نگاهی کوتاه به جایگاه حقوقی زنان


 سیدمحمدابراهیم حسنی

           قال الله تعالی«یا ایها الذین اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منها رجالا کثیرا و نساء»1

ترجمه: «اى مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید ...»

دختران و زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می­دهند. به­ حکم اسلام و براساس دیدگاه قرآن، آنان ذخیره­های انسانی مهم و ارزشمندی برای سازندگی و اعتلای معنوی و مادی جامعه محسوب می­شوند و شرکت ایشان در فعالیت­های اجتماعی در حوزه­های فرهنگ، اقتصاد و سیاست کشور از ضروریات جامعه و نیز از لوازم اساسی رشد جامعه محسوب می­شود. در این میان آن چه که موجب بالا رفتن میزان مشارکت زنان در جامعه می­شود احترام به حقوق و شئون ایشان است که بدون شناخت ویژگی­های روحی، اخلاقی، نیازها، توانایی­ها ظرافت­ها و جایگاه حقیقی ایشان در نظام هستی، امکان­پذیر نیست.

در این خصوص به خطاب­های عام و یک­سان خداوند به زن و مرد در قرآن می­توان اشاره نمود که با واژه­هایی چون:«یا ایها الانسان» و«یا ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا» و نیز با خطاب­ «مؤمنین و مؤمنات» در واقع جایگاه و تکالیف یک­سان زن و مرد را مورد  توجه قرارمی­دهد. به­عنوان مثال آیات 72 سوره­ی توبه و 35 سوره­ی احزاب به­عبارت دیگر از دیدگاه قرآن ارزش­ها و تکالیف هیچ گونه محدودیت و وابستگی به جنسیت فرد ندارد. چنان که خداوند می­فرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل

لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم»2 ترجمه: اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ‏و قبیله‏ قراردادیم تا یک­دیگر را بشناسید.» از دیدگاه قرآن ارزش­هایی چون تعلیم و تربیت، علم و جهل، تقوی یا فجور، صدق یا کذب و ... هیچ محدودیت و وابستگی به جنسیت فرد ندارد و بلکه همه­ی این­ها مربوط به جان و روح افراد است که در زن و مرد به ­طور یک­سان از ناحیه­ی خدا دمیده شده است .این­ها ملاک امتیاز نیست، بلکه گرامى‏ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست. بنابراین خداوند متعال، زن ومرد (انسان) را برترین مخلوق خویش در عالم و از یک ماده و عنصر قرارداد و به خود تبارک گفت و فرمود: «فتبارک الله احسن الخالقین»3و ذکور و اناث بودن آن را، یک تفاوت جنسی محض و لازمه­ی دوام و بقای نسل و تکامل جامعه قرار داد و ملاک برتری افراد را در تقوی و کسب شاخص­های اخلاقی و ... معرفی و اعلام فرمود. اتفاقا اسلام زن را موجودی ظریف، حساس، عاطفی وگل و ریحانه معرفی می­کند و سرپرستی و حفاظت از حریم و حدود و حقوق ایشان را بر مردان سپرده و رعایت حال ایشان را تکلیفی بر آن­ها قرار داده است. چنان که حضرت علی(ع) در وصیت به فرزندش امام حسن(ع) زن را گل هستی و مظهر عاطفه و محبت و عشق و صفا وکانون طراوت و شادابی و منشا گرایش و آرامش مرد براساس مودت و مهر الهی معرفی می­کند و او را نسبت به رعایت حال زنان چنین توصیه و تاکید می­فرماید: «و لا تملک المرأه أمرها ما جاوز نفسها المراه ریحانه و لیست بقهرمانه»4

یعنی: کاری که در توان زن نیست به او مسپار زیرا او چون گل ظریف است. چه تعبیر زیبا و لطیفی! زن گل هستی است. گل هم مظهر محبت و عشق و صفا وکانون طراوت و شادابی است. حضرت با یک جمله­ی کوتاه اما پرمعنی به چند ویژگی اساسی زن اشاره می­کند و زن با توجه به آن می­تواند به بسیاری از موقعیت­ها و مسئولیت­های خود در زندگی دست یابد. علاوه بر این، حضرت در راستای احیای حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و اجتماعی زن اقدامات و توجهات خاصی مبذول فرموده، مردان را به رعایت حقوق ایشان توصیه می­کند.که در این باره مراجعه به کتاب «زن در آینه­ی جلال و جمال» آیت الله «جوادی آملی» چاپ مرکز نشر اسراء و نیز کتاب «مقام و شخصیت زن در نهج البلاغه» استاد «عمید زنجانی» چاپ بنیاد نهج البلاغه را به خوانندگان محترم پیش­نهاد می­کنیم.

براین اساس خداوند متعال از زن به­عنوان امانت الهی که چون امانت­های دیگر خداوند ارزشمند و قابل احترام­اند یاد کرده و به مردان دستور می­دهد که باید آن چنان که شایسته­ی امانت خداست از آن­ها محافظت و نگه­داری کند و کارهای دشوار بر آن­ها تحمیل ننمایند: «انهن امانه الله عندکم فلا تضاروهن ولا تعضلوهن و داروهن علی کل حال»5      

  یعنی: زنان امانت خدا بر شما مردانند پس  به ایشان زیان نرسانید و برای­شان سخت نگیرید و در هر حال مدارای حال­شان را بکنید. با بیان این آیات و روایات روشن می­شود که آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و هیچ مزیتی در اصل آفرینش میان آن­ها وجود ندارد و هر کدام دارای موقعیت مستقلی در نظام طبیعت­اند و لاجرم باید بدانند که  براساس چنین جایگاه حساسی در عالم خلقت از مسئولیت­های خاصی نیز برخوردار هستند. از آن جمله باغبانی و مراقبت از گل وجود خویش تا هم به حکم عقل و شرع و برابر دستورات الهی با حجاب و پوشش خود از آن وجود ریحانی محافظت نماید و هم عواطف خود را به­عنوان محور تربیتی یک خانواده در قبال نقش مدخلی که برای ورود فرزند به جامعه دارد به­خوبی بهره­برداری و حراست نماید.     

البته علی رغم تصور برخی، خداوند منزلت را در کنار تکلیف قرار داده و اتفاقا زنان را به جهت جایگاه حساس و ظرافت شخصیتی بالاتری که به ایشان درخانه و جامعه بخشیده، تکالیف بیشتری داده است. بعضی به جهت تبیین جایگاه حقیقی و حقوقی زنان از وظایف ایشان درخانواده و جامعه به کلی چشم می­پوشند و در واقع از آن طرف بام می­افتند و به انگاره­های فمینیستی نزدیک می­شوند ....   

به طورکلی اسلام با دستورات و احکام سازنده­ی خود تدبیرات لازم را در این زمینه به خوبی اندیشیده و زن را در سایه­ی حجاب و سایر فضائلش به صحنه آورده تا معلم عاطفه، لطف، صفا و وفا باشد و فریب خواسته­های نفسانی و وساوس شیطانی و تبلیغات غرب را نخورد؛ تبلیغاتی که متاسفانه در جامعه­ی کنونی گسترش یافته و به دنبال آن است که با برداشتن حجاب، از زن کالائی بسازد و در منظر هوس­پرستان قراردهد. چنین زنی دیگر معلم و محور احساس و محبت و عاطفه نیست و دیگر آن هنر و فضیلت و جمال خدادادی و ریحانیت را از کف داده است.                                                                                                                             علاوه بر این، قرآن کریم، دیگر ملاک برتری و تقرب بنده را سعی و تلاش در راه رسیدن به خدا و تبعیت از او می­داند و می­فرماید:

«و لاتتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن و اسئل  الله من فضله ان الله کان بکل شی علیما»6

یعنی: آرزو و توقع بی­جا در فضیلت و مزیتی که خدا به [وسیله­ی] آن بعضی را بر بعضی برتری داده نکنید. هر که از مرد و زن از آن چه کسب کند، بهره­مند و هر چه خواهید از فضل خدا درخواست کنید نه از خلق تا به شما اعطا کند که خدا به همه چیز داناست.

براین اساس، از دیدگاه اسلام، اختلاف و تبعیضی میان زن و مرد، در راه رسیدن به کمال و نیز کسب ملاک­های برتری وجود ندارد و راه رشد و تعالی برای همگان به ­طور یک­سان باز است.

اسلام عزیز قرن­ها قبل از اعلامیه­ی حقوق بشر و ... به احیا و بلکه ایجاد حقوق زن آن هم در دل اعراب بادیه­نشین پرداخت. عرب عصر جاهلیت زنان زیبارو را وسیله­ی تلذذ خود  قرار می­داد و دختر را مایه­ی ننگ می­دانست و به محض تولد، زنده­به­گورش می­کرد. اسلام، در قدم اول، از حق حیات زن به­عنوان اولین و شایع­ترین حق اساسی­اش حمایت نموده، بلافاصله با نزول آیه­ی «لاتقتلوا اولادکم خشیه املاق»7 و نیز با خطاب تند «واذا المؤوده سئلت؛ بای ذنب قتلت»8و همچنین آیه­ی «ولاتقتلوا النفس اللتی حرم الله الا بالحق»8 از جان این قشر مظلوم دفاع کرد. عرب جاهلی زن پدر را به عقد خود در می­آورد و حتی ازدواج با محارم را جایز می­شمرد و ... اما اسلام عزیز، با این عمل شنیع، به شدت به مبارزه پرداخت و با نزول آیه­ی «ولا تنکحوا ما نکح آبائکم من النساء الا ما قد سلف انه کان فاحشه و مقتا و ساء سبیلا10کرامت خدادادی زن را به او برگرداند.» شهید «مطهری» پیرامون نقش نزول قرآن در احیاء حقوق زنان، چنین می­گوید: «قرآن کریم به اتفاق دوست و دشمن، احیاء­کننده­ی حقوق زنان است و مخالفان لااقل به این اندازه اعتراف دارند که قرآن در عصر نزولش، گام­های بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت ولی قرآن هرگز به نام احیای زن به­عنوان انسان و شریک مرد، درانسانیت و حقوق انسانی، زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نمی­سپرد. به عبارت دیگر قرآن، زن را همان گونه دید که در طبیعت هست. این دو کتاب بزرگ الهی، یکی تکوینی و دیگری تدوینی با یک­دیگر منطبق­اند.»11.

خداوند متعال، زن و مرد (انسان) را برترین مخلوق خود در عالم و از یک ماده و عنصر قرار داد و ذکور و اناث بودن آن را صرفا یک تفاوت جنسی برای  بقای نسل و تکامل جامعه و ملاک برتریش را در تقوی وکسب شاخص­های اخلاقی و تقرب به خدا قرار داد. از این که بگذریم، به یک­ سری حقوق مشترک و مسلم بین زن و مرد می­رسیم که تا قبل از اسلام، به فراموشی و انکار، سپرده شده بود. از فاحش­ترین آن­ها حق ارث ومهر المثل بود که به یمن حلول دین مقدس اسلام و نزول آیاتی که ذیلا به آن­ها اشاره می­شود، احیاء گشت. «للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء»12 «یاایها الذین آمنوا لایحل لکم ان ترثوا النساء کرها و لا تعضلوهن لتذهبوا ببعض ما آتیتموهن»13                                                                                                                                             

یعنی: بر شما حلال نیست که زنان را به اکراه و اجبار به میراث گیرید و بر آنان سخت­گیری و بی­توجهی کنید و  قسمتی از آن چه که مهرشان کرده­اید به جور از ایشان بازدارید.

شهیدمطهری(ره) در این باره می­گوید: «عرب جاهلیت، مخالف ارث بردن زن بود و تا پای مردی، ولو در طبقات بعدی در میان بود، به زن ارث نمی­داد لهذا وقتی که آیه­ی ارث نازل شد و تصریح کرد به این که «للرجال نصیب ...» باعث تعجب اعراب شد. اتفاقا در آن اوقات بود که زن و فرزند «حسان بن ثابت» - که از دنیا رفته بود - آن­ها از تصاحب ارثش محروم شده بودند و این آیه نازل شد.»14                                                                                                        و این اصل در نظام اسلامی ایران در متن منشور حکومتی (940 قانون اساسی ) قرارداده شده است. از دیگر حقوق حقه­ی زنان که تا قبل از اسلام مورد بی­توجهی و غفلت اقوام و ملل مختلف قرارگرفته بود، حق بیعت و پیمان و امکان حضور زنان، در مشارکت­های عمومی درکنارمردان بود. اسلام آن را احیاء کرد و به مرور زمان با ایجاد ظرفیت­ها و زمینه­های برتر در جامعه و پرورش و ایجاد خودباوری در زنان به آن دامنه و وسعت بخشید. در قدم اول، خداوند متعال حق پیمان (حلف الفضول) را بعد از فتح مکه توسط مسلمین درکنار مردان، به زنان بخشید و خطاب به پیامبراکرم(ص) فرمود: «یاایها النبی اذا جائک المومنات یبایعنک فبایعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحیم»15 یعنی: هان ای پیامبر ما، چون زنان مؤمنه نزد تو آیند که با تو بیعت کنند به این که دیگر شرک به خدا نورزند و سرقت و زنا نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و بر کسی بهتان و افترا نبندند و با تو در هیچ امر به معروفی مخالفت نکنند، با آن­ها به­سان مردان بیعت کن و بر آنان از خدا آمرزش و غفران بطلب که خداوند آمرزنده­ی مهربان است.

این بسترسازی­ها از صدر اسلام تاکنون زمینه را برای عملیاتی­تر کردن حضور هر چه بیشتر و بهتر زنان در عرصه­های مختلف اجتماعی و سیاسی، مخصوصا در نظام اسلامی ما بیش از هر زمانی فراهم ساخته است.  اکنون بحمدالله زنان درکنار مردان در تعیین سرنوشت کشور و آب و خاک و آبادانی خویش سهیم شده همگان از کرد و بلوچ و ترک و عرب، در مشارکت­های سیاسی و اجتماعی و رفراندوم­های عمومی جامعه حضور جدی یافتند. از دیگر حقوق مبرهن زنان که قبل از اسلام به فراموشی سپرده شده و در زمان حکومت­های ظلم در طول عالم گوشه­هایی از آن تداوم یافته و هنوز هم آثار مخربش به موازات تاریخ درگوشه کنارهای دنیا بر جای مانده حق فراگیری علم و دانش بود. پیامبراسلام با تبیین«طلب العلم فریضه علی کل مسلم ومسلمه»16آن را نه تنها به­عنوان یک حق بلکه یک تکلیف و فریضه برای زنان در کنار مردان احیاء و برقرار ساخت. و درست به یمن همان تعلیمات  فراگیر اسلام  بود که  نظام اسلامی ما بر این اصل صحه گذاشت و عرصه را برای جولان زنان در سنگرهای مختلف علمی وکاربردی فراهم ساخت و بدین وسیله نخبگان علمی فراوانی از زنان را در تئوری­های مختلف علمی وارد جامعه ساخت.

اسلام علاوه بر این حق مدیریت و اداره­ی جامعه را نیز در کنار مردان به زنان داده و اکتساب چنین جایگاهی را منوط به کسـب توانایی افراد، فارغ از جنسیت ایشان ساخته است. البته در این مسیر، از مقتضیات و ظرافت­ها و تناسبات زنان غافل نمانده است. بنابراین در خصوص تعیین حدود ولایی و وراثتی و قضائی زنان که اخیرا دست­مایه­ی جدل­آفرینان کم­خرد و مخاطبان ضعیف النفس شده، باید همین مقتضیات و حکمت نهفته در آن و نیز تدبیر الهی حاکم بر طبیعت و تقسیم کار و تعیین حدود و ظرفیت­های افراد را بررسی کرد و از پیش­داوری­ها و قضاوت­های جاهلانه در این خصوص، پرهیز کرد. برای این منظور اولین بار در طول تاریخ ادیان و جهان، جهاد را در کنار مردان به زنان بخشید و حضور آن­ها را در جنگ از جمله غزوه­ی بدر و ... عملی ساخت. براین اساس، مشارکت زنان در امور سیاسی جامعه و نهضت­های تاریخی اسـلام، مخصوصا در چند دهه­ی اخیر به­سان نهضت تنباکو و نهضت توابین و نهضت ملی نفت، از خاستگاه آن به خوبی رقم خورد. در زمان معاصر، مخصوصا در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و نیز در طول جنگ تحمیلی هشت ساله، نقش و
حضور مؤثر آن­ها بیش از هر زمانی به چشم می­خورد و درست بر همین مبناست که طبق تصریح متون دینی اسلام کامل یعنی تشیع، زنان در انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) از جایگاه خاص و نقش به­سزایی برخوردارنـد. (انشاءالله)

از دیگر حقوق احیاء­شده­ی زنان که در صدر اسلام و به تبع آن درگوشه وکنار بلاد اسلامی نیز به غفلت سپرده شده بود، حق ازدواج و انتخاب همسر بود که اسلام آن را تحت عنوان حق تکامـلی بشر و سنت حسنه، تقدس بخشیده، برای افراد از جمله زنان ایجاد نمود. بدین وسیله با تعیین حقوق و حدود و جایگاه شایسته برای زنان در حریم مقدس خانواده و تبیین و تفضیل جایگاه مادری و تربیت فرزند براساس تناسب روح و طبع و احساسات پاک و مادرانه­ - نه به عنوان یک تکلیف تحمیلی بلکه حقی خدادادی - به آن­ها عزت و حرمت بخشید. این همان چیزی است که اخیرا برخی دگرانــــدیشان و روشن­فکران غرب­زده، با شیوه­های مختلف و با ژست حق­به­جانبی و شعار طرف­داری از حقوق زنان، به ­دنبال القاء شک و شبهه در آن با طرح فمینیسم و ... هستند و برای ریشه­کنی امر مقدس ازدواج و ایجاد سستی در رکن رکین خانواده برآمده­اند. بنابراین خداوند متعال از این امر به­عنوان یک آیت زیبا تعبیر می­فرماید و زن و مرد را مکمل هم برای تسکین خانواده و تزویج و تداوم و تربیت نسل قرار داده و می­فرماید: «ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون»17ترجمه: و از نشانه­های قدرت الهی این است کــه برای شما از جنس خودتان، جفتی بیافرید تا در برابر او آرامش یابید و با هم انس گیرید و میان شما رافت و مهربانی برقرار فرمود همانا در این امر برای مردم با خرد، علم و حکمت حق آشکار است. شهید مطهری(ره) همچنین در این باره میگوید: «به هر حال، تفاوت­های زن و مرد، تناسب است نه نقص و کمال. قانون خلقت خواسته است با این تفاوت­ها، تناسب بیشتری میان زن و مرد که قطعا برای زندگــی مشترک ساخته شده­اند و مجرد زیستن انحراف از قانون خلقت است، به وجود بیاورد.» 18علاوه بر این خداوند بر مردان در قبال زنان، تکلیف ایجاد کرد و با قرار دادن حق مِهر و حراست از حریم آن­ها، به زنان کرامت بخشید و مردان را حاکم بر زنان ندانست چنان که فرمود: «الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانــــتات حافظات للغیب بماحفظ الله..»19 یعنی: مردان  بر زنان قائم و متکمل از وجود ایشانند و در قبال زنان تکلیف نگهبانی دارند به واسطه­ی آن شایستگی که خدا بر بعضی مقرر داشته و نیز از آن جهت که مردان از مال خود باید به زنان، نفقه بدهند. پس زنان هم  باید در قبال چنین تقسیم مسئولیت و تکلیف بر مردان شایسته و مطیع و حافظ حقوق شوهران در غیبت­شان باشند و .... و نیز در خصوص پرداخت مهریه فرموده است: «وآتوا النساء صدقاتهن نهله ...» 20  یعنی: مهریه­ی زنان را یک­جا بدهید نه ذره­ذره که در مقابل­شان و جایگاه حقوقی آن­ها در خانواده سزاوار نیست. و نیز فرمود: «و علی المولود له رزقهن بالمعروف»21 یعنی: مخارج زنان را بی­دغدغه و منت بپردازید..

متاسفانه شبهه­افکنان بی­خرد اخیرا به منظور ایجاد انحراف در طرح مباحث منقول و معقول دین برای به بی­راهه کشاندن افکار مخاطبین، خودسرانه به سراغ ظاهر آیات  قرآن رفته، با تفسیر به رای خود، مفهوم والای آن را وارونه و حتی در ضدیت با زن جلوه می­دهند که آیه­ی مذکور یکی از همان آیات مورد بحث است. آن­ها نمی­دانند که خداوند قیم بودن مرد را نه تنها به معنی حاکم بودن او بر زن نمی­داند، بلکه بر او در قبال زنان ایجاد تکلیف می­کند و در واقع به آن­ها کرامت می­بخشد و درست بر همین مبنا یعنی احقاق حقوق زنان است که سوره­ای بزرگ از قرآنش را به آن­ها اختصاص می­دهد و نیز در آیات مختلفی از جمله سوره­ی توبه آیه­ی72، احزاب آیه­ی 35، فتح آیات 5 و 6، حدید، آیات 12و13، یس آیه­ی 56 و ... به تبیین حقوق ایشان می­پردازد.
بنابراین اگر اروپا در اوایل قرن بیست به فکر حقوق زن افتاد، اسلام چهارده قرن پیش بر حقوق و جایگاه زنان صحه گذاشت.

و بالاخره در مقام نتیجه­گیری به مطلبی کلی از قول شهید مطهری، در این بیان می­پردازیم: «اسلام بزرگ­ترین خدمت­ها را نسبت به جنس زن انجام داد. خدمت اسلام به زن تنها در ناحیه­ی سلب اختیارداری مطلق پدران نبود. به طورکلی به اوحریت داد، شخصیت داد، استقلال فکر و نظر داد، حقوق طبیعی او را به رسمیت شناخت، گامی که اسلام در طریق حقوق زن برداشت، با آن چه در مغرب­زمین می­گذرد و دیگران از آن­ها تقلید می­کنند، دو تفاوت اساسی دارد؛ اول از ناحیه­ی روان­شناسی زن و مرد، اسلام در این زمینه اعجاز کرده است. تفاوت دوم در این است که اسلام در عین آن که زنان را به حقوق انسانی­شان آشنا کرد، هرگز آنان را به تمرد و عصیان نسبت به مرد وانداشت.»22   

منابع ومآخذ:

1.                        نساء، آیه­ی1

2.                        حجرات،  آیه­ی 13     

3.                        مؤمنون، آیه­ی 14

4.                        نامه­ی 31

5.                        نهج البلاغه

6.                        نساء، آیه­ی 32               

7.                        اسراء، آیه­ی 31

8.                        تکویر، آیه­ی 8و9

9.                        انعام، آیه­ی 151

10.                   نساء، آیه­ی22

11.                   برگرفته از مقدمه­ی کتاب نظام حقوقی زن در اسلام اثر شهید مهطری

12.                   نساء، آیه­ی 7

13.                   نساء، آیه­ی 19

14.                   نظام حقوقی زن در اسلام؛ ص221

15.                    ممتحنه، آیه­ی22

16.                    الحیاه حکیمی، ج1، ص70

17.                   روم، آیه­ی 21

18.                   نظام حقوقی، ص161

19.                    نساء، آیه­ی 34

20.                    نساء، آیه­ی 4

21.                    بقره، آیه­ی 233

22.                   نظام حقوقی .....ص 75 و 76