امروزه دیگر کمتر کسی است که یک دستگاه تلفن همراه با خود نداشته باشد و یا حتی کمتر خانهای است که از داشتن یک رایانه بیبهره باشد. شهروند الکترونیک کسی است که خود را با این فناوریها مطابقت دهد و اصطلاحاً بهروز باشد. برای بیشتر ما – از کودکان گرفته تا سالخوردگان و سر زدن شبانهروزی چند بار به صندوق پست تلفن همراه و علیرغم مشکلات و مشغلههای فراوانی که ادعا میکنیم داریم - سرکشی روزانه به پست الکترونیک و دریافت نامههای جدید و خبرگرفتن از پیامها و پیامکهای جدید، امری لازم و بسیار ضروری شمرده میشود. گاه حتی آن قدر به این کار عادت می-کنیم که تلفن همراه و پیامهایش، جای خالی همه چیز را برای ما پر میکند؛ جای گپ و گفت رو در رو با دوستان و یا حتی صحبت کردن با افراد خانواده را.
در مورد استفاده از سایر رسانههای دیداری و شنیداری خصوصاً تلویزیون (و در سالهای اخیر برای بعضیها، حتی برخی از خانوادههای بهظاهر مذهبی، ماهواره!) نیز وضع به همین منوال است. سپس در رتبهی پایینتر و البته برای تعداد کمتری از افراد، خبرگیری از روزنامهها و سایر مطبوعات جزء برنامههای اصلی روزانه بهشمار میرود. همهی اینها در حالی است که باکمال تأسف، بسیاری از ما اگر ماه رمضانی در کار نبود، آن هم به صرف روخوانی و برای دریافت ثواب، شاید هیچ گاه به نامهی آسمانی آفریدگارمان سر نمیزدیم و پیامها و خبرهای آن در سرتاسر عمر ما حتی یک بار هم خوانده نمیشد.
دستورات الهی زندگانی ما مسلمانان، امروز تبدیل شده است به کالای باارزشی که باید همه جا باشد، بسیار بااحتیاط حمل شود و مراقبت شود تا به مهر و موم آن آسیبی نرسد! . . . هنگام رفتن به سفر - فرقی نمیکند اخروی باشد یا دنیوی - هنگام اسباب کشی به منزل جدید، بر سر سفرهی عقد، برای تزیین سفرهی هفت سین و خلاصه همه جا. قرآنهای نفیسی که دارای روکشهای پرزرق و برق و زیبایی است و برای ما شگون، خوشبختی، عافیت و ایمنی میآورد، اما دریغ! از محتوای اصلی آن که آگاهی و سپس عمل نمودن به آن ضامن سعادت و دستیابی به همهی این خیرات است، سخنی در میان نیست. گه گاه ممکن است بر سر مزار اهل قبور، از بخشهایی از آن پردهبرداری هم بشود؛ اما این فقط برای ثواب رسانیدن به اموات است نه برای فایده بردن زندگان! و یا در مراسمی که برای نذری برپا شده است، بر سر سفرههای آن چنانی و با تیپها و لباسهای آن چنانیتر، طبق برنامهای از پیشتعیینشده بایستی سورههایی بهسرعت و با تأکید خاصی از اول تا آخر روخوانی شود تا نذر ما مقبول افتد و حاجت ما برآورده . . !
برخی از ما پیشرفتهای بیشتری هم داشتهایم؛ روخوانی را تا حد روانخوانی ارتقا بخشیدهایم، بعضاً قواعد ترتیل و تجوید را هم آموختهایم و بهندرت نیز باصدای خوشی به قرائت آیات قرآن میپردازیم و در مرتبهی بالاتر، به حفظ بعضی از سوره-ها و یا تمامی آنها همت میگماریم. هر چند همهی این موارد در مرتبهی خود نیکوست و مترتب پاداش، اما صد حیف و هزاران افسوس که این، آن شأن عظیمی نیست که پیامبر عزیز ما و اوصیای بزرگوارش برای قرآن قائل بودهاند و پیروان-شان را نیز بدان توصیه نمودهاند.
در حدیث مفصلی از امام صادق(ع) پیرامون عظمت قرآن، اندیشه و تفکر در آیات آن و عمل به دستوراتش آمده است. ایشان از پدرانش(ع) و آنان نیز از قول رسول خدا(ص) نقل مینمایند که فرمود: «هر گاه آشوبها چون شب تار شما را فرا گرفت به قرآن رو آورید (و بدان چنگ زنید و در آن تدبر کنید) زیرا آن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته شود (دربارهی کسی که بدان عمل کند) و گزارشدهندهای است از بدیها که گفتهاش (دربارهی کسی که بدان عمل نکرده) تصدیق شده است. هر که آن را پیشوای خود کرد به بهشتش رهبری کند و هر که از آن پیش افتد و آن را در پشت سر خود قرار دهد، به دوزخش کشاند و قرآن راهنمایی است که به بهترین راهها راهنمایی کند و آن است جداکننده (ی میان حق و باطل) و شوخی و سرسری نیست. برای آن ظاهری است و باطنی؛ پس ظاهرش حکم و دستور است و باطنش علم و دانش. ظاهرش جلوه و زیبایی دارد و باطنش ژرف و عمیق است. ستارگانی دارد و ستارگانش هم ستارگانی دارد. شگفتیهایش به شماره درنیاید و عجایبش کهنه نگردد. در آن است چراغهای هدایت و جایگاه نور حکمت. پس باید شخص تیزبین، دقت نظر کند و دقت نظر را تا درک صفت آن ادامه دهد که نجات بخشد آن کس را که به هلاکت افتد و رهایی بخشد آن را که راه رهایی ندارد، زیرا اندیشه و تفکر است که اساس زندگی و حیات قلب بصیر و آگاه است؛ چنان که [انسان] جویای روشنی، در تاریکیها بهوسیلهی نور راه را پیماید. بر شما باد که نیکو برهید و کم انتظار برید.»1
در روایتی دیگر از قول آن حضرت در مورد حق تلاوت قرآن آمده است: «کسانی که حق تلاوت را بهجا میآورند، کسانی هستند که قرآن را ترتیل میکنند (سخن را با نظام خاص و به صورتی که به مراد خدا نزدیک باشد میخوانند)، معنای آیات را درک میکنند و میفهمند، به احکام آن عمل میکنند، به وعدههای الهی که در آیات قرآن آمده است امید دارند، از عقوبتهایی که در آیات الهی آمده است، بیم دارند، قصص قرآن را تجسم میکنند، از مثلها عبرت میگیرند، اوامر قرآن را اطاعت میکنند و انجام میدهند و از نواهی آن اجتناب میورزند.»
سپس در ادامهی همین کلام میفرماید: «به خدا قسم تلاوت قرآن به حفظ کردن آیات قرآن نیست و به چینش حروف و کلمات پشت سر هم و خواندن سورهها و تدریسکردن ده آیه و پنج جزء و این گونه موارد؛ اگر چنین شد، فقط حفظ حروف شده اما حدود قرآن ضایع گردیده است.»2
مولا علی(ع) نیز در رهنمودهای دردمندانهی خویش، چه بسیار از مهجوریت قرآن و قرائتهای بدون تدبر و عمل، شکوِه نموده؛ از آن جمله فرمودهاند: «آگاه باشید که فایدهای در قرائت[قرآن] بدون تدبر نیست.»
و نیز میفرمایند: «بر شما باد عمل کردن به قرآن . . . که هر کس بدان عمل کند پیشتاز است.»3
لذا زمان آن فرارسیده است که قرآن را از اختصاص یافتن به جلسات ختم و عزا، مجالس انعام و یاسین و طلب حوائج و استخاره و حتی صِرف قرائت و حفظ به درآوریم. با قرآن انس بگیریم و قرائت خویش را با تفکر و تدبر همراه نماییم و تا زنده هستیم از این تنها نسخهی شفابخش زندگانی بهره جوییم؛ مباد مشمول این پیشگویی مولایمان شویم که فرمود: «روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند.»4
اما راه و روش این بهرهمندی و تدبر در چیست؟ پروردگار حکیم، خود، ما را یاری نموده و نحوهی این بهرهگیری را در قالب الفاظ قرآن به ما آموخته است؛ چنان که پیرامون انس و استفاده از آیات، پنج واژه در قرآن کریم به کار رفته است:
1. واژهی «قرائت» از ریشهی «قرء» که به معنای جمع کردن و به هم پیوستن کلمات و جملات و خواندن آنهاست. راغب میگوید: «قرائت، گردآوری حروف و کلمات در کنار یکدیگر در ترتیل است.»5 خداوند در آیهی 20 سورهی مزمل پیرامون قرائت قرآن به بندگان خویش چنین توصیه فرموده است: « . . . فَقرَء ما تَیَسَّرَ مِنَ اَلقُرآنِ . . . ؛ . . . پس بخوانید از قرآن آن چه را که ممکن است. خدا بر احوال شما آگاه است که برخی مریض و ناتوانید و برخی به سفر برای کسب و تجارت از کرم خدا روزی میطلبید و برخی در راه خدا به جنگ و جهاد مشغولید، [پس با این وجود باز هم] آن چه را که از آن مقدور و ممکن است بخوانید.»
2. «ترتیل» به معنای جمع شدن و نظام یافتن است؛ یعنی الفاظ و آیات قرآن طوری در کنار هم نظامیافته و هماهنگ قرار گیرند که به هدف آن آیات برسیم. همچنین گفتهاند که ترتیل قرائتی است که با تأنی و آشکار گفتن حروف و حرکات همراه باشد؛ با دقت خواندن و درست ادا کردن کلمات و تأنی در آنها که مطمئناً این صورت دقت در معانی را نیز در بر خواهد داشت.6
از توجه به معنای دو واژهی بالا میتوان دریافت که ترتیل نوع خاصی از قرائت و در مرتبهای بالاتر از آن است. به عبارت دیگر قرائت مقدمهی ترتیل است. در چهارمین آیه از سورهی مزمل در مورد ترتیل، چنین دستور آمده است: «وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتیلاً؛ قرآن را با دقت و تأنی بخوانید. (در وقت خواندن، معانی و کلمات آن را در نظر بگیرید.)
3. واژهی دیگری که برای بهرهگیری از قرآن به آن امر شده، واژهی «تلاوت»، از ریشهی «تلو» به معنای تبعیت و از پی چیزی رفتن است؛ به طوری که بین تابع و متبوع فاصله نیفتد. واژهی تلاوت در مورد قرآن، خواندنی است که با تدبر همراه باشد و از آن جهت این نوع از خواندن را تلاوت می-گویند که متابعت از کلام خداست و شخص قاری از پی کلمات و معانی آنها
میرود.7 در سورهی عنکبوت آیهی 45، امر پروردگار دربارهی تلاوت چنین آمده است: « اُتلُ ما اُوُحِیَ مِنَ اَلکِتابِ . . .؛ آن چه را از کتاب آسمانی قرآن بر تو وحی شد بر خلق تلاوت کن.»
4. «استماع» به معنای شنیدن برای پذیرش و نیز به معنای فهم و درک و طاعت نیز آمده است و
«انصات» که به معنای تمرکز بر تفکر و نیز سکوت برای استماع است.8 این دو واژه نیز در آیهی 204 سورهی اعراف چنین به کار رفته است: «وَ إِذا قُرِئَ القُرآنُ فَاستَمِعوُا لَهُ وَ أَنصِتوُا لَعُلَّکُم تُرحَمونَ؛ چون قرآن قرائت میشود همه گوش فرا دهید و سکوت کنید، باشد که مورد لطف و رحمت حق قرار گیرید.» و در معنای عمیقتر آن که: به قرائت قرآن در حالی که آن را فهم و درک و طاعت میکنید گوش فرا دهید و بر این تفکر خویش تمرکز نمایید (در این صورت) شاید مورد رحمت پروردگار قرار گیرید.
با کمی تأمل بر روی چهار واژهی فوق که خداوند در مورد قرآن ما را بدانها امر فرموده است، در
مییابیم که همهی آنها بهنحوی با تفکر و تدبر همراهند و هیچ یک حاکی از سرسری خواندن آیات، بدون تعمق و اندیشه نیست. اما قرآن کریم تنها به این موارد اکتفا ننموده و پروردگار حکیم در چهار مورد نیز مستقیماً انسان را به تدبر در کلام خویش امر کرده و فرموده است:
• «أَفَلَم یَدَّروا القَول . . . ؛ آیا در سخن خدا و قرآن بزرگ فکر و اندیشه
نمی کنند؟ . . .» (مؤمنون، آیهی 68)
• «أَفَلا یَتَدَبَّرونَ القُرآنَ أَم علی قُلوبٍ أَقفالُها؛ آیا در آیات قرآن تفکر نمیکنند یا بر دلهاشان قفلها (ی جهل و نفاق) زدهاند؟» (محمد، آیهی 24)
• «أَفَلا یَتَدَبَّرونَ القُرآنَ وَلَوُ کانَ مَن عِندِ غَیرِ اللهِ لَوَجَدوُا فیهِ إِختِلافاً کثیراً؛ آیا در قرآن از روی فکر و تأمل نمینگرند در حالی که اگر از جانب غیر خدا بود در آن بسیار اختلاف
مییافتند؟» (نساء، آیهی 82)
• «کِتابٌ أَنزَلناهُ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّروُا آیاته و لِیَتَذَکَّرَ اوُلوُ الاَلباب؛ کتابی مبارک بر تو نازل کردیم تا امت در آیاتش تفکر کنند و صاحبان مقام عقل( اولو الالباب) متذکر حقایق آن شوند.» (ص، آیهی 29)
آیات فوق که در آنها سه آیه با لحن توبیخ و انذار و یک آیه با لحن توصیه نازل شده است (به دلیل اهمیت موضوع)، علاوه بر آن که بستر تدبر را قلوب پاک و بدون قفل و زنگار انسانها معرفی
مینماید، آن را مخصوص صاحبان خرد و اندیشه و اهل ذکر می-داند. این آیات تدبر در مجموع قرآن و در یکنواختی و یک-دستی کل قرآن - که همهی آیات آن هدفی واحد را دنبال می-کنند - را راه رسیدن به بینشی توحیدی و دوری از پرستش خدایان متعدد مادی و معنوی میداند.
تدبر به معنای ژرفاندیشی و عاقبتاندیشی و کشف حقایقی است که در ابتدا و در نگاه ظاهر و سطحی ممکن است به چشم نیاید. این مفهوم، مرتبهای والا و بالا است که قرائت و تلاوت و ترتیل، همه، مقدمه و واسطهای برای دستیابی به آن است و استماع و انصات نیز، از لوازم مورد نیاز آن به شمار میرود. در واقع تدبر، یک جریان روحی- فکری است که قرائت، زمینهی آن و عمل، نتیجهی آن است؛ جریانی از قرائت به سمت فهم و از آن جا به سوی عمل. محور تدبر، قوانین علمی است که آیات قرآن آنها را در بر دارد و نیز جستوجوی شیوههای تربیتی که در آیات آمده است. به بیان دیگر، تدبر یعنی شناخت ظاهرِ تربیت و باطنِ علم از قرآن. محور تدبر در حقایقی منحصر است که اندیشهی انسان به آن راه مییابد که این گونه آیات محکم نامیده میشوند. اما آن چه را شخص تدبرکننده از درک آن عاجز است – و به کناری مینهد تا زمان درکش فرا رسد - متشابه میگویند. ضمن آن که برای فهم و درک عمیق چنین آیاتی استفاده از تفاسیر معتبری که به همت عالمان مهذب و اندیشمند نگاشته شده است مثمر ثمر خواهد بود.
تدبر در قرآن که در آن فکر و دل هر دو همراهند، امری است همگانی و هر کس به اندازهی ظرفیت و پیمانهای که دارد و در هر مرتبهای از علم و آگاهی که قرار داشته باشد، می-تواند در ژرفای آیات تفکر نماید و به نتایجی دست یابد و صرف بهرهمندی از ترجمه برای اصل تدبر کفایت میکند. این نکته در آیات مربوط به تدبر نیز بهروشنی دیده میشود که در آن عموم مردم حتی منافقین و مشرکین مورد خطاب قرار میگیرند.
از جمله موارد دیگری که هنگام تدبر مطرح است تفکر و اندیشیدن پیرامون ارتباط و پیوند دو جمله یا دو آیه یا مجموع آیات با یکدیگر و کشف ارتباطات علمی و تربیتی میان آنهاست. در واقع کاوش و اندیشه در کشف مفاهیم و روابط ناپیدای موجود در هر یک از آیات و ارتباط آنها با یکدیگر و با دیگر سور قرآن مد نظر است.
هنگام تدبر در قرآن بایستی در نظر داشته باشیم که قرآن سخن مستقیم خالق است که برای اشرف مخلوقاتش فرستاده است؛ صانعی که به همهی اسرار و رموز مصنوع خود آگاه است و راه خیر و سعادت او را بهتر از هر کس دیگری میشناسد. لذا بایستی آمادگی اجرای تعالیم و تسلیم شدن در برابر احکام آن را داشته باشیم، هر چند مخالف منافع و سنتها و اندیشههای گذشتهی ما باشد.
در امر تدبر، شخص خود را مخاطب آیات میبیند و درمان درد فکری و قلبی خویش را میجوید. به عبارت دیگر هنگام قرائت متدبرانه در موضوعات قرآن کریم، باید در پی تطبیق زندهی آنها با خود و روزگار خود باشیم تا هر آن چه را کتاب خدا بیان داشته در خود بیابیم و از بلایایی که ممکن است به ما برسد بهراسیم. ضمن آن که در این راه هر چه بیشتر از پاکی و طهارت ظاهری و باطنی برخوردار شویم، به خدا پناه برده، از او استعانت و یاری بجوییم، با استقبال از قبله، توجه قلبی بیشتری برای خود حاصل آوریم و با تلاوت آیات از روی خطوط قرآن دیدگانمان را منور نماییم، به کلیدهای بیشتری از
گنجینهی تدبر دست خواهیم یافت.
پی نوشتها
1- اصول کافی، کتاب فضل القرآن، حدیث 3460.
2- میزان الحکمه، ج10، حدیث 16517.
3- نهج البلاغه، خطبهی 157.
4- نهج البلاغه، حکمت 369.
5، 6، 7، 8- قاموس قرآن، ذیل معنای واژههای قرء ، رتل، تلو، سمع و نصت.
فهرست منابع
1- قرآن کریم.
2- نهج البلاغه.(1388). مترجم محمد دشتی، قم، انتشارات علویون.
3- تقی پورفر، ولیالله (1381)، پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن، تهران.
4- قرشی، علیاکبر، (بی تا)، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
5- کلینی، اصول کافی، (بی تا)، مترجم سیدهاشم رسولی، انتشارات علمیهی اسلامیه.
6- مدرسی، محمدتقی، (1379)، مباحثی پیرامون قرآن کریم، ترجمه حمیدرضا آژیر، تهران.
7- میزان الحکمه.
سوتیتر:
- قرآن بستر تدبر را قلوب پاک و بدون قفل و زنگار انسانها معرفی
مینماید.
- هر کس بهاندازهی ظرفیت و پیمانهای که دارد و در هر مرتبهای از علم و آگاهی که قرار داشته باشد، میتواند در ژرفای آیات تفکر نماید.