گرایش به مطالعهی آثاری با درونمایهی نیهیلیستی
در میان ایرانیان علاقهمند به ادبیات داستانی: تبیین مسئلهبودگی؛ بررسی راهکارهایی برای مقابله
«میلیونها انسان به دنیا میآیند تا رنج بکشند و کسی نیست که از آنان حمایت کند.»1 روح حاکم بر اندیشهی رماننویس مشهور، «ژوزه ساراماگو»، از خلال همین کلمات قابل استنباط است. آثار او با لحنی طنزآمیز و گاه تلخ وگزنده، «دنیای جهنمی»2 پیرامون را به تصویر میکشد؛ دنیایی که او را به بدبینی مفرط و تولید مفاهیم و مضامین «پوچانگارانه»3 سوق دادهاست. این نویسندهی نیهیلیست، نزد ایرانیان علاقهمند به ادبیات داستانی، محبوب است. رمان معروف او «کوری» (1995) که به خوبی تفکرات بدبینانهاش را ترسیم مینماید، ظرف کمتر از ده سال، در یکی از سه ترجمهی اصلی خود - علیرغم داشتن تیراژی بالا در هر نوبت - به چاپ سیزدهم رسیده است. هرچند این رقم نشر، بسیار بالا و درخور توجه است، اما باید در نظر داشت که اقبال به آثاری با تم پوچانگارانه، نه از رمانهای ساراماگو آغاز شده و نه با کتابهای او خاتمه یافته است. در چهار نسل اخیر، همواره گرایش چشمگیری به رمانهای این ژانر، در میان ایرانیان وجود داشته است. همین تمایل است که علاوه بر راهاندازی موج ترجمهی آثار غربی در این گونه، «هدایت» و «چوبک» را میسازد و از «ساعدی»، «گلشیری» و «شایگان» حمایت مینماید. رمانهای نیهیلیستی موجود در ایران، چه از نوع تألیف و چه از نوع ترجمه، همیشه آن قدر مبتذل و یا مستهجن4 نیستند که با تمسک به ابزار سانسور از صحنه خارج شوند؛5 بنا بر این لازم است با درکی درست از محتوا و نیز اثرات مخرب آنها، برخوردی منطقی و البته مؤثر داشت. در حقیقت میتوان گفت «واکاوی محتوایی»، «بررسی تأثیرات منفی» و «ارائهی راهکار»، سه گام اصلی در مسیر خلاص شدن از این گرداباند.
رمانهای نیهیلیستی پنج دههی اخیر، سه ویژگی عمده دارند: اول آن که روایتگر جامعهای پوچ و بیهدفاند؛ جامعهای سرگردان، بدون مبدأ و معاد و سردرگم. افراد این جامعه نیز درست همین ویژگیها را باز تولید نموده، بیقید، لاابالی و سطحی بار میآیند. دوم آن که، مشرب پوچانگاری، در حوزهی عقیده و عمل، نه تنها مورد توصیف قرار میگیرد، بلکه به آن توصیه میگردد؛ به عبارت دیگر نویسندهی این آثار چون خود را ایدئولوگ میداند، از طرفدارانش عمل میخواهد. خوانندهای که مجذوب نثر محکم و قوی این آثار - که ویژگی غالب آنان است - گردیده، استدلالها و پیشنهادات آنان را میپذیرد و براساس آن عمل میکند؛ یعنی بر مبنای الگوی لذتمحور و بیقید نسبت به دین، زندگی میکند. آخر آن که، بر اساس ایدئولوژی مطرحشده در این آثار، تلاش برای رهایی از مشکلات و ناملایمات زندگی در جهان پیرامونی، بیدلیل و فاقد ارزش است. هرچند نویسندگان این متون، وضع موجود را نامطلوب میدانند اما هرگز بدیلی برای آن معرفی نمینمایند، زیرا اساساً حل مشکلات و تحقق وضع مطلوب را ناممکن و خارج از ظرفیتهای انسان و جهان میدانند. از همین رو به بیتفاوتی و بیعملی توصیه نموده، انسانیت و اخلاق را بیفایده و بیثمر میدانند.
چنان چه روشن است، ویژگیهای مذکور، از یک سو تأثیرات منفی فراوانی بر حوزهی «اندیشه و اعتقاد»، «عمل» و «اخلاقِ» فردی و اجتماعی میگذارند. از دیگر سو، به ترویج اندیشههای الحادی و اومانیستی دامن میزنند. هیچ نویسندهی نیهیلیستی نیست که همانند «نیچه»، علاوه بر انتشار اخبار از «مرگ خدا»،6 به بیخدایی توصیه ننماید. به علاوه، دیگرمفاهیم بنیادین دینی، نظیر توکل و توسل، مفاهیمی بیپایه و خرافی معرفی میشوند. بر اساس همین اعتقادات، بر بیعملی استدلال میکنند و به آن توصیه مینمایند. از نظر این نویسندگان، انسان عاقل و مصلحتنگر تنها به منافع خویش میاندیشد و بر اساس آن عمل میکند. بدین ترتیب، این تفکر، الگوی سبک زندگی جدیدی را معرفی مینماید؛ الگویی که بر اساس آن، تمرکز شخص به جای اصلاحگری، به پذیرش وضع موجود و لذتبری حدأکثری معطوف میگردد. همین اندیشه است که لهو و لعب را در هر قالب و به هر میزانی مجاز دانسته، ترویج مینماید.7 نتیجه این که، اخلاق فاضلهی انسانی را بیمعنا و تمسک به آن را بیثمر و حتی مضر میدانند. فداکاری، مدارا و صبر در اندیشهی انسانمحورانهی متمرکز بر زندگی اینجهانی، جایگاهی ندارند. حتی دلیلی برای صداقت درصورت تزاحم با منافع شخصی وجود ندارد. اخلاق مطلوب، اخلاق مبتنی بر رضایتمندی شخصی است.
به جهت گستردگی نفوذ و اثرگذاری این آثار و متناسب با عمق تخریبگری آنها، لازم است برای مقابله، اقداماتی هوشمندانه و درخور، صورت پذیرد. بدین منظور، باید به دلایل اقبال ایرانیان به این متون توجه گردد.
به طور عمده، چهار دلیل در اینباره وجود دارد: قوت نگارش و جذابیت نثر این آثار
بهرهگیری غالب این آثار از جذابیتهای غیر اخلاقی
راحتطلبی و تمایل افراد به فرار از الزامات شرعی
و تبلیغات گسترده و اسپانسرینگ پر قدرت غرب نسبت به رمانها و یا رماننویسان پوچگرا. آن چه آثاری چون «کوری» را با اقبالی گسترده روبهرو میسازد، متن جذاب، با نثری قوی و البته متفاوت است. بیشتر نویسندگان این ژانر، یا خالق سبکهایی متفاوت و ممتازند،8 و یا در سبکِ اسلافِ موفقِ خویش مینگارند. این تفاوت در جای خود کنجکاوی را بر میانگیزد و بر جذابیت میافزاید. این در حالی است که ادبیات داستانی معاصر ایران در دیگر گونهها، قوت و حتی مصادیق زیادی ندارد؛ در نتیجه، علاقهمندان ادبیات داستانی، گزینهی دیگری را برای مطالعه در اختیار ندارند. بر همین اساس، تقویت ادبیات داستانی فاخر و سالم و حمایت از آن، اولین راهکار است.
همان طور که گفته شد، دومین دلیل، دسترسی به جذابیتهای غیراخلاقی اما مهیج، از طریق این آثار است. این داستانها مشحون از مضامینی نظیر قتل، خشونت، تحقیر و تجاوزند. در ارتباط با این نکته، سه راهکار مهم به ذهن میرسد. اول آن که، با تبیین این ابعاد ضداخلاقی و ضدمذهبی، احساسات دینی جامعه را علیه آنها برانگیزانیم و مردم را به فشار برای حذف این متون واداریم. دیگر آن که، نسبت به آثار مخرب انحطاط اخلاقی در جامعه اطلاعرسانی کنیم، بدین سان که از نزدیک شدن به این متون و اندیشههای مستتر در آن احساس خطر ایجاد شود. در نهایت آن که، نسبت به تولید جذابیتهای جایگزین، در ادبیات داستانی اقدام گردد.
اما راهکارهای دیگری نیز وجود دارند که در رابطه با سومین دلیل، شکل میگیرند. افرادی که نسبت به دین کوتاهی میکنند معمولاً دو دستهاند: آنانی که اساساً لاقید و بیتفاوتاند
و کسانی که از فرط راحتطلبی از دین فراریاند؛
البته روشن است که بیشتر، شریعت و الزاماتش آنان را میآزارد تا صرف ایمان و عقیده. برخی از این افراد راحتطلب بدون توجه و تمسک به مجوز ایدئولوژیک برای لاابالیگری خود، به شریعت پشت میکنند و برخی دیگر به دنبال مجوز و مصححاند. ادبیات داستانی به دلیل سابقهی مثبت تاریخی، جذابیت و قدرت القای اندیشه، یکی از قویترین پاسخدهندگان به این نیاز بوده است. در این میان، ادبیات داستانی پنج دههی اخیر، به دلیل داشتن جذابیت بیشتر و لحن ایدئولوژیک صریحتر، موفقتر بوده است. توجه به همین نکته است که لزوم تقویت دستگاههای معرفتساز و نهادهای آگاهیبخش در حوزهی دین را روشن میسازد. البته به موازات این توانمندسازی و تقویت، افزودن بر جذابیت و کیفیت ادبیات داستانی سالم نیز ضروری است.
حجم وسیع تبلیغات غرب برای گسترش اندیشههای نیهیلیستی این نویسندگان و نیز حمایتهای مالی و غیرمالی گسترده در این راستا را میتوان به عنوان آخرین دلیل در این میان ذکر نمود؛ دلیلی که اثربخشی آن بسیار زیاد است. وقتی بر اساس این رمانها، فیلمهای قوی ساخته میشود،9 ساراماگو برندهی نوبل ادبیات جهان میگردد،10 و این آثار در سطحی وسیع منتشر و یا ترجمه و توزیع میگردند،11 شهرت آنها چندان عجیب نیست. به طور قطع در این مورد، مقابله به مثل اولین راهکار است؛ مقابله با حجم وسیع حمایتها و تبلیغات برای این آثار مسموم، با حمایت همه جانبه از ادبیات بومی و دینی. همچنین کنار زدن لایههای سطحی این متون نزد افکار عمومی و نمایاندن اهداف و مقاصد شوم موجود در پس آن، اقدام ضروری دیگری در این راستاست.
رمانهای نیهیلیستی در دهههای اخیر به طور چشمگیری مورد استقبال ایرانیان علاقهمند به ادبیات داستانی قرار گرفتهاست؛ رمانهایی که پوچی و بیهدفی را وصف غیرقابل انفکاک انسان و جامعهی پیرامونیاش دانسته، به زندگی بر اساس بیخدایی، لاقیدی و لذتمحوری توصیه مینمایند. در نتیجه، موجب بازتولید زندگی مبتنی بر بیایمانی، بیعملی و بیاخلاقی از سوی علاقهمندانشان میگردند. با وجود آن که این آثار، در بیشتر موارد، به طور صریح با دین و مفاهیم قدسی مخالفت مینمایند، در جامعهی مذهبی ایران طرفداران زیادی دارند و این امری تعجبانگیز و نیازمند تحلیل است. این که رمانهای نیهیلیستی، چه از نوع تألیف و چه از نوع ترجمه، نگارشی قوی و دلنشین داشته، پربهره از المانهای جذاب اما غیراخلاقیاند؛ این که بسیاری از افراد راحتطلب، در جستوجوی مجوزی برای بیقیدیهای خود، به ایدئولوژیهای مطرحشده در این آثار تمسک میجویند؛ و این که متون و نویسندگان این ژانر مورد حمایت همه جانبهی غرب قرار میگیرند، دلایل اصلی اقبال گسترده به این آثار است. به منظور مقابله با آثار زیانبار متون داستانی پوچانگارانه، لازم است بر اساس تمرکز بر همین علل، راهکارهایی مؤثر تولید گردد. تقویت ادبیات داستانی فاخر و سالم و ایجاد جذابیتهای مناسب در آن؛ حمایت از تولید رمانهای انسانی و اخلاقی؛ افزایش آگاهی مردم در زمینهی اثرات مخرب این متون و تقویت پشتوانههای اعتقادی، اهم این راهکارها هستند. باید وضعیت به گونهای شود که دیگر یک مسلمان ایرانی، متون مستهجن «هدایت» و «چوبک» را ترجیح ندهد و با وجود اطلاع از نگارش کتاب ضد دینی «انجیل به روایت عیسا مسیح» توسط ساراماگو، کورکورانه به «کوری» او اقبال ننماید.
1. به نقل از ساراماگو در مصاحبه با لوموند فرانسه، پس از دریافت جایزهی نوبل.
2. این تعبیر را ساراماگو در همان مصاحبه به کار برد.
3. به عنوان مثال از نظر او تنها کسی میتواند خوشبین باشد که بیاحساس، احمق و یا میلیونر باشد: در این مورد میتوان به همان مصاحبه مراجعه نمود.
4. مثل آثار هدایت و چوبک.
5. اگر اساساً استفاده از این ابزار را مفید بدانیم.
6. در این مورد ر.ک: «دجال» و دیگر آثار نیچه.
7. برهمین اساس ابتذال موجود در موسیقیهای امروزی توجیه میگردد.
8. در این مورد میتوان به ساراماگو اشاره نمود که پاراگرافهای طولانی، بدون استفاده از بیشتر نشانگان سجاوندی، سبک خاص اوست.
9. تعداد زیادی از آثار پنج دههی اخیر سینما اقتباس، بر اساس همین رمانها ساخته شدهاند.
10. در سال 1998.
11. به عنوان مثال «کوری» به بیشتر زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده است.
رمانهای نیهیلیستی پنج دههی اخیر، سه ویژگی عمده دارند
روشن است، ویژگیهای مذکور، تأثیرات منفی فراوانی بر حوزهی «اندیشه و اعتقاد»، «عمل»، و «اخلاقِ» فردی و اجتماعی میگذارند
این آثار، در بیشتر موارد، به طور صریح با دین و مفاهیم قدسی مخالفت مینمایند