چکیده

موضوع مورد بحث، عفاف در رفتار در حیطه­ی حجاب و پوشش است. عفت، به معنی پارسایی و آن حالت نفسانی است که انسان را از غلبه­ی شهوت باز دارد. قرآن به چند رفتار عفیفانه، از جمله رعایت عفت در گفتار، نگاه، شهوت، پوشش و عفت در کردار - به­ویژه در زنان - اشاره می­کند و تاکید می­فرماید: صحبت کردن زنان با نامحرم باید عفیفانه و به دور از نرمش و نازک کردن صدا باشد و از هرگونه سخنان غیرضروری و بیهوده پرهیز شود. در نگاه به نامحرم، زنان همانند مردان از چشم­چرانی منع شده­اند و باید از نگاه بد و هوس­آلود چشم­پوشی کنند؛ چرا که دیده به منزله­ی دروازه­ی دل است و اگر کنترل نشود، در کشاندن آن به سمت گناه نقش زیادی دارد. قرآن زنان را مکلف می­کند جاذبه­ها و زینت­های ظاهری و باطنی خود را آشکار نکنند، مگر آن چه نمایان است. آن­ها باید پوششی مناسب که تمام گردن و سینه و اندام­ها و زینت­های پنهان آن­ها را مستور کند داشته باشند که موجب تهییج شهوت مردان و در نتیجه آزار و اذیت خود توسط افراد بیماردل نشود. کردار و راه رفتن آن­ها نیز باید به دور از جلوه، خودنمایی و جلب توجه باشد. در نظام مقدس اسلام، این امور کاملاً حکیمانه و به مصلحت زن و اجتماع وضع گردیده است. با دقت در سیره­ی حضرت زهرا(س)، آن اسوه­ی به تمام معنا، در می­یابیم که ایشان آیینه­ی تمام­نمای حجاب و عفاف اسلامی است. زنان با الگوگیری از آن حضرت در رعایت حجاب و عفاف و پوشش کامل و داشتن رفتاری به دور از خودآرایی و خودنمایی، می­توانند آرامش و آسایش و امنیت خود، خانواده و جامعه را به ارمغان بیاورند و از گسیختگی بنیان خانواده جلوگیری کنند و مانع بسیاری از فتنه­ها که ریشه در عدم رعایت و حفظ حریم عفاف دارد، گردند.

عفاف و حجاب در سیره­ی حضرت زهرا(س)

دین مبین اسلام، به­عنوان آیین جامع و کامل خداوند متعال، در حمایت از شخصیت انسانی و معنوی زن در جهت حفظ عفّت عمومی، دستورهای حکیمانه­ای مبتنی بر لزوم رعایت عفّت و حیا در ابعاد گوناگون صادر نموده است. «البته عفاف مخصوص زنان نیست و مردان نیز باید عفیف باشند ولیکن چون مردان به دلیل داشتن قدرت جسمانی و برتری جسمانی این توانایی را دارند که به زن ظلم کنند و برخلاف میل او رفتار نمایند، از این رو اسلام بر روی عفّت زن تاکید بیشتری نموده است».1
قرآن یکی از ویژگی­های مؤمنان راستین را، عفاف و پاک­دامنی می­داند و می­فرماید: «وَالّذینَ هُم لِفُروجِهِم حافِظونَ؛ آنان [مومنان] کسانی هستند که دامان خویش را از بی­عفتی حفظ می­کنند».2

در فضیلت عفاف روایات بسیاری آمده از جمله:

«افضل العباده العفاف؛ برترین عبادت، عفت است.»3

«العفّه رأس کلّ خیر؛ عفت در رأس همه­ی خوبی­ها است.»4

«العفّه افضل الفتوّه؛ عفت برترین جوان­مردی است.»5

«العفّه افضل شیمه؛ عفّت برترین خصلت است.»6

«العفاف یصون النفس و ینزّهها عن الدنایا؛ عفت، نفس را مصون و آن را از پستی دور نگه می­دارد.7

«العفاف زهاده؛ عفت پارسایی است».8

با دقت در آیات و روایات درمی­یابیم عفّت به معنی مناعت و آن حالت نفسانی است که [انسان را] از غلبه­ی شهوت باز دارد؛9 و همچنین به معنی پارسایی و پرهیزکاری و بازداشتن از حرام است.10

به طور کلی، عفت را می­توان یک صفت انسانی و ملکه­ی نفسانی و زینت باطنی دانست که موجب می­شود تمام اعمال و حرکات و گفتار و پوشش انسان، عفیفانه و فاقد رذیلت­های شهوانی و هوس­مآبانه باشد.11

عفاف از یک سو به­عنوان یک مسئله­ی اصلی و بنیادین و فراتر از حجاب و پوشش مطرح است و از سوی دیگر، رابطه­ی تنگاتنگی با آن دارد؛ چرا که به­عنوان یک خصلت و ارزش اختیاری، پوشش را به ارمغان می­آورد و به طور کلی، می­توان حجاب را میوه و ثمره­ی عفاف دانست.

گفتنی است شرم، حیا و اشتیاق به عفاف و پاک­دامنی، یک تدبیر نهفته در خلقت و فطرت زن است که او را وادار می­سازد به طور ناخودآگاه، خود را از چشم نامحرم بپوشاند. به عبارت دیگر، گرایش زن به حفظ عفّت خویش، از احساس فطری و الهام غریزی وی نشأت می­گیرد.

حضرت زهرای اطهر(س) بانوی بزرگواری که مظهر کمالات الهی و برترین اسوه­ی انسان­ها به­ویژه زنان هستند، از نظر عفاف و حجاب الگوی بی­نظیری هستند. با دقت در سیره و زندگانی آن حضرت به اوج عظمت ایشان می توان پی برد.

در این راستا، به طور کلی جلوه­های عفاف و حجاب در سیره­ی حضرت زهرا(س) را در چند محور مورد بررسی قرار می­دهیم:

1 . حضرت زهرا(س) و عفاف در گفتار

در آیه­ی 32 سوره­ی احزاب، درباره­ی وظایف زنان در لزوم رعایت عفاف در سخن گفتن با مردان نامحرم آمده است: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الذی فی قَلبِه مَرَضٌ وَ قُلنَ قَولاً مَعروفاً؛ پس به گونه­ای هوس­انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید.»

خضوع در این جا به معنای این است که زنان در برابر مردان آهنگ سخن­ گفتن را نازک و لطیف نکنند تا مردان بیماردل را دچار ریبه و خیال­های شیطانی کنند و شهوت آن­ها را برانگیزانند. منظور از بیماری دل، نداشتن نیروی ایمان است؛ آن نیرویی که آدمی را از میل به سوی شهوت باز می­دارد.

و «قولاً معروفا» یعنی سخن معمولی و مستقیمی بگویند که به دور از کرشمه و ناز باشد و شرع و عرف اسلامی آن را پسندیده دارد.12

این آیه اشاره به کیفیت و محتوای13 سخن­گفتن و حرمت صحبت کردن با ناز و عشوه دارد و صحبت کردن با نامحرم باید عفیفانه و به­دور از نرمش و خضوع و خودنمایی باشد. همچنین بر اجتناب از هرگونه سخنان بیهوده و غیرضروری و شهوت­انگیز تأکید دارد و متذکر می­گردد در صورت عدم رعایت این امر ممکن است در اثر نمایش جاذبه­های زنانه و سخنان هوس­آلود، افرادی که از سلامت روحی و روانی و اعتدال نفسانی - که در اثر ضعف یا فقدان ایمان است - برخوردار نباشند به فکر گناه و فحشا بیفتند و امنیت جامعه را به خطر بیندازند. نقل است که هرگاه کسی به در خانه­ی حضرت زهرا(س) می­آمدند حضرت برای پاسخ به فرد پشت در، دستان مبارک خود را در دهان قرار می­دادند تا با تغیر لحن صدای خویش فرد را از لغزش گناه دور کنند. همچنین روایت شده حضرت در هنگام سخن­رانی کوبنده­ی خویش در مسجد، لحن صدای خویش را به حالت بم تغییر داده­ بودند و این گونه در گفتار عفت پیشه می­کردند.
2 . حضرت زهرا(س) و عفاف در نگاه

در آیه­ی 31 سوره­ی نور که به سوره­ی عفت و پاک­دامنی و حجاب معروف است14، به چندین رفتار عفیفانه اشاره می­شود که یکی از آن­ها وجوب حفظ و کنترل دیده و نگاه است: «وَ قُل لِلمؤمناتِ یَغضُضنَ مِن أبصارِهِنَّ؛ به زنان مؤمن بگو چشم­های خود را (از نگاه هوس­آلود) فرو گیرند.»15 همچنین در آیه­ی دیگری می­فرماید: «قُل لِلمؤمنینَ یَغُضّوا مِن أبصارِهِم؛ به مردان مؤمن بگو از بعضی نگاه­های خود (نگاه­های غیرمجاز) چشم­پوشی کنند».16 در شأن نزول این آیات آمده: جوانی در بین راه، زنی را می­بیند و به او چشم می­دوزد و به دنبال او به راه می­افتد. طوری غرق نگاه بوده که صورتش به دیوار برخورد می­کند و مجروح می­شود، نزد رسول خدا(ص) می­رود و ماجرای خود را نقل می­کند و این آیه نازل می­گردد.17

«یغضض» از ماده­ی «غضّ» به معنای کاهش و کم­کردن نگاه است18 و منظور، چشم­پوشی از نگاه حرام و غیرضروری و شهوت­آلود است. در لزوم عفّت و پاک­دامنی و ترک نگاه حرام، بین زن و مرد، فرقی نیست.19 بدین ترتیب همان گونه که چشم­چرانی بر مردان حرام است، بر زنان نیز حرام است.20 حضرت رسول(ص) می­فرماید: «از نگاه­های زیادی بپرهیزید؛ زیرا تخم هوس می­پراکند و غفلت می­زاید».21

همچنین حضرت عیسی(ع) می­فرماید:

«از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت را بر دل می­نشاند و همین برای دچار شدن انسان به فتنه کافی است».22

از این رو، کنترل چشم می­تواند از مهم­ترین و اساسی­ترین اصول عفاف باشد که باید در مرتبه­ی اولی رعایت گردد؛ چرا که چشم دروازه­ی قلب و روح است و «هر چه دیده بیند دل کند یاد.»

امام علی(ع) می­فرماید: «العین رائد القلب؛ چشم، دل را به دنبال خود می­کشد».23

بدین ترتیب، کمترین کوتاهی در چشم­پوشی از نگاه به نامحرم، تیری مسموم از سوی شیطان است.24 قلب، عقل انسان را نشانه گرفته و دل و فکر را مشغول و به دنبال آن، غریزه را مشتعل می­کند و از آن پس فتنه­ها به دنبال می­آورد که گاه جبران­ناپذیر است.

به گفته­ی شاعر:

این نظر از دور چون تیر است و سم

عشقت افزون می­شود صبر تو کم

کسی که عفّت چشم پیشه کند و نگاه حرام را دنبال نکند، فکرش فراغت و دلش آرامش می­یابد25 و اوصافش نیکو گشته26، در نتیجه، خداوند، شیرینی ایمان و عبادت را به او می چشاند27 و به­ازای فروبستن چشم از حرام، قدرت مشاهده­ی شگفتی­های عالم و عظمت الهی را می­یابد.28

حضرت زهرا(س) همان کسی است که زن نیکو و شایسته را زنی می­داند که مردی را نبیند و مردی او را نبیند.29

خشنودی حضرت فاطمه(س) از محول شدن انجام کارهای خانه و معاف شدن از کار در بیرون منزل (در تقسیم کار توسط حضرت رسول(ص) 30) به اوج عفت و حیای ایشان در خودداری از اختلاط با مردان و محفوظ ماندن از نامحرمان اشاره دارد.

روایت است که رسول خدا(ص) در زمینه­ی تقسیم کار این گونه داوری کردند: فاطمه(س) را مأمور به انجام امور داخل خانه نمود و علی(ع) را نیز به امور خارج از خانه مامور ساخت. دختر پیامبر از این تقسیم کار فوق­العاده خوش­حال شد و چنین اظهار داشت: «جز خداوند نمی­داند که من از چنین تقسیمی چه قدر خوش­حال شدم زیرا پدرم رسول خدا مرا از گریبان­گیر شدن با مردان معاف داشته است.»31

3.  حضرت زهرا(س) و عفت در پوشش

مسئله­ی حجاب و پوشش زن و مستور نمودن زینت­های ظاهری و باطنی وی، اهمیت بسیاری دارد. خداوند حکیم به دنبال آیه­ی مذکور و در چند جای دیگر قرآن، به این موضوع با تعابیر مختلف اشاره کرده و زنان را از هتک حرمت خود با بدحجابی و بی­حجابی و خودآرایی و خودنمایی در برابر نامحرم نهی فرموده است.

در «وَ لایُبدینَ زینَتَهُنَّ إلّا ما ظَهَرَ مِنها»32 زنان را مکلف می­کند که نباید جاذبه­ها و زینت­های ـ ظاهری و باطنی ـ خود را آشکار سازند، مگر آن مقدار که طبیعتاً نمایان است.

کلمه­ی «ابداء» به معنای اظهار و آشکار کردن است. اما آن چه از زینت­های ظاهری، پوشاندنش استثناء شده، صورت و دو دست است.33 بنابراین، مقتضای آیه، نهی از خودنمایی و آشکار نمودن زینت­های شهوت­انگیز و جلوه­نمایی اندام­های نهان زنان است. در «وَ لیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ» توصیه می­فرماید: «زنان باید سرپوش­ها و روسری­های خود را بر گردن انداخته و حایل قرار دهند (تا علاوه بر سر، گردن و سینه­ی آن­ها نیز پوشیده شود).»34

«خُمُر» جمع خمار، به معنای جامه و پوششی است که زنان سر و موی خود را با آن می­پوشانند. و «جیوب» جمع جیب، به معنای گریبان و سینه است.35

بنابر نقل تواریخ، رسم بر این بود که زنان عرب معمولاً لباس­هایی می­پوشیدند که یقه­ی پیراهن و گریبان­های­شان باز بود و دور گردن و سینه را نمی­پوشانید. روسری­ را هم از پشت سر می­انداختند (همان طوری که هم­اکنون بین مردان عرب متداول است) به طوری که گوش­، بناگوش­، گوشواره­ و جلوی سینه و گردن آن­ها نمایان می­گشت.

لذا این آیه نازل شد که باید پوشش­ها و روسری­ها، از دو طرف، روی سینه و گریبان افکنده شود تا قسمت­های یاد شده، پوشیده گردد. به تعبیر «ابن عباس»، صحابی پیامبر اکرم(ص)، تفسیر آیه این گونه است: «تغطی شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها؛ یعنی زن باید مو و سینه و دور گردن و زیرگلوی خود را بپوشاند».36 این آیه، با اشاره به کیفیت پوشش و حجاب زنان، روشن می­سازد که آنان باید تمام اندام و سر و سینه و گردن و موهای خود را در برابر نامحرم بپوشانند و در پوشاندن خویش نهایت عفاف را رعایت کنند.

از آن چه گفته شد، روشن می­گردد که منظور از «جلباب»، پوششی وسیع تر از خمار است که همان چادر و حداقل­، شبیه چادر ـ مقنعه­ی بلند و چادر کوتاه ـ است.

بنابراین، حجاب برتر، حجابی است که تمام اندام زن و جاذبه­های بدن وی، به جز گردی صورت و دو دست را مستور سازد. شاید بتوان چادر را کامل­ترین پوشش - که تمام این خصوصیات را شامل شود – در این زمینه دانست. این پوشش در نظر اسلام به دلیل مصلحت­هایی در نظر گرفته شده که به سود زنان است. بر این اساس، عفاف و پوشش کامل و حجاب عفیفانه­ی زن مؤمن، تجسم حرمت و احترام و بهترین سلاح اوست تا افراد بوالهوس و مریض به فکر تعرض و اذیت نیفتند و هرگز کسی به خود اجازه­ی فکر باطل ندهد. پس حجاب و پوشش دینی محدودیت و بند و حصار نیست، بلکه موجب مصونیت و حرمت زن است.

شرم و حیا و عفت حضرت زهرا(س) نیز به قدری بوده که حتی در حضور مرد نابینا خود را محفوظ داشت.37

امیرالمومنین علی(ع) می­فرماید: «روزی حضرت زهرا(س) در محضر رسول خدا نشسته بود که مرد نابینایی اجازه­ی ورود خواست. پیامبر مشاهده فرمود که حضرت زهرا(س) برخاست فرمود: «دخترم این مرد نابیناست.» پاسخ داد: «ان لم یکن یرانی فانی اراه و هو یشم الریح؛ اگر او من را نمی­بیند، من او را می­نگرم [اگر چه او نمی­بیند اما] بوی [عطر] مرا استشمام می­کند!» رسول خدا پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود: «شهادت می­دهم که تو پاره­ی تن من هستی».38

آن تجسم حیا و عفت، تا ضرورتی نبود، به میان جامعه نمی­آمدند اما در مواقع حساس و ضروری، در اجتماع حضور می­یافتند و در مسائل سیاسی و اجتماعی شرکت می­کردند؛ به­ویژه در مسئله­ی ولایت امیرالمؤمنین(ع) و به یغما رفتن فدک، در مجامع عمومی به مناظره می­نشستند و از حق خویش دفاع می­کردند و در عین حال هرگز از پرده­ی عفاف و حجاب بیرون نمی­رفتند.

در این رابطه نقل می­کنند هنگامی که برای حضرت ثابت شد فدک غصب گردیده، با لباس­های بلندی که تمام بدن ایشان را پوشانده بود، وارد مسجد شدند و در جایگاهی قرار گرفتند که پرده­ای بین زنان و مردان حایل بود و مردان، حضرت را نمی­دیدند.39

این نشان می­دهد حضرت حتی در میدان مبارزه نیز به عفاف و حجاب اسلامی بسیار مقید بوده­اند. آن حضرت، به حدی به امر حجاب و عفت اهمیت می­دادند که حتی در بستر مرگ از کیفیت حمل جنازه­ی خود نگران بودند و به پوشیده بودن و محفوظ بودن بدن خویش از دید نامحرم در هنگام حمل جنازه سفارش کردند.40

روزی حضرت زهرا(س) در بستر بیماری به «أسماء بنت عمیس» فرمود: «من بسیار زشت می­دانم که جنازه­ی زن را پس از مرگ، بر روی تابوت سر باز گذاشته، بر روی آن پارچه­ای می­افکنند، [طوری] که حجم بدن مشخص می­گردد. مرا بر روی تابوت آن چنانی مگذار و بدن مرا بپوشان که خدا تو را از آتش جهنم بازدارد».41

چنین بانوی باعظمت و بی­نظیری را به­حق می­توان باشخصیت­ترین، اجتماعی­ترین و در عین حال عفیف­ترین انسانی بدانیم که باید سرمشق خویش در تمام راه و رسم زندگی قرار دهیم.

4.حضرت زهرا(س) و عفت درکردار

حضرت زهرا(س) در طول مدت شوهرداری خود، هیچ­گاه حریم حضرت علی(ع) را نادیده نگرفت و در مورد شخصیت آن بزرگوار کوتاهی نکرد42 تا جایی که امیرالمؤمنین(ع) در این باره می­فرمایند: «سوگند به خدا زندگی با صفای من و فاطمه، طوری بود که نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانی کرد، حتی غصه­های دیگرم با حضور او و تماشای جمالش برطرف می­گردید.»43

همچنین قرآن در مورد کسانی که امکان برای ازدواج نمی­یابند می­فرماید: «وَ لَیستَعفِف الّذینَ لایَجِدونَ نِکاحاً حَتّی یُغنیَهُمَ اللهُ مَن فَضلِهِ؛44و کسانی که وسیله­ی نکاح ندارند، به عفت سر کنند تا خدا از کرم خویش از این بابت بی­نیازشان کند».45 دراین باره حضرت رسول(ص) می­فرماید: «هرکه پاک­دامنی و مناعت جوید، خداوند او را پاک­دامن و بامناعت گرداند و هرکه بی­نیازی طلبد، خداوند بی­نیازش گرداند».46 بنابراین، قدرت نیافتن برای ازدواج و دست­رسی نداشتن به همسر، مجوزی برای گناه کردن و فراهم کردن آن از راه نامشروع نیست بلکه صبر و عفت لازم است تا خداوند نیز از فضل خود بی­نیازشان گرداند».47

وظیفه­ی دیگر زنان، پرهیز از اعمال و رفتارهای جلب توجه­کننده و غیرعفیفانه است:

«و لا یَضرِبنَ بِأرجُلِهِنَّ لیُعلَمَ ما یُخفینَ مِن زینَتِهِنَّ؛ هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت­های پنهان­شان دانسته شود48 و صدای زیورآلات­شان از قبیل خلخال و دست­بند و گوشواره به صدا در نیاید».49

پس هرگونه راه رفتنی که موجب آشکارشدن زیورهای مخفی زن شود از نظر اسلام ممنوع است.50 زنان باید در رعایت عفاف و پرهیز از امور جلب توجه­کننده دقت لازم را بنمایند. نباید اعمال و رفتار بانوان در استفاده­ از وسایل زینتی و استعمال عطر و بوی خوش به گونه­ای باشد که باعث جلب توجه نامحرم و عامل انحراف فکرها و تباهی دل­ها گردد.

خداوند در آیه­ی دیگری که مربوط به حرمت خودآرایی و خودنمایی است و این عمل زشت را جاهلانه و همچون جاهلیت قدیم قبل از اسلام می­شمارد، می­فرماید: «و قَرنَ فی بُیوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرٌجَ الجاهلیّهِ الأُولی؛ و...[ای همسران پیامبر] در خانه­های خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین [در میان مردم] ظاهر نشوید و...».51

«تبرّج» به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همان طور که برج قلعه در برابر دیدگان مردم ظاهر است. مقصود از «جاهلیت اولی» جاهلیت قبل از پیامبر اکرم(ص) است که در آن عصر، وضعیت پوشش زنان، عفیفانه نبوده است.

آیه خطاب به زنان پیامبر اکرم(ص) است، اما طبق نظر مفسرین عمومیت دارد و شامل همه­ی زنان می­شود.

براساس این آیه، خودآرایی و خودنمایی زنان ـ که ویژگی فطری و مشترک میان زنان است ـ در برابر نامحرم، عمل جاهلانه­ای است که زنان عصر جاهلیت به آن گرفتار بودند و زنان مسلمان نباید زیر بار چنین ننگی بروند، بلکه باید این غریزه­ی طبیعی را در پرتو ایمان و عفت، کنترل و تعدیل و در جهت مثبت آن (در برابر شوهر) به کار گیرند. آن چه از مفاد آیه در مورد جاهلیت نخستین آمده، نشان از آن دارد که جاهلیت دیگری همانند جاهلیت قبل از اسلام در پیش است که شاید بتوان آن را با عصر و زمان حاضر منطبق دانست. در تفسیر «قمی» روایتی از امام صادق(ع) آمده که بعد از جاهلیت اول، جاهلیت دیگری نیز خواهد آمد52 که حاکی از همین جاهلیت مدرن عصر جدید است که مع ألاسف مظاهر آن را در جوامع اسلامی نیز می­توان دید. از این رو، زنان باید از هرگونه رفتار جلوه­گرانه و تحریک­کننده پرهیز کنند و با تأسی از آیه­ی «تَمشی عَلَی استِحیاءٍ»53 که شیوه­ی راه رفتن زنان اسلام را ترسیم می­کند و با اقتدا کردن به بانوی دو عالم فاطمه­ی زهرا(س)، به شیوه­ی آن حضرت عمل نمایند.

به طور یقین، با رعایت عفاف و حجاب، آثار و برکاتی از جمله بالا رفتن ارزش و احترام زن، آرامش روانی، پای­بندی به خانواده و استحکام اجتماع به بار می­نشیند.

در این راستا، باید با نهادینه کردن فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه، در جهت اعتلای آن تلاش نمود و کوشش کرد کسانی که از این امر غافل گشته­اند، گم شده­ی فطرت خویش را به دست آورند و جان خموش و شخصیت منکوب خویش را بیدار و زنده گردانند و هویت و اصل خویش را باز یابند.

 

 پى نوشت­ها

1.      بانکی پورفرد، امیرحسین، تدوین آیینه­ی زن، مجموعه موضوعی سخنان مقام معظم رهبری، ص223

2. مومنون /5.

3  . محمدی ری­شهری، محمد، میزان الحکمه، ج8، ح13116.

4. همان، ح13120.

5 . همان، ح13121.

6 . همان، ح13122.

7 . همان، ح13123.

8. همان، ح13124.

9 . قرشی، سیدعلی­اکبر، قاموس قرآن، ج5، ص19.

10 . سیاح، احمد، مترجم فرهنگ بزرگ جامع نوین (ترجمه المنجد)، ج2، ص1305.

11 . کوهی، محمدرضا، آسیب­شناسی شخصیت زن، ص293.

12 . طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ج16، ص461.

13 . جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه­ی جلال و جمال، ص436.

14 . مکارم شیرازی، ناصر، برگزیده­ی تفسیر نمونه، ج3، ص289.

15 . نور، آیه­ی31.

16 . نور، آیه­ی 30.

17 . قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج8، ص173.

18 . قاموس قرآن، همان، ج5، ص105.

19 .تفسیر نور، همان، ص176.

20 . تفسیر نمونه، همان

 21. میزان الحکمه همان، ج13، ح20245.

22 . تفسیر نور، همان، ص174.

23 . تفسیر نور، همان، ص174

24 .«انظره سهم مسموم من سهام ابلیس» [میزان الحکمه، همان، ج13، ح20285]

25 .امام علی(ع) «من غضّ طرفه أرواح قلبه» کسی که چشم خود را پایین اندازد دلش را آسوده گرداند [میزان الحکمه، همان، ح20261]

26 . امام علی(ع) «من عفت أطرافه حسن أوصافه» هر که نگاه­هایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود. [میزان الحکمه، همان، ح20261

27 . رسول اکرم(ص): «النّظر سهم مسموم من سهام ابلیس، فمن ترکها خوفاً من الله أعطاء الله ایماناً یجد حلاوته فی قلبه؛ نگاه کردن یکی از تیرهای زهرآلود ابلیس است. پس هر که از ترس خدا چشم خود را (از نامحرم) فرو بندد خداوند به او ایمانی عطا فرماید که حلاوت آن را در دلش بیابد. [میزان الحکمه، همان، ح6323]

28. رسول اکرم(ص): «غضّوا اَبصارکم ترون العجائب؛ چشمان خود را (از حرام) فرو بندید تا شگفتی­ها ببینید [میزان الحکمه، ح 20262]

29.  أن لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال  [بحار الانوار، ج103، ص238]

30 . وسائل الشیعه، ج14، ص123. 

31 . وسائل الشیعه، ج14، ص123.

32 . نور /31

33 . تفسیر المیزان، همان، ج15، ص156

34 . نور/31

35 . قاموس قرآن، همان، ج1 و 2، ص 299.

36 .مطهری مرتضی، مسئله­ی حجاب، ص139. 

37 . بحار الانوار، ج43، ص91.

38. بحار الانوار، ج43، ص91.

39 . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج16، ص211 و 249

40. کشف الغمه، ج2، ص67

41 . کشف الغمه، ج2، ص67

42 . بابازاده، علی­اکبر، تحلیل سیره­ی فاطمه الزهرا، ص151

43 . بحار الانوار، ج43، ص134.

44 . نور، آیه­ی33.

45 . تفسیر المیزان، همان، ص152.

46. «و من یستعفف یعفه الله، و من یستغن یغنه الله؛ هر که پاک­دامنی و مناعت جوید، خداوند او را پاک­دامن و با مناعت گرداند و هر که بی نیازی طلبد خداوند بی نیازش گرداند.»[میزان الحکمه، ج8، ح13139]

47. تفسیر نور، همان، ج8، ص181،  با اندکی تغییر در عبارت

48 . نور /31.

49 . تفسیر المیزان، ص187، ذیل آیه

50 . نور /177.

 51 . احزاب /33.

52. تفسیر المیزان، ج16، ص437، به نقل: تفسیر قمی، ج2، ص193.

 53.  قصص /25.