نویسنده

 بتول اسلامی – لاهرود اردبیل

خواهر عزیز، سروده­های زیبای شما، رونق دوباره­ی «سرود فردا» است. به­نظر می­رسد با عزم راسخ و ذوق ادبی­ای که در آثارتان وجود دارد، می­توانید با رفع نواقص و تأمل و دقت در آثار برجسته­ی ادب فارسی کهن و نوین، اشعار مطلوبی بسرایید. اصل اساسی در شعر، آگاهی، اندیشه­ی پویا و پشتکار است. مطمئناً از تذکرات و توضیحات نگارنده نمی­رنجید و در آثار بعدی­تان گام­هایی رو به جلو برمی­دارید.

خواهر گرامی، در بررسی اشعار زیبای شما، چند نکته­ی مشترک وجود دارد که به اختصار به آن­ها می­پردازیم.

نخست قالب شعرهاست که باید به­طور جدی به آن توجه کنید. در شعر فارسی، جایگاه قافیه در بیت­ها و مصراع­ها، قالب­ها را از یک­دیگر جدا می­کند. البته توجه به موضوع و محتوا را نیز نباید در این خصوص از نظر دور داشت. به طور مثال در غزل و قصیده، قافیه در مصراع اول و مصراع­های زوج به­کار می­رود، ولی در مثنوی، هر دو مصراع در قافیه مشترکند. یعنی هر بیت قافیه­ی جداگانه­ای دارد.

در برخی شعرهای شما، همه­ی مصراع­ها، مقفا و مصرع هستند؛ «عشق و تلاطم» از این گونه­اند.

در «شب طوفانی»، منسجم نبودن جایگاه قافیه، بیشتر نمایان است. مثلاً در بیت نخست، تنهاییم و طوفانیم قافیه گرفته شده­اند که با اصول قافیه هماهنگ نیست؛ به بیان دیگر این واژه­ها را نمی­توانیم قافیه، بگیریم. ظاهراً شما حروف الحاقی «یم» را جزو حروف اصلی حساب کرده­اید و به اشتباه این دو واژه را قافیه گرفته­اید. حال آن که «طوفان و تنها» در حروف «رَوی» مختلف هستند و شرط قافیه شدن را ندارند، یعنی حروف پایانی اصلی آن­ها یک­سان نیست. بیت­های دوم و چهارم به همین منوال باید ویرایش شوند.

نکته­ی دوم، توجه به واژه­های انتخابی و ترکیب­سازی است که در نمونه­هایی مثل «خلوت سرد خزان» و «تشنه­ی مهربانی» قابل تحسین است. اما در مواردی مثل «می­روم خسته و افسرده و هجرانی­ام» یا «شهر آشوبی­ست  شهر هجرانیم» به نوعی گسست معنایی و عدم توازن در همنشینی واژه­ها وجود دارد؛ سعی کنید از این ترکیب­ها کمتر استفاده کنید. از نمونه­های موفقِ، ترکیب­سازیِ هنرمندانه در آثار شما، مصراع زیر از «درد ناله­ها» است که دلنشین است:

«دلم گرفتار ترانه­های بی­خطاست» از این نمونه­های خوب در «بگذارید» و «اشک گل» نیز دیده می-شود. بنابراین می­توانید با تلاش و دقت بیشتر شعرهای­تان را خیال­انگیز و تأثیرگذار کنید.

نکته­ی سوم، وزن عروضی و کارکرد آن در سروده­های شماست. به­نظر می­رسد شناخت شما از وزن، به اندازه­ی قافیه نیست و باید با قوانین و اصول و اختیارات وزن آشنا شوید؛ زیرا وقتی علاقه­مند به غزل و مثنوی و قصیده و سایر قالب­های شعر سنتی هستید، نمی­توانید، وزن را کم­اهمیت به حساب آورید. در جمع­بندی کلی سروده­های شما، به این نتیجه می­رسیم که آثار کلاسیک شعر فارسی را بیشتر از آثار معاصران مطالعه کرده­اید، به­طور مثال «بشکنم» با مطلع:

«باز آمدم علت هجران بشکنم        ز لطف دل ملت زندان بشکنم»

صرف نظر از وزن، ذهن نگارنده را به غزل زیبای مولانا می­کشاند؛ آن جا که سروده­ است:

«باز آمدم چون عید نو، تا قفل زندان بشکنم      وین چرخ مردم خوار را، چنگال و دندان بشکنم»

بنابراین، ضرورت شناخت دقیق وزن و قافیه از ملزومات کار شماست. بی­تردید با پشتکار و ذوق شعری که دارید، به تلاش و مطالعه­ی خود ادامه می­دهید و هیچ گاه از نقد آثارتان، اندوهگین نمی­شوید. به یاد داشته باشید همه­ی شاعران، درگام­های نخست، با اشکالاتی مانند آن چه در آثار شما بررسی شده، مواجه بوده­اند. مهم این است که شما می­خواهید شاعری توانا شوید. پس بکوشید و آثار تازه­تان را به «سرود فردا» هدیه دهید.

پیروز باشید

ناهیدسادات حیاتی – قزوین

خواهر محترم

شعر خواندنی­تان، گواه اندیشه­ی پویا و حس شاعرانه­ی­ شماست که در رگ و پی واژه­ها و مصراع­ها در جریان است. تکرار از نوع تأکید، شبکه­ی به­هم­پیوسته­ی مراعات نظیر - که بر محور عمودی و افقی شعر حاکم است - و فراوانی بسامد «آدم، شیطان، حوا و سیب»  در روایت شاعرانه­ی آفرینش، موفق عمل کرده است.

در انتظار آثارتان هستیم

میثم آقایی

برادر ارجمند

به شما تبریک می­گوییم که طبعی لطیف و بیانی شاعرانه دارید. صرف­نظر از این که ایرادهایی قابل حل در شعر شما وجود دارد. «بانوی ماه» نشان­گر این است که توانایی رشد و بهبود در آثار شما وجود دارد.

قالب این شعر مثنوی است. مصراع­ها، دو به دو با یک­دیگر هم­قافیه­اند که البته در بعضی موارد مانند بیت دوم، وجود قافیه نادیده گرفته شده است.

« از طرف ما به تو بادا سلام       هستی ما، جمله­ی بود و نبود»

نکاتی که در سطرهای پیش در مورد قافیه به اختصار یادآوری شده به­کار شما هم می­آید. قافیه در شعر سنتی، اجباری است اما وجود ردیف به اختیار شاعر است. برای درک بهتر قافیه، به بیت ششم توجه کنید.

«ساده بگویم که تو نیلوفری      از همه­ گل­های جهان برتری»

در بیت بعدی نیز، نورانی و چراغانی در جایگاه قافیه ظاهر شده­اند. در همین بیت، فعل «است» به عنوان ردیف به­کار رفته است. در بیت پایانی «نما» ردیف است، پس «عنایت» و «ظهورم» نمی­توانند قافیه باشند.

«حضرت معصومه عنایت نما       باخبر از وقت ظهورم نما»

توضیحات ذکر شده، در مورد بیت سوم نیز صدق می­کند.

بررسی وزن عروضی در بیت­ها، نشان می­دهد  که نسبت به این اصل مهم شعر، آگاهی کافی دارید و اگر مصراع هفتم ویرایش شود، از نظر وزن، این شعر بی­نقص خواهد شد.

کاربرد برخی واژه­ها مانند «وارثه» و «مظلومه» که با دستور زبان فارسی مغایر است، از سادگی دل­نشین این سروده کاسته است. با این حال زبان روان و واج­آرایی بیشتر واژه­ها قابل توجه است.

«باید آموخت» به شعر سپید می­ماند. سایه­هایی از موسیقی درونی، کلام را موزون کرده است. جان بخشی به اشیا و خیال­پردازی شاعرانه­ای که در برخی موارد به تجربه­ی تازه­ای از باورها پرداخته است، از نکات مثبت این اثر است. مانند:

و بیاموز ز شمع عیب­پوشی و مستوری کار دگران

دو اثر دیگر شما، نثرهایی هستند که باید در حوزه­ی داستان کوتاه بررسی شوند.

موفق باشید

احمد باقریان – جهرم

برادر ارجمند

در این شماره هم، شاهد چند سروده­ی زیبا از شما هستیم. «یاد یزدان» و «مناجات» هر دو از نظر درون­مایه، اوج و فرود و عاطفه در یک سطح قرار دارند.

وزن­ها اگر چه متنوع­اند اما تزلزلی در آن­ها دیده نمی­شود. به حق باید گفت که قافیه­ها به­ویژه در «مناجات» کم کاربرد و قابل توجه­اند. استواری و پختگی این شعر از امتیازات دیگر آن است.

غزل «در سایه­ی درخت بهشتی» را می­توان نوع تازه­ای از بیان و زبان شاعرانه­ی اشعار شما دانست. ابتکار عمل در ترکیب واژه­ها و تصاویر شاعرانه­ای چون «پای­کوبی فلک در عشق» و تکرار مطلع در مقطع و نیز حسن ختام زیبا، از دلایل این ادعاست. وزن در توازن با محتوا و زبان است و شرط ایجاز در آن رعایت شده است.

آخرین سروده­ی شما «یا حسین» تضمین موفقی از شعر آیت­الله «مکارم شیرازی» است. این گونه تضمین­های عارفانه در اشعار شما بی­سابقه نیست و انصافاً به­خوبی از عهده­ی آن برآمده­اید. باز هم وزن مناسب، قافیه­های موفق و یک­پارچگی بیت­ها، محاسن این تضمین را برجسته کرده است.

شاعر بمانید.