حضرت زینب(س) و رمز ماندگاری

نویسنده



بی‌تردید یکی از مهم‌ترین عوامل تربیت و پرورش فضلیت‌های اخلاقی و نیز تثبیت و انتقال ارزش‌های فرهنگی و اعتقادی، استفاده از الگوهای مناسب است؛ چرا که الگو و سرمشق به لحاظ برخورداری از ویژگی-های خاصی می‌تواند به روند حفظ و انتقال فضایل و آموزه‌های تربیتی سرعت بخشیده، به تعمیق و ماندگار شدن آن‌ها کمک نماید.

در مجموعه‌ی تعالیم اسلام، به‌ویژه در مسائل مربوط به تعلیم و تربیت، نه تنها توصیه و تاکید بر استفاده از شیوه‌ی الگویی شده بلکه علاوه بر تبیین مشخصات و ویژگی‌های یک الگوی مناسب، در موارد ضروری، مصداق نیز ذکر شده است. علاوه بر این، گاهی راه‌های بهره-برداری از الگوها نیز مورد اشاره قرار گرفته. یک مورد آن مربوط به جنگ احزاب در قرآن کریم است که از شخص پیامبر اکرم(ص) به عنوان «اسوه‌‌ی حسنه» یاد می‌شود. «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه به‌درستی که در زندگی و عمل‌کرد رسول خدا(ص) برای شما اسوه و سرمشق نیکویی است» (احزاب 21) با توجه به مفهوم واژه‌ی اسوه، منظور آیه این خواهد بود که اگر می-خواهید در مسیر صراط مستقیم قرار گیرید، به رسول خدا(ص) اقتدا کنید و از رفتار و کردار او پیروی و تبعیت کنید. البته قرآن  بلافاصله این هشدار را نیز مطرح می‌سازد که تنها کسانی می‌توانند پیامبر اکرم(ص) را الگو و سرمشق خود قرار دهند که به خدا و روز رستاخیز اعتقاد داشته باشند و هرگز در لحظات زندگی خویش از یاد خدا غافل نگردند.

در این راستا، توجه به حفظ سلامت فکری و اعتقادی بانوان از اهمیت و ضرورت بیشتری برخوردار است؛ چرا که همواره در طول تاریخ خطرناک‌ترین نقشه‌های دشمنان از طریق نفوذ و ایجاد تغییر در نوع تفکر و بینش این قشر از جامعه عملی شده است.

به‌علاوه، حفظ سلامت بینش و دیدگاه‌های ارزشی بانوان هر جامعه‌ای به لحاظ نقش بسیار مهمی که در تربیت نسل جدید دارد، تضمین‌کننده سلامت فکری و فرهنگی سایر اقشار نیز محسوب می‌شود.

 یکی از چهره‌های برجسته‌ی جهان اسلام - که به دلیل برخورداری از ویژگی‌های منحصر به فرد در تمام زمینه‌ها می‌تواند به عنوان یک الگوی به تمام معنی در همه‌ اعصار مطرح شود - حضرت زینب(س) است. بی‌شک همه‌ی کمالات آن حضرت در کل، علاوه بر بیان ابعاد مختلف شخصیت بی‌نظیر این بانوی بزرگوار، به درجه‌ی بالای عرفان و خداشناسی او دلالت دارد. اگر مرتبه‌ی توحیدش قریب به مرتبه‌ی توحید حضرات معصومان(ع) نبود، هرگز نمی‌توانست سکان‌دار طوفان کربلا باشد. این بانوی گران‌قدر در یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخ اسلام، از طریق تدبیر و فداکاری و شهامت، خطری را که متوجه‌ کیان اسلام بود، برطرف نمود. امروز نیز بانوان جامعه‌ی اسلامی می‌توانند از طریق اقتدا به سیره و عمل‌کرد و فضایل شیرزن کربلا حضرت زینب کبری(س) همه‌ی دسیسه‌های ناجوان‌مردانه‌ی استکبار جهانی را در استیلا بر افکار بانوان مسلمان خنثی نمایند.

این نوشتار که با هدف گرامی‌داشت سال‌روز میلاد عقیله‌ی بنی هاشم به نگارش درآمده، می‌کوشد تا پس از مروری کوتاه به وقایع زندگی آن حضرت، اشاره‌ای نیز به برخی از کمالات و فضایل والای ایشان داشته باشد.

سرگذشت زینب(س)

بنا به قول مشهور، حضرت زینب(س) سومین فرزند فاطمه‌ی زهرا(س) در روز پنجم جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری چشم به جهان گشودند. در این زمان، پیامبر اکرم(ص) در خارج از مدینه بودند.

 امیرالمومنین(ع) نام‌گذاری این کودک را به تاخیر انداختند تا رسول خدا(ص) به مدینه برگشتند. آن حضرت به فرمان الهی نام این مولود مبارک را زینب گذاشتند و توصیه فرمودند که این طفل را همواره گرامی بدارید؛  چون او شبیه مادر بزرگش خدیجه‌ی کبرا(ع) است.

یعنی همان گونه که حضرت خدیجه(ع) در آغاز بعثت با شجاعت و فداکاری متحمل زحمات زیادی شد تا نهال نورسته‌ی اسلام حفظ و بارور شود، حضرت زینب(س) نیز با صبر و ایثار و تحمل سخت‌ترین فشارها، از به خطر افتادن اساس اسلام جلوگیری به‌عمل می‌آورند.

در توصیف آن حضرت می‌گویند: حضرت در وقار شخصیت چون جده‌اش حضرت خدیجه(ع) و در عفاف و عصمت همانند مادرش زهرا(س) بود.

زینب کبری(س) تا حدود پنج یا شش سالگی، تحت اشراف شخص پیامبر اکرم(ص) و در آغوش مادر بزرگوارش حضرت زهرا(س) پرورش یافت و از این پس مسئولیت تربیت و پرورش او به عهده‌ی علی(ع) گذارده شد. تا این که  در سال هفدهم هجری به همسری پسر عمویش، «عبدالله بن جعفر» در آمد. سال‌ها بعد زمانی که مردم با امیر المومنین علی بن ابی طالب(ع) بیعت کردند، حضرت برای یاری پدر از مدینه به کوفه رفت و در مدت پنج سال دوران سخت حکومت علی(ع)، همواره یار و تسکین-بخش غم‌های پدر بود و زنان کوفه را آموزش می‌داد ... . چون علی(ع) در محراب عبادت با شمشیر ابن ملجم مرادی ضربت خورد، پرستاری آن حضرت را بر عهده گرفت.  به دنبال شهادت امیر المومنین علی(ع) و هنگام امامت برادر بزرگش امام حسن(ع) در کنار برادر قرار گرفت و آن گاه که امام حسن(ع) از کوفه به مدینه برگشت، به همراه ایشان به مدینه آمد. وقتی که در سال پنجاه هجری معاویه حضرت امام حسن(ع) را مسموم کرد، باز غم‌خواری و پرستاری برادر با زینب(س) بود. پس از شهادت امام حسن(ع) در خدمت امام حسین(ع) بود و زمانی که در سال شصت هجری امام حسین(ع) عازم مکه شد به همراه آن حضرت از مدینه خارج شده، از آن لحظه به بعد تا روز عاشورا در خدمت به قیام ابا عبدالله(ع) تلاش می‌کرد و لحظه‌ای از آن حضرت جدا نشد. نقل می‌کنند در جریان حرکت به سوی عراق «ابن عباس» به امام حسین(ع) گفت: « اگر ناگزیر باید به این سفر بروید، حداقل این زنان و بچه‌ها را با خود نبرید.» در این لحظه، حضرت زینب(س) خطاب به ابن عباس فرمود: «... سوگند به خدا از حسین جدا نخواهم شد. همراه او خواهم بود، با او زندگی کرده و با او می‌میرم.»1

در روز عاشورا با ایثار چند برادر و فرزند و برادرزاده و ... فداکاری در راه خدا را به حدی رساند که حتی ملکوتیان را به تعجب واداشت و از عصر عاشورای سال شصت هجری به بعد رسالت پیام‌رسانی خون شهیدان و سرپرستی و رهبری اسیران نهضت عاشورا را بر عهده گرفت. لحظه‌ای از حمایت امام زین العابدین(ع) غافل نگشت و بارها در این سفر خوفناک، جان آن  حضرت را از خطراتی که تهدیدش می‌کرد نجات بخشید. حضرت زینب(س) با ایراد خطبه‌های آتشین، پایه‌ی کاخ‌های ستم بنی ‌امیه را به لرزه درآورد و با این کار، همه‌ی تبلیغات و نقشه‌های دشمنان را خنثی و نفاق منافقان را رسوا و غفلت غافلان را برطرف ساخت . اگر تلاش بی‌نظیر و فداکاری کامل زینب(س) نبود، به یقین بنی امیه جریان کربلا را به فراموشی می‌سپردند یا از مسیر حیات‌بخش خود منحرف می‌کردند.

حضرت، سرانجام پس از انجام کامل این رسالت سنگین و حدود یک سال و نیم پس از جریان عاشورا در رجب سال شصت و دو هجری با کوله‌باری از غم و اندوه چشم از جهان فرو بست.

فضایل و اوصاف زینب(س)

حضرت زینب(س) به اعتراف همه‌ی تاریخ‌نویسان، آراسته به همه‌ی فضایل و خصلت‌های والای اخلاقی و الهی بودند و در سایه‌ی این کمالات به مرتبه‌ای از منزلت انسانی دست یافتند که شایستگی محرم راز الهی و امین و دایه‌ی امامت و ولایت بودن را - حداقل در بخشی از عمر شریف‌شان -  به خود اختصاص دادند.2 حضرت این کمالات را به برکت عنایات خاص الهی و پاکی سرشت و نحوه‌ی تربیت و پرورش در دامن پیامبر(ص) و فاطمه‌(س) و امیر المومنین(ع) و تلاش‌هایی که در راستای کسب سجایای اخلاقی و به جای آوردن عبادات و فرامین الهی انجام داده بود به دست آورد.

القابی که برای آن حضرت نقل شده به گوشه‌هایی از عظمت شخصیت این بزرگ‌بانوی اسلام دلالت دارند. از جمله: عالمه‌ی غیر معلمه، نائبه الزهرا، عقیله‌ النساء، الکامله، ولیده الفصاحه، صدیقه الصغری، معصومه الصغری، صابره محتسبه، بطله کربلا، سلیله الزهرا، امینه الله، محدثه، ناموس کبریا، قره عین مرتضی، عقیله‌ی بنی هاشم، محبوبه المصطفی، زاهده، عابده، نابغه الزهرا، سرّ ابیها و ... . برخورد حضرت زینب(س) در برابر دشمنان بسیار اعجاب‌انگیز است. وی با ستم‌گران با تمام وجود به مبارزه برخاست، در حالی که آنان در اوج عظمت و اقتدار بودند. خطبه‌ی بی‌نظیری را در حضور دژخیمان ایراد نمود و شجاعت بی‌مانندی را از خود به نمایش گذاشت. همان گونه که بیان شد هر یک از این لقب‌ها به گوشه‌ی کوچکی از فضیلت‌ها و اوصاف برجسته‌ی آن حضرت دلالت دارند. درباره‌ی برخی از این اوصاف و کمالات توضیح مختصری در این قسمت ارائه می‌گردد:

1. خداشناسی و عرفان: بی‌شک همه‌ی کمالات آن حضرت در کل، علاوه بر بیان ابعاد مختلف شخصیت بی‌نظیر این بانوی بزرگوار، به درجه‌ی بالای عرفان و خداشناسی او دلالت دارد. اگر مرتبه‌ی توحیدش قریب به مرتبه‌ی توحید حضرات معصومان(ع) نبود، هرگز نمی‌توانست سکاندار طوفان کربلا باشد.

هنوز کودکی بیش نبود که از پدر بزرگوارش علی(ع) سوال کرد: «آیا مرا دوست داری؟» حضرت فرمودند: «بله دخترم؛ فرزندان ما پاره‌های جگرهای ما محسوب می‌شوند». آن گاه زینب(ع) عرض کرد: «محبت و خدادوستی با حب فرزندان در قلب مومن چگونه جمع می‌گردد؟ اگر گریزی از این دو امر نیست، باید گفت: دوستی محض از آنِ خدا و مهرورزی برای فرزندان است.» با این بیان، دختر زهرا(س) کمال معرفت خود را در توحید خالص به نمایش گذاشت.

در همان دوران کودکی، پدر بزرگوارشان به او فرمود: «دخترم! بگو: یک» زینب(س) گفت: «یک.» آن گاه علی(ع) فرمودند بگو: «دو» در این لحظه حضرت زینب سکوت کردند.

چون سکوت ایشان طول کشید علی(ع) فرمودند: «دخترم! سکوت کردی؟» عرض کرد: «پدرجان با زبانی که گفته‌ام یک، توان دو گفتن را ندارم.» امیرمومنان علی(ع) از این پاسخ بسیار عمیق دخترشان خیلی خوش‌حال شدند و او را که در این حال طفلی بیش نبودند، مورد تفقد و محبت قرار دادند.3

2. علم و دانش: برای شناخت مقام علمی حضرت زینب(ع) می‌توان به امور زیادی توجه و استناد کرد که از جمله آن‌هاست:

- خطبه‌های بسیار بلند و پرمحتوایی که از آن بانوی گرامی به‌جای مانده است.

- به شهادت همه‌ی تاریخ‌نویسان در کوفه، ایشان کلاس‌های تفسیر و آموزش قرآن داشتند و زن‌های کوفه را با قرآن و احکام اسلامی آشنا می-ساختند.

- راویان بزرگی چون «عبدالله بن عباس» از او روایت‌های زیادی را نقل می‌کنند که از جمله‌ی این روایات خطبه‌ی تاریخ حضرت زهرا(س) است. این در حالی است که زینب(س) در زمان خوانده شدن این خطبه پنج یا شش سال بیشتر نداشت و ابن عباس با این عبارت از آن حضرت در روایاتی که از او نقل می‌کند، یاد کرده است: «حدثنی عقیلتنا زینب4؛ بانوی فهیم و اندیشمند ما زینب بر من چنین روایت کردند.» و برخی از او با تعبیر حبر و بحر یعنی سرشار از علم و دریای علم یاد می‌کنند. حتی زمانی که در مجلس یزید آن خطبه‌ی آتشین را بیان کردند، یزید درباره‌اش گفت: «اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش و معرفت را از پیامبر به ارث برده‌اند و آن را با شیر مادر نوشیده-اند».5 و از «شیخ صدوق» روایت شده است که زینب به جهت علم و دانش زیادی که داشت، از سوی امام حسین(ع) نیابت خاص داشت و مردم در مسائل شرعی(حلال و حرام) به ایشان رجوع می-کردند. در یک مورد نقل شده است روزی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) درباره‌ی بعضی از سخنان پیامبر اکرم(ص) با هم گفت‌وگو می‌کردند، حضرت زینب(ع) وارد شدند و در بحث ایشان شرکت کردند و مسئله را با تمام صوری که داشت با تفصیل تمام تبیین فرمودند. حضرت امام حسن(ع) وقتی این توانایی فوق‌العاده‌ی خواهر را دیدند، خطاب به او فرمودند: «انک حقا من شجره النبوه و من معدن الرساله ....6 به راستی که تو از درخت نبوت و معدن رسالت هستی.»

3. عبادت و بندگی: گرچه سراسر زندگی حضرت زینب(س) برای حفظ و احیای معارف اسلامی سپری شد - که همه‌ی آن‌ها با هدف اطاعت از اوامر الهی انجام می‌گرفت - اما آن حضرت در عبادت به معنی خاص نیز از موقعیت برجسته‌ای برخوردار بودند. در سخت‌ترین شرایط نیز به طور کامل به انجام وظایف عبادی اهتمام می‌ورزیدند..

حضرت سجاد(ع) می‌فرماید: «عمه‌ام زینب در جریان حادثه‌ی کربلا با آن همه مشکلات حتی در شب عاشورا و شب یازدهم محرم نیز نماز شب را ترک نکردند.7 امام حسین(ع) به اندازه‌ای به خلوص و بندگی زینب(س) اعتقاد داشتند که هنگام وداع خطاب به او فرمودند: «یا اختاه لا تنسینی عند نافله اللیل8؛ خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مکن.»

باز امام سجاد(ع) می‌فرماید: «عمه‌ام زینب در طول راه کوفه و شام، همواره نماز شب را به‌پا می‌داشت. در برخی از منازل بین راه می‌دیدم که او از فرط خستگی و رنجوری ناشی از آزار دشمن، نمازهایش را درحال نشسته می‌خواند»9

همه‌ی این وقایع به‌خوبی از اهتمام کامل حضرت زینب(س) به عبادات خبر می‌دهد و درست به دلیل برخورداری از این ویژگی بوده که یکی از القاب آن حضرت «عابده‌ی‌ آل‌علی (ع)» انتخاب شده است.

4. شجاعت و شهامت: یکی از نویسندگان در این باره می‌نویسد: «برخورد و عکس‌ العمل زینب در برابر دشمنان بسیار اعجاب‌انگیز است با آنان در حالی که در اوج قدرت بودند، به‌تندی برخورد کرد. زینب شیرزنی از خاندان بنی‌هاشم است. آن چنان با صدای بلند ندا سر داد که کاخ سلطنت امویان ستم‌گر و غاصب از جای کنده شد و در مجلس یزید سفاک، سخن‌رانی مهمی انجام داد که او و اطرافیانش را مفتضح نمود.

5. حجاب و عفاف: زینب کبرا(س) در رعایت عفاف همانند مادر بزرگوارشان بی‌بدیل بودند. مرحوم علامه «مامقانی» می‌نویسد: «زینب در حجاب و عفاف یگانه است؛ احدی از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا او را ندیده بودند.»10

فردی به نام «یحیی مازنی» می‌گوید: «من در مدینه مدت زیادی در همسایگی حضرت علی(ع) به‌سر می‌بردم اما در این مدت به خدا قسم هرگز زینب را ندیدم و حتی صدای او را هم نشنیدم».11

 آن حضرت نه تنها در حالت عادی بلکه در بحرانی‌ترنی لحظات زندگی خود به مسئله‌ی حجاب و عفاف اهتمام کامل داشتند. فردی روایت می‌کند: «وقتی اسرای کربلا را وارد کوفه می‌کردند، امام سجاد(ع) را دیدم که بر شتری بدون روپوش سوار کرده‌اند ... در این هنگام بانویی را دیدم که بر شتر برهنه‌ای سوار است سوال کردم که او کیست؟ جواب دادند: «او زینب کبرا(س) است».

این بانو خطاب به مردم کوفه می‌گفت: «ای مردم، چشم‌های خود را از ما بپوشانید آیا از خدا و رسولش شرم نمی‌کنید، به حرم و خاندان پیامبر خدا(ص) در حالی که پوشش و حجاب مناسبی ندارند نگاه می‌کنید».12

نقل کرده‌اند پس از حادثه‌ی کربلا هر وقت که از شام و کوفه صحبت می‌شد، حضرت زینب(س) با یادآوری آن ایام - که بدون پوشش مناسب خاندان پیامبر را از کوچه‌های این دو شهر عبور داده بودند. -  به‌شدت متاثر می‌شد.

6. گذشت و ایثار: روزی علی(ع) مستمندی را به خانه آوردند تا از او پذیرایی کنند. وقتی از حضرت فاطمه(س) پرسیدند آیا در خانه چیزی هست که با آن از مهمان عزیزمان پذیرایی کنیم آن حضرت فرمودند: «به غیر از مختصر غذایی که برای زینب کنار گذاشته‌ام، چیزی وجود ندارد.» حضرت زینب(س) که در آن موقع چهار سال بیشتر نداشتند، خطاب به مادر فرمودند: «مادرجان غذای مرا به مهمان بدهید».13

اوج ایثار  و فداکاری و گذشت دختر علی(ع) در روز عاشورا به نمایش گذاشته می‌شود. نقل می‌کنند صبح روز عاشورا در حالی که دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسین(ع) رسید. عرض کرد: «جدم ابراهیم خلیل، قربانی خدا را به جای قربانی شدن اسماعیل از خداوند جلیل پذیرفت. برادرجان تو نیز امروز این دو قربانی مرا بپذیر و اگر دستور جهاد از بانوان برداشته نمی‌شد، هزار بار جان خود را در راه محبوب فدا می‌کردم و هر ساعت خواستار هزار بار شهادت می-شدم».14

آن گاه فرمود: «دوست دارم فرزندانم جلوتر از برادرزادگانم به میدان بروند.» و وقتی که این دو نوگل زینب(س)، پس از پیکار با دشمن به درجه‌ی رفیع شهادت نائل آمدند و پیکرهای غرق به خون آنان را به کنار خیمه‌ها آوردند، همه‌ی زنان از خیمه‌ها بیرون آمدند اما زینب کبرا(س) برای این که مبادا اباعبدالله(ع) خجالت‌زده شوند، از خیمه‌ی خود بیرون نیامد.15

در لحظات پایانی ظهر عاشورا، وقتی بالای سر پیکر خونین برادر و مقتدای خود امام حسین(ع)  آمدند، با این جمله: «پروردگارا این هدیه و قربانی را از اهل بیت پیامبر(ص) قبول فرما» نهایت اخلاص و فداکاری خود را به جهانیان اعلام کرد.

بی‌تردید در شرایط سخت کنونی اگر بانوان جوامع اسلامی، سیره‌ی عملی و اوصاف اخلاقی شیرزن کربلا را الگو و اسوه‌ی خود قرار دهند، روز به روز ارزش‌ها و فضایل آنان شکوفاتر خواهد شد و بی‌شک در صورت تحقق چنین مهمی، زمینه‌ی سعادت دنیا و آخرت برای مسلمانان مهیا خواهد شد.

پی‌نوشت‌ها:

1. خصائص الزینبیه، ص283.

2. امام حسین(ع) در آخرین ساعات زندگی خود امانات الهی را به زینب(س) سپرده و حمایت و حفاظت از حضرت سجاد(ع) را به ایشان سفارش می‌کنند و امام سجاد(ع) نیز در بیان احکام و برخی مسائل ولایت، نیابت خاصه به او داده بودند.

3. خصائص الزینبیه، ص309.

4. سفینه البحار، ج1، ص558.

5. بحار الانوار، ج45، ص137.

6. السیده زینب، محمود شرقادی، ص98.

7. زینب کبرا، فریادی بر اعصار، ص23.

8 و 9. همان، ص62 و 63.

10. تنقیح المقال، ج3، ص79.

11. زینب کبرا، ص22.

12. مقتل مقرم، ص371.

13. ریاحین الشریعه، ج3، ص64.

14. الطرز المذهب، ص74.

15. منتخب التاریخ، ص275.