پرسمان عاشورایى


چرا اباعبدالله الحسین(‏ع) همانند پدر یا برادر بزرگوار خویش در مقابل طاغوت زمان سکوت نکرد؟

 1. طاغوت زمان او، انسانى متجاهر به فسق، آلوده، شراب­خوار و زناکار بود، در حالى که در زمان حضرت على‏(ع) و یا امام حسن مجتبى(‏ع)، چنین وضعى وجود نداشت. کردارهاى ناپسند یزید به­عنوان زمام‏دار حکومت اسلامى پى‏آمد ناگوارى براى جامعه‏ى اسلامى داشت. در این صورت، چنین رفتارى کم‏کم مشروعیت مى‏یافت و همه‏ى ارزش‏هاى اسلامى زیر سؤال مى‏رفت و مسلمانان نیز آلوده مى‏شدند.

 2. حکومت اسلامى در زمان دو امام اول، نو بنیاد بود و هر گونه کشمکشى بر سر قدرت، به تشویش اذهان عمومى مى‏انجامید و با مخالفت مردم روبه­رو مى‏شد. بنابراین، مردم از باور خود به ائمه‏ى اطهار(ع) روى­گردان مى‏شدند.

 3. همچنین کشمکش‏هاى درونى مسلمانان بر سر زمام‏دارى، بهانه‏ى خوبى براى دشمنان خارجى مانند یهودیان بود تا آشکارا به تضعیف مسلمانان بپردازند و اساس اسلام را با خطرى جدى روبه­رو سازند.

 بارى، اوضاع زمان امام حسین(‏ع) با زمان خلفا و معاویه تفاوت داشت؛ زیرا حکومت اسلامى استقرار یافته بود، ولى انسانى فاسق بر جامعه حکم مى‏راند. بنابراین امام واجب مى‏دانست که با این بدعت خطرناک رویارو شود. ایشان در پاسخ به پیشنهاد بیعت با یزید مى‏فرماید:

 عَلَى الإسلامِ السَّلامُ إذَا بُلِیَتِ الأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثل یَزید؛ حال که فرمان­روایى مسلمانان به یزید فاسق واگذار شده است، باید فاتحه‏ى اسلام را بخوانیم.1

دعوت مردم کوفه تا چه اندازه در انگیزه‏ى قیام امام حسین(‏ع) اثر داشت؟

 امر به معروف و نهى از منکر از عوامل اصلى شکل‏گیرى قیام امام حسین(‏ع) بود. امام از آغاز، نهضت خود را از هر گونه انگیزه‏ى غیرخدایى و اتهام‏هایى که درباره‏ى خروج ایشان از مدینه بر سر زبان‏ها بود، پاک ساخت. ایشان با ندایى رسا فرمود هدفش از این حرکت، احیاى سنت‏هاى فراموش شده‏ى نبوى و پاس­داشت امر به معروف و نهى از منکر در جامعه است. بنابراین، حتى اگر کوفیان براى حضرت نامه نمى‏نوشتند، ایشان دست به این قیام مى‏زد. البته در این صورت، ممکن بود مکان درگیرى با نیروهاى مخالف تغییر کند، ولى در مسیر و هدف مبارزه تغییرى ایجاد نمى‏شد. در این میان، مردم کوفه در روند آزمون الهى قرار گرفتند ولى سربلند بیرون نیامدند. جنبه‏هاى گوناگون این قیام بسیار فراتر از جغرافیاى زمانى و مکانى کوفه بود. دعوت مردم کوفه در این جریان، نقشى فرعى داشت. امام حسین(‏ع) بدون اطمینان و تکیه به این دعوت، قیام خود را آغاز کرد و از آن تنها به­عنوان مسئله‏اى عمومى براى مخالفت با حکومت سراسر فسق و فجور وقت، بهره گرفت.

چرا حضرت امام حسین‏(ع) قیام خود را در زمان معاویه آغاز نکرد؟

الف) امام حسین(‏ع) در پى فرصتى بود تا افکار عمومى، با ایشان همراه شود. صلح امام حسن‏(ع) خود، زمینه‏ساز این مسئله بود. ایشان نیز از این آرامش بهره برد تا جامعه را براى انقلاب آماده سازد. ایشان با اعتراض به حکومت وقت(معاویه) و نوشتن نامه‏هایى به بزرگان و سران شهرهاى دیگر و تجمع در منا، براى گوشزد کردن وضع نابه­سامان دستگاه حکومتى، بستر را براى آغاز انقلاب خود فراهم مى‏کرد.

 ب) سیاست معاویه با یزید بسیار تفاوت داشت و دلیل آن نیز فسق و فجور یزید بود. همین مسئله سبب شده بود امام حسین(‏ع) در زمان یزید، نسبت به کیان اسلام، خطر جدى‏ترى احساس کند. افزون بر آن، معاویه فرد بانفوذى بود و از نظر اجتماعى و سیاسى به دلیل قدرت، جوسازى و عوام­فریبى در میان عوام و خواص، جایگاه ویژه‏اى داشت. این مسئله، باورهاى عمومى را براى دفاع از معاویه در برابر هر گونه حرکتى قوام بخشیده بود.

 چه کسانى با قیام امام حسین‏(ع) مخالفت کردند و پیشنهاد انصراف از قیام یا بیعت با یزید به ایشان دادند؟

 در آغاز حرکت امام حسین(‏ع)، بسیارى از افراد با ایشان مخالفت کردند و به گفته‏ى خود، آن حضرت را نصیحت مى‏کردند که خون خویش را در این راه هدر ندهد. این پیشنهادها از همه سو صورت مى‏گرفت؛ از نزدیکان حضرت، مانند «عبداللّه بن جعفر»، «ام سلمه»، «محمد بن حنیفه» و «عبدالله بن عباس» گرفته تا مردم کوى و برزن. البته آنان با آگاهى از نیت امام حسین(‏ع)، ایشان را از روى دل­سوزى، علاقه‏مندى به اسلام یا ترس، از این کار باز مى‏داشتند. آنان از عمق واقعیت نهضت امام حسین(‏ع) آگاه نبودند. و اگر امام حسین‏(ع) به پیشنهاد آنان جامه‏ى عمل مى‏پوشاند، کار به سود دشمنان واقعى اسلام پایان مى‏یافت. برخى از دوست‏داران امام حسین(‏ع) مانند: «فرزدق»، «طرماح بن عدى» و اشخاصى مانند: «عبدالله بن عمر» و «عبداللّه بن زبیر» که با حکومت یزید مخالف بودند، ایشان را از بر پا داشتن قیام بر ضد یزید بر حذر مى‏داشتند. با این حال، امام حسین(‏ع) با تکیه بر جایگاه امامت خویش به سخن هیچ یک از آنان توجه نکرد.

 چرا امام حسین‏(ع) در آغاز حرکت، مکه را به­عنوان مقصد اصلى خود برگزید؟ با این حال، به چه دلیل تغییر مسیر داد؟

 الف) مکه، پایتخت مسلمانان بود و امام حسین(‏ع) با حضور در آن شهر مى‏توانست با جهان اسلام در ارتباط باشد و نداى حقّانیت خود را به گوش همه‏ى مسلمانان برساند.

 ب) به گفته‏ى شهید مطهرى‏ در کتاب حماسه‏ى حسینى، امام حسین(‏ع) با حضور در مکه به­عنوان پناه‏گاه، پناهندگى و امنیت نداشتن خود را اعلام کرد؛ زیرا هر کس به مکه پناه مى‏آورد، بى‏دفاع بودن خود را در حرم امن الهى اعلام مى‏داشت تا از چنگ دشمنان در امان بماند. با این حال امام حسین(‏ع) در هنگام طواف دریافت که مأموران حکومتى در زیر لباس احرام خویش، شمشیر بسته‏اند و قصد جان ایشان را دارند. آن حضرت نیز براى حفظ حرمت خانه‏ى خدا و پیش‏گیرى از خون­ریزى، حج خود را به عمره تبدیل کرد و به سوى کوفه به راه افتاد. البته ایشان، به بى‏راهه نرفت و فرارى نگردید تا مبادا دشمنان بر قیام ایشان برچسب ترس بزنند. به همین دلیل، امام حسین‏(ع) مسیر خود را تغییر داد.

 چرا امام حسین‏(ع) پس از رسیدن به لشکر «عمر سعد»، پیشنهاد بازگشت را مطرح مى‏کند؟ آیا انگیزه‏ى ایشان از بازگشت، مصالحه و سازش بود؟

 امام حسین(‏ع) در کربلا چند بار، بازگشت به وطن و ترک مخاصمه را پیشنهاد مى‏کند، مانند: زمان رویارویى با لشکر «حرّ»، در گفت‏وگو با عمر سعد و در روز عاشورا در برابر لشکریان دشمن. هدف ایشان از این پیشنهاد موارد زیر بود:

 الف) تمام کردن حجت بر لشکر دشمن و نشان دادن این که وى قصد جنگ و خون‏ریزى ندارد. هدف ایشان این بود که نشان دهد هیچ گاه آغازگر جنگ نیست.

 ب) به کار بستن تاکتیک نظامى براى پیش‏گیرى از تبلیغات مسموم امویان. آنان مى‏خواستند قیام حضرت را مخدوش سازند و به او نسبت شورشى دهند. در واقع، راه­کار امام، حرکتى ارشادى و در راستاى رسوایى یزیدیان بود. ایشان با این کار به همگان فهماند که او هیچ گونه امنیتى ندارد؛ زیرا پیشنهاد مصالحه‏ى ایشان را رد کردند و حتى اجازه­ی برگشت هم به ایشان ندادند و تنها یک راه باقى گذاشتند و آن کشتن ایشان بود.

 آیا کسى از لشکر امام حسین(‏ع) به دشمن پیوست؟

 در هیچ منبع تاریخى چنین مطلبى نیامده است. البته آن هنگام که خبر شهادت مسلم(‏ع) به حضرت رسید، شمارى از یاران حضرت جدا شدند، ولى کسى به لشکر مقابل نپیوست. آنان خود را از مهلکه‏ى نبرد نحات دادند و گریختند. شهید مطهرى مى‏گوید:

 کسى از اصحاب و یاران امام حسین(‏ع) با توجه به گرفتارى که داشتند، به لشکر دشمن ملحق نشدند.2

کسانى که روز عاشورا در برابر دشمن صف‏آرایى کردند، همگى شهید شدند. البته شخصى به نام «هرثمه بن سلیم» در روز عاشورا از لشکر امام جدا شد و از منطقه گریخت. او نخستین کسى بود که هنگام بازگشت على‏(ع) از جنگ صفین، خبر شهادت امام حسین‏(ع) و یارانش را در سرزمین کربلا از حضرت على(‏ع) شنید. او همچنین آخرین کسى بود که به بهانه‏ى عائله‏مندى و... از جمع یاران امام حسین(‏ع) جدا شد.3

چرا امام حسین(‏ع)، با علم به عدم پیروزى نظامى و ضرورت انجام قیام با بهره‏گیرى از اعجاز، حکومت یزید را سرنگون نکرد؟

 در پاسخ باید گفت:

 الف) پیامبر یا امام در همه‏ى کارها مانند دیگران عمل مى‏کند و مسائل را از مجراى طبیعى آن مى‏گشاید و تنها براى اثبات نبوت و یا امامت خود از معجزه بهره مى‏گیرد. این در حالى است که در واقعه‏ى عاشورا، هیچ کس منکر امامت حضرت نشد و همگى به امامت و جایگاه والاى ایشان اقرار داشتند. حتى حضرت در روز عاشورا در آخرین لحظه‏ها براى چندمین بار خود را معرفى و مقام منیع خود را براى همه بازگو مى‏کند. پس به معجزه نیازى نبود.

 ب) اگر حضرت مى‏خواست این کار را با معجزه به انجام برساند، حجت بر کسى تمام نمى‏شد و کار نقص پیدا مى‏کرد؛ زیرا ایشان مى‏خواست با شهادت خود و یاران باوفاى‏شان، از ستم یزیدیان پرده بردارد و درس شهادت و آزادگى و ایستادگى در برابر ستم را به همگان، به­ویژه امت‏هاى آینده بیاموزد. چنین کارى با معجزه عملى نبود و نهضت عاشورا را با ایستایى روبه­رو مى‏ساخت.

 آیا مبارزه‏ى امام حسین‏(ع) با حکومت یزید تا پاى جان واجب بود و این مسئله با شرایط امر به معروف منافات ندارد؟

 یکى از شرایط امر به معروف و نهى از منکر، نداشتن زیان مالى یا جانى و خطرى براى شخص امر به معروف کننده است و اگر براى او زیانى داشته، یا حتى احتمال ضررى باشد، امر به معروف از عهده‏ى او ساقط است. این سخن در جایى است که اصل دین در خطر سقوط قرار نگرفته و اجراى آن منکر از محدوده‏ى فرد و یا یک اجتماع کوچک فراتر نرفته باشد، ولى اگر اصل آن با خطر رو به رو شود، دفاع از آن حتى بر زنان واجب مى‏شود.

 چرا امام حسین‏(ع)، اهل ‏بیت و زنان و فرزندان خود را به کربلا آورد؟

 بى شک، امام حسین(‏ع) از شهادت خود و یارانش و اسارت اهل بیتش آگاه بوده با این حال، آنان را با خود به کربلا برد تا:

 الف) نقش اطلاع‏رسانى را به­عهده بگیرند و پیام حقّانیت کربلا را به مردم برسانند. اگر چنین نمى‏کرد، خبر این فاجعه به گوش کسى نمى‏رسید. شهر به شهر گرداندن اسیران، به جاى آن که به خوارى اهل ‏بیت‏(ع) بیانجامد، پیام عاشورا را به­آسانى به مردم رساند. مردم با دیدن وضع اسفناک اسیران و شنیدن خطبه‏هاى آتشین حضرت زینب(‏ع) و امام سجاد(ع) از عمق فاجعه‏ها آگاه شدند. اگر مردم از آن آگاه نمى‏شدند، در برابر تبلیغات مسموم دشمن، اصل روی­داد منحرف مى‏گردید و جنایت‏هاى امویان پنهان مى‏ماند.

 ب) شهادت بعضى از کودکان در کربلا و اسارت اهل‏ بیت امام حسین(‏ع)، چهره‏ى ستم‏گر و پلید دشمنان اهل‏بیت‏(ع) را بیش از پیش آشکار ساخت؛ در واقع شهادت کودکان، خود سند گویایى بر مظلومیت و حقانیت امام و بى‏شرمى و ظلم دشمن بود.

 چرا یاران امام حسین‏(ع) برترین یاران هستند؟

 حضرت امام حسین‏(ع) در خطبه‏اى در کربلا چنین فرمود:

من یارانى باوفاتر از یاران خود نمى‏شناسم و خاندانى نیکوتر و مهربان‏تر از خاندان خود سراغ ندارم پس خدا شما را به­دلیل[یارى نمودن] من پاداش نیکو دهد. بدانید که من [فردا را] روز آخر زندگى‏مان به خاطر اینان (دشمن) مى‏دانم و به شما اجازه مى‏دهم که همگى آزادانه بازگردید و از من بر گردن شما چیزى نیست. این تاریکى شب که شما را در بر گرفته، مرکب خود کنید (از تاریکى شب استفاده نمایید).4

 در پاسخ باید گفت: زیرا حجت بر همه‏ى آنان تمام بود و آنان مى‏دانستند که فردا کشته خواهند شد، با این حال، رهبر خویش را رها نکردند و تا آخرین لحظه بر پیمان خود باقى ماندند. شهید مطهرى‏ در این باره مى‏گوید: «وضع اصحاب ابا عبداللّه(‏ع) طورى بود که بر همه‏ى اصحاب و شهداى پیشین، سبقت گرفتند؛ چون اصحاب ابا عبداللّه‏(ع) هم از طرف دوست آزاد بودند و هم از طرف دشمن. اما از طرف دوست به علت این که اباعبداللّه‏(ع) فرمود: "آن­ها به غیر از من کارى ندارند و شما مى‏توانید از تاریکى شب استفاده کنید و بروید..." و از طرف دشمن هم در تنگنا نبودند... پس اصحاب امام حسین(‏ع) بر بدریّون پیغمبر(ص) و صفّیون على‏(ع) ترجیح داشتند».5

 

 آیا امام حسین‏(ع) تنها براى این که گناهان امت‏هاى بعدى بخشیده شود به شهادت رسید؟

 بعضى افراد با دیدن احادیثى که ثمره‏ى سوگوارى‏ها را بخشش گناهان و رسیدن به شفاعت امام حسین‏(ع) مى‏دانند، به این اندیشه‏ى اشتباه گرفتار شده‏اند که هر کس در رثاى اهل‏ بیت(ع) و امام حسین(‏ع) بگرید، گناهانش بدون حساب و کتاب بخشیده مى‏شود. حتى گاهى سوگوارى و گریه‏ى آنان با بعضى واجبات اسلامى نیز منافات پیدا مى‏کند. این گونه افراد ناخواسته به نهضت خونین حضرت خدشه وارد مى‏کنند و سبب تحریف آن مى‏شوند و آب به آسیاب دشمنان امام حسین(‏ع) مى‏ریزند. شهید مطهرى در این زمینه مى‏گوید:

 «بدون شک این یک تفکر مسیحى است که در میان ما رایج شده است. این فکر است که امام حسین‏(ع) را به کلى مسخ مى‏کند و او را به صورت سنگر گناه­کاران!! در مى‏آورد. قیام او را کفاره‏ى عمل بد دیگران قرار مى‏دهد. امام حسین(‏ع) کشته شد که گناه­کاران از عذاب الهى بیمه شوند؟! جواب‏گوى معصیت معصیت­کاران باشد؟!»6

 

 چند تن از بنی‌هاشم در کربلا شهید شدند؟

 شمار شهیدان بنی هاشم در کربلا، هفده تن بود که در حدیثى از امام سجاد(ع) نیز آمده است. اسامی آنان عبارت است از:

 الف. فرزندان امام حسین‏(ع)، حضرت على اکبر و على اصغر(ع).

 ب. حضرت قاسم، عبداللّه و ابوبکر فرزندان امام حسن مجتبى‏(ع).

 ج. حضرت عباس، عبداللّه، جعفر، عثمان، و محمد(ع) پسران ام‏البنین(‏ع) و برادران امام حسین‏(ع).

 د. عون و محمد(ع) فرزندان حضرت زینب(‏س).

 ه’ . عبداللّه بن مسلم، محمد بن مسلم، جعفر بن عقیل، عبدالرحمان بن عقیل و محمد بن ابى سعید بن عقیل‏علیهم‏السلام (فرزندان مسلم و عقیل).7

انگیزه‏ى امام حسین‏(ع) از برداشتن بیعت خویش از سپاه چه بود؟

 هدف حضرت این بود که تنها کسانى که با انگیزه‏هاى صددرصد الهى به آن جا گرد آمده‏اند، باقى بمانند و هر کس تردید دارد، آن جا را ترک گوید؛ زیرا مى‏خواست سطح معنوى قیام خود را بیش از پیش ارتقا بخشد. در این صورت:

 الف. نام این قیام هماره به­عنوان قیام الهى در تاریخ ثبت شد و شایبه‏ى هر گونه آشوب‏طلبى از آن زدوده گردید.

 ب. با آزموده شدن اخلاص و یقین یاران امام حسین‏(ع) دفاع از حق و حقیقت، بر هماهنگى و یک­رنگى لشکر امام حسین‏(ع) افزوده شد و آنان به وحدت بیشترى دست یافتند.

 چه کسانى از همراهان امام حسین(‏ع) پس از واقعه‏ى عاشورا زنده ماندند؟

 از روایت‏هاى تاریخى به دست مى‏آید که تن از یاران امام حسین(‏ع) زنده ماندند که عبارت بودند از:

 1. عقبه بن سلمان: غلام حضرت رباب که عمر سعد او را آزاد کرد.

 2. مرقع بن قمامه: قبیله‏ى او از عمر سعد امان گرفتند. عبیدالله بن زیاد نیز او را به بحرین تبعید کرد.

 3. مسلم بن ریاح: پس از شهادت امام حسین(‏ع) از کربلا گریخت.

 4. حسن بن حسن‏(ع) معروف به حسن مثنى: او مجروح شده بود و به دلیل خویشاوندى با عمر سعد، او را نکشتند.

 5 . عمر بن حسن‏(ع).

 6. قاسم بن عبدالله.

 7. محمد بن عقیل.

 8 . زید بن حسن‏(ع).8

عمر سعد به­عنوان فرمانده‏ى لشکر ابن زیاد، پس از شهادت امام حسین(‏ع) به چه جنایت‏هایى دست یازید؟

 او پس از شهادت امام حسین‏(ع) به فجایعى دست زد که کمتر از مبارزه با آن حضرت نبود، مانند: آب ندادن به زنان و کودکان، برهنه کردن بدن امام حسین(‏ع) به طمع لباس، در آوردن زیور زنان، آویختن سر شهیدان به گردن اسبان، دشنام به اهل ‏بیت‏(ع)، اسب تاختن بر بدن شهیدان، ضرب و جرح اسیران، سوار کردن اسیران بر شترهاى بى‏جهاز، به زنجیر بستن امام سجاد(ع)، روبه‏رو کردن اسیران با سرهاى بریده براى آزار آنان، جسارت به سر امام حسین‏(ع)، کشتن برخى از زنان در کربلا مانند «امّ‏وهب»9 گذراندن اسیران از کنار گودال قتلگاه براى آزار روحى آنان، آتش زدن خیمه‏گاه، غذا ندادن به اسیران.10

 

 تأثیر تبلیغى اهل‏ بیت امام حسین‏(ع) در مدت اسارت‏شان چگونه بود؟

 حکومت بنى‏امیه مى‏کوشید با به اسارت در آوردن و گردانیدن اسیران در شهرهاى گوناگون، قیام کربلا را مخدوش سازد و اهل‏ بیت امام حسین‏(ع) را به گونه‏اى خوار کند. با این حال، بر خلاف انتظار آنان، اسارت اهل‏ بیت‏(ع)، قیام کربلا را تکمیل کرد و بر رشد و تعالى آن افزود؛ زیرا دشمنان ناخواسته، پیام کربلا را به وسیله‏ى اسیران به گوش همه‏ى مسلمانان رساندند. این کار، حکومت بنى امیه را رسوا کرد و مردم را از جنایت‏هاى آنان، آگاه ساخت. همین مسئله، زمینه­ساز قیام‏هایى شد که پس از عاشورا رخ داد. خطبه‏هاى حضرت سجاد(ع) و حضرت زینب‏(س) در کوفه و شام نیز از فرازهاى روند پیام‏رسانى اهل ‏بیت‏(ع) به مردم بود.

 نقش زنان در قیام کربلا چگونه بود؟

 زنان نیز در قیام کربلا سهم به­سزایى داشتند و با همیارى‏هاى عاطفى و روحى خود، دوشادوش مردان در افزایش سطح معنوى قیام همت گماردند. امام حسین(‏ع) در بسیارى از موارد از دل­دارى‏هاى حضرت زینب(‏ع) و احساس همدردى ایشان، بهره مى‏جست. نمونه‏ى این گفته در صحنه‏ى شهادت على اکبر و على اصغر(ع) دیده مى‏شود. در جاى­جاى تاریخ عاشورا آمده است زینب‏(ع) براى دل­دارى دادن امام حسین‏(ع) پس از شهادت هر شهیدى، به کمک ایشان مى‏شتافت، ولى هنگام شهادت فرزندان خود از خیمه بیرون نیامد تا مبادا حسین‏(ع) شرمنده‏ى او شود. همچنین دو تن از زنان، در جریان زد و خوردهاى کربلا به شهادت رسیدند ام وهب و «جناده بن حارث» براى دفاع از امام حسین(‏ع) به میدان رفتند و کشته شدند. افزون بر آن وظیفه‏ى پیام‏رسانى قیام نیز بر عهده‏ى امام سجاد(ع) و زنانى چون حضرت زینب حضرت سکینه، حضرت ام‏کلثوم و حضرت رباب‏(ع) بود که با خطبه‏ها و فریادهاى خویش، این وظیفه را بر دوش گرفتند.

 پس از قیام عاشورا چه قیام‏هاى دیگرى براى مبارزه با فساد حکوت‏هاى ستم‏کار رخ داد؟

 پس از شهادت آن حضرت، چهار قیام بزرگ رخ داد که عبارتند از:

الف. قیام حَرّه: مردم مدینه پس از بازگشت اسیران اهل ‏بیت‏(ع) به مدینه، از جنایت‏هاى یزید آگاه گشتند. از این رو به خون‏خواهى امام حسین(‏ع) و یاران باوفایش به پا خاستند که این قیام به دلیل نداشتن بنیه‏ى دفاعى لازم به­شدت از سوى یزید سرکوب شد و این نخستین قیام پس از عاشورا به شمار مى‏رود که در سال 63 هجرى رخ داد.11

  ب. قیام عبداللّه بن زبیر: هر چند این حرکت، با انگیزه‏ى قیام ‏مکتبى رخ نداد، ولى بى‏شک از حرکت امام حسین‏(ع) تأثیر پذیرفته بود. انگیزه‏ى عبداللّه بن زبیر از این قیام، آن بود که قدرت خود را به حکومت مرکزى نشان دهد. او، امام حسین(‏ع) را رقیب خود مى‏دانست و نمى‏توانست ببیند که ایشان قیام کرده ولى او همچنان در کنج خانه نشسته است. از این رو، براى قدرت‏نمایى و دست‏یابى به قدرت، سر به شورش برداشت. با این حال، در جنگ شکست خورد و به خانه‏ى خدا پناه برد. لشکریان یزید خانه‏ى  خدا را به منجنیق بستند و مسجد الحرام را ویران کردند. این حرکت یزید در خدشه‏دار شدن چهره‏ى امویان نزد افکار عمومى و شتاب گرفتن روند سرنگونى آنان، سهم مهمى داشت. در بحبوحه‏ى سرکوب شورش، یزید درگذشت و جنگ متوقف شد.

 ج. قیام توّابین: توابین کسانى بودند که به دلیل پشیمانى از یارى نکردن امام حسین(‏ع) دست به این قیام زدند. سرپرستى این گروه چهار هزار نفرى را «سلیمان بن صرد خزاعى» با شعار «یا لَثاراتِ ‏الحُسین» بر عهده داشت. عبیداللّه بن زیاد با لشکرى سى هزار نفرى به رویارویى با آنان پرداخت و شمار فراوانى از آنان را به شهادت رساند.

 د. قیام مختار: مختار پس از ورود مسلم بن عقیل(‏ع) به کوفه، او را به خانه‏ى  خود خواند. عبیداللّه بن زیاد از ماجرا آگاه شد و او را به زندان افکند. مختار در زندان به شوهر خواهر خود، عبداللّه بن عمر نامه‏نگارى کرد و خواستار میانجى‏گرى او پیش یزید شد. میانجى‏گرى عبداللّه بن عمر نتیجه داد و مختار از زندان آزاد شد. آزادى او پس از واقعه‏ى عاشورا بود. مختار با برگزارى جلسات خصوصى و پنهانى با شیعیان و سران توابین که سرکوب شده بودند، دست به قیام زد. وى، کوفه را از کارگزاران اموى و مسببان شهادت شهیدان کربلا پاک‏سازى کرد و براى جنگ با سپاه شامیان آماده شد. فرمانده‏ى سپاه مختار «ابراهیم بن مالک اشتر» بود و فرماندهى لشکر یزید را عبیداللّه بر عهده داشت. در این جنگ لشکر شام شکست خورد و ابراهیم، سر عبیداللّه را براى مختار فرستاد.

 

 

پی­نوشت­ها:

1.      حماسه‏ى کربلا، خسرو تقدسى­نیا، قم، انتشارات ائمه، 1376ه. ش، ص37.

2.      مرتضى مطهرى، حماسه‏ى حسینى، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و نهم، 1377 ه.ش، ج3، ص74.

3.      بحار الانوار، محمدباقر مجلسى، بیروت، دار الوفاء، 1403ه.ق، ج44، ص255 و ج32، ص419؛

ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دار احیاء الکتب العربیه، 1378 ه.ق، ج3، ص169.

4.    فَإنِّى لا اَعلَمُ اَصحَاباً اَوْفى وَ لا خَیْراً مِنْ اَصحَابِى وَ لا اَهْلَ بَیْتٍ أَبَرَّ وَ لا اَوْصَلَ مِنْ اَهلِ بَیتِى فَجَزَاکُمُ اللَّهُ عَنِّى خَیْراً ألا وَ اِنِّى لأَظُنُّ اَنَّهُ آخِرُ یَوْمٍ لَنَا مِن هؤُلاءِ ألا وَ اِنِّى قَد اَذِنْتُ لَکُمْ فَانْطَلِقُوا جَمِیعاً فِى حِلٍّ لَیْسَ عَلَیْکُم مِنِّى ذِمَامٌ. هذَا اللَّیْلُ قَدْ غَشِیَکُم فَاتَّخِذُواهُ جَمَلاً

الشیخ المفید، الارشاد، تهران، انتشارات علمیه الاسلامیه، بى‏ تا، ج2، ص93؛ محمد بن على بن الحسین بابویه القمى، الشیخ الصدوق، الامالى، بیروت، دار الاعلمى للمطبوعات، بى تا، ص156؛ السید محسن الامین العاملى، اعیان الشیعه، دمشق، بى‏نا، 1356 ه’.ق، ج1، ص600؛ بحار الانوار، ج44، ص316.

5.      حماسه­ی حسینى، ج3، ص56.

6.      همان، ج3، ص256.

7.      شیخ عباس قمى، منتهى الامال، قم، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374 ه’.ش، ج1، ص400.

8.      ابوالفرج على بن الحسین الاصبهانى، مقاتل الطالبیین، نجف، المطبعه الحیدریه، چاپ دوم، 1965م، ص75.

9.      اعیان الشیعه، ج3، ص482؛ الشیخ محمد السماوى، ابصار العین فى انصار الحسین‏(ع)، قم، مکتبه بصیرتى، بى تا، ص61.

10. حماسه‏ى حسینى، ج3، ص168.

11. ابن اثیر الجزرى، الکامل فى التاریخ، بیروت، دار احیاء التراث، بى تا، ج4، ص111.