1. کولهباری از رازها رهآورد سفر است
حج، تداعی سیر الهی است. هدایتی است که آدمی ماسوی را ترک کرده، خدا را طلب میکند. باران رحمت تولی و تبری، جامهی تیرگیها را از اقامت انسانیت میشوید. بعد از مدتها انتظار، اینک روزگاری که.... دریچهای آبی به درک بیکرانهی حقیقت گشوده شده و ضیافت نور برپاست و این جاست که منافع دنیوی خاک بر سر میشوند و غبار عبور از دنیا برای رسیدن به حقیقت، فضای حادثه را عطرآگین میکند. این جاست که انسان از دلواپسیهای جانفرسای دنیا درمانده، به دنبال آوای دلنواز دعوت ابراهیمی، لبیک میگوید؛ خاک را رها کرده و مهمان افلاک میشود.
از لحظهای که بوی «جده» را از ابتدای راه احساس میکند، با نجوای فرشتگان همگام میشود و هر آن چه از تکبیر و تسبیح میداند جاری از زبانش زمزمه میشود.
اینک فاصله تا دلبستگیها زیاد نیست، تا مدینه، منزلگاه هزاران حادثه، سرزمین اشکها و لبخندها، سرزمین عبور تابوتهای غربت و تیرهای عداوت، سرزمین حضور رسول و فراقهای آتشین. آسمانی که روشنترین روزهایش را در تماشای بیکرانه به تماشا نشسته و شبهایش، عقدهدار تدفین شبانه و سوگوار رازهای سر به مهر است و اینک...
این جا میثاق دلهای رها شده از دلبستگیهاست، شکوه عبارت را در سرزمین نبوی تماشا کردن است؛ همان عبارتی که پیامبر اسلام(ص) آن را پایه و رکن دین فریاد کرد و دلهای رمیده و محزون را به این خانه (کعبه) معطوف ساخت.
2. سکوت و آرامش نگاه است به سوی گنبد سبز آرزو...
این جا سجدهگاه نیایش است. قدم به قدم در مسجد النبی، مکانی که در چشمانش هزاران خاطره از قدمهای رسول نقش بسته و در تمنای لب گشودن و سخن راندن به گوش دوران، سالیان سال است که ایستاده. لحظاتی چند خاطرات شیرمرد زمان، علی(ع) را چون حامی ستوده و ترنم ترنم، نشان از پر و بال جبرئیل و وحی دارد.
در گوشهگوشهی مسجد النبی، ستونها صبورانه و با غرور به تماشا نشستهاند. اسطوانه التوبه - یادگار توبههای نصوح و رحمانیت پروردگار - و اسطوانه الحنانه - که عمری تکیهگاه پیامبر و با شانههای پیامبر(ص) خو گرفته بود -، اینک در فراق پیامبر(ص) به امید سبزی فردا، لحظهشماری میکنند.
اسطوانه الحرس که از رد پای عشق و وفاداری و حمایت علی(ع) نشان گرفته است. اسطوانه القرعه را که پیامبر(ص) پیرامون مکانش فرمودند اگر مردم اهمیت این زمین را میدانستند برای نماز خواندن در این مکان میان خود قرعه میانداختند.
اسطوانه الوفود از خوان رحمت رسول(ص) رازها دارد؛ آنگاه که ساعتها سران قبایل قصد ملاقات ایشان میکردند و چه صمیمانه در کنارشان جای میگرفت و شنوای حرفهایشان میشد.
اسطوانه السریر که نظارهگر ایام اعتکاف رسولالله(ص) بود؛ لحظاتی ملکوتی که حتی خلوت قدسیان را به تماشا میکشاند. اسطوانه المهاجرین که محل ماوای یاران شفیقی بود که خانه و کاشانهی خود را رها کرده و در آرزوی همجواری با مولایشان پای این ستون به گفتوگو مینشستند.
السلام علیکم یا ائمه الهدی(ع)
بوی بهشت میدهد و به وسعت غریبانههاست. پشت حصار تنهاییاش، سرهای احساس، دخیل بستهاند و تمنای تماشای مظلومیتها را دارند. اشکها روان میشود و دلها چون کبوتران بیقرار، روانهی خاک خاموشش میشوند تا دانهچین راز نهفتهاش باشند. آری همان رازی که پشت پردهی خاک است و مقابلش حصار!
اللهم عجل لولیک الفرج
آرزو کنیم آمدنش را تا بیاید و آرام کند بغض گرفتهی بقیع را. نالهها از سر غربت این خاک، قلب شیعه را چنگ میزند اما گویی باید این جا به زینب(س) اقتدا کرد آنگاه که در شب تدفین فاطمه(س) آستین در دهان میگرفت تا صدای گریهاش را نامحرمان نشنوند. به یاد بغض گلوگیر حسن(ع) و هقهق پنهان حسین(ع).
بغضی که عمری تمنای مرثیهسرایی در کنار حصار بقیع را داشته، بیامان رها میشود و آتش آه سردی، سکوت حصار را در هم میشکند. و به خاطر بسپار غریبی و سکوت و تاریکی فضایش را که هر لحظه اندوه را در گوش زائران میسراید. این جا بقیع است خاکی به وسعت دار و ندار شیعه....
و اینک لبیک...
شجره، رازدار سنگینی و سبکباری قدمهای رسول است؛ آنگاه که موسیقی متانت قدمهایش گوش سنگفرشهای شجره، را نوازش میداد و شجره بوسهگاه قدمهای رسول بود و نغمههای آغازین دیدار را از این مکان زمزمه میکرد. کاش گوش جان باز کنیم و نجوای عاشقانهاش را حین احرام بشنویم... این جا برهنگی از زینت دنیاست و رهایی از تعلقات است و شستن غبارآلودگی از قامت انسانیت. پوشیدن لباسی به سپیدی جامهی آخرت برای محشور شدن در صحرای محشر و اینک برای ورود به این صحرا، جامهای ممارستی برای حس برابری و برادری.
شجرهای که قامت محرم درگاه حق را محرم ساخت؛ او را که لباسی از حریر رهایی به تن کرد و برای چشیدن نجوایی به شیرینی قرب الهی آماده شد و مکانی برای تکرار دیدار شد تا بارها و بارها از این مکان لبیکگوی ندای حق شود و دعوت الهی را این گونه پاسخ دهد.
کعبهی دلهای عاشق...
و گرداگرد کعبه، فریاد معنوی دلها، گویی سجدهگاه کبوتران سپید میگردد.
شکوه عبادت، لحظههایی که رازهای بندگی گشوده میشود و ضیافتی از نور برپا میشود و منافع دنیوی خاک بر سر میشوند و شوق عبور از دنیا برای رسیدن به حقیقت، فضای حادثه را عطرآگین میکند، توکل سد شیطان است؛ مباد که حسرت پرواز در این سفر، یار همیشگی ما شود. نغمهها از آوای انسان فرشتهخویی است که طواف عشق را در بیت المعمور آغاز میکند و همپای فرشتگان، لبیکگویان، دانا و شنوای حج میشود.
تا مدینه، سرزمین اشکها و لبخندها، سرزمین حضور رسول و فراقهای آتشین.
این جا بقیع است خاکی به وسعت دار و ندار شیعه....