یکی از زمانهایی که در منابع دینی، اهمیت فراوانی دارد، شب قدر است. در قرآن کریم، شب قدر، بهتر از هزار ماه خوانده شده است. مفهوم واژهی «قدر» در لغت به معنای بیان مقدار چیزی است.1 در جای دیگری آمده که قدر به معنای اندازه و مقدار هر چیز اعم از زمان، مکان و ... است.2
در معنای طاقت و توانایی نیز کاربرد دارد،3 چنان که در قرآن آمده: «علی الموسع قدره؛ آن کس که توانایی دارد به اندازهی تواناییاش»4 اندازه و مقیاس هر چیز، و نیز به معنای سختگیری و ضیق گرفتن، از دیگر معانی مورد استعمال این واژه است.5
«شهید مطهری» در این باره میگوید: «قدر به معنای اندازه و تعیین است ... حوادث جهان از آن جهت که حدود، اندازه و موقعیت مکانی و زمانی آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهی است.»6 پس در یک کلام «قدر» به معنای ویژگیهای طبیعی و جسمانی چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیت-های زمان و مکانی آنها میگردد و تمام موجودات مادی و طبیعی را در بر میگیرد.7
در بیان دیگری از شهید مطهری آمده است: «تعبیر فلسفی قدر، اصل علّیت است. اصل علّیت همان پیوند ضروری و قطعی حوادث با یکدیگر [است] و این که هر حادثهای تحتّم و قطعیت ضروری و قطعی خود و نیز تقدیر و خصوصیات وجودی خود را از امر یا اموری مقدم بر خود گرفته است. اصل علیت عمومی و نظام اسباب و مسببات، برجهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست. و هر حادثی، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانی و مکانی و سایر خصوصیات وجودیاش این را از علل متقدمهی برخود کسب کرده و یک پیوند ناگسستنی میان گذشته، حال و آینده میان هر موجودی و علل متقدمهی اوست.»8
در بیان دیگری آمده است که قدر یعنی ویژگی هستی و وجود هر چیز و چگونگی آفرینش آن. به عبارت دیگر اندازه و محدودهی وجودی هر چیز «قدر» نام دارد.9
این معنا از روایات نیز استفاده میشود. چنان که از امام صادق(ع) پرسیده شد: «فما معنی قدر؛ معنای قدر چیست؟» امام فرمود: «تقدیر الشییء من طوله و عرضه؛ اندازهگیری هر چیز اعم از طول و عرض آن است.»10 در روایت دیگری آمده است که امام رضا(ع) در بیان معنای قدر فرمود: «هو الهندسه من الطول و العرض و البقاء؛ اندازهی هر چیز اعم از طول و عرض و بقای آن است.»11
بنابراین تقدیر الهی این است که در جهان مادی، آفریدهها از حیث هستی و آثار و ویژگیهایشان محدودهای خاص داشته باشند. این محدوده با امور خاص مرتبط است. اموری که علتها و شرایط مخلوقات محسوب میشوند و به دلیل اختلاف علل و شرایط هستی، آثار و ویژگیهای موجودات مادی نیز متفاوت است. هر موجود مادی به وسیلهی قالبهایی از داخل و خارج اندازهگیری میشود. این قالب، حدود مادی آن شیء (یعنی طول، عرض، شکل، رنگ و موقعیت مکانی و زمانی و سایر عوارض و ویژگیها) بهشمار میآید. پس معنای تقدیر الهی در موجودات مادی یعنی هدایت آنها بهسوی مسیر هستیشان که برای آنها مقدر گردیده و با آن قالبگیری شدهاند.12
چرا آن را «شب قدر» مینامند؟
1. زیرا تمام حوادثی که قرار است در طول سال در جهان هستی و همچنین در زندگی انسان-ها، اتفاق بیافتد، در این شب تقدیر، اندازه-گیری، تصویب و امضا میشود. چنان که از امام باقر(ع) نقل شده است: «یقدر فی لیله القدر کل شییء یکون فی تلک السنه الی مثلها من قابل من خیر و شر و طاعه و معصیه و مولود، او اجل او رزق، فما قدر فی تلک السنه و قضی فهو المحتوم؛ همهی چیزهایی که بناست در طول این سال ابتدای سال آینده اتفاق بیفتد، در این شب اندازهگیری و مشخص میگردد. اعم از کارهای خیر و نیکی، شر و بدی، طاعت و معصیت خدا، تولد، مرگ و روزی. بنابراین هر چیزی که در این شب قدر مقدر و اندازهگیری و امضا شود، حتمی خواهد بود.»13
در روایت دیگری از طریق اهل سنت نیز به همین وجه اشاره گردیده است: «انّ الله قدّر ما یکون فی ملک السنه من مطر او رزق و احیاء و اماته الی مثل هذه اللیله من السنه الاتیه؛ خداوند آن چه از باران، روزی، تولد و مرگ و میر در طول سال و تا شب قدر آینده اتفاق میافتد، در این شب تقدیر و اندازهگیری میکند.»14
همچنین این دلیل را آیات قرآن نیز تأیید می-کند چنان که خداوند در یکی از آیات می-فرماید: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر امری براساس حکمت (الهی) تدبیر و جدا می-گردد.»15
معنای آیه این است که تمام امور در این شب براساس حکمت الهی محکم میگردد؛ به گونهای که هیچ گونه کم و زیادی در آن رخ نمیدهد. در این شب روزیها در میان روزیخوران الهی تقسیم و اجلها و مدت عمر انسانها مشخص و تمام اموری که مقرر است در جهان آفرینش و همچنین در زندگی انسانها اتفاق بیفتد، معین میگردد.
2. قدر به معنای شرافت و عظمت نیز استفاده شده.16 این شب را به این دلیل قدر نامیدهاند که دارای شرافت و عظمت است. اگر شب نزول قرآن، «قدر» نامیده شده بهدلیل اهتمامی بوده که به مقام و منزلت آن داشته و عنایتی که به عبادت متعبدان در این شب شده است.17
3. در شب قدر، فرشتگان زیادی به زمین فرود میآیند، تا آن جا که محیط زمین تنگ میگردد. در این وجه، واژهی «قدر» به معنای تنگ شدن اطلاق گردیده است.18 چنان که در قرآن کریم نیز به همین معنا استعمال شده: «فمن قدر علیه رزقه؛ آنها که تنگدست هستند از آنچه که خدا به آنها انفاق نماید.»19
زمان شب قدر
از منابع اسلامی بهویژه شیعه، استفاده میشود که شب قدر در ماه مبارک رمضان، قرار دارد.
این مطلب را آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع) تأیید میکنند؛ چرا که خداوند در یکجا می-فرماید: «ما قرآن را در ماه رمضان نازل کردیم.»20 و در جای دیگر میفرماید: «انّا انزلناه فی لیله القدر، قرآن را در شب قدر نازل کردیم.»22 که مقتضای جمع میان این دو آیه این است که شب قدر در ماه مبارک رمضان واقع شده است. قرار گرفتن شب قدر در ماه مبارک رمضان، فضیلت بزرگی برای این ماه شریف است. زیرا عبادت در آن شب از طاعات هزار ماه بهتر است و درک این فضیلت تنها در ماه مبارک رمضان امکانپذیر است.
روایات اهل بیت(ع) نیز وجود شب قدر در ماه رمضان را تأیید میکند چنان که امام صادق(ع) در این رابطه میفرماید: «فغّزه الشهور شهر الله عزّ ذکره و هو شهر رمضان و قلب شهر رمضان لیله القدر؛ گرامیترین ماه، ماه خداست که ماه رمضان است و قلب رمضان، شب قدر است.»22
همچنین به نقل از پیامبر اکرم(ص) اسلام آمده است که خطاب به مردم فرمودند: «ایها الناس انه قد اظلّکم شهر فیه لیله خیر من الف شهر و هو شهر رمضان ...؛ ای مردم به شما ماهی سایه افکنده که در آن شبی قرار دارد که از هزار ماه بهتر است و آن ماه، ماه رمضان است.»23
اما این که کدام یک از شبهای ماه مبارک رمضان، شب قدر است، در روایات اسلامی اختلاف است. میتوان روایتها را به سه دسته تقسیم نمود (گرچه خارج از این سه گروه نیز روایاتی وجود دارد.) بهطور اجمال به برخی از آن اشاره می-شود:
گروه اول:
روایاتی است که یکی از سه شب را بهعنوان شب قدر معرفی میکند چنان که آمده است: «عن ابی علی قال: سئلت اباعبدالله(ع) عن لیله القدر؟ قال: اطلبها فی تسع عشر و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین؛ راوی میگوید از امام صادق(ع) در مورد شب قدر پرسیدم. امام فرمود: شب قدر را در نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم جستوجو کن.»24
باز هم در روایت دیگری آمده است که شخص از امام صادق(ص) پرسید: «اللیالی التی یرجی فیها من شهر رمضان؟ فقال: تسع عشره و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین» راوی پرسید: در کدام شب از شب-های رمضان امید میرود که شب قدر باشد؟ امام صادق(ع) در جواب فرمود: «نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم.»25
در تعبیر دیگری از امام صادق(ع) آمده است: «التقدیر فی لیله تسع عشر و الابرام فی لیله
احدی و عشرین و الامضاء فی لیله ثلاث و عشرین تقدیر و اندازهگیری در شب نوزدهم و ابرام و محکم شدن در شب بیست و یکم و امضاء در شب بیست و سوم است.»26
براساس این دسته روایات، شب قدر یکی از این سه شب در ماه مبارک رمضان است و کسانی که بهدنبال درک فضیلت شب قدر هستند باید آن را در این سه شب جستوجو کنند و برای اطمینان بیشتر به درک این فضیلت لازم است هر سه شب را به عبادت بپردازند.
گروه دوم:
دستهی دوم از روایات در این رابطه، دلالت بر این دارد که شب قدر یکی از دو شب یعنی بیست و یکم و بیست و سوم است و برای درک شب قدر باید در این دو شب به عبادت و دعا پرداخت چنان که «فضل بن یسار» از امام جواد(ع) نقل میکند: «کان ابوجعفر(ع) اذا کان لیله احدی و عشرین و لیله ثلاث و عشرین اخذ فی الدعاء حتی یزول اللیل فاذا ز اللیل صلی؛ امام جواد(ع) در شب بیست و یکم و بیست و سوم تا صبح به دعا میپرداخت.»27
در روایت آمده است که زراره از امام باقر(ع) در مورد شب قدر پرسید و امام باقر(ع) در جواب فرمود: «هی احدی و عشرین او ثلاث و عشرین شب بیست و یک و یا بیست و سه.»28
امام صادق(ع) نیز در جواب کسی که از شب قدر پرسید فرمود: «هی لیله احدی و عشرین او لیله ثلاث و عشرین شب بیست و یکم و یا بیست و سوم شب قدر است.»29
براساس مفاد این دو گروه از روایات شب قدر یکی از این دو شب یعنی بیست و یکم و بیست و سوم است و باید شب قدر را در میان این دو شب دنبال کرد و برای اطمینان به درک شب قدر بهتر است این دو شب را به عبادت دعا و شب زندهداری پرداخت تا احتمال دستیابی به فضیلت شب قدر بیشتر گردد و درصد احتمال درک شب قدر زیادتر گردد.
گروه سوم:
دستهی سوم از روایات به این مطلب تأکید دارد که احتمال شب بیست و سوم ماه رمضان برای این منظور بیشتر است؛ چنان که در روایتی از امام باقر(ع) چنین نقل شده است: «ان الجهنی اتی النبی(ص) فقال: یا رسول الله ان لی ابلاً و غنماً و غلّه (قلمه) فاحب ان تأمر بلیله ادخل فیها فأشهد الصلوه و ذلک فی شهر رمضان فدعاه رسول الله(ص) فسارّه فی اذنه فکان الجهنی اذا اکان لیله ثلاث و عشرین دخل بابله و غنمه و أهله الی مکانه؛ مردی به نام «جهنی» خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله من دارای گوسفند و شتر هستم. دوست دارم دستور بدهی که یک شب را در ماه رمضان وارد شهر مدینه شوم و خدا را عبادت کنم. پیامبر(ص) در حق او دعا کرد و به گوش او چیزی گفت و آن مرد از خدمت پیامبر خارج شد. بعدها مردم میدیدند که آن مرد در شب بیست و سوم ماه رمضان با شتران، گوسفندان و اهل و عیال خود وارد مدینه میشد.»30
براساس این حدیث مرد جهنی به پیامبر عرض میکند که من بهدلیل این که گلهدار و صحرانشین هستم همیشه نمیتوانم در نماز جماعت شما در مدینه شرکت نمایم. از شما خواهش میکنم که به من دستور دهید که در طول سال یک شب را به مدینه آمده، در نماز جماعت شما شرکت نمایم؛ و البته دوست دارم آن شب در ماه رمضان باشد. پیامبر به گوش او چیزی گفت. بعدها مردم میدیدند آن مرد در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان با دامها و حیوانات خود وارد مدینه میشد و در مسجد پیامبر به نماز و عبادت مشغول میگشت. این عمل پیامبر و رفتار آن مرد این احتمال را تقویت میکند که شب قدر همان شب بیست و سوم باشد.
البته علاوه بر این سه گروه روایاتی دیگری نیز وجود دارد که برخی از شبهای دیگر را بهعنوان شب قدر معرفی میکند که علما به آنها اعتنا نکرده-اند.
دیدگاه اهل سنت
از جمله مواردی که در کتب روایی و تفسیری اهل سنت در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان این مذهب بر آن مهر خاتمه مینهد، موضوع جایگاه زمانی شب قدر است. بهعنوان نمونه «فخر رازی» در این رابطه هشت قول بیان میدارد و در نهایت یکی از آنها را تقویت میکند: «در تعیین شب قدر در میان علماء اختلاف وجود دارد. شب اول، شب هفدهم، شب یازدهم، شب بیست و سوم، بیست و چهارم و بیست و پنجم، بیست و هفتم و نهم و ... آن چه نظر بیشتر علما بر آن قرار دارد، بیست و هفتم است.»31
در بیان دیگری آمده است: «بعضی آن را شب بیست و یکم رمضان میانگارند و برخی آن را شب بیست و هفتم رمضان میدانند و بعضیها آن را شبهای ده-گانهی آخر ماه رمضان میشمارند و برخی آن را در ماه رمضان بهطور کلی میدانند. به هر حال شب قدر شبی از شبهای رمضان است.»32
در روایات اهل سنت نیز احتمالات زیادی بیان گردیده است: از پیامبر نقل شده است که شب قدر بیست و یکم ماه رمضان، بیست و سوم ماه رمضان، بیست و پنجم ماه رمضان، بیست و هفتم ماه رمضان و آخر ماه رمضان است.33
از «ابن عباس» نقل شده: «التمسوا لیله القدر فی اربع و عشرین؛ شب قدر را در بیست و چهارم ماه رمضان بجویید.»34
عن النبی(ص): التمسوها فی العشر الا و آخر فی کل وتر؛ شب قدر را در ده شب آخر و در هر شب فرد آن بجویید.»35
«انس بن مالک» میگوید: «التمسوا لیله القدر فی اول لیله من رمضان و فی تسعه و احدی عشره و فی احدی و عشرین و فی آخر لیله من رمضان؛ شب قدر را در شب اول ماه رمضان، و نهم ماه رمضان، در یازدهم ماه رمضان، در بیست و یکم رمضان و در آخر شب رمضان جستوجو کنید.»36
در بیان دیگر آمده: «کان رسول الله یقول: تحرّوا الیله القدر فی العشر الا و آخر من رمضان؛ شب قدر را در ده شب آخر ماه رمضان بجویید.»37
در نقل دیگری آمده است: «قدر روی عن الی بن کعب انه کان یحلف انها لیله سبع و عشرین یقول: اخبرنا رسول الله بذلک بعلامتها فعدّدناه حفظنا؛ «الی بن کعب» گفته است که قسم میخورد که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است. او میگفت که پیامبر اکرم(ص) علامتهای شب قدر را برایمان بیان کرده بود و ما محاسبه کردیم و آن علامت را در شب بیست و هفتم ماه رمضان یافتیم.»38
از عبدالله بن مسعود نیز نقل شده که شب قدر در ماه رمضان و در شب بیست و هفتم آن قرار دارد.39
عبدالله بن عمر به نقل از پیامبر گفت: «التمسوا لیله القدر لیله سبع و عشرین، شب قدر را در بیست و هفتم ماه رمضان بجویید.»40
از مجموع آنچه بیان گردید استفاده میشود که علمای اهل سنت در زمان شب قدر اختلاف زیادی دارند. در نهایت به این نتیجه میتوان رسید که – از نظر اهل سنت - شب قدر در ماه مبارک رمضان و در دههی آخر آن قرار دارد. از میان احتمالاتی که در این رابطه داده شده، احتمال این که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر باشد بیشتر تقویت شده که در این رابطه شواهد مؤیدی نیز بیان گردید.
عمومیت شب قدر
از مباحث دیگری که به شب قدر ارتباط دارد، اختصاص به دورهی خاص و یا عمومیت آن به همهی دورههاست. از نظر منابع شیعه، شب قدر عمومیت داشته، در هر سال برای همیشهی تاریخ وجود دارد. چنان که از امام باقر(ع) نقل شده است: «نعم لیله القدر و هی فی کل سنه فی شهر رمضان فی العشر و الاخر فلم ینزل القرآن الا فی لیله القدر؛ بله شب قدر در هر سال و در ماه رمضان در دههی آخر ماه آن وجود دارد و قرآن نازل نشده جز در شب قدر.»41
در روایت دیگری به نقل از «اباذر» آمده: «قال: قلت یا رسول الله! لیله القدر هی شییء تکون علی عهد الانبیاء، ینزل فیها، فاذا قبضوا رفعت؟ قال: لا بل هی الی یوم القیامه؛ ابوذر میگوید: ای رسول خدا شب قدر تنها در عصر پیامبران است و با رحلت آنان شب قدر نیز برداشته میشود؟ پیامبر فرمود: نه، این گونه نیست، بلکه شب قدر تا روز قیامت ادامه دارد.»42
با توجه به این دو روایت میتوان گفت که شب قدر اختصاص به دورهای نداشته بلکه در همهی دوران و اعصار تاریخ وجود خواهد داشت و هر سال در ماه رمضان تکرار میگردد.
راز مخفی بودن شب قدر
یکی از اموری که در ارتباط با شب قدر، قابل توجه است مخفی بودن شب قدر، در میان شبهای ماه مبارک رمضان، بهخصوص دههی آخر آن است. در بیان راز مخفی داشتن شب قدر حکمتهایی از سوی دانشمندان اسلامی بیان گردیده است: «فایدهی مخفی داشتن این شب آن است که مردم به عبادت خدا تلاش بیشتری کرده، به طمع درک شب قدر، تمام شبهای ماه رمضان را احیا بدارند. چنان که خداوند نماز «وسطی» را در میان نمازهای پنجگانه مخفی داشته و نام «اعظم» خود را در میان نامهایش و ساعت استجابت دعا را در میان ساعتهای روز جمعه پنهان نگاه داشته است.»43
در بیان دیگری در این ارتباط آمده است: «شاید انگیزهی مخفی داشتن شب قدر این باشد که کسی که ارادهی درک شب قدر را دارد، شبهای زیادی را به امید درک شب قدر شبزندهداری مینماید؛ در نتیجه، عبادت او زیاد و اجر و پاداش او افزایش یابد.»44
چنان که خداوند رضای خود در میان انواع طاعات خود پنهان نموده تا مردم به همهی طاعات الهی روی آورند؛ غضب و خشم خود را در میان گناهان پنهان کرده تا از همهی گناهان بپرهیزند. دوستان خود را در میان مردم پنهان کرده تا مردم به همهی انسان-ها احترام بگذارند؛ اجابت دعاها را در میان دعاها پنهان کرده تا مردم به همهی دعاها رو آورند. و وقت مرگ را نیز مخفی داشته تا انسانها در همه حال، آمادگی مرگ را داشته باشند.45
نکتهی دیگری که در بیان فلسفهی مخفی داشتن شب قدر بیان شده، این است: «وان لایتکل الناس عند اظهارها علی اصابه الفضل فیها فیفرّ طوافی غیره؛ راز مخفی داشتن شب قدر این است که مردم تنها به فضیلتی که از ناحیهی درک شب قدر نصیبشان شده اکتفا نکنند که در انجام سایر وظایف خودشان کوتاهی نمایند.»46
بنابراین یکی از رازهای مخفی ماندن شب قدر مصون داشتن انسانها از دچار شدن به عجب و غرور است. زیرا اگر شب قدر معلوم باشد ممکن است، کسی با شب زندهداری در آن دچار عجب شده، در انجام سایر تکالیف خود کوتاهی نماید.
شاید یکی از رازهای مخفی بودن شب قدر در میان چند شب این باشد که اگر کسی به شب زندهداری و عبادت در یکی از آن شبها موفق نشد، ناامید نشده، شب دیگری را به امید درک فضیلت شب قدر به عبادت و شب زندهداری بپردازد. بدون شک این امر میتواند یکی از الطاف الهی و از جلوههای تسهیل و آسان-گیری خداوند به بندگانش باشد. خداوند شب قدر را در میان چند شب مخفی داشت تا فرصت بیشتری به بندگان برای درک شب قدر داده شود و آنها به امید دست یافتن به فضیلت شب قدر، شبهای بیشتری را به عبادت و راز و نیاز با خداوند مشغول شوند.
اهمیت شب قدر
آغاز سال
یکی از دلایل اهمیت شب قدر آن است که تمام امور هستی و برنامههای مربوط به زندگی انسان در شب قدر تقدیر و اندازهگیری شده، به امضای حجت خدا بهعنوان قطب عالم امکان میرسد و تا شب قدر آینده براساس آن تقدیر و اندازهگیری، اداره میشود. با توجه به این بینش، شب قدر آغاز سال بوده، به این دلیل اهمیت زیادی دارد. چنان که از امام باقر(ع) نقل شده است: «یقدر فی لیله القدر کل شییء یکون فی تلک السنه الی مثلها من قابل من خیر و شر و طاعه و معصیه و مولود و اجل او رزق فما قدر فی تلک السنه و قضی فهو المحتوم؛ تمام امور سال تا شب قدر آینده، در شب قدر، تقدیر، اندازهگیری و امضا میگردد. هر خیر و شر، طاعت و معصیت، تولد و مرگ و روزی افراد، همه در این شب معین میگردد. آنچه در [شب قدر] این سال تقدیر و امضا گردید، حتمی میشود.»47
در بیان دیگری از امام صادق(ع) آمده است: «لیله القدر هی اول السنه و هی آخرها؛ شب قدر آغاز سال و پایان آن است.»48 در روایت دیگر آمده است: «لیله القدر هی اول السنه؛ شب قدر آغاز سال است.»49
امام صادق(ع) فرمود: «رأس السنه لیله القدر یکتب فیها ما یکون من السنه الی السنه؛ شب قدر آغاز سال است و حوادث جهان تا سال آینده و تا شب قدر آینده نوشته میشود.»50
شب ولایت
یکی از دیگر امتیازات شب قدر آن است که شب ولایت امیرمؤمنان(ع) است. براساس آنچه از روایات اسلامی برمیآید، در کنار سایر امور هستی که در شب قدر تقدیر، اندازهگیری و امضا میگردد، ولایت اهل بیت نیز در این شب مقدر و امضا گردیده است. چنان که «مفضل بن عمر» نقل میکند: «ذکر عند ابی عبدالله انّا انزلناه فی لیله القدر. قال: ما أبین فضلها علی السور! قال: قلت: و ایّ شییء فضلها؟ قال: نزلت ولایه امیرالمؤمنین فیها. قلت: فی لیله القدر التی نرتجیها فی شهر رمضان؟ قال: نعم؛ هی لیله قدّرت فیها السموات و الارض و قدّرت فیها ولایه امیرالمؤمنین فیها؛ در محضر امام صادق(ع) بودیم و سخن از سورهی قدر به میان آمد. امام فرمود: فضیلت سورهی قدر بر سایر سورهها آَشکار است. عرض کردم: فضیلت سورهی قدر چیست؟ امام فرمود: در شب قدر ولایت امیرمؤمنان نازل شده است. پرسیدم: در همان شب قدری که امیدواریم در ماه رمضان باشد؟ امام فرمود: بله. همین شب قدری که در ماه رمضان قرار دارد؛ شبی است که در قرآن آسمان و زمین و ولایت امیرمؤمنان تقدیر و امضا شده است.»51
در روایت دیگری از امام علی(ع) آمده که فرمود: رسول خدا خطاب به من فرمود: «یا علی اتدری ما معنی لیله القدر؟ فقلت: لا، یا رسول الله فقال: ان الله تعالی قدّر فیها ما هو کائن الی یوم القیامه فکان فیما قدّر ولایتک و ولایه الائمه علیهم السلام من ولدک الی یوم القیامه، ای علی آیا میدانی معنای شب قدر چیست؟ من عرض کردم نه ای رسول خدا. پیامبر فرمود: خداوند متعال در این شب آنچه که تا روز قیامت اتفاق خواهد افتاد، تقدیر و اندازهگیری میکند. در میان اموری که در این شب مقدر میگردد، ولایت تو و ولایت امامانی از فرزندان تو تا روز قیامت نیز هست.»52
براساس این روایات این شب، شب ولایت اهل بیت(ع) است چرا که ولایت ایشان در این شب مقدر گردیده است. فرشتگان نیز در این شب به محضر امام زمان(عج)، نازل میگردند.
تعیین سرنوشت
شاید هیچ چیزی برای انسانها، مهمتر از سرنوشت آنان نباشد. همهی آدمها دوست دارند سرنوشت خوب داشته، در زندگی خوشبخت و سعادتمند باشند.
با توجه به ابدیت زندگی در جهان آخرت، خوشبختی و سعادتمندی در آن، برای همهی انسانها، بهویژه باورمندان به جهان آخرت اهمیت فراوانی دارد.
از آنجا که بین زندگی دنیا و آخرت پیوند و ارتباط عمیقی وجود دارد طبیعی است که خوشبختی در زندگی دنیا، در سعادتمندی جهان آخرت نیز تأثیرگذار است. براساس آیات و روایات اسلامی در شب قدر سرنوشت انسانها در این دنیا تقدیر و اندازهگیری میگردد. بنابر این، این مقدرات نه تنها در دنیا که در آخرت نیز تأثیرگذارند.
نزول فرشتگان
یکی از مهمترین رویدادهای شب قدر نازل شدن فرشتگان است. براساس آیات و روایات اسلامی، در شب قدر فرشتگان زیادی به اذن پروردگار فرود میآیند. «تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر؛ فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای هر کاری نازل میشوند.»53
در روایات اهل بیت(ع) نیز این امر مورد تأکید قرار گرفته است، چنان که ابن عباس از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است: «اذا کان لیله القدر، تنزل الملائکه الذین هم سکان سدره المنتهی و منهم جبرئیل فینزل جبرئیل و معه ألویه، ینصب لواء منها علی قبری و لواء علی بیت المقدس و لواء علی مسجد الحرام و لواء علی طور سینا و لایدع مؤمناً و لامؤمنه الا سلام علیه الا من مدن الخمر و آکل لحم الخنزیر؛ هر گاه شب قدر شود فرشتگانی که ساکنان سدره المنتهی هستند و یکی از آنان جبرئیل است نازل میشوند. هنگامی که جبرئیل نازل میشود، پرچمهایی در دست دارد. یکی از آن پرچمها را بر روی قبر من و بقیه را در بیت المقدس، مسجدالحرام و طور سینا نصب میکند. هیچ مؤمنی را فروگذار نمیکند مگر این که بر او سلام میکند. جز شراب-خواران و خورندگان گوشت خوک.»54
در روایت دیگری از باقرین(ع) آمده است: «تنزل فیها الملائکه و الکتبه الی السماء الدنیا فیکتبون ما یکون فی امرا سنه و ما یصیب العباد؛ در شب قدر فرشتگان و نویسندگان بهسوی آسمان دنیا فرود میآیند و آن چه از امور و حوادث سال و چیزهایی که به بندگان در طول سال اصابت میکند، مینویسند.»55
مفسران اسلامی نیز به این امر تأکید ورزیدهاند: «فرشتگان بهویژه جبرئیل با اجازهی پروردگارشان نازل میگردند و این قرآن را با خود همراه دارند. در میان آسمان و زمین پخش میشوند و در این جشن جهانی شرکت میکنند. جشنی که واژگان این سوره (ی-قدر) آن را به طرز شگفتآمیزی به تصویر کشیده است.»56
در شب قدر روح و جبرئیل و گروهی از فرشتگان که جز در این شب دیده نشدهاند و سایر فرشتگان آنان را ندیدهاند، بهسوی زمین فرود میآیند. فرود آنان بهدلیل اموری است که خداوند برای ادارهی جهان هستی تا شب قدر آینده مقدر کرده، است. فرشتگان در این شب بر هر انسان مؤمن و مؤمنهای که عبور میکند، سلام مینمایند.57
براساس روایات شیعه فرشتگان در شب قدر به محضر امام معصوم(ع) که حجت و ولی خداست مشرف میشوند. چنان که از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: «یا ابا هذیل انا لا نخفی علینا لیله القدر انّ الملائکه لطوفون بنا فیها؛ ای «ابا هذیل» شب قدر از ما پوشیده نیست، زیرا در شب قدر فرشتگان در اطراف، طواف میکنند.»58
نزول قرآن
از امتیازات مهم شب قدر، نازل شدن قرآن بهعنوان نسخهی شفابخش و کاملترین قانون برای ادارهی زندگی بشر است. در منابع اسلامی آیات و روایات زیادی وجود دارد، که این امر را تأیید میکند. در قرآن کریم سه آیه در این رابطه وجود دارد که از جمع میان آنها، میتوان به این نتیجه رسید که قرآن کریم در شب قدر نازل شده است. در سورهی بقره میفرماید: «شهر الرمضان انزل القرآن هدی للناس و بیّنات من الهدی و الفرقان ... ؛ ماه رمضان ماهی است که قرآن برای راهنمایی مردم و نشانههای هدایت و فرق میان حق و باطل نازل شده است.»59
در سورهی دخان میفرماید: «انّا انزلناه فی لیله المبارکه ... ؛ به درستی که ما آن را در شب پربرکتی نازل کردیم.»60
در سورهی مبارکهی قدر میفرماید: «انّا انزلناه فی لیله القدر ... ؛ ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.»61
جمع این سه آیه به اثبات میرساند که نزول قرآن را در شب قدر بوده است. براساس این آیات شریفه قرآن کریم که مائدهی بزرگ آسمانی است، در شب قدر نازل شده است.
ابن عباس میگوید: « خداوند قرآن را بهطور یکجا از لوح محفوظ بهسوی آسمان دنیا در شب قدر نازل کرد و سپس جبرئیل آن را در طول بیست و سه سال بهتدریج نازل میکرد.»62 در بیان دیگری آمده که آغاز نزول قرآن در شب قدر بوده است.63
برتر از هزار ماه
یکی از ویژگیهای شب قدر برتری عبادی آن است. براساس آنچه بهطور صریح در قرآن آمده، شب قدر بر هزار ماه برتری دارد. «لیله القدر خیر من الف شهر»64
از امام صادق(ع) پرسیده شد: «کیف تکون لیله القدر خیر من الف شهر؟ قال: العمل فیها خیر العمل فی الف شهر لیس فیها لیله القدر؛ چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ امام فرمود: «عمل در آن بهتر از عمل در هزار ماهی است که در آن، شب قدر وجود ندارد.»65
در بیان دیگری از امام باقر(ع) در تفسیر: «لیله القدر خیر من الف شهر» آمده است: «العمل الصالح فیها من الصلوه و الزکاه و انواع الخیر، خیر من العمل فی الف شهر لیس فیها لیله القدر و و لولا یضاعف الله تبارک و تعالی للمؤمنین ما بلغوا و لکنه الله یضاعف لهم الحسنات؛ رفتار شایستهای مانند نماز، زکات و انواع کارهای نیک دیگر در شب قدر بهتر است از انجام این کارها، در هزار ماهی که شب قدر در آن وجود ندارد. اگر خداوند اجر و پاداش عمل بندگان خود را افزایش نمیداد، هرگز عمل یک شب به عمل هزار ماه نمیرسید. ولی خداوند نیکیهای بندگان خود را چند برابر نموده است.»66
شب قدر آغاز سال جدید و پایان سال گذشته است. شب قدر شبی است که سرنوشت انسانها در همهی هستی، تقدیر و اندازهگیری میشود. در شب قدر فرشتگان رحمت الهی به زمین فرود آمده، به حجت الهی و به تبع آن وجود مقدس، به سایر مؤمنان سلام میکنند. شب قدر، شب ولایت الهی و اولیای اوست. در شب قدر مهمترین نعمت خداوند یعنی قرآن مقدس نازل شده است، و سرانجام، عبادت و راز و نیاز با خدا و انجام کارهای نیک در این شب بهتر از انجام این گونه رفتارها در هزار ماهی است که شب قدر در آن وجود ندارد.
1. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص65.
2. مصطفی رحیمینیا، ترجمهی مفردات راغب، ص255.
3. کتاب العین، ج5، ص77.
4. بقره، آیهی 236.
5. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج3، ص447.
6. مرتضی مطهری، انسان و سرنوشت، ص57.
7. همان، ص؟
8. مرتضی مطهری، پیشین، ص55.
9. محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج19، ص103.
10. احمد بن خال دبرفی، المحاس، ج1، ص244.
11. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج5، ص125.
12. محمدحسین طباطبایی، المیزان، ص101-103.
13. محمد یعقوب کلینی، فروع کافی، ج7، ص625.
14. فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت داراحیاء التراث العربی، [بیتا]، ج32، ص28.
15. دخان، آیهی 4.
16. فخر رازی، تفسیر الکشفاف، ج32، ص28.
17. محمدحسین طباطبایی، المیزان، ترجمهی محمدباقر موسوی، ج2، ص562.
18. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج32، ص28.
19. انفاق، آیهی 6.
20. فضل طبرسی، مجمع البیان، ج9، ص103.
21. بقره، آیهی 185.
22. قدر، آیهی 1.
23. محمد حرعاملی، وسایل الشیعه، ج10، ص305.
24. همان، ص407.
25. همان، ص361.
26. همان، ص385.
27. همان، ص354.
28. همان، ص356.
29. همان، ص351.
30. همان، ص360.
31. فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج32، ص30.
32. سید قطب، فی ظلال القرآن، ترجمهی مصطفی حرم دل تهران، نشر احسان، چاپ دوم، 1387، ج6، ص912.
33. محمد بن عیسی بن سوره، سنن ترمذی، بیروت دارالکتب العربی، چاپ اول 1426، ه. ق، ص250.
34. جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج6، ص633.
35. همان، ص25.
36. جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج6، ص632.
37. محمد بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت دارالفکر، چاپ اول، 1421ه.ق، ص536.
38. محمد بن عیسی بن سوره، پیشین، ص250.
39. همان، 251.
40. جلال الدین سیوطی، الدرالمنثور، ج6، ص634.
41. محمد یقعوب کلینی، فروع کافی، ج7، ص625.
42. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص604.
43. همان، ص408.
44. محمد بن عمر زمخشری، الکشاف، بیروت دارالفکر، 1426ه.ق، ج4، ص273.
45. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج27، ص190.
46. محمد بن عمر زمخشری، الکشاف، ج4، ص273.
47. محمدیعقوب کلینی، فروع کافی، ج7، ص625.
48. همان، ص631.
49. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج14، ص60.
50. محمد بن علی بابویه، صدوق معانی الاخبار، تهران مکتبه صدوق، 1371ه.ق، ص316.
51. محسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، مؤسسهی الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم1402 ه.ق، ج5، ص351.
52. قدر، آیهی 4.
53. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص409.
54. محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج7، ص623.
55. سید قطب فی ظلال القرآن، ج6، ص914.
56. محمود بن عمر زمخشری، الکشاف، ج4، ص373.
57. نورالثقلین، ج4، ص639.
58. بقره، آیهی 184.
59. دخان، آیهی 2.
60. قدر، آیهی 1.
61. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص405.
62. همان، ص405.
63. قدر، آیهی 2.
64. وسایل الشیعه، ج10، ص351.
65. محمد بن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج7، ص625.
66. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص409.