زندگی و محل سکونت امام زمان(عج)
زندگی امام زمان(عج)
· آیا امام زمان(عج)، میتواند بهصورت یک فرد ناشناس در میان مردم زندگی کند؟ در این صورت مسکن و محل زندگی او کجا است؟!
در پاسخ به این پرسش گفتنی است که نمیتوان محل خاصی برای آن حضرت در نظر گرفت و منطقه و شهری را بهعنوان محل سکونت او معرفی کرد.
اصولا «پنهان زیستی امام» ایجاب میکند که مسکن و مکان زندگی او، کاملا مخفی و ناشناخته بماند.
«سدیر صیرفی» از امام صادق(ع) روایت میکند: «صاحب الامر» از این جهت با یوسف(ع) شباهت دارد که برادران یوسف – با این که عاقل و دانا بودند و قبلا هم با وی معاشرت داشتند – وقتی پیش او رفتند، تا خودش را معرفی نکرد، او را نشناختند و با این که بین او و یعقوب(ع)، بیش از هجده روز راه فاصله نبود، یعقوب از وی اطلاعی نداشت. پس چرا این مردم انکار میکنند که خداوند همین عمل را نسبت به حجت خویش صاحب الامر نیز انجام دهد؟ او نیز در بین مردم تردد میکند و در بازار ایشان راه میرود و بر فرشهای آنان قدم میگذارد؛ ولی [مردم] او را نمیشناسند و به همین وضع زندگی میکند تا هنگامی که خداوند به او اذن معرفی به مردم را بدهد.»1
آن حضرت برای انجام وظایف و تکالیف خود از مکانی به مکان دیگر میرود و براساس حکایات معتبر، در شهرها و اماکن مختلفی دیده شده است. مدینه، مکه، نجف، کوفه، کربلا، کاظمین، سامرا، مشهد و قم، از جملهی آن است.
در بعضی از زمانها و مناسبتها در مکانی مقدس حضور دارد. در این جا به برخی از آنها اشاره میشود:
مکانهای خاص
1. مدینه و پیرامون آن (رضوی)
امام باقر(ع) میفرماید: «ناچار برای صاحب الزمان، عزلت و غیبتی است و طیبه (مدینه) خوبجایگاهی [برای ایشان] است.»2
2. مکه و اطراف آن (ذی طوی)
از امام باقر(ع) نقل شده است: «یکون لصاحب هذا الامر غبیه فی بعض الشعاب، [او] او ما بیده الی ناحیه ذی طوی ....؛3 صاحب الامر در یکی از این درهها غیبتی خواهد داشت، سپس با دستش به بخشی از ذی طوی اشاره کرد.»
در دعای ندبه میخوانیم: «لیت شعری این استقرت بک النوی بل ای ارض تقلک او ثری ابرضوی او غیرها ام ذی طوی؛4 ای کاش میدانستم که در کدامین زمین قرار داری و کدام زمین یا خاک وجود نازنینت را بر خود حمل میکند؟ آیا در رضوی هستی یا در جای دیگر؟ آیا در ذی طوی هستی؟»
3. حضور هر ساله در حج و عرفات
از زمانها و مکانهایی که امام در آن حضور مستمر و دائمی دارد، روز عرفه، موسم حج و در سرزمین عرفات است. امام صادق(ع) فرمود: «یفقد الناس امامهم یشهد الموسم فیراهم و لا یرونه؛5 مردم امام زمان خود را نمییابند، او در موسم حج [و در منا و عرفات] شرکت میکند و آنان را میبیند ولی آنان او را نمیبینند.»
امام رضا(ع) نیز میفرماید: «انه لیحضر الموسم فیقضی جمیع المناسک ...؛ [مهدی] در موسم حج حاضر میشود و همهی اعمال را انجام میدهد و در عرفه نیز وقوف میکند و دعای مومنان را آمین میگوید.»
«محمد بن عثمان عمری»، یکی از نائبان چهارگانهی امام زمان(عج) میگوید: «به خدا سوگند: صاحب الزمان در موسم حج، همهساله حضور مییابد و مردم را میبیند و میشناسد. مردم [هم] او را میبینند، اما نمیشناسند.»6
4. مسجد کوفه، سهله، کربلا و نجف
ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میکند: «گویا میبینم که قائم ما با خانوادهاش در مسجد سهله اقامت گزیده است.»7
براساس حکایات معتبر، ملاقات بزرگانی چون مقدس اردبیلی، علامه بحر العلوم، شیخ محمدتقی آملی و ... در مسجد سهله و کوفه صورت گرفته است.8
از مجموعه این روایات و حکایات معتبر، برداشت میشود که آن حضرت در شهرها و مناطق مختلف حضور دارد و محل زندگی ایشان، جای خاصی نیست. پس زندگی او به شیوهی عادی و معمولی است؛ زیرا این گونه زندگی، حساسیتبرانگیز نیست و برای آن حضرت نیز آسانتر و طبیعیتر است.
ازدواج امام زمان(عج)
· از این که حضرت مهدی(عج) میتواند یکی از بهترین الگوهای جامعهی امروزی باشد، شکی نیست اما از نظر ازدواج چگونه میتواند الگو باشد در حالی که آن حضرت ازدواج نکرده است!؟
البته دربارهی ازدواج حضرت مهدی(عج) دو نظریه وجود دارد و هر کدام شواهدی دارند. براساس قواعد کلی، میتوان گفت: آن حضرت ازدواج نکرده و اشکالی هم نخواهد داشت؛ زیرا آن حضرت هر چیزی را که با غیبت منافات داشته باشد، انجام نمیدهد ازدواج هم با غیبت منافات داشته، مستلزم آشکار شدن وضعیت امام (عج) خواهد بود. ازدواج با وجود غایب بودن آن حضرت ( با توجه به نظر مخفی شدن بدن او از دیدهها)، امکان ندارد و اگر بخواهد ظاهر شود و ازدواج کند، این همان محذوری است که باید از آن دوری کند ...
اگر نظر دیگران (پنهان بودن عنوان و شخصیت امام)، را مورد توجه قرار دهیم، باز میگوییم که ازدواج آن حضرت با شخصیت واقعی خود، امکان ندارد و منافی با اصل «غیبت» است.9
از طرفی دیگر، هیچ دلیل روشن و قطعی، بر وجود زن و فرزند برای آن حضرت نیست؛ چون مسئلهی غیبت، مهمتر از ازدواج است و میتواند برای مصلحت بالاتر، مسئلهی مهم (ازدواج) را ترک کند و اهم را انجام دهد. عمل به سنت پیامبر(ص) میتواند بعد از ظهور و قیام انجام گیرد و بنابر قولی احتمال دارد، ایشان در زمان غیبت صغرا ازدواج کرده باشد؛ اما با آغاز غیبت کبرا به دلیل مصالح مهمتر ازدواج را ترک کرده باشد.
بعضی از شواهد، دال بر وجود همسر و فرزند برای او است؛ از جمله:
الف. قواعد کلی
احکام کلی شریعت محمدی(ص) ایجاب میکند که حضرت بقیه الله(عج) نیز مانند دیگر پیشوایان معصوم تشکیل خانواده داده، از سنت جد بزرگوارش حضرت محمد(ص) پیروی کند. «محدث نوری» میگوید: «چگونه ترک خواهد نمود چنین سنت عظیمهی جد بزرگوار خود را، با آن همه ترغیب و تحریضی که در فعل آن و تهدید و تخویف که در ترک آن شده است! سزاوارترین امت در اخذ به سنت پیامبر(ص) امام هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را از خصایص آن جناب نشمرده است.10
ب. روایات
درکتاب الغیبه، از «مفضل بن عمر» از صادق(ع) نقل شده است: «لا یطلع علی موضعه احد من ولده و لا غیره؛11 بر مکان ایشان هیچ کس، حتی فرزندی از فرزندانش اطلاع ندارد.»
سید بن طاووس در جمال الاسبوع میگوید: «روایتی با سندهای متصل یافتم که حضرت ولیعصر(عج) را اولادی بسیاری هست که در شهرهای کرانهی دریا حاکم و والی هستند و در نیکی و بزرگواری، در راس نیکان روزگار و در قلهی صفات ابرار و اخیار هستند.»12
«ابوبصیر» از امام صادق(ع) نقل میکند: «گویا میبینم که قائم ما با خانوادهاش در مسجد سهله اقامت گزیده است.» ابوبصیر میگوید: «گفتم: فدایت شوم! قائم همیشه در آن مسجد است؟ فرمود: آری.»13
البته با بررسیهای سندی و دلایل این روایات، بهطور قطع نمیتوان وجود فرزند را برای آن حضرت اثبات کرد.14
2. دعاها
ابن طاووس دعای امام رضا(ص) را در مورد حضرت مهدی(عج) چنین نقل کرده است: «اللهم صل علی ولاه عهده و الائمه من ولده.»15
همچنین از آن حضرت نقل شده که دعا میفرمود: «اللهم اعطه فی نفسه و اهله و ولده و ذُریته و امته و جمیع رعیته ما تقربه عینه و تُسِرُ به نفسه.»16
در بخشی از صلواتی که از «ناحیهی مقدسه» صادر شده، آمده است: « و صل علی ولیک و ولات عهده و الائمه من ولده و مد فی اعمارهم و زد فی اجالهم.»17
این ادعیه بهصورت کلی وجود زن و فرزند را برای آن حضرت مطرح میکنند؛ اما دربارهی همین ادعیه و الفاظ آنها نیز بین علما اختلاف نظر هست؛
برای مثال برخی دعای امام رضا(ع) «اللهم صلی علی ولاه عهده و الائمه من ولده؛ را چنین نقل کردهاند: «اللهم صل علی ولاه عهده و الائمه من بعده.»
3. اسامی فرزندان امام
روایت انباری، گویای این مطلب است که آن حضرت فرزندانی دارد؛ بدین ترتیب:
1. طاهر، فرمانروای یکی از جزایر (واقع در دریای مدیترانه)، به نام زاهره؛
2. قاسم، فرمانروای جزیرهی رائقه؛
3. ابراهیم، حاکم شهر صافیه؛
4. عبد الرحمان، حاکم شهر طلوم؛
5. هاشم، حاکم شهر عناطیس؛
داستان این شهر در بعضی از منابع ذکر شده است؛18 ولی بیشباهت به افسانه نیست و مدرک معتبری هم ندارد.19
براساس روایتی: «هر امام باید فرزند داشته باشد، بهجز حضرت مهدی(عج) که فرزند ندارد.»20 در این صورت، عدم ازدواج آن حضرت، مخالف سنت پیامبر(ص) نیست؛ زیرا آن امام همام زندگی عادی و طبیعی مثل دیگران ندارد و پنهانزیستی ایشان نیز براساس دستور مصلحت خداوندی است.
افراد دیگری نیز – همچون خضر(ع) و عیسی(ع) – با این که زندهاند، ازدواج نکرده و تشکیل خانواده ندادهاند.
جزیرهی خضراء
· آیا «جزیرهی خضراء» که گفته میشود امام زمان(عج) در آن هستند، واقعیت دارد یا نه؟
منشا این پرسش و سایر برداشتهایی که در مورد محل زندگی امام زمان(عج) و پیوند آن با جریزهی خضراء و مثلث برمودا صورت گرفته، داستانی است که علامهی «مجلسی» در بحار الانوار نقل کرده است. ابتدا خلاصهای از این داستان طولانی نقل میشود و ضمن نقد و بررسی آن، پاسخ سوال ارائه میگردد. علامهی مجلسی میگوید: «رسالهای یافتم مشهور به داستان جزیرهی خضراء ... و چون آن را در کتابهای روایی ندیدم، عین آن را در فصل جداگانهای آوردم ... براساس این داستان، شخصی به نام «زینالدین علی بن فاضل مازندرانی» نقل میکند:
سالها در دمشق نزد شیخ «عبد الرحیم خنفی» و شیخ «زین الدین علی مغربی اندلسی»، تحصیل میکردم. روزی شیخ مغربی عزم سفر به مصر کرد. من و عدهای از شاگردان با او همراه شدیم؛ تا این که به قاهره رسیدیم. استاد مدتی در الازهر به تدریس پرداخت.
پس از مدتی، نامهای از اندلس آمد که خبر از بیماری پدر استاد میداد. وی عزم اندلس کرد. من و برخی از شاگردان با او همراه شدیم. در یکی از قریههای اندلس، بیمار شدم؛ بهناچار استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد. سه روز بیمار بودم. پس از آن، روزی در اطراف ده قدم میزدم که کاروانی از طرف کوههای ساحل دریای غربی وارد شد و با خود پشم و روغن و کالاهای دیگر داشت. پرسیدم: «از کجا میآیید؟» گفتند: «از دهی از سرزمین بربرها که نزدیک جزایر رافضیان (شیعیان) است.»
هنگامی که نام «رافضیان» را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، بیست و یک روز راه بود (دو روز بیآب و آبادی و بقیه آباد). حرکت کردم و به سرزمین آبادی رسیدم. آن جا جزیرهای بود با دیوارهایی بلند و پرچمهای مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نمازشان بهشکل شیعیان بود. در آن جا از من پذیرایی کردند، پرسیدم: «غذای شما از کجا تامین میشود؟» گفتند: «از جزیرهی خضراء در دریای سفید که جزایر فرزندان امام زمان(عج) است که سالی دو مرتبه برای ما غذا میآورند.»
مدتی منتظر شدم تا کاروان کشتیها از جزیرهی خضراء رسید. فرماندهی آن، پیرمردی بود که مرا میشناخت (اسم من و پدرم را نیز میدانست). او مرا با خود به جزیزهی خضراء برد؛ شانزده روز گذشت. آب سفیدی در اطراف کشتی دیدم و علت آن را پرسیدم؛ شیخ گفت: "این دریای سفید و آن جزیرهی خضراء است. این آبهای سفید، اطراف جزیره را فرا گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق میگردد." وارد جزیره شدیم؛ شهر دارای قلعهها و برجهای زیاد و هفت حصار بود ... .22
دربارهی این داستان، نظرات مختلفی ارائه شده است:
1. گروهی اندک براین عقیدهاند که داستان واقعی است.
2. برخی از کسانی که اصل داستان را پذیرفتهاند، آن را با «مثلث برمودا» تطبیق دادهاند.23
3. پژوهشگران بزرگی چون «آقا بزرگ تهرانی»، علامه «شوشتری»، علامه «جعفر مرتضی عاملی»، شیخ «جعفر کاشف الغطا» و ... براین عقیدهاند که داستان جزیرهی خضراء واقعیت ندارد و بر حکایت نقل شده، اشکالات متعدد سندی، تاریخی و متنی وارد کرده و آن را از درجهی اعتبار ساقط کردهاند.24
1. بررسی سندی و منابع داستان
1-1 منابع و مدارک
این داستان ابتدا در مجالس المومنین «قاضی نورالله شوشتری» (1019، ه ق) نقل شده و آن گاه در کتاب بحار الانوار آمده است. صاحب بحار الانوار میگوید: « این داستان را در کتابهای معتبری ندیدم»؛ یعنی، آن را از یک کتاب خطی ناشناخته نقل کرده است. پس نمیتوان منبع معتبری برای آن در نظر گرفت؛ در این صورت از درجهی اطمینان و اعتبار ساقط است.
1-2 راوی داستان
راوی و شخصیت اصلی داستان، بیش از یک نفر نیست (علی بن فاضل مازندرانی) و کتابهای رجالی و معاصران او، نامی از وی به میان نیاورده و او را تایید نکردهاند. پس نمیتوان به صحت روایت او اطمینان داشت.
2. بررسی متن داستان
2-1 وجود تناقضات و تضادها
در متن داستان، تضادهایی به چشم میخورد. در بخشی «سید شمس الدین» به راوی داستان میگوید: من نایب خاص امام هستم؛ ولی خودم آن حضرت را تاکنون ندیدهام (در حالی که در عصر غیبت کبری، امام نایب خاص ندارد)!. پدرم نیز آن جناب را ندیده ولی سخنش را شنیده است. اما جدم، هم خودش را دیده، هم حدیثش را شنیده است.
با این حال خود او در جای دیگر میگوید: «من هر صبح جمعه برای زیارت امام به آن کوه میروم و خوب است تو هم بروی.» شیخ محمد راوی داستان هم گفته است: فقط سید شمس الدین و کسانی مانند وی میتوانند خدمت امام زمان مشرف شوند» (تناقض).
2-2 بیان نادرست احکام و عقاید
در این داستان دو نکتهی انحرافی و نادرست وجود دارد که هر دو مردود است:
الف. تحریف قرآن؛ که به اعتقاد شیعه و سنی قرآن مصون از تحریف است و این ادعا به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست.
ب. اباحهی (نپرداختن) خمس؛ که به اتفاق فقیهان مردود است.
2-3 بیان محل زندگی امام زمان
این مطلب، خلاف بسیاری از روایاتی است که محل سکونت آن حضرت را مخفی و در شهرهای مختلف و (حتی در میان کوهها) میداند. همین امر، منافی با حکمت و سرُ غیبت است؛ چون «پنهانزیستی» امام برای دفع خطرات احتمالی و مصون ماندن از دشمنان است و در صورت افشای محل زندگی، احتمال خطر باقی است.
2-4 وجود سیصد فرمانده و یار خاص
اگر داستان را بپذیریم، باید بگوییم که این سیصد نفر ( که منتظر ملحق شدن سیزده نفر دیگر هستند)، عمر طولانی دارند و مانند امام زندگی میکنند؛ در حالی که این مسئله هیچ مستندی ندارد و براساس روایات، آنان بهطور ناگهانی از بسترهای خود غایب میشوند و به امام میپیوندند.25
سه جزیرهی خضراء و مدعیان مهدویت
برآیند مباحث گذشته، این است که داستان جزیرهی خضراء، اعتبار سندی و روایی ندارد و نمیتواند اثبات کند که آن جا محل سکونت امام زمان(عج) و فرزندان آن حضرت است یا این که او دارای همسر و فرزند است و ... حال بنا بر فرض این که علی بن فاضل مازندرانی، شخصی راستگو بوده و چنین جزیرهای را دیده است؛ «باید دید که آیا جزیرهی خضراء امری واقعی است یا نه و افرادی که او دیده است، چه کسانیاند؟» در پاسخ بهطور خلاصه میتوان گزینههای زیر را بیان کرد:
3-1 دریای سفید و جزیرهی خضراء
دریای سفید، همان دریای مدیترانه است که در زبان عرب آن را «البحر الابیض المتوسط» مینامند. دلیل نامگذاری آن نیز، سفید بودن آب دریا، به دلیل نوع رسوبات آن است. جزیرهی خضراء نیز قسمتی از انتهای جنوب غربی اسپانیای فعلی (اندلس قدیم) است که به همین نام در گذشته اشتهار داشته است و در حال حاضر نیز با نام Algeiras شناخته میشود.
در سال (91، ه ق) «موسی بن نصیر» (فرماندار آفریقا از طرف «ولید بن عبدالملک») و طارق و یکی از فرماندهان سپاهش، آن جا را فتح کردند. از این تاریخ تا قرن نهم و دهم، جزیرهی خضراء در دست مسلمانان بود و حاکمانی از طرف خلفای اموی، عباسی، امویانِ اندلس و فاطمیانِ مصر، بر آن جا منصوب میشدند. پس از آن نیز بین مسلمانان و مسیحان دست به دست میشد. به هر حال جزیزهی خضراء مکان مشهوری در اندلس (اسپانیای فعلی) بوده است.
به نظر میرسد، علی بن فاضل، در سواحل جنوبی مدیترانه سیر کرده و از سرزمین بربرها گذشته و به جزیرهی خضراء نیز رفته است.
3-2 حکومت موحدین
سرزمین مصر و شمال آفریقا، چندین قرن تحت استیلای حکومت فاطمی (از فرق شیعه) قرار داشت. همچنین دولت موحدین –که با عقاید انحرافی مرابطین و ... به ستیزه برخاست – از نظر پایههای فکری، شباهت زیادی به شیعه داشت.
موحدین از سال 517، ه .ق به نبرد با مرابطین پرداختند و در سال 541، ه .ق اندلس را فتح کردند. بنیانگذار این حرکت، شخصی به نام «محمد بن عبدالله تومرت» بود که در «سوس» قیام کرد و خود را از فرزندان «حسن مثنی» میدانست. افکار و عقاید وی عبارت بود از : مبارزه با منکرات و فساد حاکمان، تکیه بر نام «مهدی آل محمد» و تبلیغ وسیع از اهل مهدویت و حتی ادعای مهدویت (این که او مهدی موعود است) و ... .
آنان بر قسمت غربی اندلس تسلط یافته، جزیرهی خضراء، اشبلیله و قرطبه را فتح کردند. پس مهمترین ادعای آنان (ترویج موضوع مهدویت و ادعای آن از سوی محمد بن تومرت)
میتوانست در شکلگیری داستان جزیرهی خضراء نقش داشته باشد. این عقیده در میان پیروان او باقی ماند، بهگونهای که برخی از آنان مرگ تومرت را منکر شدند و باور داشتند که او بار دیگر ظهور خواهد کرد.
از طرفی، مسلمانان در آن زمان دارای نیروی دریایی قدرتمند و کشتیهای فراوانی بودند و بر کلیهی سواحل دریای مدیترانه تسلط داشتند و دولت موحدین نیز در آن زمان، در اوج عظمت بوده، پایگاه دریایی بزرگ و نیرومندی تاسیس کرده بودند.
نتیجهگیری
از مجموع آن چه در این بخش گفته شد برمیآید که:
1. تفکر مهدویت و تکیه بر ظهور مصلح فاطمی (از نسل فاطمهی زهرا(س)) از جمله موضوعاتی بوده که در آن سامان تبلیغ میشده است و عدهای در آن سامان مدعی مهدویت بودهاند. دولت فاطمی نیز «تفکر مهدویت» را نشر میداده است.
2. امکان دارد علی بن فاضل، خود به سرزمین اندلس و جزیرهی خضراء مسافرت کرده باشد و در زمان سفر او، در جریزهی خضراء، حکومتی شیعی و از اعقاب موحدان و یا خاندانهای دیگر شیعی حاکم بودهاند؛ ولی علی بن فاضل، مهدی موعود مورد ادعای آنان را با معتقدات شیعهی اثنا عشری، اشتباه گرفته و هنگام نقل نیز، عقاید خود را با آن مخلوط کرده است.
3. احتمال دارد علی بن فاضل، خود به سرزمین اندلس و ... سفر نکرده است بلکه از دیگرانی که در آن سرزمین (و جزیرهی خضراء) تردد داشتهاند، اخباری را از حکومت مهدی (ابن تومرت) و فرزندان و جانشینان او و یا دیگر حکومتهای شیعی، شنیده و آرمانهای خود را با آن چه که شنیده است، تطبیق داده و یا داستانی از سفر خود به جزیرهی خضراء بیان کرده و افرادی هم که آن را شنیدهاند (به علت کم اطلاعی از حوادث تاریخی آن زمان)، بدون هیچ نقدی، نقل کردهاند.
حاصل آن که ماجرای جزیرهی خضراء، مخلوطی از واقعیات آن زمان است که رنگ شیعهی اثنا عشری به آن زده شده و در کتابهای شیعه راه پیدا کرده است.26
ارتباط بین جزیرهی خضراء و مثلث برمودا نیز منتفی است و به هیچ عنوان، نمیتوان آن دو را بر هم تطبیق داد و آن جا را محل زندگی امام زمان (عج) دانست. علاوه بر این که مثلث برمودا، همواره محل زندگی، مسابقه، تفریح و ... بوده است و مشکلات یاد شده برای کشتیها و هواپیماها در بعضی از کتابها، همیشگی نبوده و گاهی اتفاق میافتاده است.27
در پایان، گفتنی است، در موضوع امام زمان(عج) که از عقاید حتمی و جهانی همهی مسلمانان است، سزاوار نیست که با اتکا به خبرهای غیرموثق و حدسیات، سخن گفت.
1. بحار الانوار، ج52، ص154؛ کمال الدین، ج2، ب33، ج21.
2. کافی، ح1، ص340، ح16، باب فی الغیبه.
3. الغیبه النعمانی، ص182؛ اثبات الهداه، ج3، ص550، ح559.
4. اقبال الاعمال، ص298.
5. منتخب الاثر، ص319.
6. بحار الانوار، ج53، ص152.
7. همان، ج52، ص152.
8. همان، ص583، ح776.
9. ر. ک: توجهات ولیعصر(عج) به علما و مراجع، ص146- 155.
10. محمد صدر، تاریخ غیبت کبری، ص80 و 81.
11. نجم الثاقب، ص224.
12. الغیبه، ص102.
13. جمال الاسبوع، ص512.
14. اثبات الهداه، ج3، ص583، ح776.
15. برای مطالعه دربارهی این روایات ر. ک: حبیب الله ظاهری، ص495 و 496.
16. جمال الاسبوع، ص51.
17. بحار الانوار، ج95، ص232.
18. کتاب الغبیه، ص107؛ بحار الانوار، ج52، ص22.
19. ر. ک: نجم الثاقب، ص220 – 222 ؛ بحار الانوار، ج53، ص213-221.
20. ر. ک: ابراهیم امینی ، دادگستر جهان، ص201 و 202.
21. کتاب الغبیه، ص134.
22. بحار الانوار، ج52، ص159؛ اثبات الهداه، ج7، ص371.
23. ر. ک: ناجی نجار، جزیره خضراء و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا؛ سید جعفر رفیعی، جزیرهی خضراء.
24. سید جعفر موسوی نسب، مقالهی جزیرهی خضراء، نینوا و انتظار، تاملی نو، ص26
25. برای مطالعهی بیشتر ر. ک: سید جعفر مرتضی عاملی، جزیرهی خضراء در ترازوی نقد، ص201 و 229؛ ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص205 و 206.
26. ر. ک: مجتبی کلباسی، بررسی تاریخی داستان جزیرهی خضراء، فصلنامهی انتظار، ش2، ص110 – 126.
27. برای مطالعه دربارهی «مثلث برمودا» و عدم ارتباط آن با جزیرهی خضراء ر. ک: مجتبی کلباسی، بررسی افسانهی جزیرهی خضراء، فصلنامهی انتظار، ش3، ص131 و ش4، ص159؛ سیدجعفر مرتضی آملی، جزیرهی خضراء در ترازوی نقد، ص229-240.