نویسنده



پذیرش یا انکار؟ ( قسمت اول)

چکیده

تفاوت‌های موجود بین زن و مرد از جمله مباحث مطرح در حوزه‌ی مطالعات زنان است. زن و مرد در دو نظام تکوین و تشریع تفاوت‌هایی دارند. تفاوت‌های تکوینی در سه بعد بیولوژی، روحی‌ ـ‌ روانی و عقل و استعداد نمود می‌یابد. در نظام تشریع و قانون-گذاری نیز تفاوت یا عدم تفاوت زن و مرد معرکه‌ آراء است. فمینست‌ها ـ با شاخه‌ها و گرایش‌های مختلفی که دارند ـ برخی از تفاوت‌ها را در دو نظام تکوین و تشریع پذیرفته‌اند و برخی را نپذیرفته‌اند و برآنند که بین زن و مرد به‌ویژه در نظام تشریع فرقی نیست؛ اما دین اسلام به تفاوت‌های زن و مرد در نظام تکوین اذعان دارد و به تبع آن در نظام تشریع تفاوت‌هایی را برای دو جنس قائل شده است که البته این تفاوت‌ها به معنای برتری جنسی بر جنس دیگر نیست.

مقدمه

انسان در طول تاریخ از زیاده‌روی و کم‌انگاری آفات بسیاری دیده است. در این بین «نگرش به خصوصیات، تفاوت‌ها و اشتراکات زن و مرد» نیز از این مسئله بیرون نیست. عده‌ای تفاوت‌های زن و مرد را فراوان انگاشته‌اند؛ از این رو دچار توهم و اشتباه بزرگی گشته و تفاوت‌ها را حتی به جایگاه انسانی زن و مرد سرایت داده‌اند و مرد را برتر از زن و اختیاردار او دانسته‌اند. در این تفکر زن موجودی غیر انسانی شمرده می‌شود و در ردیف اموال و دارایی‌ها قرار می‌گیرد.1 در این تفکر قرون وسطایى «زن آخرین حیوانى است که مرد او را اهلى کرده است».2 ارباب کلیسا نیز در روزگار قدیم مى-گفتند: «هر زنى از این‌که زن است باید شرمسار باشد».3

از دیگر سو؛ عده‌ای، اندک تفاوتی بین زن و مرد ندیده‌اند و  به تساوی مطلق زن و مرد نظر داده-اند. این دیدگاه تازگی ندارد؛ بلکه همان نظریه‌ی‌ افلاطون است که چهار قرن پیش از میلاد می‌زیست. افلاطون بر این ادعا پا می‌فشارد که زنان و مردان استعدادهاى همانندی دارند و زنان مى‏توانند همان وظایفى را به دوش بگیرند که مردان عهده‏دار مى‏شوند و از همه حقوق مردانه بهره‏مند گردند.4 

عده‌ای دیگر نیز به علت ویژگی‌های اختصاصی زن نتوانسته‌اند تفاوت را انکار کنند و خصوصیات زنان را باعث برتری آن‌ها بر مردان دانسته‌اند. اشلی مونتاگو (Ashley Montagu) در کتاب زن جنس برتر، اصرار دارد که این برتری را ثابت کند. بیشتر فمینیست‌های تندرو (رادیکال)‌ از این دیدگاه پیروی می‌کنند.

در این بین اسلام نگاه واقع‌بینانه و متعالی دارد و ضمن پذیرش تفاوت‌های تکوینی و تشریعی زن و مرد، آن را باعث برتری مطلق و هم‌چنین تساوی مطلق جنسی بر جنس دیگر نمی‌داند. بلکه زن و مرد را در بیشتر مسائل با یک‌دیگر برابر دانسته و در برخی دیگر به سبب خصوصیات مردانه یا زنانه، نوعی برتری نسبی را به یکی از دو طرف داده است. آن چه در پی می-آید افزون بر توصیف تفاوت‌ها به بررسی و تبیین این نظریات می‌پردازد.

تــوصـیـف تـفــــاوت‌هــا

برای بررسی و تحلیل نظریه‌ها درباره‌ی تفاوت زن و مرد باید در ابتدا حیطه و محور تمایزات را مطرح کرد؛ سپس در هر یک از ساحت‌ها به تحلیل نظریه‌های موجود اسلام و فمینیسم در این‌باره پرداخت.

محورهای تمایز زن و مرد را می‌توان در دو نظام تکوین و تشریع دانست.

1. تفاوت زن و مرد در نظام تکوین

تفاوت در نظام تکوین نه تنها بین زن و مرد بلکه بین خود مردان یا در بین خود زنان نیز وجود دارد. تفاوت تکوینی بین زن و مرد را می‌شود در سه حوزه‌ی «بیولوژی، روانی و استعداد» بررسی کرد.

الف) تفاوت‌های بیولوژی زن و مرد

اساسی‌ترین تفاوت میان زن و مرد، تمایز دستگاه تناسلی آن دو است. پیچیده‌تر بودن دستگاه تناسلی زن و تحوّلات هورمونی و تغییرات ماهیانه‌ی آن در طول عمر زن؛ قاعدگی، آبستنی، زایمان، شیردهی و یائسگی را پدید می‌آورد و بر جسم و روان و کار و رفتار زن تأثیر می‌گذارد.5

زن و مرد از نظر ساختمان بدن نقاط تمایز آشکاری را دارند. نیازهای غذایی، ویتامینی و معدنی آن‌ها از هم تفاوت دارد.6

زنان به اختلالاتی همچون پوکی استخوان، رماتیسم و... بیشتر دچار می‌شوند7 و برعکس برخی از بیماری‌ها نیز در مردان شیوع بیشتری دارد.8

از نظر استخوان‌بندی نیز زن و مرد با هم متفاوت-اند. استخوان‌های یک زن بالغ از مرد بالغ کوچک‌تر است و در این بین استخوان‌های لگن و جمجمه بیشترین تفاوت را دارند؛ به گونه‌ای که در پزشکی قانونی با بررسی استخوان‌ها 90% از افراد از جهت زن یا مرد بودن متمایز می‌شوند.9

زنان و مردان در یافته‌های پزشکی و آزمایشگاهی از حیث ارزش‌های خونی، هورمون‌های جنسی، نیازهای غذایی، مواد معدنی و ... با هم تمایز آشکار دارند.10

این‌ها نمونه‌هایی از تفاوت بیولوژی زن و مرد است که هر روزه با توسعه‌ی علم به این تفاوت‌ها افزوده می‌شود.

ب: تفاوت‌های روانی زن و مرد

همان‌طور که زنان و مردان از نظر ساختار بدنی از هم متمایزند از جهت روانی نیز تفاوت‌هایی دارند. وجود این تفاوت‌ها در بین روان‌شناسان معرکه‌ی آرا بوده است.

از جمله تفاوت‌های روانی زن و مرد، عواطف و احساسات آن‌هاست. زنان از مردان عاطفی‌تر و احساسی‌ترند و با این سرشت به دنیا می آیند.11

احساس محبّت در بین دختران و زنان از مردان و پسران بیشتر است. شاید برای همین در ادبیات دینی ما زن را با صفت ریحانه12 ستوده‌اند. از جمله دیگر تفاوت‌های روانی زن و مرد می‌شود به روحیات حسادت، خیال‌بافی، اعتمادبه‌نفس و دیگر موارد اشاره کرد که این تفاوت‌ها را در مباحث روان-شناختی آورده‌اند.13 در متون دینی نیز به چنین تفاوت‌هایی اشاراتی شده است.14 استاد شهید «مرتضی مطهری» نیز در باره‌ی تفاوت‌های روانی زن و مرد به داشتن حسد اشاره داشته و می‌گوید: آن چه در مرد وجود دارد غیرت است و یا آمیخته‏اى است از حسادت و غیرت؛ ولى آن چه در زن وجود دارد صرفاً حسادت است.15

ج: تفاوت در هوش و استعداد

درباره‌ی هوش و استعداد زنان و مردان سه نظریه‌ی عمده وجود دارد.

1. نظریه‌ی عدم تفاوت؛

2. نظریه‌ی نفی هوش زنان؛

3. نظریه‌ی تفاوت در توان‌مندی‌های هوشی؛

نظریه‌ی اول، زنان و مردان را در بهره‌ی هوشی یک-سان می‌داند و اگر تفاوتی هم باشد به علت شرایط محیطی و اجتماعی است. این نظریه‌ غالب فمینیست-هاست که آن را در مبحث «پذیرش یا قبول تفاوت‌ها» تحلیل خواهیم کرد.

زنان در نگاه دوم از جهت مغز و توان هوشی نسبت به مردان کاستی دارند. صاحبان این نظریه در این-باره سخنان گوناگونی گفته‌اند؛ حتی ادعای خود به جایی رسانده‌اند که می‌گویند زنان مغز ندارند. مثل این ادعا که گفته شده: «اگر سر کوچک‌شان را پر از مطلب کنیم از کار می‌افتد» و یا این‌که گفته‌اند: «عدم رشد عقلی زنان از بزرگ‌ترین نقطه ضعف‌های شخصیت زن به حساب آمده است. امری که از نااستواری و غیراعتماد بودن شخصیت زن به حساب آمده است و این امر سبب می‌شود، نتواند معنویات و کمالاتی را که به دست می‌آورد نگاه دارد و بر اثر دخالت‌های عاطفی، عقل آن‌ها از مسیر خودش انحراف می‌یابد».16

این نظریه چون با کمالات انسانی سازگار نیست نمی‌تواند مبنای درستی داشته باشد؛ ما نیز چندان به آن نپرداخته‌ایم.

دیدگاه سوم، زنان و مردان را در استعدادها و توان‌مندی‌های هوشی متفاوت می‌داند و برای خود مستندات علمی و آزمایشگاهی ارائه می‌دهد و بدون تعابیر اهانت‌آمیز و نتیجه‌گیری‌های افراطی، اصل تفاوت را ثابت می‌کند، از جمله مستندات این نظریه‌پردازان، حجم مغز و جمجمه‌ی زنان و مردان است که می‌گویند حجم مغز مردان بیش از زنان است از این‌رو استعداد هوشی مردان از زنان بیشتر است.17

مستند دیگر این افراد، خلاقیت و نبوغ در دو جنس زن و مرد است و برآنند که از تطور تاریخ و سیر در گذشته به دست می‌آید که نبوغ و خلاقیت مردان بیش از زنان بوده است. البته ما در این مقام به اثبات یا رد این تفاوت‌ها نمی‌پردازیم و تنها آن‌ها را توصیف می‌‌کنیم و شاید افرادی باشند که علت همین تفاوت را موقعیت‌های اجتماعی و محیط پیرامون انسان‌ها بدانند که در جای دیگر به آن‌ها خواهیم پرداخت.

به هر روی درباره‌ی تفاوت زن و مرد در بعد استعداد و هوش سه نظریه قابل تأمل وجود دارد.

1- تفاوت زن و مرد در نظام تشریع

 درباره‌ی ارتباط و نسبت نظام تکوین و تشریع شاید بتوان این‌گونه گفت که تشریع در بستر تکوین صورت می‌گیرد و نباید با آن تنافی داشته باشد؛ البته این مسئله به صورت «موجبه جزئیه» است نه «موجبه کلیه» چراکه همه تفاوت‌های تکوینی منشأ تفاوت در حوزه‌ی تشریع نیستند.

درباره‌ی تفاوت زن و مرد در نظام تکوین این قاعده وجود دارد که هر کس چنین تفاوتی را پذیرفت در مقام قانون‌گذاری نیز تفاوت را در نظر می‌گیرد.

وقتی زن و مرد از جهت تولید نسل و مانند آن با هم فرق داشته باشند ـ تفاوتی که همه آن را قبول دارند ـ در مقام قانون‌گذاری نیز باید با هم متفاوت باشند و این تفاوت را هم در قانون‌گذاری الهی و هم در قوانین بشری می‌شود دید.

پذیرش یا انکار تفاوت‌ها؟

با توصیف این تفاوت‌ها سؤال این است که آیا اسلام و جنبش فمینیستی این تفاوت‌ها را قبول دارند؟ و در صورت مثبت یا منفی بودن جواب، ثمره‌ی بحث کجا خواهد بود؟

برای رسیدن به جواب این پرسش‌ها، نظریه‌ها را به صورت جداگانه بررسی می‌کنیم.

روی‌کرد فمینیستی‌ به تفاوت زن و مرد

در جوامع غربی زنان به دلیل تفاوتی که با مردان داشتند، همواره از سوی مردان تحقیر می‌شدند که نمونه‌های فراوانی برای این مدعا وجود دارد.18 تفاوت‌های تکوینی زن و مرد ـ ‌که قابل چشم‌پوشی و انکار نیست‌ـ امری خنثی نبود؛ بلکه بار ارزشی منفی داشت و در امر تشریع و قانون‌گذاری اثر منفی می‌گذاشت.

همین شد که فمینیست‌های لیبرال با شکل‌گیری این جنبش، منکر هرگونه تفاوت اصیل و جوهری بین زن و مرد شدند و تفاوت‌های موجود را ساخته و پرداخته‌ی فرهنگ، آداب و رسوم، روش‌های تربیتی متفاوت -دانستند.

فمینیست‌های لیبرال تفاوت زن و مرد را در عرصه‌ی بیولوژی و روحی ‌ـ‌ روانی پذیرا بودند؛ ولی تفاوت زن و مرد را در عقل و استعداد قبول نداشتند. با عنایت به اینکه فمینیسم لیبرال، شاخه‌ای از لیبرالیسم به‌شمار می‌آید عقاید و نظریات لیبرالیست‌ها در این گروه فکری نیز وجود دارد و همان‌طور که لیبرالیسم قائل به تفاوت زن و مرد در عقل و استعداد نیست فمینیسم لیبرال نیز این‌گونه است و نظریه‌ی «عدم تفاوت زن و مرد در عقل و خرد»19 دکارت را در مقام یک لیبرالیسم مشهور پذیرفته‌اند.

فمینیست‌های لیبرال با جمع‌بندی بین آموزه‌‌ی لیبرالیِ حقوق طبیعی افراد بر مبنای بهره‌مندی از عقل و آموزه‌ی دکارتیِ برابری عقل در همه‌ی انسان‌ها قائل به برابری عقلی زن و مرد و درپی آن خواهان منزلت و حقوق برابر بین زنان و مردان شدند.

با آموزه‌ی‌ عدم تفاوت در عقل، فمینیسم لیبرال به این سمت گرایید که در مقام تشریع نیز باید تفاوتی نباشد. و حقوق و قوانین برای زن و مرد یکی باشد. این نگرش در موج اول، مقداری تند و در موج دوم ـ بدون برگشت از نظر قبلی ـ مقداری ملایم‌تر شد و حتی در برخی از موارد قانون‌گذاری مسائلی را ویژه‌ی زنان به حساب آوردند و علت آن را تنها تفاوت‌های تکوینی دانستند.

در این میان فمینیست‌های مارکسیست و رادیکال نیز به تفاوت نداشتن زن و مرد در مقام تشریع اصرار ورزیدند و برای حمایت از حقوق زنان، تفاوت‌های زن و مرد را انکار کردند. در میان این گرایش‌ها فمینیسم رادیکال لحن تندتری از خود نشان می‌دهد.

«سیمون دوبوار» معروف‌ترین شخصیت فمینیسم رادیکال و صاحب کتاب معروف جنس دوم باور دارد که هیچ انسانی، زن یا مرد متولد نمی‌شود؛ بلکه هویت زنانه یا مردانه را در طول حیات خود کسب می‌کند. زن و مرد فقط از جهت جنسی و زیست‌شناختی متفاوت هستند؛ اما سایر تفاوت‌ها مانند تفاوت‌های ذهنی، روحی، اختلاف نگرش‌ها و گرایش‌ها و استعدادها همگی محصول روابط اجتماعی و تاریخی است؛ بنابراین نباید کارها را به زنانه و مردانه تقسیم کرد.

اما این نظریه (عدم تفاوت) نظریه‌ی‌ نهایی فمینسیت‌ها نبود و اصرار بیش از اندازه آنان به برابری مطلق زن و مرد، در ذائقه‌ی عمومی و حتی خود زنان نیز تا حدی افراطی، مخرب و دور از واقعیت به نظر می‌رسید؛ برای همین از بین این گرایش‌ها جریان فکری دیگری به وجود آمد که بر تفاوت‌های دو جنس تأکید و از وجود چنین تفاوت‌هایی استقبال می‌کرد. بعضی از طرف‌داران این آموزه، زنان مسیحی متدینی بودند که آموزه‌ی برابری و انکار تفاوت‌های دو جنس را مخالف آموزه‌های مسیحیت می‌دیدند؛ از این‌رو به فمینیست‌های انجیلی20 معروف شدند.

فمینیست‌ها به دلیل ثابت شدن تفاوت‌های بنیادین زیست‌شناختی بین زن و مرد و حتی اثبات تفاوت عقلی بر پایه‌ی حجم مغز زن و مرد، به این نتیجه رسیدند که بین تفاوت‌هایی که علم زیست‌شناسی آن‌ها را ثابت می‌کند و تفاوت‌هایی که خود فمینیست‌ها آن‌ها را ساختگی می‌دانند، تفکیک قائل شوند.21

از این‌رو دو نوع تفاوت بین دو جنس را مطرح کردند:

1. «تفاوت‌های زیست‌شناختی» که ریشه در طبیعت و خصوصیات بیولوژیکی زن و مرد دارد و تغییرناپذیر است.

2. «تفاوت‌های جامعه‌شناختی» که تحت تأثیر فرهنگ، اجتماع، آموزش و مانند آن‌ها، به وجود می‌آید و با تغییر این عوامل قابل تغییر است.

جالب این‌که برخی از نظریه‌پردازان به آراء عجیبی درباره‌ی فرار از تفاوت‌ها روی آوردند؛ برای نمونه «شولامیت فایرِستون» (Shulamith Firestone) یکی از چهره-های سرشناس این جنبش، در کتاب «دیالکتیک جنسیت» می‌گوید: «عامل فرودستی زنان، مسائل بیولوژیکی زنان یعنی عادت ماهیانه، زایمان و شیردهی است. این مشکلات با تکنولوژی جدید مثل لقاح بدون آمیزش، پرورش جنین خارج از رحم و پرورش بچه در پرورشگاه، حل خواهد شد و زن و جامعه را از قید و بند جنسیت رها خواهد کرد.»22

پی نوشت ها:

1. احمدی محمدرضا، «تفاوت زن و مرد از منظر روان‌شناسی و متون دینی» مجله‌ی معرفت 97 دی 1384.

2. مطهری مرتضی «یاداشت‌های استاد» ج11 ص516.

3. «همان» به نقل از مجله‌ی زن روز شماره‌ی75، ص46، مقاله‌ی زن جنس برتر.

4. مطهری مرتضی، «مجموعه آثار» ج19 ص175.

5.  حسینی سیدهادی «تفاوت‌های بیولوژیک زن و مرد» کتاب نقد17 ص221.

6. حسینی سیدهادی، «همان».

7. یزدیان محمدرضا، «فیزیولوژی علمی دانشگاهی» ص87.

8. حسینی سیدهادی «پیشین» ص227.

9. گان کریستین، «استخوان شناسی و مفصل شناسی» ترجمه‌ی صوفیا نقدی، ص4.

10. ر.ک: تفاوت‌های بیولوژی زن و مرد، نوشته هادی حسینی، کتاب نقد شماره‌ی17.

11. ان دیکسون، ترجمه‌ی توران تمدن «قدرت زن موثرتین شگردهای قاطعیت» ص227.

12. «إن المرأه ریحانه لیست بقهرمانه» اصول کافی، ج5، ص510، ح3.

13. ر.ک: تفاوت‌های بیولوژی زن و مرد، نوشته‌ی هادی حسینی، کتاب نقد شماره‌ی17.

14. «خیارُ خصالِ النساءِ شرارُ خِصالِ الرّجالِ، الزَّهوُ و الجُبنُ و البُخلُ ....» نهج البلاغه، حکمت234.

15. مطهری مرتضی «یادداشت‌های استاد» ج19، ص414.

16. روژه بیره «روان‌شناسی اختلافی زن و مرد» ترجمه‌ی محمدحسین سروی، ص3-52، 48، 104.

17. ر.ک: تفاوت‌های بیولوژی زن و مرد، نوشته‌ی هادی حسینی، کتاب نقد شماره‌ی17، ص241 تا 250.

18. ر.ک: رودگر نرجس «فمینیسم؛ تاریخچه، نظریات، گرایش-ها، نقد» ص130، 131، 132.

19. فروغی محمدعلی، «سیر حکمت در اروپا» ص140.

20. ریک ویلفورد، مترجم م قائد، «فمینیسم مقدمه‌ای بر ایدئولوژی‌های سیاسی»، ص355.

21. ر.ک: رودگر نرجس «فمینیسم؛ تاریخچه، نظریات، گرایش-ها، نقد» ص130، 131، 132.

22. کریمی حمید « فمینیسم و پرسشهای فرارو (1) » مقاله‌ی دیجیتالی.