چکیده
موضوع مورد بحث، عفاف در رفتار در حیطهی حجاب و پوشش است. عفت، به معنی پارسایی و آن حالت نفسانی است که انسان را از غلبهی شهوت باز دارد. قرآن به چند رفتار عفیفانه، از جمله رعایت عفت در گفتار، نگاه، شهوت، پوشش و عفت در کردار - بهویژه در زنان - اشاره میکند و تاکید میفرماید: صحبت کردن زنان با نامحرم باید عفیفانه و به دور از نرمش و نازک کردن صدا باشد و از هرگونه سخنان غیرضروری و بیهوده پرهیز شود. در نگاه به نامحرم، زنان همانند مردان از چشمچرانی منع شدهاند و باید از نگاه بد و هوسآلود چشمپوشی کنند؛ چرا که دیده به منزلهی دروازهی دل است و اگر کنترل نشود، در کشاندن آن به سمت گناه نقش زیادی دارد. قرآن زنان را مکلف میکند جاذبهها و زینتهای ظاهری و باطنی خود را آشکار نکنند، مگر آن چه نمایان است. آنها باید پوششی مناسب که تمام گردن و سینه و اندامها و زینتهای پنهان آنها را مستور کند داشته باشند که موجب تهییج شهوت مردان و در نتیجه آزار و اذیت خود توسط افراد بیماردل نشود. کردار و راه رفتن آنها نیز باید به دور از جلوه، خودنمایی و جلب توجه باشد. در نظام مقدس اسلام، این امور کاملاً حکیمانه و به مصلحت زن و اجتماع وضع گردیده است. با دقت در سیرهی حضرت زهرا(س)، آن اسوهی به تمام معنا، در مییابیم که ایشان آیینهی تمامنمای حجاب و عفاف اسلامی است. زنان با الگوگیری از آن حضرت در رعایت حجاب و عفاف و پوشش کامل و داشتن رفتاری به دور از خودآرایی و خودنمایی، میتوانند آرامش و آسایش و امنیت خود، خانواده و جامعه را به ارمغان بیاورند و از گسیختگی بنیان خانواده جلوگیری کنند و مانع بسیاری از فتنهها که ریشه در عدم رعایت و حفظ حریم عفاف دارد، گردند.
عفاف و حجاب در سیرهی حضرت زهرا(س)
دین مبین اسلام، بهعنوان آیین جامع و کامل خداوند متعال، در حمایت از شخصیت انسانی و معنوی زن در جهت حفظ عفّت عمومی، دستورهای حکیمانهای مبتنی بر لزوم رعایت عفّت و حیا در ابعاد گوناگون صادر نموده است. «البته عفاف مخصوص زنان نیست و مردان نیز باید عفیف باشند ولیکن چون مردان به دلیل داشتن قدرت جسمانی و برتری جسمانی این توانایی را دارند که به زن ظلم کنند و برخلاف میل او رفتار نمایند، از این رو اسلام بر روی عفّت زن تاکید بیشتری نموده است».1
قرآن یکی از ویژگیهای مؤمنان راستین را، عفاف و پاکدامنی میداند و میفرماید: «وَالّذینَ هُم لِفُروجِهِم حافِظونَ؛ آنان [مومنان] کسانی هستند که دامان خویش را از بیعفتی حفظ میکنند».2
در فضیلت عفاف روایات بسیاری آمده از جمله:
«افضل العباده العفاف؛ برترین عبادت، عفت است.»3
«العفّه رأس کلّ خیر؛ عفت در رأس همهی خوبیها است.»4
«العفّه افضل الفتوّه؛ عفت برترین جوانمردی است.»5
«العفّه افضل شیمه؛ عفّت برترین خصلت است.»6
«العفاف یصون النفس و ینزّهها عن الدنایا؛ عفت، نفس را مصون و آن را از پستی دور نگه میدارد.7
«العفاف زهاده؛ عفت پارسایی است».8
با دقت در آیات و روایات درمییابیم عفّت به معنی مناعت و آن حالت نفسانی است که [انسان را] از غلبهی شهوت باز دارد؛9 و همچنین به معنی پارسایی و پرهیزکاری و بازداشتن از حرام است.10
به طور کلی، عفت را میتوان یک صفت انسانی و ملکهی نفسانی و زینت باطنی دانست که موجب میشود تمام اعمال و حرکات و گفتار و پوشش انسان، عفیفانه و فاقد رذیلتهای شهوانی و هوسمآبانه باشد.11
عفاف از یک سو بهعنوان یک مسئلهی اصلی و بنیادین و فراتر از حجاب و پوشش مطرح است و از سوی دیگر، رابطهی تنگاتنگی با آن دارد؛ چرا که بهعنوان یک خصلت و ارزش اختیاری، پوشش را به ارمغان میآورد و به طور کلی، میتوان حجاب را میوه و ثمرهی عفاف دانست.
گفتنی است شرم، حیا و اشتیاق به عفاف و پاکدامنی، یک تدبیر نهفته در خلقت و فطرت زن است که او را وادار میسازد به طور ناخودآگاه، خود را از چشم نامحرم بپوشاند. به عبارت دیگر، گرایش زن به حفظ عفّت خویش، از احساس فطری و الهام غریزی وی نشأت میگیرد.
حضرت زهرای اطهر(س) بانوی بزرگواری که مظهر کمالات الهی و برترین اسوهی انسانها بهویژه زنان هستند، از نظر عفاف و حجاب الگوی بینظیری هستند. با دقت در سیره و زندگانی آن حضرت به اوج عظمت ایشان می توان پی برد.
در این راستا، به طور کلی جلوههای عفاف و حجاب در سیرهی حضرت زهرا(س) را در چند محور مورد بررسی قرار میدهیم:
1 . حضرت زهرا(س) و عفاف در گفتار
در آیهی 32 سورهی احزاب، دربارهی وظایف زنان در لزوم رعایت عفاف در سخن گفتن با مردان نامحرم آمده است: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الذی فی قَلبِه مَرَضٌ وَ قُلنَ قَولاً مَعروفاً؛ پس به گونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.»
خضوع در این جا به معنای این است که زنان در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف نکنند تا مردان بیماردل را دچار ریبه و خیالهای شیطانی کنند و شهوت آنها را برانگیزانند. منظور از بیماری دل، نداشتن نیروی ایمان است؛ آن نیرویی که آدمی را از میل به سوی شهوت باز میدارد.
و «قولاً معروفا» یعنی سخن معمولی و مستقیمی بگویند که به دور از کرشمه و ناز باشد و شرع و عرف اسلامی آن را پسندیده دارد.12
این آیه اشاره به کیفیت و محتوای13 سخنگفتن و حرمت صحبت کردن با ناز و عشوه دارد و صحبت کردن با نامحرم باید عفیفانه و بهدور از نرمش و خضوع و خودنمایی باشد. همچنین بر اجتناب از هرگونه سخنان بیهوده و غیرضروری و شهوتانگیز تأکید دارد و متذکر میگردد در صورت عدم رعایت این امر ممکن است در اثر نمایش جاذبههای زنانه و سخنان هوسآلود، افرادی که از سلامت روحی و روانی و اعتدال نفسانی - که در اثر ضعف یا فقدان ایمان است - برخوردار نباشند به فکر گناه و فحشا بیفتند و امنیت جامعه را به خطر بیندازند. نقل است که هرگاه کسی به در خانهی حضرت زهرا(س) میآمدند حضرت برای پاسخ به فرد پشت در، دستان مبارک خود را در دهان قرار میدادند تا با تغیر لحن صدای خویش فرد را از لغزش گناه دور کنند. همچنین روایت شده حضرت در هنگام سخنرانی کوبندهی خویش در مسجد، لحن صدای خویش را به حالت بم تغییر داده بودند و این گونه در گفتار عفت پیشه میکردند.
2 . حضرت زهرا(س) و عفاف در نگاه
در آیهی 31 سورهی نور که به سورهی عفت و پاکدامنی و حجاب معروف است14، به چندین رفتار عفیفانه اشاره میشود که یکی از آنها وجوب حفظ و کنترل دیده و نگاه است: «وَ قُل لِلمؤمناتِ یَغضُضنَ مِن أبصارِهِنَّ؛ به زنان مؤمن بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فرو گیرند.»15 همچنین در آیهی دیگری میفرماید: «قُل لِلمؤمنینَ یَغُضّوا مِن أبصارِهِم؛ به مردان مؤمن بگو از بعضی نگاههای خود (نگاههای غیرمجاز) چشمپوشی کنند».16 در شأن نزول این آیات آمده: جوانی در بین راه، زنی را میبیند و به او چشم میدوزد و به دنبال او به راه میافتد. طوری غرق نگاه بوده که صورتش به دیوار برخورد میکند و مجروح میشود، نزد رسول خدا(ص) میرود و ماجرای خود را نقل میکند و این آیه نازل میگردد.17
«یغضض» از مادهی «غضّ» به معنای کاهش و کمکردن نگاه است18 و منظور، چشمپوشی از نگاه حرام و غیرضروری و شهوتآلود است. در لزوم عفّت و پاکدامنی و ترک نگاه حرام، بین زن و مرد، فرقی نیست.19 بدین ترتیب همان گونه که چشمچرانی بر مردان حرام است، بر زنان نیز حرام است.20 حضرت رسول(ص) میفرماید: «از نگاههای زیادی بپرهیزید؛ زیرا تخم هوس میپراکند و غفلت میزاید».21
همچنین حضرت عیسی(ع) میفرماید:
«از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت را بر دل مینشاند و همین برای دچار شدن انسان به فتنه کافی است».22
از این رو، کنترل چشم میتواند از مهمترین و اساسیترین اصول عفاف باشد که باید در مرتبهی اولی رعایت گردد؛ چرا که چشم دروازهی قلب و روح است و «هر چه دیده بیند دل کند یاد.»
امام علی(ع) میفرماید: «العین رائد القلب؛ چشم، دل را به دنبال خود میکشد».23
بدین ترتیب، کمترین کوتاهی در چشمپوشی از نگاه به نامحرم، تیری مسموم از سوی شیطان است.24 قلب، عقل انسان را نشانه گرفته و دل و فکر را مشغول و به دنبال آن، غریزه را مشتعل میکند و از آن پس فتنهها به دنبال میآورد که گاه جبرانناپذیر است.
به گفتهی شاعر:
این نظر از دور چون تیر است و سم
عشقت افزون میشود صبر تو کم
کسی که عفّت چشم پیشه کند و نگاه حرام را دنبال نکند، فکرش فراغت و دلش آرامش مییابد25 و اوصافش نیکو گشته26، در نتیجه، خداوند، شیرینی ایمان و عبادت را به او می چشاند27 و بهازای فروبستن چشم از حرام، قدرت مشاهدهی شگفتیهای عالم و عظمت الهی را مییابد.28
حضرت زهرا(س) همان کسی است که زن نیکو و شایسته را زنی میداند که مردی را نبیند و مردی او را نبیند.29
خشنودی حضرت فاطمه(س) از محول شدن انجام کارهای خانه و معاف شدن از کار در بیرون منزل (در تقسیم کار توسط حضرت رسول(ص) 30) به اوج عفت و حیای ایشان در خودداری از اختلاط با مردان و محفوظ ماندن از نامحرمان اشاره دارد.
روایت است که رسول خدا(ص) در زمینهی تقسیم کار این گونه داوری کردند: فاطمه(س) را مأمور به انجام امور داخل خانه نمود و علی(ع) را نیز به امور خارج از خانه مامور ساخت. دختر پیامبر از این تقسیم کار فوقالعاده خوشحال شد و چنین اظهار داشت: «جز خداوند نمیداند که من از چنین تقسیمی چه قدر خوشحال شدم زیرا پدرم رسول خدا مرا از گریبانگیر شدن با مردان معاف داشته است.»31
3. حضرت زهرا(س) و عفت در پوشش
مسئلهی حجاب و پوشش زن و مستور نمودن زینتهای ظاهری و باطنی وی، اهمیت بسیاری دارد. خداوند حکیم به دنبال آیهی مذکور و در چند جای دیگر قرآن، به این موضوع با تعابیر مختلف اشاره کرده و زنان را از هتک حرمت خود با بدحجابی و بیحجابی و خودآرایی و خودنمایی در برابر نامحرم نهی فرموده است.
در «وَ لایُبدینَ زینَتَهُنَّ إلّا ما ظَهَرَ مِنها»32 زنان را مکلف میکند که نباید جاذبهها و زینتهای ـ ظاهری و باطنی ـ خود را آشکار سازند، مگر آن مقدار که طبیعتاً نمایان است.
کلمهی «ابداء» به معنای اظهار و آشکار کردن است. اما آن چه از زینتهای ظاهری، پوشاندنش استثناء شده، صورت و دو دست است.33 بنابراین، مقتضای آیه، نهی از خودنمایی و آشکار نمودن زینتهای شهوتانگیز و جلوهنمایی اندامهای نهان زنان است. در «وَ لیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ» توصیه میفرماید: «زنان باید سرپوشها و روسریهای خود را بر گردن انداخته و حایل قرار دهند (تا علاوه بر سر، گردن و سینهی آنها نیز پوشیده شود).»34
«خُمُر» جمع خمار، به معنای جامه و پوششی است که زنان سر و موی خود را با آن میپوشانند. و «جیوب» جمع جیب، به معنای گریبان و سینه است.35
بنابر نقل تواریخ، رسم بر این بود که زنان عرب معمولاً لباسهایی میپوشیدند که یقهی پیراهن و گریبانهایشان باز بود و دور گردن و سینه را نمیپوشانید. روسری را هم از پشت سر میانداختند (همان طوری که هماکنون بین مردان عرب متداول است) به طوری که گوش، بناگوش، گوشواره و جلوی سینه و گردن آنها نمایان میگشت.
لذا این آیه نازل شد که باید پوششها و روسریها، از دو طرف، روی سینه و گریبان افکنده شود تا قسمتهای یاد شده، پوشیده گردد. به تعبیر «ابن عباس»، صحابی پیامبر اکرم(ص)، تفسیر آیه این گونه است: «تغطی شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها؛ یعنی زن باید مو و سینه و دور گردن و زیرگلوی خود را بپوشاند».36 این آیه، با اشاره به کیفیت پوشش و حجاب زنان، روشن میسازد که آنان باید تمام اندام و سر و سینه و گردن و موهای خود را در برابر نامحرم بپوشانند و در پوشاندن خویش نهایت عفاف را رعایت کنند.
از آن چه گفته شد، روشن میگردد که منظور از «جلباب»، پوششی وسیع تر از خمار است که همان چادر و حداقل، شبیه چادر ـ مقنعهی بلند و چادر کوتاه ـ است.
بنابراین، حجاب برتر، حجابی است که تمام اندام زن و جاذبههای بدن وی، به جز گردی صورت و دو دست را مستور سازد. شاید بتوان چادر را کاملترین پوشش - که تمام این خصوصیات را شامل شود – در این زمینه دانست. این پوشش در نظر اسلام به دلیل مصلحتهایی در نظر گرفته شده که به سود زنان است. بر این اساس، عفاف و پوشش کامل و حجاب عفیفانهی زن مؤمن، تجسم حرمت و احترام و بهترین سلاح اوست تا افراد بوالهوس و مریض به فکر تعرض و اذیت نیفتند و هرگز کسی به خود اجازهی فکر باطل ندهد. پس حجاب و پوشش دینی محدودیت و بند و حصار نیست، بلکه موجب مصونیت و حرمت زن است.
شرم و حیا و عفت حضرت زهرا(س) نیز به قدری بوده که حتی در حضور مرد نابینا خود را محفوظ داشت.37
امیرالمومنین علی(ع) میفرماید: «روزی حضرت زهرا(س) در محضر رسول خدا نشسته بود که مرد نابینایی اجازهی ورود خواست. پیامبر مشاهده فرمود که حضرت زهرا(س) برخاست فرمود: «دخترم این مرد نابیناست.» پاسخ داد: «ان لم یکن یرانی فانی اراه و هو یشم الریح؛ اگر او من را نمیبیند، من او را مینگرم [اگر چه او نمیبیند اما] بوی [عطر] مرا استشمام میکند!» رسول خدا پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود: «شهادت میدهم که تو پارهی تن من هستی».38
آن تجسم حیا و عفت، تا ضرورتی نبود، به میان جامعه نمیآمدند اما در مواقع حساس و ضروری، در اجتماع حضور مییافتند و در مسائل سیاسی و اجتماعی شرکت میکردند؛ بهویژه در مسئلهی ولایت امیرالمؤمنین(ع) و به یغما رفتن فدک، در مجامع عمومی به مناظره مینشستند و از حق خویش دفاع میکردند و در عین حال هرگز از پردهی عفاف و حجاب بیرون نمیرفتند.
در این رابطه نقل میکنند هنگامی که برای حضرت ثابت شد فدک غصب گردیده، با لباسهای بلندی که تمام بدن ایشان را پوشانده بود، وارد مسجد شدند و در جایگاهی قرار گرفتند که پردهای بین زنان و مردان حایل بود و مردان، حضرت را نمیدیدند.39
این نشان میدهد حضرت حتی در میدان مبارزه نیز به عفاف و حجاب اسلامی بسیار مقید بودهاند. آن حضرت، به حدی به امر حجاب و عفت اهمیت میدادند که حتی در بستر مرگ از کیفیت حمل جنازهی خود نگران بودند و به پوشیده بودن و محفوظ بودن بدن خویش از دید نامحرم در هنگام حمل جنازه سفارش کردند.40
روزی حضرت زهرا(س) در بستر بیماری به «أسماء بنت عمیس» فرمود: «من بسیار زشت میدانم که جنازهی زن را پس از مرگ، بر روی تابوت سر باز گذاشته، بر روی آن پارچهای میافکنند، [طوری] که حجم بدن مشخص میگردد. مرا بر روی تابوت آن چنانی مگذار و بدن مرا بپوشان که خدا تو را از آتش جهنم بازدارد».41
چنین بانوی باعظمت و بینظیری را بهحق میتوان باشخصیتترین، اجتماعیترین و در عین حال عفیفترین انسانی بدانیم که باید سرمشق خویش در تمام راه و رسم زندگی قرار دهیم.
4.حضرت زهرا(س) و عفت درکردار
حضرت زهرا(س) در طول مدت شوهرداری خود، هیچگاه حریم حضرت علی(ع) را نادیده نگرفت و در مورد شخصیت آن بزرگوار کوتاهی نکرد42 تا جایی که امیرالمؤمنین(ع) در این باره میفرمایند: «سوگند به خدا زندگی با صفای من و فاطمه، طوری بود که نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانی کرد، حتی غصههای دیگرم با حضور او و تماشای جمالش برطرف میگردید.»43
همچنین قرآن در مورد کسانی که امکان برای ازدواج نمییابند میفرماید: «وَ لَیستَعفِف الّذینَ لایَجِدونَ نِکاحاً حَتّی یُغنیَهُمَ اللهُ مَن فَضلِهِ؛44و کسانی که وسیلهی نکاح ندارند، به عفت سر کنند تا خدا از کرم خویش از این بابت بینیازشان کند».45 دراین باره حضرت رسول(ص) میفرماید: «هرکه پاکدامنی و مناعت جوید، خداوند او را پاکدامن و بامناعت گرداند و هرکه بینیازی طلبد، خداوند بینیازش گرداند».46 بنابراین، قدرت نیافتن برای ازدواج و دسترسی نداشتن به همسر، مجوزی برای گناه کردن و فراهم کردن آن از راه نامشروع نیست بلکه صبر و عفت لازم است تا خداوند نیز از فضل خود بینیازشان گرداند».47
وظیفهی دیگر زنان، پرهیز از اعمال و رفتارهای جلب توجهکننده و غیرعفیفانه است:
«و لا یَضرِبنَ بِأرجُلِهِنَّ لیُعلَمَ ما یُخفینَ مِن زینَتِهِنَّ؛ هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینتهای پنهانشان دانسته شود48 و صدای زیورآلاتشان از قبیل خلخال و دستبند و گوشواره به صدا در نیاید».49
پس هرگونه راه رفتنی که موجب آشکارشدن زیورهای مخفی زن شود از نظر اسلام ممنوع است.50 زنان باید در رعایت عفاف و پرهیز از امور جلب توجهکننده دقت لازم را بنمایند. نباید اعمال و رفتار بانوان در استفاده از وسایل زینتی و استعمال عطر و بوی خوش به گونهای باشد که باعث جلب توجه نامحرم و عامل انحراف فکرها و تباهی دلها گردد.
خداوند در آیهی دیگری که مربوط به حرمت خودآرایی و خودنمایی است و این عمل زشت را جاهلانه و همچون جاهلیت قدیم قبل از اسلام میشمارد، میفرماید: «و قَرنَ فی بُیوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرٌجَ الجاهلیّهِ الأُولی؛ و...[ای همسران پیامبر] در خانههای خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین [در میان مردم] ظاهر نشوید و...».51
«تبرّج» به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همان طور که برج قلعه در برابر دیدگان مردم ظاهر است. مقصود از «جاهلیت اولی» جاهلیت قبل از پیامبر اکرم(ص) است که در آن عصر، وضعیت پوشش زنان، عفیفانه نبوده است.
آیه خطاب به زنان پیامبر اکرم(ص) است، اما طبق نظر مفسرین عمومیت دارد و شامل همهی زنان میشود.
براساس این آیه، خودآرایی و خودنمایی زنان ـ که ویژگی فطری و مشترک میان زنان است ـ در برابر نامحرم، عمل جاهلانهای است که زنان عصر جاهلیت به آن گرفتار بودند و زنان مسلمان نباید زیر بار چنین ننگی بروند، بلکه باید این غریزهی طبیعی را در پرتو ایمان و عفت، کنترل و تعدیل و در جهت مثبت آن (در برابر شوهر) به کار گیرند. آن چه از مفاد آیه در مورد جاهلیت نخستین آمده، نشان از آن دارد که جاهلیت دیگری همانند جاهلیت قبل از اسلام در پیش است که شاید بتوان آن را با عصر و زمان حاضر منطبق دانست. در تفسیر «قمی» روایتی از امام صادق(ع) آمده که بعد از جاهلیت اول، جاهلیت دیگری نیز خواهد آمد52 که حاکی از همین جاهلیت مدرن عصر جدید است که مع ألاسف مظاهر آن را در جوامع اسلامی نیز میتوان دید. از این رو، زنان باید از هرگونه رفتار جلوهگرانه و تحریککننده پرهیز کنند و با تأسی از آیهی «تَمشی عَلَی استِحیاءٍ»53 که شیوهی راه رفتن زنان اسلام را ترسیم میکند و با اقتدا کردن به بانوی دو عالم فاطمهی زهرا(س)، به شیوهی آن حضرت عمل نمایند.
به طور یقین، با رعایت عفاف و حجاب، آثار و برکاتی از جمله بالا رفتن ارزش و احترام زن، آرامش روانی، پایبندی به خانواده و استحکام اجتماع به بار مینشیند.
در این راستا، باید با نهادینه کردن فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه، در جهت اعتلای آن تلاش نمود و کوشش کرد کسانی که از این امر غافل گشتهاند، گم شدهی فطرت خویش را به دست آورند و جان خموش و شخصیت منکوب خویش را بیدار و زنده گردانند و هویت و اصل خویش را باز یابند.
پى نوشتها
1. بانکی پورفرد، امیرحسین، تدوین آیینهی زن، مجموعه موضوعی سخنان مقام معظم رهبری، ص223
2. مومنون /5.
3 . محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج8، ح13116.
4. همان، ح13120.
5 . همان، ح13121.
6 . همان، ح13122.
7 . همان، ح13123.
8. همان، ح13124.
9 . قرشی، سیدعلیاکبر، قاموس قرآن، ج5، ص19.
10 . سیاح، احمد، مترجم فرهنگ بزرگ جامع نوین (ترجمه المنجد)، ج2، ص1305.
11 . کوهی، محمدرضا، آسیبشناسی شخصیت زن، ص293.
12 . طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج16، ص461.
13 . جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینهی جلال و جمال، ص436.
14 . مکارم شیرازی، ناصر، برگزیدهی تفسیر نمونه، ج3، ص289.
15 . نور، آیهی31.
16 . نور، آیهی 30.
17 . قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج8، ص173.
18 . قاموس قرآن، همان، ج5، ص105.
19 .تفسیر نور، همان، ص176.
20 . تفسیر نمونه، همان
21. میزان الحکمه همان، ج13، ح20245.
22 . تفسیر نور، همان، ص174.
23 . تفسیر نور، همان، ص174
24 .«انظره سهم مسموم من سهام ابلیس» [میزان الحکمه، همان، ج13، ح20285]
25 .امام علی(ع) «من غضّ طرفه أرواح قلبه» کسی که چشم خود را پایین اندازد دلش را آسوده گرداند [میزان الحکمه، همان، ح20261]
26 . امام علی(ع) «من عفت أطرافه حسن أوصافه» هر که نگاههایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود. [میزان الحکمه، همان، ح20261
27 . رسول اکرم(ص): «النّظر سهم مسموم من سهام ابلیس، فمن ترکها خوفاً من الله أعطاء الله ایماناً یجد حلاوته فی قلبه؛ نگاه کردن یکی از تیرهای زهرآلود ابلیس است. پس هر که از ترس خدا چشم خود را (از نامحرم) فرو بندد خداوند به او ایمانی عطا فرماید که حلاوت آن را در دلش بیابد. [میزان الحکمه، همان، ح6323]
28. رسول اکرم(ص): «غضّوا اَبصارکم ترون العجائب؛ چشمان خود را (از حرام) فرو بندید تا شگفتیها ببینید [میزان الحکمه، ح 20262]
29. أن لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال [بحار الانوار، ج103، ص238]
30 . وسائل الشیعه، ج14، ص123.
31 . وسائل الشیعه، ج14، ص123.
32 . نور /31
33 . تفسیر المیزان، همان، ج15، ص156
34 . نور/31
35 . قاموس قرآن، همان، ج1 و 2، ص 299.
36 .مطهری مرتضی، مسئلهی حجاب، ص139.
37 . بحار الانوار، ج43، ص91.
38. بحار الانوار، ج43، ص91.
39 . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج16، ص211 و 249
40. کشف الغمه، ج2، ص67
41 . کشف الغمه، ج2، ص67
42 . بابازاده، علیاکبر، تحلیل سیرهی فاطمه الزهرا، ص151
43 . بحار الانوار، ج43، ص134.
44 . نور، آیهی33.
45 . تفسیر المیزان، همان، ص152.
46. «و من یستعفف یعفه الله، و من یستغن یغنه الله؛ هر که پاکدامنی و مناعت جوید، خداوند او را پاکدامن و با مناعت گرداند و هر که بی نیازی طلبد خداوند بی نیازش گرداند.»[میزان الحکمه، ج8، ح13139]
47. تفسیر نور، همان، ج8، ص181، با اندکی تغییر در عبارت
48 . نور /31.
49 . تفسیر المیزان، ص187، ذیل آیه
50 . نور /177.
51 . احزاب /33.
52. تفسیر المیزان، ج16، ص437، به نقل: تفسیر قمی، ج2، ص193.
53. قصص /25.