صدیقه حسین­پور – دکتر حمید محمدقاسمی

اشاره

در شماره­ی پیشین به بررسی شادی­های نکوهیده در قرآن کریم و روایات اسلامی پرداختیم و گفتیم که تمام شادی­ها در اسلام روا نیست. برخی از این گونه شادی­ها را این چنین برشمردیم: شادی­های تمسخرآمیز، شادی­ به فرقه­گرایی در دین، شادی به گناه، شادی از لغزش دیگران، شادی در برابر افراد محزون، شادی خندانیدن مردم، دروغ، شادی و خنده­ی بی­مورد، شادی مجالس خوش­گذرانی ناروا، شادی مخالفت با دستورهای پیامبر(ص)، شادی به مال و شدت و رفاه در دنیا.

اکنون به ادامه­ی شادی­های نکوهیده در این منظر می­پردازیم.

2-12) شادی به نفاق

1) عدم شرکت در جهاد؛ قرآن کریم درباره‏ی سلب توفیق برخی نالایقان از شرکت در جهاد اشاره می‏فرماید که خدا از شرکت آن­ها در میدان جهاد کراهت داشت: « و اگر به راستی اراده­ی بیرون رفتن داشتند، قطعاً برای آنان ساز و برگی تدارک می‏دیدند، ولی خدا راه افتادن آنان را خوش نداشت، پس ایشان را منصرف گردانید و به آنان گفته شد: با ماندگان بمانید»1 یعنی آن­ها اصلاً میل به حضور در جنگ نداشتند و مهیّا نبودند و از این بابت شاد هم بودند!

2) شادی به اندوه پیامبر(ص) و مؤمنان؛ منافقان به دلیل بی ایمانی و عداوت عمیق، درمشکلات و گرفتاری پیامبر(ص) و مؤمنان، خوش­حال می­شوند: «.... اگر پیشامد ناگواری به تو رسد می‏گویند: ما پیش از این تصمیم خود را گرفته‏ایم و شادمان برمی‏گردند.»2 یعنی منافقان از هر فرصتی به نفع خود استفاده می‏کنند که این تدبیر و عقل ما بود که، موجب عدم حضور ما در فلان میدان جهاد شد و این سخن را چنان می‏گویند که گویی، از خوش­حالی در پوست خود نمی‏گنجند!3 البتّه خداوند بزرگ جواب­شان را در آیات بعدی می‏دهد که « بگو جز آن چه خدا برای ما مقرّر داشته هرگز به ما نمی‏رسد او سرپرست ماست و مؤمنان باید  تنها بر خدا توکّل کنند.» یعنی کسی که ولایت خدا را انتخاب می‏کند در مقابل ناخوشی‏ها، غمگین و مأیوس و در برابر خوش­حالی‏ها، غافل و مغرور نمی‏شود، زیرا می‏داند ارزش شادی بندگی واقعی بیشتر است و وظیفه‏اش بندگی و انجام وظیفه است4 در آیه بعدی به آنان می‏فهماند که آن عذابی که برای ما انتظارش را می‏کشید برای ما خیر است یعنی پیروزی یا شهادت هر دو خیر و رستگاری است5

3) شادی به قسم دروغ منافقان؛ توسّل به سوگندهای دروغین جنگ تبوک برای پنهان­کردن چهره‏ی واقعی و خلاف‏ها از نشانه‏های منافقان است تا آن­ها را خوش­حال و راضی کنند. قرآن با بیان این که «اگر مؤمن باشند سزاوارتر است»، گوشزد می‏کند که این شادی نارواست و خدا و رسول(ص) شاد و راضی نمی‏شوند: « برای شما قسم می‏خورند تا راضی‏اتان کنند، درصورتی که اگرمؤمن باشند، سزاوارتراست که خدا و فرستاده‏اش را خشنود سازند.»6 اگر راست می‏گویند خدا و رسول(ص) را راضی کنند.7 آیه­ی مبارکه به حقیقت توحید افعالی اشاره دارد، چرا که پیامبر(ص) در مقابل خدا از خود استقلالی نداشته، رضا و غضب او همه به خدا منتهی می‏شود و همه برای او و در راه اوست و هدف منافقان هم دگرگون جلوه دادن واقعیّات است و لذا نمی‏توانند خدا و پیامبرش را راضی کنند.8 آیه­ی 96 به مسلمانان با تعبیری تهدیدآمیز هشدار می‏دهد که رضایت و خوش­حالی نسبت به فاسق، بی‏معنا و بیداری در شناسایی نقشه‏های شیطانی منافقان لازم و ضروری است.9

4) شادی مصنوعی منافقانه؛ منافقان پیوسته در مقام اجرای نقشه‏ی خطر و سوء‏قصد درباره‏ی رسول‏اکرم(ص) هستند، و حتّی با اجرای نقشه‏اشان هم خطری پیامبر(ص) را تهدید نمی‏کند.10 راه فرار عجیب منافقان در توطئه‏های­شان این است که درصورت فاش شدن نقشه‏ها و نرسیدن به هدف شوم‏اشان نقاب « مزاح و شوخی» را به میان می‏کشند.11

2-13) شادی به باطل‏گرایی؛ گرچه دشمنان حق از هیچ‏گونه کارشکنی مضایقه نمی‏کنند و دست از تلاش برضدّ سنن آفرینش در مسیر تاریخ، برنمی‏دارند،12 نظر به این که دعوت جهانی دین اسلام به استناد آیات معجزه‏آساست، پیوسته روزنه‏ای از اسرار خلقت مقابل چشمان بشر باز می‏کند و اشکال ادیان و کتب دینی بیگانگان را آشکار می‏نماید. برحسب نظام آزمایش، مبارزه با اهل عناد، دائمی است و از آن‏جا که مبارزات آنان مانع از توسعه­ی دین اسلام و دعوت جهانی نمی‏شود تعبیر به «لوکره المشرکون» و«کراهت» نموده است. 13 قرآن‏کریم در این زمینه می‏فرماید: «او کسی است که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند»14. لذا سزاوار نیست مسلمانان در مبارزه با مشرکان و اهل کتاب غمگین باشند، بلکه مطمئن باشند درصورت انجام وظایف، اسلام از هرنظر برادیان و حکومت‏های جهان غلبه خواهد نمود.15 قرآن کریم در بیان این مطلب که کافران به کفر شما راضی وخوشحال می‏شوند، می‏فرماید: «... وَدّوا لَو تکفرونَ» 16 اگر به شما دست یابند، دشمن شما خواهند بود و دست و زبان‏اشان را به بدی در حق شما می‏گشایند و خوش دارند که شما هم کفر بورزید. آن­ها از هر راه ممکن اعمّ از شکنجه، اسارت، ناسزاگویی و حتّی کشتن تلاش می‏کنند تا از دین خود برگردید تا آن­ها در این باطل‏گرایی به شادی کاذب بیشتری برسند.17 چرا که آرزوی آن­ها این است که «بزرگ­ترین افتخار خود یعنی ایمان‏اتان را ازدست بدهید.»18 خداوند در جای دیگر با تصویرآفرینی بی‎نظیر و لطیفی به پیامبر(ص) و مسلمانان دل­داری می‏دهد که دشمنان قادر نیستند آئین اسلام و قرآن را برچینند: «می­خواهند نور خدا را با دهان خاموش کنند و حال آن که خدا نور خود را کامل می‏کند، گرچه کافران را ناخوش آید».19 بیگانگان به آیات قرآنی که راه­نمای بشریّت، خورشید سعادت جهانیان و روشنایی و حیات است، به مانند شمعی  روشن نگاه می‏کنند و می‏پندارند که با دمیدن نفخه‏ای خاموش می‏شود! ولی به اقتضای ربوبیّت پروردگار حتماً طنین دعوت فراگیر قرآن کریم، تمام جهان را فرا خواهدگرفت و بر دل‏ها حکومت خواهدکرد.20            

     همچنین کلام الهی برای توبیخ شرک مشرکان و شادی به آن، توحید در خلقت (توحید خالق) و توحید در ربوبیّت (توحید تدبیرکننده­ی این جهان) برای «توحید معبود» را بیان می­دارد:

«یا آن کس که آسمان­ها و زمین را خلق کرد و برای شما آبی از آسمان فرود آورد، پس با آن باغ‏های خرّم رویانیدیم، کار شما نبود که درختانش را برویانید. آیا معبودی با خداست؟ نه بلکه آنان قومی منحرف‏اند»21 وقتی خدا خالق آسمان‏ها و زمین است و به نفع شما آبی از آسمان می‏فرستد تا با آن باغ‏های سرورانگیز برویانیم، درحالی که شما قدرت نداشتید که درختان آن را برویانید، آیا در جست­وجوی معبود دیگری می‏روید و از شادی طبیعت در درمان شرک خود بهره نمی‏جویید.22  لازم به یادآوری است در مناظره‏ی بیچارگی و بدبختی دیگران احساس شادی داشته باشد، از نقص ایمان ناشی می‏شود و از خلق وخوی مسلمانی و راه و رسم اهل دین، سخت به دور است.

2-14) شادی به سنن الهی؛ قرآن کریم درمواردی به بیان سنن و قوانین الهی می‏پردازد. قرآن بیان می‏دارد که انسان‏ها تا وقتی که در ناز و نعمت‏اند، آمادگی کمتر جهت پذیرش حقایق دارند: «و در هیچ شهری پیامبری نفرستادیم مگر آن که مردمش را به تنگ­دستی و ناخوشی دچار کردیم تا بلکه به زاری درآیند».23 یعنی احساس حاجت غرور را به ذلّت و تضرّع تغییر داده، آدمی را آماده­ی قبول حقیقت می­نماید.24 مخالفان در اثر نافرمانی و گناهان از سوی خداوند گرفتار ضررهای مالی و جانی اعمّ از بیماری­ها، تصادفات و غیره شدند تا متوجّه قضایا شده، دست از گناهان خود بردارند ولی به گناهان و شادی‏های­شان همچنان ادامه دادند. و دچار آثار زیان بار گناهان اعمّ از: 1- قساوت قلب، 2- سیاهی دل، 3- تسلّط شیطان، 4- دوری و بعد از رحمت، 5- کوتاهی عمر، 6- نزول بلا، 7- زوال نعمت، 8- تسلّط ظالم ، 9- ذهاب مال،10- ابتلا به بیماری‏ها شدند و در نتیجه‏ی ضعف ایمان یا زوال آن، خود را دچار ضررهای دینی، اعمّ از رنجش خاطر پیامبر(ص) و ائمّه(ع)، غضب الهی، عذاب قبر و برزخ و قیامت، سختی جان دادن و غیره نمودند.

      وفور نعمت سبب افزایش غفلت انسان­ها می‎‏شود و این عامل افزایش آزمایش آن­ها خواهد شد.25 ولی اگر مشکلات، تأثیر تربیتی مطلوبی نداشت، سنّت استدراج و گشایش و نعمت به کار گرفته می‏شود. حال اگر به‏جای توجّه به خدا فکر کند به اقتضای تحوّلات طبیعی روزگار، غم و شادی و راحتی و ناراحتی با هم آمیخته و موضوع امتحان یا عذاب الهی مطرح نیست، در این شادی ناشی ازگمراهی و غرور ناگهان به عذاب گرفتار می‏شوند تا بفهمند از خصوصیّات اسباب و مجاری امور آگاهی ندارند، وگرنه آمدن عذاب را پیش­بینی می‏کردند یا از آن پیش­گیری می‏نمودند و یا حداقل برای دفاع آماده می‏شدند.26 درحالی‏که آنان از این امتحانات الهی غافل و غرق در شادی خویش‏اند.27 آری «آن‏گاه به جای بدی و بلا نیکی و نعمت قرار دادیم تا انبوه شدند و گفتند: پدران ما را هم مسلّماً به حکم طبیعت رنج و راحتی می‏رسیده است. پس در حالی‏که بی خبر بودند، به ناگاه گریبان آنان را گرفتیم.» 28

       همچنین قرآن کریم به سنّت استدراج و دادن نعمت­هایی مثل مال، فرزند، سلامتی، امنیّت، و طول عمر پس از مؤثّر نیفتادن سخت­گیری و گوش­مالی­ها، اشاره دارد. دادن این همه نعمت حدّاقل دو خاصیّت دارد: 1- ابراز محبّتی است تا شاید بیداری و توجّه در پی داشته باشد و 2- در غیر این صورت هیچ امیدی به نجات آنان نیست. و عذاب از دست دادن ناگهانی آن همه نعمت، بر خلاف از دست رفتن تدریجی نعمت‏ها سخت‏تر است و فهمیدن این‏ که شادی موقّت ظاهری، غم جاودان درپی‏دارد، دردناک‏تر29: «پس چون آن چه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند، درهای نعمت را بر آنان گشودیم تا هنگامی که به آن چه داده شده بودند، شاد گردیدند، ناگهان گریبان آنان را گرفتیم و یک­باره نومید شدند»30

     قرآن به سخن حضرت شعیب، پس از ابلاغ پیام الهی و حق نشنوی و تسلیم‏ناپذیری قوم خود اشاره می‏فرماید: «پس شعیب از ایشان روی برتافت و گفت: ای قوم من! به راستی که پیام های پروردگارم را به شما رساندم و پندتان دادم، دیگر چگونه بر گروهی که کافرند تأسّف بخورم؟»31 یعنی با ابلاغ رسالت و ارائه‏ی نصیحت و ره­نمودها و خیرخواهی‏ها جای تأسّف به حال جمعیّت کافر باقی نمی‏ماند. چون آخرین تلاش وکوشش برای هدایت آن­ها به عمل آمد، ولی در برابر حق سر تسلیم فرود نیاوردند و می‏بایست چنین سرنوشت شومی را داشته باشند.32

    همچنین خداوند متعال در برابر شادی مشرکان به سنّت استدراج به پیامبر(ص) می‏فرماید: «پس در انتظار حکم پروردگارت صبر کن و همانند همدم (یونس) نباش، آن‏گاه که ندا داد، در حالی که پرغصّه و پرخشم بود.»33 خداوند به پیامبر(ص) صبر و بردباری و نه تعجیل را سفارش می‏فرمایند که در برابر حکم الهی در هلاکت کافران از راه استدراج صابر باش و از سرنوشت یونس بر حذر باش.34

   به انواع خنده‏های روا و ناروا که از مصادیق شادی هست، پرداخته شد و تنها یک نوع خنده باقی است که عبارتند از:

2-15) خنده­ی قهقهه؛ امام صادق(ع) فرمود: «خنده‏ی قهقه از شیطان است.»35 لذا این نوع خنده از مصادیق شادی نکوهیده است.

نتیجه­گیری­ها

از مطالبی که گذشت بر می­آید:

1)            حکمت عدم جواز شادی‌های زودگذر، فوت مصلحت بالاتر و مهم‌تر معرّفی شده است. یعنی رفتار و حرکات سبک کودکانه با ویژگی‌های مؤمنان سازگار نیست و باعث فرصت‏شکنی‌ها و غصّه‏آوری‌های جبران‏ناپذیر است.

2)            شادی تمسخر آیات الهی که به قصد تضعیف و تحقیر حق واقع می‏شود، از شادی‏های ناپسند و منفی به‏شمار می‏آید.

3)            شادی متکبّران برای تمسخر مؤمنان نیز از شادی­های مورد نکوهش آموزه­های دینی است.

4)            به حکم ادب، شادی در برابر افراد محزون و مصیبت‏زده مردود است. در عوض تسلّا دادن به مصیبت‏دیدگان، هم­دردی با غم­دیدگان و عبرت‏آموزی به‏جا از مصایب دیگران از وظایف انسانی محسوب می‏شود.

5)            شادی برگزاری مجالس لهو و خوش‏گذرانی که با گناهانی مانند غنا و موسیقی، اختلاط نامحرمان، لهو و لعب، رقص و سنّت‏های نادرست رایج در جاهلیّت قدیم و تجاهل مدرن امروزی همراه است، به حکم عقل و شرع و ادب ناروا و مردود به شمار می­آید.

6)            بهره‌مندی از دنیا و نعمت‏های زودگذرش، فقط تا آن‏جا که مانع کمال و باعث میل افراطی به دنیا و جاذبه‏های آن نشود و سمت و سوی الهی داشته باشد، ارزنده و شادی­آفرین است. در غیر این ‏صورت شادی دنیاطلبی و منفعت‏مداری از منظر آموزه‏های دینی مذمّت شده است.

7)            در پرتو تعالیم نورانی قرآن کریم و روایات شادی‌های نکوهیده عبارتند از: شادی تمسخرآمیز، شادی به زشتی‏ها، شادی فرقه‏گرایی در دین، شادی بر گناه، شادی از لغزش دیگران، شادی در برابر افراد محزون، شادی خنداندن مردم با دروغ، شادی و خنده‌ی بی­مورد، شادی مجالس خوش­گذرانی ناروا، شادی مخالفت از دستورات پیامبر(ص)، ‌شادی به مال و ثروت و رفاه دنیا، شادی به نفاق، شادی به باطل‏گرایی، شادی به سنن الهی، خنده و قهقهه.

8)            در آموزه­های دینی خنده­ی قهقهه مردود و از شیطان دانسته شده است.

9)            تعالیم و حیانی به شادی‏های نکوهیده نیز در کنار انواع پسندیده و ناپسند غم و شادی‌های ستایش‏شده توجّه نموده و با برشمردن انواع گوناگون آن­ها، به مسلمانان به طور اخص و به همه‌ی انسان‏ها به‏طور اعم در سرمایه‏گذاری عمر برای کسب شادی واقعی کمک شایانی کرده است.


منابع:

1.              الصّدوق ، محمّد بن علی بن بابویه قمّی ، 1378ق، العیون الاخبارالرّضا(ع)، بی جا، انتشارات جهان .

2.      فیض کاشانی، محسن ، 1383 ق ، ﻣﺤﺠّه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی اکبر غفاری ، قم انتشارات اسلامی .

3.             قمّی ، عبّاس ، 1381 ، مفاتیح الجنان ، بی جا ، انتشارات یاسین ، چاپ سوم .

4.             اکبری.، محمود، 1387، غم و شادی در سیره­ی معصومان(ع)، قم، صفحه نگار، چاپ سوم.

5.             امام علی بن ابی طالب(ع)، 1379، نهج البلاغه، ترجمه­ی محمّد دشتی، قم، عصر ظهور، چاپ اوّل .

6.              بابایی، احمدعلی، 1382 ش، برگزیده­ی تفسیر نمونه، تهران، دارالمکتب الاسلامیّه، چاپ سیزدهم.

7.             پورسیف، عبّاس، 1386، خلاصه تفاسیر (تحقیق و تلخیص)، تهران، چاپ سوم.

8.             تمیمی آمدی، عبد الواحد، 1366ش، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اوّل.

9.             جنّتی، احمد، 1382، نصایح، قم، الهادی، چاپ بیست و چهارم.

10.        حسینی همدانی، سید محمّد حسین، 1404ق، انوار درخشان، تهران، کتاب­فروشی لطفی، چاپ اوّل.

11.        طیّب، سیّد عبدالحسین، 1378ش، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم.

12.    محمّد قاسمی، حمید، 1385، اصلاح و افساد در داستان­های  قرآن کریم،تهران نشر پژوهش معناگرا، چاپ اوّل.

13.        مکارم شیرازی، ناصر،1376، مجموعه‏ی استفتائات جدید،قم، مدرسه‏ی امام علی بن ابی طالب(ع).

14.        ...............................، 1353، تفسیر نمونه، تهران، مکتب الاسلامیّه، چاپ دوم.

15.        محمّدی، سیّد محمّد کبیر، نشاط و شادکامی در قرآن، پایگاه سیّد محمّد کبیر محمّدی، 1389ش.

16.         ...............................................، شادی های مذموم در قرآن، پایگاه سیّد محمّد کبیر محمّدی، 1389ش.[1]



1.      نمونه، ج7، ص433؛ برگزیده نمونه، ج2، ص 210

2.      توبه، آیه­ی50.

3.      نمونه، ج2، ص213.

4. خلاصه تفاسیر، ص504، با اقتباس.

5. همان، با اقتباس.

6. توبه، آیه­ی62.

7. اطیب البیان، ج6، ص253، با اقتباس

8.  نمونه، ج8، ص19 با اقتباس؛ برگزیده نمونه، ج2، ص222.

9. همان، ص1-9؛ همان، ص243.

10. انوار درخشان، ج8، ص59.

11. خلاصه تفاسیر، ص508 ؛ اطیب البیان، ج6، ص258؛ انوار درخشان، ج18،ص59؛ نمونه، ج8، ص25؛ برگزیده نمونه، ج2،ص224، با اقتباس.

12. توبه، آیه­ی33،نمونه، ج7، ص370 ؛برگزیده نمونه، ج2، ص197.

13. اطیب البیان، ج7، ص522، با اقتباس.

14. توبه، آیه­ی33؛صفّ، آیه­ی 9.

15. خلاصه تفاسیر، ص496.

16. ممتحنه، آیه­ی2.

17. خلاصه تفاسیر، ص1418.

18. برگزیده نمونه، ج5، ص159.

19. صفّ،آیات 9-8.

20. انوار درخشان، ج16، ص329 ، با اقتباس.

21. نمل، آیه­ی 60.

22. خلاصه تفاسیر، ص992.

23. اعراف، آیه­ی94.

24. خلاصه تفاسیر، ص437.

25. انوار درخشان، ج6، ص431.

26. خلاصه تفاسیر، ص427.

27. اطیب البیان، ج5، ص396.

28. اعراف، آیه­ی95.

29. خلاصه تفاسیر، ص350 ، با اقتباس.

30. انعام، آیه­ی44.

31. اعراف، آیه­ی93.

32. خلاصه تفاسیر، ص427؛ نمونه، ج6، ص260.

33. قلم، آیه­ی 48.

34. خلاصه تفاسیر ،صص3-1462 ؛ انوار درخشان، ج17، ص34.

35. وسایل الشّیعه، ج8 ، ص479؛ غم و شادی در سیره­ی معصومان(ع)، ص147