست.»
امام رضا(ع) در این باره چه زیبا فرمودهاند:
«هر کس در پی کاری از راه و روش آن رود، نلغزد، گر بلغزد؛ راهکار رهاییاش نیز بیابد.»1
توجه به دو نکته قبل از شروع بحث ضرورت دارد:
1. در این نگاشته، ما روشهای تربیتی را از آموزههای دینی و اندیشههای ولایی برگرفتهایم.
2. به جهت رعایت اختصار، بیشتر به جنبههای تئوریک موضوع پرداختهایم، اگر چه به جنبههای کاربردی آن نیز توجه داشتهایم.
از این رو، حتی از آوردن متن آیات، روایات و غالبا از ذکر مثال، تجربهها و نمونههای عملی پرهیختهایم و به مجملگویی اکتفا کردهایم.
ولی همان گونه که جامی در هفت اورنگ گفته است:
با تو گفتم مجمل این اسرار را مختصر آوردم این گفتار را
گر مفصل بایدت فکری بکن تا به تفصیل آید اسرار کهن
هم بر این اجمال کاری، این خطاب ختم شد، والله اعلم بالصواب
باری، برخی از روشهای تربیت دینی عبارتند از:
1. تقلیدی
2. تلقینی
3. تدریجی
4. غیرمستقیم
5. الگویی
6. عملی
روش تربیت تقلیدی
تقلید بر چهار نوع است:
الف) تقلید آگاهانه و سودمند (مانند تقلید در کارهای مثبت)
ب) تقلید آگاهانه و زیانمند (مانند تقلید در کارهای منفی)
ج) تقلید ناآگاهانه و سودمند (مانند تقلید کودک در یادگیری سخن گفتن)
د) تقلید ناآگاهانه و زیانمند (مانند تقلید کودک در بهکارگیری سخنان زشت)
نوع اول و دوم از تقلید، همان الگوبرداری مثبت یا منفی از دیگران است که در «روش تربیتی الگویی» به آن خواهیم پرداخت.
به نوع چهارم از تقلید، در قرآن مجید در مورد کافران اشاره شده است:
چون به آنان گفته میشود: «از آن چه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید»؛ گویند: «بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم». هر چند پدرانشان چیزی را درک نمیکرده و به صواب نمیرفتهاند. (آیا شایستهی تقلیدند)؟ 2
پس تقلیدهای کورکورانه و بدون دلیل خردمندانه، کاملا نکوهیده است و باید دربارهی این نوع تقلیدها - و نه هر نوع تقلیدی – گفت:
خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
با توجه به تقلیدورزی شدید افراد بهویژه در سنین پایین باید کاملا مواظب گفتار و رفتار خود باشیم. برای نمونه، یکی از مربیان ورزش به علت زانو درد و هنگام ورزش کردن، زانوبندی را به پای چپ خود میبندد. پس از سپری شدن چند جلسهی آموزشی متوجه میشود که برخی از شاگردان وی بدون داشتن هیچ گونه زانودردی زانوبندی را به پای چپ خویش میبندند.
این نشان میدهد که رفتار مربیان، حتی به طور ناخواسته تا چه میزانی میتواند مورد تقلید افراد قرار بگیرد و بر آنان تاثیر بگذارد.
2. روش تربیت تلقینی
یکی از روشهای دیگری که در تربیت میتوان به کارگرفت، تلقین مثبت به خود و دیگران است. امروزه نیز یکی از روشهای درمان برخی از بیماریها مانند افسردگی، منفینگری، ناامیدی و وسواس، روش تلقیندرمانی است.
حضرت امیرمومنان علی(ع) نیز این روش را مورد توجه قرار داده و فرمودهاند:
اگر بردبار نیستی، خود را همانند بردباران نما، زیرا بسیار اندکند کسانی که خود را به گروهی همانند میکنند و یکی از آنان نمیشوند.3
هم چنین امام خمینی(ره) میفرمایند:
یکی از چیزهایی که برای انسان مفید است تلقین است ... یک مطلبی که تاثیر در نفس انسان باید بکند، با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا میکند.4
به همین جهت، اگر استفاده از روش تلقینی در تعلیم و تربیت به صورت «منفی» و «تحمیل» نباشد، بلکه به صورت «مثبت» و «آگاهانه» و «آزادانه» انجام پذیرد، بسیار مطلوب و موثر خواهد بود. آیا تاکنون کم شدن نمره یا مردودی دانشآموزی را که بارها به او تلقین کردهاند که «تو شاگرد درسخوانی نمیشوی» نشنیده یا ندیدهایم؟ آیا تاکنون زیاد شدن نمره یا قبولی دانشآموزی را که بارها و بارها به او تلقین کردهاند که: «تو میتوانی شاگرد درسخوانی بشوی» نشنیده یا ندیدهایم؟
3. روش تربیت تدریجی
پزشک روانشناسی میگفت: «در تعلیم و تربیت، جذب کردن پیش از ساختن است.» جذب کردن دیگران غالبا زمینهسازی میخواهد. به کارگیری «روش تدریجی» در تعلیم و تربیت و ساختن انسانها از لوازم مهم زمینهسازی پرورشی و آموزشی است. نازل شدن آیات قرآن و ابلاغ آنها به مردم از سوی پیامبر محبوب خدا(ص) که مهمترین و بهترین آموزشها و روشهای تربیتی را در بردارند – در مدت 23 سال و به صورت تدریجی (سورهی آسراء آیهی 106)، بیان برخی از قوانین عملی اسلام برای مردم هم چون روزه، زکات و جهاد پس از 15 سال، تحریم تدریجی ربا در آیات 39 سورهی روم و 161 سورهی نساء و 130 سورهی آل عمران و 275 تا 279 سورهی بقره و تحریم تدریجی مشروبات الکلی در آیات 219 سورهی بقره و 43 سورهی نساء و 90 و 91 سورهی مائده، ارزش و اهمیت استفاده از روش تدریجی در مسائل تربیتی و آموزشی را نشان میدهد و بر آن تاکید میورزد.
شایان ذکر است:
الف- توجه به روش تدریجی در تعلیم و تربیت، بدین معنی نیست که در مراحل آغازین میتوان از آموزشها و استدلالهای غلط و یا مسائل تربیتی بیپایه و سستپایه استفاده کرد.
ب- به کارگیری روش تدریجی در تعلیم و تربیت، تنها در قلمرو استدلالهای و برهانها نیست، بلکه در نوع مطالب و اعمال نیز صادق است. مثلا آیا آموزش مطالب عرفانی دقیق و فلسفی عمیق و واداشتن به انجام کارهای اخلاقی پسندیده و برخی از مستحبات مهم مانند خواندن نماز شب، برای نوجوانانی که به این حد از درک و عمل نرسیدهاند، رواست؟
ج- در تعلیم و تربیت حتما باید سطح فکر، قدرت فهم و شرایط سنی، علمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراگیران و فرزندان را در نظر داشت، زیرا هماره نمیتوان برای بیماران مختلفی که درد مشترکی نیز دارند، فقط یک نسخهی درمانی ارائه کرد. شاید به همین دلیل نیز بوده است که معصومان(ع) ما به یک سوال مشترک مانند «افضل الاعمال» (برترین کارها) از سوی افراد گوناگون، پاسخهای گوناگونی دادهاند.
4. روش تربیت غیرمستقیم
از یک جهت، روشهای مطلوب تربیتی به دو گونهی «مستقیم» و «غیرمستقیم» است. با توجه به ویژگیهای متربیان، شرایط زمان و مکان، گاه روش مستقیم و گاه روش غیرمستقیم کارایی دارد و این چنین نیست که هماره روش غیر مستقیم کارسازتر باشد. از همین رو، خدای بزرگ در قرآن کریم در مواردی، از روشها و خطابهای مستقیم و صریح مانند «یا ایها الکافرون»، «یا ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا» استفاده کرده است و در مواردی از روشها و خطابهای غیرمستقیم به حضرت عیسی(ع) فرموده است:
«ای عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را همچون دو خدا به جای خداوند بپرستید؟»5
همان گونه که در این آیهی قرآن به روشنی میبینیم، خداوند متعال مستقیما به حضرت عیسی(ع) خطاب میکند اما به طور غیرمستقیم میخواهد به پیروان حضرت عیسی(ع) بگوید که اعتقاد آنان به خدا بودن حضرت عیسی و حضرت مریم(ع) شرک و باطل است.
باری، آموزش غیرمستقیم وضو به آن پیرمرد از سوی امام حسن و امام حسین(ع) و تاکید فراوان روانشناسان بر این روش، و گفتههایی همچون «الکنایه ابلغ من التصریح: کنایه و غیرمستقیمگویی از صراحت و مستقیمگویی رساتر است.» و «به در بگو تا دیوار بشنود.»، بر به کارگیری روش غیرمستقیم در تعلیم و تربیت تاکید میورزد.
یادآوری
الف- استفاده از شعر، قصه، خاطره، شرح حال دیگران، معما، فیلم، نمایش و مانند آن میتوانند از مصادیق روشهای غیرمستقیم تربیتی به شمار آیند.
ب- نتیجهگیری از مطالب مطرح شده در روشهای غیرمستقیم، به عهدهی خود مخاطبان و فراگیران قرار داده شود.
ج- گاه مربیان و پدران و مادران میتوانند مسائل تربیتی را به صورت غیرمستقیم و به وسیلهی اشخاص دیگری و نه بهوسیلهی خودشان، به فراگیران انتقال و آموزش دهند.
5. روش تربیت الگویی
یکی از ویژگیهای انسان، فضیلتخواهی و کمالگرایی اوست. از این رو، هر گاه فضیلت و کمالی را در الگوهایی مانند شخصیتهای دینی، سیاسی، اجتماعی، هنری و ورزشی میبیند، در پی الگوبرداری از آنان در زندگی فردی و اجتماعی خویش برمیآید. به گفتهی مولانا:
هر هنر که استاد بدان معروف شد جان شاگردان بدان موصوف شد
پیش استادی که آن نحوی بود جان شاگردش ازو نحوی شود
بنابراین یکی از روشهای موثر در تعلیم و تربیت فراگیران روش الگویی است؛ و نکتهی مهمتر برای مربیان، معلمان، پدران و مادران این است که به متربیان و فراگیران، در تشخیص فضیلتها و کمالها و مصادیق آن، جهت دهند و یاری رسانند تا در دام بتها و مدها و الگوهای نامناسب گرفتار نشوند، بلکه به سوی الگوهای مناسب و شایسته رو آورند. اقبال لاهوری چه خوش گفته است:
عاشقی آموز و محبوبی طلب چشم نوحی، قلب ایوبی طلب
کیمیا پیدا کن از مشت گلی بوسه زن بر آستان کاملی
باری، خداوند بزرگ در قرآن کریم روش الگویی را نیز مورد توجه قرار داده؛ هم الگوهای پسندیده مانند پیامبر(ص) (سورهی احزاب، آیهی 21) و حضرت ابراهیم(ع) و یاران او (سورهی ممتحنه، آیهی 4) و زن فرعون (سورهی تحریم، آیهی 11) را معرفی میکند و هم الگوهای ناپسند مانند زن حضرت نوح(ع) و زن حضرت لوط(ع) (سورهی تحریم، آیهی 10) را به همین منظور نشان میدهد.
امام زمان(ع) نیز در حدیثی جالب میفرمایند:
«دختر پیامبر خدا (فاطمه زهرا(ع) برای من الگویی شایسته است.»6
یاد سپاری
الف – همهی مربیان به معنای عام، با اعمال و رفتار پسندیدهی خویش میتوانند الگوهای شایستهای برای متربیان خود باشند.
ب- با توجه به نیازها و استعدادهای گونهگون متربیان، مربیان باید الگوهای مناسب در ابعاد و رشتههای مختلف را به آنان نشان دهند و از یک بعدینگری بپرهیزند.
ج – مربیان باید از معرفی الگوهای متضاد و متعارض به شدت خودداری ورزند، زیرا این امر ممکن است به انکار اصل الگوبرداری و انکار خود الگوها از سوی متربیان منجر شود و این زیانی است بس بزرگ.
6. روش تربیت عملی
همان گونه که در روش الگویی گفته شد، یکی از مهمترین روشهای مطلوب تربیتی «روش عملی» است و متاسفانه ما کمتر به آن عمل میکنیم. خدای بزرگ در قرآن کریم میفرماید:
«آیا مردم را به کار نیک فرمان میدهید و حال آن که خویشتن را فراموش میکنید.»7
همچنین امام صادق(ع) میفرمایند:
«مردم را با اعمالتان، نه (فقط) با زبانهایتان (به سوی خدا) فرا بخوانید.»8
طبق آماری که برخی از روانشناسان ارائه کردهاند حدود 80 درصد یادگیری از راه چشم و 13 درصد از راه گوش انجام میشود. در ضربالمثلی آوردهاند: «یک تصویر گویاتر از هزار کلمه است» و مولانا نیز چه دُر سفته که گفته است:
آن که یک دیدن کند ادراک آن سالها نتوان نمودن از زبان
پس، عمل و رفتار مربی که زیر ذرهبین چشم و دستگاه تصویربرداری متربی است، میتواند تاثیر ژرف و شگرفی در تعلیم و تربیت او داشته باشد. زیرا متربی گفتههای مربی را پیش از آن که بخواهد از وی بشنود، میخواهد در اعمال و رفتار او ببیند و این درس بزرگی است که از مربی خود فرا میگیرد:
بزرگی سراسر به گفتار نیست دو صد گفته چون نیمکردار نیست
از سوی دیگر، اگر متربیان بین گفتار و رفتار مربیان تناقض و تعارض را مشاهده کنند، همین امر باعث میشود تا نسبت به همهی گفتهها و نظام فکری – عملی مربیان بیاعتماد گردند و در نتیجه، در نظام فکری – عملی خود نیز دچار اختلال و سردرگمی شوند و در دل یا بر زبان بگویند:
سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
اصولا باید توجه داشته باشیم که پیروزی با شکست یک دین و یا یک مکتب غالبا در گرو اعمال و رفتار گروندگان به آن است تا آموزشهای نظری آنان. به همین دلیل، معمولا کسانی که با خود دین مخالفت دارند بسیار نیستند، بلکه اعمال و کردار دینگرایان است که موجب بیرغبتی آنان به آن دین میشود:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست در مسلمانی ماست
بنابراین:
الف- همهی ما از خداوند بزرگ بخواهیم که به آن چه میگوییم عمل کنیم تا مورد سرزنش او در آیات 2 و 3 سورهی صف قرار نگیریم.
ب- اگر به آن چه خودمان میگوییم خودمان عمل نکنیم، چگونه میتوانیم عمل به گفتههایمان را از دیگران بخواهیم؟ «رطب خورده، منع رطب چون کند؟» آری، به گفتهی خواجه شیراز:
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
ج- خطر بسیار بزرگی که اکنون ما و انقلاب ما و دین ما را به شدت تهدید میکند و متاسفانه کمتر به آن توجه مینماییم، این است که شماری از ما و بزرگتر از ما به آموزههای دینی و آرمانهای انقلابی خویش عمل نمیکنیم و چه بسا همین امر در درازمدت آثار نامطلوبی نسبت به دین و انقلابمان را در درون جامعه و کشورمان و در بیرون از آن برجای نهد که امیدواریم به خواست خدا این چنین نشود.
پینوشتها:
1. بحار الانوار، ج71، ص340.
2. بقره، آیهی 170.
3. نهج البلاغه، ترجمهی علینقی فیض الاسلام، کلمهی قصار 198.
4. قرآن از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص44.
5. سورهی مائده، آیهی 116.
6. بحار الانوار، ج53، ص180.
7. بقره، آیهی 44.
8. بحار الانوار، ج5، ص198.