عفت از آموزههای اخلاقی در اسلام است؛
در نظام اخلاقی اسلام، نقش بسیاری در سلامت رفتار انسان داشته، زمینهساز سعادت او در آخرت میگردد؛
مهمترین فضیلت اخلاقی بوده، از منزلت و جایگاه بالایی برخوردار است؛
نقش سازنده و مفیدی در سلامت رفتار انسان در زندگی دنیا و سعادت او در آخرت خواهد داشت؛
و بالاخره پیامدها و آثار فراوانی در زندگی انسان داشته، حیات فردی و اجتماعی او را تحت تأثیر قرار میدهد.
آرامش روحی و بهداشت روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و بیبندوباری در معاشرت، هیجان و التهابهای جنسی افراد را فزونی بخشیده، بهصورت یک عطش روحی درخواهد آورد. پایبندی به دستورات سعادتبخش اسلام در روابط زن و مرد، باعث آرامش روحی و روانی آنان میگردد. در یک بررسی اجمالی میتوان به این نتیجه رسید که یکی از عوامل آشفتگیهای روحی افراد، نگاههای آلوده و ارتباطهای نامشروع آنان است. این نگاههای هوسآلود، از یک سو غریزهی جنسی انسان را تحریک میکند و با این تحریک پیدرپی، روان انسان توفانزده شده، عقل آدمی مانند شمع در مسیر باد قرار میگیرد؛ مشخّص است که چنین فردی دیگر آرامش روحی ندارد و آشفتگی روانی، آسایش او را میبلعد. از سوی دیگر تحریکها و ارتباطهای نامشروع، او را قدم به قدم به سمت گناهان خانمانسوز میکشاند و در کنار آن، ترس از رسوایی، هراس از قوانین کیفری و عذاب وجدان، جان چنین انسان گناهپیشهای را مانند خوره میخورد. آشفتگیها، استرس، اضطرابها و وحشتهای او روزبهروز افزایش مییابد و کار به جایی میرسد که آرامش روحی و روانی خود را از دست میدهد. تنها راه پیشگیری از دچار شدن به این عوارض زیانبار، عفّتپیشگی و رعایت دستورات و برنامههای دین، در روابط زن و مرد است. در منابع دینی نیز به نقش عفّت، در تأمین روحی انسانها و بهداشت روانی آنان اشاره شده است. چنان که درقرآن آمده است: «اذا سئلتموهنّ متاعاً فسئلوهنّ مِن وراء الحجاب ذلکم أطهرلقلوبکم...؛ هنگامی که چیزی از وسائل زندگی را از آنان (همسران پیامبر) میخواهید، از پشت پرده بخواهید، این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است...»1
براساس این آیهی شریفه، رعایت عفّت در نگاه، آرامش روحی و بهداشت روانی افراد را تأمین میکند.
در روایات اسلامی نیز به این اثر عفّت اشاره شده چنان که امام علی(ع) میفرماید: «من غضّ طرفه اراح قلبه؛ هرکه چشم خود فرو نهد، دل او راحت میشود.»2
در بیان دیگر میفرماید: «من غضّ طرفه قلّ اسفه وأمن تلفه؛ هرکس نگاهش را [از نامحرم] فرو بندد، اندوه او اندک شده، از تباهشدن آسوده میگردد.»3
این نگاهها، عشقهای هوسآلودی را پدید میآورد. آن گاه که سفرهی این عشقها گسترده شد، غصّهها، حسدها، خودکشیها و... آغاز میگردد. چنان که امام علی(ع) فرمود: «ربّ صبابه غرست من لحظه؛ بسا نهال هوسی که از یک نگاه، کاشته میشود.»4 در بیان دیگر فرمود: «من أطلق طرفه کثر اسفه؛ هرکه چشم خود را رها کند، افسوس و اندوهش زیاد خواهد شد.»5
همچنین امام علی(ع) فرمود: «اصل العفاف القناعه وثمرتها قلّه الاحزان؛ ریشهی عفاف قناعت و میوهی آن کاهش اندوه است.»6
براساس این بیان نورانی، میوه و بازدهی عفّت کاهش اندوهها است. انسان عفیف به دلیل کنترل خواستهها و تمایلات خود، به آنچه از نعمتهای حلال خداوند در اختیار دارد قناعت نموده، بهدنبال زیادهخواهی و رسیدن به قدرت و ثروت زیاد نیست و به دلیل نرسیدن به آرزوها و خواستههای دنیاطلبانهی خود، دچار غصّه و اندوه نمیگردد؛ در نتیجه اندوههای او کاهش مییابد.
ازمنظر روایات اسلامی، عفّت علاوه بر این که باعث رشد اخلاقی انسان میشود، زمینهساز موفقیت او در سیر و سلوک به سوی خدا نیز میگردد. امام علی(ع) فرمود: «ما المجاهد الشهید فی سبیل الله بأعظم أجراً ممّن قدرفعفّ لکادالعفیف ان یکون ملکاً من الملائکه؛ پاداش مجاهد شهید در راه خدا، بزرگتر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت بر گناه دارد وآلوده نمیگردد. همانا عفیف پاکدامن فرشتهای از فرشتههاست.»7
سلامت جسمی
سلامت جسمانی یکی از نیازهای اساسی زندگی انسان است. درسایهی برخورداری از سلامتی است که انسان میتواند به اهداف متعالی زندگی بیاندیشد و برای رسیدن به آن تلاش نماید. با توجّه به نقش تأثیرگذاری که سلامت بدن در پیشرفت و تکامل انسان دارد، اسلام اهمیّت زیادی به آن قایل شده است. از این رو هر رفتاری را که به سلامت جسمی انسانها آسیب بزند ممنوع کرده است. یکی از چیزهایی که در تأمین سلامت بدنی افراد میتواند نقش مثبت داشته باشد، عفّت است. در سایهی عفّتورزی جلوی ایجاد ترویج و گسترش بسیاری از آلودگیهای مضر گرفته میشود. یکی راههای مهم گسترش بیماری درمیان افراد، انحرافات جنسی است. براساس دیدگاه پزشکان، انحرافات جنسی سبب بروز بیماریهایی خطرناک از جمله «ایدز» و «سوزاک» میگردد. واژهی «ایدز» به معنای «نقص ایمنی اکتسابی» بدن است. این بیماری باعث تخریب جدی دستگاه ایمنی بدن و زمینه ساز بروز عفونتهای موسوم به فرصتطلب در بدن میشود. پیشرفت همین عفونتها در نهایت منجر به مرگ بیمار میشود. یکی از شایعترین راههای انتقال این بیماری، برقراری رابطهی جنسی حفاظت نشده است. در صورت وجود بیماریهای آمیزشی احتمال انتقال بیشتر میگردد. پزشکان معتقدند برای پیشگیری از انتقال ویروس این بیماری که از آن به «اچ آی وی» تعبیر میشود بهترین راه، خودداری از برقراری رابطهی جنسی با فرد مبتلا به این ویروس است.8
سوزاک نیز یک نوع التهاب مجرای ادراری است که از طریق تماس جنسی منتقل میشود و راه پیشگیری آن هم برقراری رابطهی جنسی سالم است.9
بهترین راه جلوگیری از ابتلا به این بیماریها، عفّت و پاکدامنی و رعایت دستورات اسلامی در روابط زن و مرد است.
جلوگیری از هدر رفتن استعدادها
یکی از پیامدهای مثبت عفّتپیشگی آن است که از هدر رفتن استعداد و تواناییهای انسان جلوگیری نموده، زمینهساز رشد و شکوفایی استعدادهای انسان میگردد. با رعایت عفاف، تواناییها، آراستگیها و زیباییهای ظاهری افراد جهت صحیح مییابد و از انحراف فکر و ذهن بشر که همیشه در معرض وسوسههای شیطان قرار دارد کاسته میشود. در سایهی عفّت، فکر و ذهن افراد، متوجّه ارزشهای واقعی و اصیل انسانی شده، گرایش کمالجویی او در مسیر درستی هدایت میگردد.
انسان عفیف با مهار و تعدیل خواستههای نفس خود، از آرامش روحی و بهداشت روانی برخوردار میگردد. در سایهی این آرامش فرصت مییابد تا به ارزشهای اصیل انسانی و الهی بیاندیشد و تمام استعدادها و تواناییهای خود را در مسیر کسب ادب، اخلاق، علم وکمال به کار گیرد. در حالی که اگر انسان دچار بیعفّتی شود، سرگرم لذّتهای حرام و زودگذر دنیا میشود و فرصت اندیشیدن به ارزشهای متعالی را پیدا نمیکند. از این جهت استعدادهای درونی او به هدر رفته، یا در مسیر نادرستی بهکار گرفته میشود.
تعدیل وکاهش خواستهها
یکی دیگر از آثار و پیامدهای مثبت عفّت کنترل و تعدیل خواستهها و تمایلات نفس انسان بهویژه غریزهی جنسی اوست. این پیامد طبیعیترین اثری است که برعفّت مترتب میگردد چرا که از نظر لغوی و اصطلاحی نیز عفّت به همین معنا آمده است. در قاموس گفته شده: «عفّت در لغت به معنای مناعت طبع و حالت نفسانی است که از غلبهی شهوت و خواستههای نفس باز میدارد.»10
در معنای اصطلاحی آن نیز به همین امر اشاره شده که عفّت عبارت است از حالتی نفسانی که به وسیلهی آن، خواهشها و تمایلات انسان به کنترل او درمیآید و تعدیل میشود. حالت اعتدالی که مفهوم عفّت است و در عقل و شرع هر دو پسندیده است.11
با توجّه به همین معانی میتوان گفت کنترل و مهار خواستهها و تمایلات نفس طبیعیترین پیامد مثبت عفّت است. راز این مطلب در این نکته نهفته است که در صورت برخورداری مردان و زنان از عفّت، عواملی که تحریککنندهی غریزهی جنسی است از محیط زندگیشان برچیده میشود و یک حالت طبیعی در زندگی آنها حاکم میگردد. به این طریق از هیجان و تحریک غریزهی جنسی افراد به طور غیرطبیعی جلوگیری میشود. در روایات اسلامی نیز به این اثر عفّت اشاره شده است. امام علی(ع) فرمود: «العفّه تضعّف الشهوه؛ عفّت نیز شهوت را کاهش میدهد.»12
نقطهی مقابل عفّت که حد اعتدالی در پاسخگویی به تمایلات نفس است، «شره» است که به معنای پیروی کردن از نیروی «شهویه» و همهی خواستههای آن است. این صفت ازدیدگاه اسلام مذموم و ناپسند است. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: «ضادّوا الشره بالعفّه؛ با عفّتپیشگی با «شره» مقابله نمایید.»13
از آن چه بیان گردید استفاده میشود که یکی از آثار عفّت، کاهش و تعدیل خواستههای نفس بهویژه غریزهی جنسی است. این پیامد هم از معنای لغوی و اصطلاحی عفّت استفاده میشود و هم روایات اسلامی بر آن دلالت دارد.
کاهش هزینههای زندگی
انسان عفیف، خواستهها و تمایلات خود را مهار و تعدیل میکند، از این رو تسلیم زیادهخواهیهای نفس خویش نمیشود. فردی که از عفّت برخوردار است به آن چه که از راه حلال به دست آورده بسنده میکند و به سراغ حرام نمیرود. کنترل خواستهها و تمایلات نفس و اکتفا نمودن به آن چه از حلال در اختیار دارد، از مصادیق بزرگ عفّت است. چنان که امام علی(ع) فرمود: «ألا وانّ القناعه وغلبه الشهوه من اکبر العفاف؛ آگاه باش به درستی که قناعت داشتن و غلبه بر خواستههای نفس از مصادیق بزرگ عفّت است.»14
انسانهای عفیف نه تنها از حرام پرهیز میکنند که از زیادهروی در استفاده از نعمت حلال خدا نیز خودداری میکنند. زیرا آنان، زیادهروی در مصرف نعمت حلال را نیز منافی با عفّت میدانند. چنان که امام علی(ع) فرمود: «قلّه الاکل من العفاف و کثرته من الاسراف؛ کم خوردن از مصادیق عفاف و زیادخوردن اسراف به حساب میآید.»15
بسنده نمودن انسان به آن چه در اختیار دارد نمونهی زیبایی از عفّتورزی است و باعث تقویت عفّت در وجود فرد میگردد. امیرمؤمنان فرمود: «الرضا بالکفاف یؤدّی الی العفاف؛ بسنده کردن به هزینهای که کفاف زندگی را میکند باعث تقویت و افزایش عفّت میگردد.»16
در نقطهی مقابل، بسنده نکردن اینان به آن چه در اختیار دارد و هوس نمودن چیزهایی است که در دسترس او نیست. این امر مذموم است. همان طور که امام علی(ع) فرمود: «لم یتحلّ بالعفّه من اشتهی ما لایجد؛ هرکس آن چه را نمییابد بخواهد، به زیور عفّت آراسته نیست.»17
باتوجّه به آن چه بیان گردید میتوان گفت که یکی از پیامدهای عفّت، کاهش هزینههای زندگی است.
پایداری جمال و زیبایی
جمال، زیبایی، نشاط و شادابی انسان در سایهی عفّت، پایدار و مستمر خواهد بود. در حالی که بیبندوباری و بیقید بودن در امور جنسی، پیری زودرس و ناتوانی زودهنگام جنسی را پدید میآورد. عفّتپیشگی جمال و جوانی را پایدارتر میسازد و امیرمؤمنان علی(ع) هم در این رابطه میفرماید:«صیانه المرأه أنعم لحالها وأدوم لجمالها؛ مصونیت زن، حال او را سرشارتر و جمال او را پایدارتر میسازد.»18
کسی که از عفّت برخوردار است هواهای نفس و تمایلات خود را کنترل کرده، از آلوده شدن به گناهان خودداری میکند؛ در نتیجه از مبتلا شدن به بسیاری از بیماریها مصون میماند و این امر در دوام شادابی و زیبایی او تأثیرگذار خواهد بود. در حالی که افراد آلوده به گناه ممکن است به بیماریهای گوناگون مبتلا شود و در اثر آن شادابی و زیبایی او دچار آسیب گردد.
توصیهی امام علی(ع) به فرزندشان امام مجتبی(ع) نیز میتواند اشارهی به همین امر داشته باشد: «فانّ شدّه الحجاب أبقی علیهنّ؛ سختگیری در پوشش، عامل سلامت، استواری و دوام [زنان] آنان است.»19
امیرمؤمنان(ع) در این بیان نورانی، فرزندش را به توجّه داشتن به پوشش و حجاب زنان توصیه میکند و آن را عامل بقا و استمرار حالتهای زنان میخواند که زیبایی و جمال آنان نیز از همین حالات به حساب میآید. در بیان دیگری از امیرمؤمنان(ع) آمده است:«زکاه الجمال العفاف؛ عفّت سبب افزایش و رشد زیبایی میشود.»20
از روایات اهل بیت(ع) استنباط میگردد که عفّت و حجاب، باعث افزایش زیبایی و جمال انسان گردیده، زمینهساز دوام و پایداری آن میگردد. انسان عفیف به دلیل این که خواسته و تمایلات خود را کنترل و تعدیل کرده و آنها را از راههای سالم و مشروع و در حد معقول ارضا نموده است، از بسیاری از آفات و بیماریها مصون میماند، در نتیجه شادابی، زیبایی و جوانی او دوام پیدا میکند.
شخصیت و احترام
در سایهی عفّت، انسان در میان مردم شخصیت و احترام پیدا میکند. از آن جا که انسانها براساس فطرتشان خوبیها را دوست دارند، افرادی که دارای صفات نیک باشند را نیز دوست خواهند داشت. با توجّه به این امر افراد عفیف نیز در نزد مردم محبوب و دوستداشتنی هستند. آنان در نزد افراد جامعه، خانواده، دوستان و سایر اقشار مردم مورد احترام قرار میگیرند. به گونهای که افراد فاسد، نیز امانتها و اسرار خود را به انسانهای عفیف و امین میسپارند و در عمق دل خود، آنها را بزرگ و پاک میپندارند. در مقابل، کسانی که از عفّت برخوردار نیستند هرچه دلشان میخواهد میخورند و آن چه میخواهند میگویند و پیوسته در پی هوسرانی هستند؛ پس نزد دیگران اعتبار و ارزشی ندارند. این پیامد عفّت، در روایات اسلامی نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در جایی امام علی(ع) میفرماید: «من أتحف العفّه والقناعه حالفه العزّ؛ به هرکس تحفهی عفّت و قناعت داده شود، عزّت و سرافرازی، همپیمان او خواهد شد.»21
بنابراین همان طور که بیعفّتی بیآبرویی، رسوایی و بدنامی در پی دارد، عفّتپیشگی نام افراد عفیف را بلندآوازه و ماندگار میسازد و به آنها شخصیّت و احترام میبخشد.
1.احزاب، آیهی53
2.نصف
3.میزان
4.محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج12، ص234.
5.همان، ج12، ص234
6.همان، ج4، ص453
7.نهج البلاغه، حکمت474
8.سایت google
9.سایت goog
10. علیاکبر قریشی، قاموس قرآن، ج7، ص18
11. محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج2، ص15
12. عبدالواحد آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص256
13. همان، ص
14. عبدالواحد آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص735
15. همان، ص735
16. همان، ص735
17. فهرست غرر الحکم، ص454
18. عبدالواحد آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص20
19. نهج البلاغه، نامه31
20. عبدالواحد آمدی، پیشین، ص
21. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج7، ص454