مقدمه:
رسالت زن دستیابی به مقام والای کرامت و انسانیت است بهگونهای که بتواند در سرنوشت خود و جامعه دخالت کند. در زمان حاضر با هجمهی فرهنگی دشمنان بهویژه استعمارگران غربی، گوهر آفرینش بهعنوان یک کالا بهمنظور استفادههای غیراخلاقی در شرکتهای پورنوگرافی و... درآمده و ستم و تبعیض نسبت به زن به یک تراژدی تاریخی و جهانی بدل گشته و کالای زن در قالب فرهنگ برهنگی با نازلترین قیمت به حراج گذاشته میشود. بنابراین برای رهایی از این غوغای برهنگی فرهنگی و بازگشت زن به شخصیت و کرامت واقعیاش و همچنین حرکت در مسیر کمال و تعالی، الهام از الگوهایی که بتوانند بهسان خورشید راهنمای زن امروز باشند ضروری است. یکی از بافضیلتترین این الگوها حضرت زینب(س) است؛ زن آزادهای که در سخت-ترین شرایط ظلم و جور و فساد، تأثیرچشمگیری بر جامعه گذاشت و پایههای ستم و بیعدالتی را ویران کرد. علم آموزی، استقامت و پایداری، حجاب و عفاف، صبر و شکیبایی و شجاعت مهمترین ویژگیهای این بانوی بزرگوار است که زنان امروز میتوانند با الهام از آنها به سعادت و کمال برسند.
چه شیوهای برگزیند تا این سه خطر را دفع کند؟ با الهام از فکر بلند و ایمان قوی، دو شیوهی حساس و مهم را انتخاب میکند: یکی حضور در صحنهی مبارزه، سیاست و اجتماع مخوف آن زمان و دیگری شیوهی تبلیغ در زمان اسارت.
نقش زنان در اجتماع بشری:
با توجه به آمارهای موجود، زنان نیمی از انسان-های این کرهی خاکی هستند که نقش بسیار مهمی در جنبشها و نهضتها و انقلابها داشتهاند. حساسیت نقش زنان، برخاسته از عمق تأثیرگذاری زنان در تمامی عرصههای زندگی است و همان گونه که در بالا اشاره شد، حضرت زینب(س) در قیام پرحادثهی عاشورا یکی از نمونههای درخشانی است که اهمیت جایگاه زنان را در تاریخ اسلام به تصویر میکشد. در مقابل اگر تهذیب نشده باشد و در جایگاه فساد نیز قرار بگیرد، باز هم میتواند نقشی اساسی اما مخرب ایفا کند؛ همانند مهدعلیا که با تشویق ناصرالدین شاه به قتل امیرکبیر باعث انحراف تاریخ ایران شد.
زن در انقلاب اسلامی ایران
انقلاب فراملی ایران اسلامی، دارای ارزشها و آرمانهایی است که فراتر از مرزهای سرزمین ایران میرود و به حدود جغرافیایی آن محدود نمیشود. این انقلاب خواهان تغییر و تحولات ساختاری و هنجاری در کشورها و جوامع دیگر است؛ به گونهای که علاوه بر استقرار و تثبیت انقلاب اسلامی در قلمرو سرزمین ایران، انقلابهای مشابهی را در جوامع متجانس دیگر تدارک دیده است. این امر یعنی اشاعه و گسترش ارزشهای انقلابی و اسلامی جهت بسترسازی برای تغییر و تحول انقلابی در محیطهای پیرامونی ایران و حتی فراتر از آن در این چند دهه که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد بهخوبی در مییابیم که این انقلاب از بزرگترین انقلابهای سدهی اخیر بود که با ویژگی خاص ایدئولوژی و ساختارشکنانهی خود توانست رژیم 2500 سالهی پهلوی و ستمشاهی را در هم بشکند و در عصر اقبال به لائیک و سکولاریزم، نظامی سیاسی با محتوا و ماهیت دینی را جایگزین آن کند. انقلاب اسلامی چراغ رستگاری و نجات را برافراشته است. البته این که مسلمانان، بهویژه جنبشهای اسلامی بتوانند از نور این چراغ به هدایت و سعادت نایل آیند، به عوامل متعددی بستگی دارد که مهمترین آن، اراده و تلاش آنها در چهارچوب اسلام و با الگوگیری از انقلاب اسلامی است.
انقلاب اسلامی در شرایطی در ایران به وقوع پیوست که کمتر کسی ایران را در شرایط انقلابی تصور می-نمود. اکثر برآوردها از توان نظام موجود در ایران در نهایت به ثبات نسبی ختم میشد. به عبارت دیگر این انقلاب خاستگاه و بستری غیرمنتظره داشت. چرا که حکومت پهلوی دوم در خاورمیانه برای نظام بین الملل دو قطبی به سرکردگی امریکا و شوروی، جزیرهای کاملاً آرام و امن محسوب میشد. قبل از کنفرانس «گوادلوپ»، کشورهای بزرگ صنعتی و در رأس آنها امریکا، انگلیس و فرانسه هنوز انتظار فروپاشی حکومت پهلوی را نداشتند و به همین دلیل «جیمی کارتر» رئیس جمهور وقت امریکا چند ماه قبل از آن، ایران شاهنشاهی را «جزیرهی امن» خواند و از سوی دیگر «دیوید اوون» وزیر امور خارجهی وقت انگلیس با صدور بیانیهای، صراحتاً موضع کشورش را در برخورد با حرکت انقلابی مردم در ایران، جانبداری رسمی از محمدرضا پهلوی و ادامهی حکومت سلسلهی پهلوی اعلام نمود.
آنها بر این باور بودند که پیروزی انقلابیون در ایران در نهایت به تأسیس نظام کمونیستی منجر خواهد شد. تقابل غرب لیبرال در مقابل شرق کمونیست، تمام ذهنیت قدرتهای رقیب را منحصر به خود ساخته بود؛ بهطوری که تحلیلها و برداشتهای مزبور آنها را بهشدت تقلیلگرا نمود. این جریان منجر به سیاستگذاریها و تصمیمهای متناقضی از سوی آنها در قبال بسیاری از مسائل جاری در نظام دو قطبی شد.
بنابراین انقلاب اسلامی ایران نیز یکی از مهمترین حرکتهای اجتماعی است که از این قاعده مستثنی نبوده، نقش زنان چه پیش از انقلاب و چه پس از آن حائز اهمیت است.
میلیونها زن ایرانی در انقلاب سال 1357 با قدرت هر چه تمامتر پا به صحنه نهادند. زنان ایرانی در تمامی مراحل پیروزی انقلاب اسلامی بهروشنی بیان کردند که زن مسلمان ایرانی در تمام عرصه-های اجتماعی، سیاسی و ... حضور دارد و اعتقادات دینی او مانع از شرکت در فعالیتهای اجتماعی نخواهد شد و ثابت کرد که در عین حفظ دیانت و پاکدامنی میتواند تاریخساز باشد.
نقش بسیار مهم و تأثیرگذار زنان ایرانی در پیروزی انقلاب اسلامی غیرقابل انکار و ستودنی است. این نقش را نه تنها در مبارزههای آنان، بلکه در تربیت و تشویق نیروهای مجاهد و انقلابی نیز میتوان جست. بهطوری که امام خمینی بنیان-گذار جمهوری اسلامی فرمودند: «امروز زنهای شیردل، طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک دژخیمان رژیم میروند. در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاریای از زنان ثبت شده است.»
زنان کشورهای منطقه و مبارزه با استبداد شرقی:
انقلاب اسلامی ایران با پشتوانهی ایدئولوژی انقلابی شکل گرفت و این پشتوانه با قراین و شواهد بسیار، در همهی زمینههای اجتماعی مانند شعارهای انقلابی، مراکز و اماکن تجمع بسیج مردمی و... قابل تأیید است. هدف اصلی این انقلاب تحقق و احیای دوبارهی اسلام در جامعهی ایران و احیای فرهنگ معنوی اسلام بود و بسیاری از تحولات اجتماعی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و اخلاقی در ایران بعد از انقلاب اسلامی نیز متأثر از کشش-های ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی و اسلامخواهی مردم بود که تحت تأثیر تربیت دینی دهههای اخیر قرار داشت. انقلاب اسلامی ایران حاصل تحول عظیم در ایدئولوژی مردم ایران بود که توسط حضرت امام خمینی(ره) مورد امعاننظر قرار گرفت. حال با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی میبینیم این انقلاب از یک سو تعریف انسانی از زن ارائه میدهد و از سوی دیگر الگوهای موفق انقلاب اسلامی و شخصیت زن ایرانی را احیا و استعدادهای باطنی و قابلیت ویژهی او را به عینیت رسانده است. علاوه بر این که انقلاب الگویی برای انقلابهای منطقهی خاورمیانه شده است زنان کشورهای عربی نیز با الگوپذیری از زنان مسلمان ایران در این جریانات فعالیتهای چشمگیری دارند. همان گونه که شاهد هستیم ماههاست مردم برخی کشورهای خاورمیانه با اقدامات اعتراضی خود، در پی تغییرات اساسی در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشورهای خود هستند. در این میان، علیرغم تبلیغات دولتهای غربی مبنی بر عدم مشارکت زنان مسلمان در امور کشور خود، حضور آنان همدوش مردان در این حرکت-های اعتراضی نشان از حضور مؤثر و بیداری اسلامی زنان مسلمان منطقه دارد.
اینک زنان مسلمان در منطقه بهویژه مصر، لیبی، بحرین، تونس و یمن، همچون سمیه در مقابل دشمن سینه سپر کردهاند. این حضور و شجاعت، یادآور نقش برجسته و تاریخساز بانوان مسلمان ایرانی در جریان انقلاب اسلامی ایران در 32 سال پیش است. زنان مصری با حضور پررنگ خود در میان تظاهرکنندگان و در جایجای مصر ثابت کردند آن چه غربیان در مورد انزوای زنان مسلمان میگویند دروغی بیش نیست.
انقلاب اسلامی ایران، بیداری اسلامی و زنان
انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن خدا در محور حیات انسان و نیز روشی برای زندگی، فراتر از همهی اختلافات ملی، قومی و مذهبی است. به بیان دیگر انقلاب اسلامی از انقلابهایی است که حرکت و آثارش در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمیشود، بلکه دیدگاه فراملی دارد. بنابراین، بر جنبشهای اسلامی ـ سیاسی معاصر تأثیر گذاشته و به آنان جرئت و جسارت مبارزه داده است و به آنان میگوید اسلام به ملتی خاص تعلق ندارد و هدف آن، نجات محرومان و مستضعفان است.
مشارکت زنان در انقلاب تونس، لیبی و یمن نیز توجه جهانیان را به خود معطوف کرده است. حضور زنان مسلمان، نشانگر رهایی آنان از قید و بندهای عرفی و مادی غرب و قیام برای کسب آزادی از شر خودکامگان سیاسی است.
در بحرین نیز انبوهی از زنان محجبهی مسلمان در کنار دیگر هموطنان خود، خواستار سرنگونی خاندان آل خلیفه هستند. بیداری اسلامی در زنان بحرینی نشانگر آگاهی آنان دربارهی نقش مؤثر و سرنوشت-ساز خود در اصلاح جامعهی خویش است. از جمله زنان برجستهای که در این بیداری اسلامی علیه دولت آل خلیفه خروشیده است، خانم «آیات القرمزی» است. وی بهواسطهی سرودن شعرهایی که بر علیه آل خلیفه سرائیده، معروف و شناخته شده است. او در یکی از تجمعات در 23 فوریه 2011، شعری انقلابی بر ضد آل خلیفه سرود که بهدلیل آن دستگیر شد.
جمع بندی:
در جریان تقابل نهضتهای فکری، اجتماعی و سیاسی با دولتهای عربی در طی چند دههی گذشته، در ابتدا دولت غالب بوده است و علیرغم کاهش میزان مشروعیت، اغلب دولتهای عربی قادر بودهاند قدرت قهرآمیز و حمایت کافی برای غلبه بر تهدید این جریانات سیاسی و فکری و جنبشهای اسلامگرایانه را فراهم آورند. دولت که با ارتش و تکنولوژی مدرن تقویت میشد، نیروی برتر باقیمانده، از حمایت ضمنی و غالباً اکراهآمیز نیروهای غیرمذهبی، اقلیتها و بورژوازی که از هرج و مرج و یا چشم-انداز پیروزی اسلامگرایان میترسند، برخوردار بود. اما با این وجود، با توجه به مشکلات فزایندهی اجتماعی و اقتصادی جاری در این کشورها - که خود ناشی از سوء حکومت، اقتصادهای رو به زوال، سوء مدیریت منابع موجود و رشد بدون کنترل جمعیت بود - و نیز با الهام گیری از انقلاب اسلامی ایران، اولین رستاخیز اسلامی از تونس شروع شد و در ادامه، دامن سایر کشورهای عربی از جمله مصر را نیز گرفت. هر چند بهعنوان یک انقلاب اسلامگرای تودهای نمیتوان از آنها نام برد اما بهعنوان بیداری اسلامی که با انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 آغاز شده و در تونس، مصر، یمن، لیبی و بحرین نیز ادامه پیدا کرد و دربردارنده بسیاری از آثار و نتایج دیگر نیز بود، قابل طرح هستند.
1. بازسازی هویت اسلامی (زنده کردن هویت اسلامی در دنیا)
2. احیای تمدن اسلامی
3. تجدید حیات اسلام و مطرح شدن اسلام انقلابی
4. و...
در این میان، سران استبدادی کشورهای تونس، یمن، مصر و بحرین به سرکوب حقطلبی زنان و کودکان در سطح شهر میپردازند که با این کار میخ بر تابوت حیات خود میکوبند.
بنابراین میبینیم نقش زنان در کشورهای عربی منطقه که بیداری اسلامی سر میدهند و سران استبداد را به خواری انداختهاند کمتر از مردها نیست و این جنبش الگو گرفته از زنان نظام اسلامی ایران است.
پینوشت:
1. اشرافی، مرتضی، حضرت زینب(س)، الگوی زنان مسلمان جهان، فصلنامهی بانوان شیعه، اسفند 1389، ص 6.
2. http://www.noornews.ir/fa/
3. دهقانی فیروزآبادی، جلال، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، سمت، 1388.
4. همان، ص 41.
5. http://zananpress.com/archives
6. اسپوزیتو، جان ال، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن، ترجمهی محسن مدیر شانهچی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1388، چاپ سوم، ص ص 112 الی 115.
7. عیوضی محمدرحیم، رشد مبانی فکری و تحول فرهنگ سیاسی در انقلاب اسلامی، پیشین، ص 53.
8. حطیط، امین محمد، این صدای ملتهاست، ترجمهی محمد مظهری، ماهنامهی زمان، ش 12، اردیبهشت 1390، ص17.
9. http://www.noornews.ir/fa/
10. http://www.noornews.ir/fa/