زنان و مسئولیت های اجتماعی (قسمت چهارم)




نگاه غلط به مسئله‌‌ی زن و مرد را تصحیح کنید

شما زنان نخبه‌ی کشورید؛ چه آن‌هایی که در اول کار و اول راه هستید – یا دانشجویید، یا در دوره‌های اول کار هستید – چه آن‌هایی که چندین سال کار کردید، زحمت کشیدید. بدانید امروز زنان کشور ما مسئولیت‌شان سنگین است. مسئولیت مضاعفی که امروز شما دارید، همین است که نگاه غلط به مسئله‌‌ی زن و مرد را تصحیح کنید. نگاهی که امروز دنیای غرب سعی می‌کند در مسئله‌ی زن و مرد القاء کند، نگاه غلطی است، نگاه باطلی است؛ این به پای‌مال شدن ارزش‌های بسیاری در جوامع بشری منتهی خواهد شد، که الان دارد گوشه‌هایی از آن نشان داده می‌شود، دیده می‌شود، و در جوامع ما به‌طریق اولی. این نگاه را باید تصحیح کنید. البته این را هم عرض بکنیم؛ شعارها و بافته‌های ذهنی غربی‌ها در مورد زن، هیچ نتوانسته جلوی ظلمی را که در خانواده و بیرون خانواده در طول تاریخ به زن‌ها می‌شده – که هنوز هم می‌شود – بگیرد. اگر فرض کنیم بشود در جامعه‌ای از مظلومیت زنان – که این مظلومیت هم یک علل طبیعی و قهری دارد – جلوگیری کرد، فقط در سایه‌ی اخلاق و قانون و تهذیب و تهذب مردان است. اما امروز در غرب مطلقاً از این خبری نیست. آزار زنان، فشارهای گوناگون جسمانی و آزارهای روحی بر زنان در غرب، آمارهایی که الان دارند می‌دهند، به-مراتب از کشور خود ما و از جاهایی که ما اطلاع داریم، بیشتر است. بنابر این جلوی آن مشکل را هم نتوانستند بگیرند، از این طرف هم این همه ضایعه ایجاد کردند.

ما باید در مورد مسئله‌ی زن نگاه جامع داشته باشیم، و این نگاه جامع در اسلام هست. مسئله‌ی ارزش‌گذاری به‌اصالت زن، زن بودن، برای زن یک ارزش والاست؛ یک اصل است. به هیچ وجه تشبه به‌مردان برای زن ارزش به‌حساب نمی‌آید؛ همچنان که برای مردها تشبه به‌زنان ارزش به‌حساب نمی‌آید. هر کدام نقشی دارند، هر کدام جایی دارند، جای‌گاهی دارند و طبیعتی دارند و مقصودی از وضعیت خاص آن‌ها در آفرینش حکیمانه‌ی الهی مورد نظر بوده که این مقصود باید برآورده شود؛ این مسئله مهم است.

امروز شما خانم‌ها می‌توانید در این زمینه نقش ایفا کنید؛ هم تحقیق کنید، هم بنویسید، هم ترویج کنید، هم عملاً نشان بدهید. البته این را من بارها گفته‌ام، الان هم می‌گویم؛ در جوامع ما هم – یعنی جوامع اسلامی و جامعه‌ی ایرانی خود ما – متأسفانه مثل جوامع غربی یک بی‌عدالتی در ارتباطات خانوادگی زن و مرد وجود داشته؛ عمده هم مربوط به داخل خانواده است؛ این باید جلویش گرفته شود. یک مقداری با نصیحت امکان‌پذیر است؛ یک مقداری‌اش هم با نصیحت ممکن نیست، باضرب و زور قانون باید جلویش گرفته شود. زنان، مظلوم واقع می‌شوند. مرد چون از لحاظ جسمانی و برخی از خصوصیات دیگر توانایی‌های بیشتری دارد، در مواردی از این توانایی‌ها سوءاستفاده می‌کند و زورگویی می‌کند؛ این باید جلویش گرفته شود. این کار با قانون امکان‌پذیر است؛ البته همان‌طور که عرض کردیم، با تهذیب و اخلاق مردان هم امکان‌پذیر است.

تصویر کیفیت برخورد زن و مرد در اخلاق اسلامی و قانون اسلامی هم به‌نظر ما بایستی بیشتر رویش کار شود. بعضی متدین هم هستند، اما چون با مفاهیم اسلامی درست آشنا نیستند و اخلاقیات مرتبط با روابط زن و مرد را در اسلام درست نمی‌دانند، تدین-شان موجب نمی‌شود که از غلظت‌شان کم شود، از تحکم و زورگویی‌شان بکاهد؛ نه، هم متدینند، هم آن تحکم‌ها و زورگویی‌ها را دارند؛ این هم باید اصلاح شود. اخلاق اسلامی در روابط زن و مرد – به‌خصوص در داخل خانواده – باید مورد توجه قرار بگیرد. البته مسئله‌ی حجاب خیلی مهم است. من مسئله‌ی حجاب را واقعاً مهم می‌دانم. اهمیت مسئله‌ی حجاب در جاهای باواسطه‌ای خودش را نشان می‌دهد؛ از جمله در مسئله‌ی خانواده خودش را نشان می‌دهد.1

حضرت زینب(س) نشان داد که می‌توان حجاب و عفاف زنانه را به‌عزت مجاهدانه و جهاد بزرگ تبدیل کرد.

زینب کبری(س) یک نمونه‌ی برجسته‌ی تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکی از مهم‌ترین مسائل تاریخ نشان می‌هد. این که گفته می‌شود در عاشورا، در حادثه‌ی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد – که واقعاً پیروز شد – عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ و الا خون در کربلا تمام شد. حادثه‌ی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصه‌ی عاشورا به‌پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامی ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعی دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری(س)؛ نقشی که حضرت زینب برعهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است. این حادثه نشان داد که زن در حاشیه‌ی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددی به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثه‌ی زنده و ملموس است که انسان زینب کبری(س) را مشاهده می‌کند که با یک عظمت خیره-کننده و درخشنده‌ای در عرصه ظاهر می‌شود؛ کاری می-کند که دشمنی که به‌حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزی تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به‌پیشانی او می‌زند و پیروزی او را تبدیل می‌کند به یک شکست؛ این کار زینب کبری(س) است. زینب(سلام الله علیها ) نشان داد که می‌توان حجب و عفاف زنانه را تبدل کرد به‌عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.

آن‌چه که از بیانات زینب کبری(س) باقی‌مانده است و امروز در دست‌رس ماست، عظمت حرکت زینب کبری را نشان می‌دهد. خطبه‌ی فراموش نشدنی زینب کبری(س) در بازار کوفه یک حرف زدن معمولی نیست، اظهار نظر معمولی یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعه‌ی اسلامی در آن دوره است که بازیباترین کلمات و باعمیق‌ترین و غنی‌ترین مفاهیم در آن شرایط بیان شده است. قوت شخصیت را ببینید؛ چقدر این شخصیت قوی است. دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و این‌ها از بین برده-اند، این جمع چند ده نفره‌ی زنان و کودکان را اسیر کرده‌اند، آورده‌اند در مقابل چشم مردم، روی شتر اسارت، مردم آمده‌اند دارند تماشا می‌کنند، بعضی هلهله می‌کنند؛ بعضی هم گریه می‌کنند. در یک چنین شرائط بحرانی، ناگهان این خورشید عظمت طلوع می‌کند؛ همان لحنی را به‌کار می‌برد که پدرش امیرالمؤمنین بر روی منبر خلافت در مقابل امت خود به‌کار می‌برد؛ همان جور حرف می‌ز‌ند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندی مضمون و معنا: « یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل؛ ای خدعه‌گرها، ای کسانی که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنباله‌روی اسلام و اهل بیت هستید» اما در امتحان این‌جور کم آوردید. در فتنه این‌جور کوری نشان دادید. «هل فیکم الا الصّلف و العجب و الشنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء؛ شما رفتارتان، زبان‌تان با دل‌تان یک-سان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابی هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالی که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهده‌ی مقابله‌ی با فتنه بربیایید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل التی نقضت عزلها من بعد قوه انکاثا؛ مثل آن کسی شدید که پشم را می‌رسد، تبدیل به نخ می‌کند، بعد نخ‌ها را دوباره باز می-کند، تبدیل می‌کند به همان پشم یا پنبه‌ی نریسیده، با بی‌بصرتی، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کرده‌های خودتان را، گذشته‌ی خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعای انقلاب‌گری؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بی‌مقاومت در مقابل بادهای مخالف. این، آسیب‌شناسی است.

با این بیان قوی، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، این‌گونه صحبت می‌کرد. این‌جور نبود که یک عده مستمع جلوی حضرت زینب(س) نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یک خطیبی برای این‌ها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزه‌داران دشمن دور و برشان را گرفته‌اند؛ یک عده هم مردم مختلف الحال حضور داشتند؛ همان‌هایی که مسلم را به‌دست ابن‌زیاد دادند، همان‌هایی که به امام حسین(ع) نامه نوشتند و تخلف کردند، همان‌هایی که آن روزی که باید با ابن‌زیاد در می‌افتادند، توی خانه‌های‌شان مخفی شدند – این‌ها بودند توی بازار کوفه – یک عده هم کسانی بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه می‌کنند، دختر امیرالمؤمنین را می‌بینند، گریه می‌کنند. حضرت زینب کبری با این عده‌ی ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما این جور محکم حرف می‌زند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمی‌شود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه‌ی مؤمن، این ‌جور خودش را در شرایط دشوار نشان می‌دهد. این زن است که الگوست؛ الگو برای همه‌ی مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوی و انقلاب علوی را  آسیب‌شناسی می‌کند؛ می‌گوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛  نتوانستید به وظیفه‌تان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشه‌ی پیغمبر سرش بر روی نیزه رفت. عظمت زینب را این‌جا می‌شود فهمید.2

انقلاب ما زینبی است

عظمت زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفاف زنانه را که خدا در جبلت زن ودیعه نهاده است، حفظ کند؛ این را بیامیزد باعزت مؤمنانه؛ این را بیامیزد بااحساس تکلیف و وظیفه؛ آن لطافت را در جای خود به‌کار ببرد، آن تیزی و برندگی ایمان را هم در جای خود به‌کار ببرد. این ترکیب ظریف فقط مال زن‌هاست؛ این آمیزه‌ی ظریف لطافت و برندگی، مخصوص زن‌هاست؛ این امتیازی است که خدای متعال به زن داده است؛ لذا در قرآن به‌عنوان نمونه‌ی ایمان – نه نمونه‌ی ایمان زنان، نمونه‌ی ایمان همه‌ی بشر؛ زن و مرد – دو زن را مثال می‌زند: «و ضرب الله مثلا للذین امنوا امرأت فرعون»3 و «مریم ابنت عمران»4 یکی زن فرعون است، دومی هم حضرت مریم است. این‌ها اشاره‌ها و نشانه‌هایی است که منطق اسلام را نشان می‌دهد.

انقلاب ما انقلاب زینبی است. از اول انقلاب، زنان یکی از برجسته‌ترین نقش‌ها را در این انقلاب ایفا کردند. هم در خود حادثه‌ی بزرگ انقلاب، هم در حادثه‌ی بسیار بزرگ هشت سال دفاع مقدس، نقش مادران، نقش همسران، از نقش مجاهدان اگر سنگین‌تر و دردناک‌تر و تحمل‌طلب‌تر نبود، یقیناً کمتر نبود. مادری که جوان خودش را، عزیز خودش را، دسته‌ی گل خودش را هجده سال، بیست سال – کمتر، بیشتر – پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به‌ثمر رسانده، حالا او را به‌طرف میدان جنگ می‌فرستد، که معلوم نیست حتی جسد او هم برخواهد گشت یا نه. این کجا، رفتن خود این جوان کجا؟ که خوب. این جوان، با شور و هیجان جوانی، همراه باایمان و روحیه‌ی انقلابی‌گری، حرکت می‌کند و می‌رود. کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگ‌تر نباشد، کوچک‌تر نیست. بعد هم که جسد او را برمی‌گردانند، افتخار می‌کند که بچه‌ی من شهید شده. این‌ها چیز کمی است؟ این، حرکت زنانه، حرکت زینب‌گون در انقلاب ما بود.

عزیزان من، خواهران، برادران! انقلاب ما این‌جوری پیش رفت. قدرت و عظمت این انقلاب به این چیزهاست؛ به دل دادن به معنویت، مجذوب شدن در مقابل لطف الهی. وقتی که دشمن می‌خواهد زینب کبری(س) را به آن‌چه که برایش پیش آمده، شماتت کند، می‌فرماید: ما رأیت الا جمیلا؛ جز زیبایی، چیزی ندیدم. برادرانش، فرزندانش، عزیزانش، نزدیک‌ترین یارانش، این‌ها در مقابل چشمش قطعه قطعه شدند، به‌خاک و خون تپیدند، خون‌شان ریخته است، سرهای‌شان بالای نیزه رفته است؛ می‌گوید: جمیل، زیبا! این چه جور زیبایی‌ای است؟ این زیبایی را همراه کنید با آن‌چه که نقل شده است که زینب کبری(س) حتی در شب یازدهم نماز شبش ترک نشد. در طول دوران اسارت، انقطاع الی‌الله‌اش‌، دل‌بستگی‌اش به‌خدای متعال، رابطه‌اش باخدای متعال سست نشد، کم نشد، بلکه بیشتر شد. این زن، الگوست.5

1. دیدار گروه کثیری از زنان نخبه در آستانه‌ی سال‌روز میلاد حضرت زهرا(س)، 13/4/86.

2. دیدار گروه کثیری از پرستاران نمونه‌ی کشور، 1/2/89.

3. تحریم، آیه‌ی 11.

4. تحریم، آیه‌ی 12.

5. دیدار گروه کثیری از پرستاران نمونه‌ی کشور، 1/2/89.