نسیم سحری

نویسنده




سحرخیزی و تلاوت قرآن در سیره‌ی سلف صالح

عبادت سحرگاهی و اجابت دعا

روزی حاج میرزا «جوادآقا ملکی‌تبریزی» پس از پایان درس به همراه یکی از شاگردان خود به راه افتاد. سر راه، به حجره‌ی یکی از طلبه‏ها در مدرسه‌ی دار الشفا رفت. اندکی آن جا نشست، سپس برخاست و حجره را ترک کرد. همراهش با دیدن این ماجرا با تعجب پرسید: «حاج میرزا! هدف‌تان از سر زدن به حجره‌ی این طلبه چه بود؟» میرزا در پاسخ فرمود: «شب گذشته هنگام سحر، فیض الهی شامل حالم شد و فهمیدم این از ناحیه‌ی خودم نیست. وقتی دقت کردم، پی بردم این طلبه در نماز شبش، در حال دعا کردن در حق من است و فیضی که به من رسیده، بر اثر دعای اوست. از این ‏رو، برای سپاس‏گزاری به حجره‏اش رفتم».1

عبادت خالصانه و نزول حوریه‌ی بهشتی

روزی علامه «طباطبایی»(ره) در مسجد کوفه در حال عبادت بود و با خلوص نیت و حضور قلب ذکر می‏گفت، چنان‏که گویی تمام اعضا و جوارحش با او همصدا شده بودند. حال خوشی به او دست داده بود و غرق در عبادت و راز و نیاز عاشقانه با معبود بود. ناگاه حوریه‏ای با جامی از شراب بهشتی از سمت راستش وارد شد و کنارش نشست. خواست به حوریه توجه کند، ولی به یاد حرف استادش، مرحوم قاضی(ره) افتاد که همواره می‏فرمود: «اگر در بین نماز، قرائت قرآن یا اذکار، صورتی زیبا یا بعضی جهات دیگر عالم غیب را دیدید، توجهی نکنید و دنبال عمل خود باشید.» بنابراین، روی خود را برگرداند و توجهی نکرد. حوریه برخاست و از سمت چپ آمد و دوباره جام شراب را به او تعارف کرد، ولی علامه این‏بار نیز توجهی نکرد و روی خود را برگرداند. حوریه از این کار علامه رنجیده شد و رفت، ولی خلوص نیت علامه طباطبایی در عبادت و راز و نیاز برای او ثابت شد.2

مناجات و پیشرفت در دانش

«سیدعلی صاحب ریاض»، در دانش‏اندوزی به سرعت به مدارج عالی رسید. وی در راه آموختن دانش از هیچ کوششی فروگذار نکرد و همواره علاقه‏مند بود به‌سرعت پیشرفت کند. او افزون بر دانش‏اندوزی، از عبادت و مناجات با معبود غافل نمی‏شد. سیدعلی با شوق وصف‏ناپذیری، شب‏های جمعه را تا صبح به عبادت و راز و نیاز و مناجات با خدا می‏پرداخت. وی با کوشش شبانه‏روزی و رنج فراوان توانست در مدت زمان کوتاهی به مراتب عالی علمی برسد. همه‌ی کسانی که با سیدعلی صاحب ریاض آشنا بودند، مقام علمی وی را نتیجه‌ی مناجات عاشقانه و گریه و زاری‏اش می‏دانستند و معتقد بودند وی بر اثر عبادت و مناجات توانسته است یک‏شبه ره صدساله را بپیماید.3

کوشش شبانگاهی

«ابوعلی جعفری» بارها دیده بود پدر زن و استادش، «شیخ مفید»، شب‏ها خیلی کم می‏خوابد و نیمه‏شب از خواب برمی‏خیزد. ازاین‏رو، وی را زیر نظر گرفت و پی برد شیخ مفید از سکوت و خلوت شبانگاهی بهره‏ها می‏برد و در آرامش شب، نماز می‏خواند و به تلاوت قرآن و مطالعه‌ی کتاب می‏پردازد. براساس همین عبادت‏های شبانگاهی و دل‏بریدن از خواب، نام شیخ مفید هنوز پس از سال‏ها چون خورشیدی تابان در جهان تشیع می‏درخشد و یادش زنده و جاوید مانده است.4

توفیق شهادت در نماز

«ملامحمدتقی بَرَغانی»(ره) همیشه نیمه‏های شب به شوق عبادت از خواب برمی‏خاست، به مسجد می‏رفت و تا صبح عبادت می‏کرد. وی چنان بر دعا و مناجات مداومت داشت که همه‌ی مناجات خمس عشره را حفظ بود. آن شب نیز ملا محمدتقی مثل هر شب بیدار شد و به مسجد رفت. آسمان شفاف‏تر از هر شب بود و وی مشتاق‏تر از هر شب به سوی مسجد گام برمی‏داشت. وقتی به مسجد رسید، نماز شب خالصانه‏ای خواند. سپس پیشانی بر خاک گذاشت و شروع به خواندن مناجات خمس عشره کرد. در این هنگام، یکی از اعضای فرقه‌ی بابیّه که مأموریت داشت ملا محمدتقی را به شهادت برساند، از این فرصت استفاده کرد و وی را در حال سجده به شهادت رساند.5

نماز شب و آثار دنیوی و اخروی

«علامه طباطبایی»(ره)، تازه به نجف آمده بود و غم غربت گاه وی را می‏آزرد ولی با وجود آقای «قاضی»(ره)، غربت را فراموش می‏کرد. روزی وی کنار در مدرسه‏ای ایستاده بود. در آن هنگام، آقای قاضی در حال عبور از آن جا بود. با دیدن ایشان خوش‏حال شد و لبخند بر لبانش نقش بست. وقتی مرحوم قاضی به علامه طباطبایی رسید، دستش را روی شانه‌ی وی گذاشت و فرمود: «فرزندم! دنیا می‏خواهی، نماز شب بخوان. آخرت هم می‏خواهی، نماز شب بخوان» و رفت. این سخن ارزشمند استاد چنان در علامه اثر کرد که در مدت پنج سال اقامتش در نجف، روز و شب در خدمت آقای قاضی بود و حاضر نمی‏شد لحظه‏ای از ایشان دور باشد. سرانجام، زمان بازگشت علامه به ایران فرا رسید، ولی وی هنوز علاقه‏مند بود از محضر آقای قاضی و آموزه‏هایش بهره برد. وقتی علامه طباطبایی به ایران بازگشت، جای خالی آقای قاضی را در زندگی خود حس می‏کرد. از این ‏رو، به نامه‏نگاری روی آورد و تا مرحوم قاضی زنده بود، نامه‏نگاری علامه طباطبایی(ره) با ایشان نیز ادامه داشت و رابطه‌ی استاد و شاگردی میان آن دو حفظ شد. علامه طباطبایی بارها فرموده بود که همه‌ی داشته‏هایش را مدیون آقای قاضی است.6

نماز شب امام خمینی

امام خمینی(ره) لذت نماز شب را چشیده بود و در هیچ شرایطی این نیایش عاشقانه با معبود را ترک نکرد. شبی که عوامل طاغوت به خانه‌ی ایشان ریختند و دستگیرش کردند تا وی را به زندان تهران منتقل کنند، امام در حال خواندن نماز شب بود. حالت معنوی امام در نماز، همراهان ایشان را تحت‏تأثیر قرار داد به گونه‏ای که یکی از آن‌ها تا تهران می‏گریست.

امام خمینی حتی در مسافرت نیز نماز شب را ترک نمی‏کرد. وقتی ایشان و همراهانش ساعت چهار صبح از نجف ره‏سپار کویت شدند، ساعت از دوازده شب نیز گذشته بود که به هتلی در بصره رسیدند. امام خمینی(ره) هنوز دو ساعت نخوابیده بود که ساعت زنگ زد. آن حضرت از صدای زنگ بیدار شد، نماز شب خواند و سپس نماز صبح را به‏جا آورد.

ماجرای شنیدنی دیگر، شب بازگشت امام خمینی(ره) از پاریس به ایران بود. همه در هواپیما خواب بودند که امام بیدار شد، به طبقه‌ی بالای هواپیما رفت و با حال تضرع به نماز ایستاد. صدای گریه‌ی امام به گوش یکی از مهمان‏داران هواپیما رسید. گمان کرد ایشان از چیزی ناراحت شده است. علت ناراحتی امام را از حاج احمد آقا پرسید. ایشان پاسخ داد: «این کار هر شب امام است.» بعدها نیز که امام به ایران آمد، حتی زمانی که بیمار و در بیمارستان بستری بود، هیچ‏گاه نماز شبش ترک نشد.7

اهمیت شب‏زنده‏داری و عبادت

استاد «محدث قمی»، «حاج میرزا حسین نوری» در زهد و عبادت کوشا بود و هیچ‏گاه نماز شب و راز و نیاز شبانگاهی‏اش ترک نمی‏شد. محدث، این شیوه‌ی استاد را بسیار می‏پسندید و به حکمت و لذت آن پی برده بود. بنابراین، در نیمه‏های شب برمی‏خاست و به عبادت خالصانه می‏پرداخت و دیگران را نیز به این کار سفارش و تشویق می‏کرد. وی، نماز شب را بهترین عمل مستحب می‏دانست و حتی در سفر نیز آن را ترک نمی‏کرد. همچنین صبح‏ها پیش از طلوع خورشید بیدار می‏شد، سجاده‏اش را پهن می‏کرد و به نماز می‏ایستاد. به راستی، وی شاگرد خلف حاج حسین نوری بود.8

اجابت دعای پدر در نیمه شب

شبی ملا «محمدتقی مجلسی» پس از نماز شب بسیار گریست و حالی معنوی به وی دست داد و به او الهام شد هرچه از خدا بخواهد، حاجتش برآورده می‏شود. با خود اندیشید حاجت دنیوی بخواهم یا اخروی. در این فکر بود که ناگهان صدای گریه‌ی فرزندش، محمدباقر را شنید. دست به آسمان بلند کرد و از خدا خواست فرزندش را مبلّغ دین گرداند و در این راه به وی توفیق بی‏شمار و روزافزون بدهد. دعای پدر مستجاب شد و نام علامه‌ی مجلسی(ره)، برای همیشه جاودانه ماند.9

عاشقی که به نماز شب نرسید

فرزند استاد مطهری نقل می‏کند: «خبر شهادت پدر را به ما دادند. آن شب اهل منزل بیدار بودند و خواب به چشم کسی نمی‏آمد. نیمه‏های شب بود که زنگ ساعت پدر به صدا درآمد، ولی او نبود تا نماز شب بخواند. شب در حسرت مناجات‏های عاشقانه استاد ماند و اشک از دیدگان همه جاری شد».10

اثرگذاری قرآن

«میرزای شیرازی» همواره قرآن می‏خواند و از این ‏رو، بیشتر آیات قرآن را حفظ بود. وقتی به حرم امامان معصوم علیهم‏السلام و زیارت‏گاه‏ها می‏رفت، با خود کتاب دعا نمی‏برد، ولی ساعت‏ها به خواندن زیارت‏نامه و دعا و مناجات می‏پرداخت. هنگام تلاوت قرآن، دعا و زیارت‏نامه، اشک امانش نمی‏داد و صدای گریه‏اش به گوش می‏رسید. پاداش این دل‏دادگی و مناجات عاشقانه را نیز دیده بود. در آن زمان کسی مانند وی در قلب مردم نفوذ نداشت. وی با درایت و نکته‏سنجی خویش، حماسه‌ی تحریم تنباکو را آفرید و نام خویش را در تاریخ زنده نگه داشت.11

دانشمند عامل

نیمه‏های شب، میرزا «محمد تنکابنی» از خواب بیدار شد. پدر را در حالی عجیب دید. وی نشسته بود و به شدت می‏گریست. مدتی صبر کرد تا گریه‏اش تمام شود. جلو رفت و با تعجب به پدر نگریست و از او پرسید: پدرجان! چه اتفاقی افتاده است؟ پدر اشک‏هایش را پاک کرد و با لحنی لرزان و صدایی بغض‏آلود فرمود: «وقتی در قنوت نماز وتر، مناجات خمس عشره را می‏خواندم و می‏گریستم، ناگاه صدایی از سقف آمد [و گفت]: «ایها العالم العامل ... ؛ ای دانشمند عامل به علم...!» بر خود لرزیدم. این بود که نتوانستم به نماز خواندن ادامه دهم. پس بی‏اختیار نشستم و گریستم. محمد آن روز دریافت که مداومت پدر به خواندن روزانه‌ی یک جزء قرآن و تلاوت سوره‌ی یس هر روز صبح و ادای نماز شب، حتی سقف اتاق را نیز به تحسین وی واداشته است. این بود که کوشید راه پدر را ادامه دهد.12

سفارش به قرآن خوانی

ملا «محمدتقی مجلسی»(ره) درگذشت. در وصیت‏نامه‌ی ایشان خطاب به پسرش، علامه «محمدباقر مجلسی»(ره) آمده بود: «هر روز یک جزء قرآن قرائت کن و از مطالعه و تفکر در نامه‌ی امیرمؤمنان علی علیه‏السلام به امام حسن علیه‏السلام غافل نباش و به آن عمل کن».13

سفارش به احترام گزاردن به قرآن

شیخ «عبدالکریم حائری» همواره به احترام گذاشتن به قرآن سفارش می‏کرد و تأکید می‏ورزید احترام مجالس تلاوت قرآن حفظ شود. ایشان همواره به این که در مجالس ترحیم، هنگام تلاوت قرآن، پذیرایی صورت می‏گیرد، اعتراض می‏کرد.14

خواندن آیه‏الکرسی و نجات از دست دزدان

سید «نعمت الله جزایری» و همراهانش پس از مسافتی طولانی، به شهر سامرا رسیدند و کنار نهری به استراحت پرداختند. ناگاه گرد و غباری از دور نمایان شد. چند نفر سوار بر اسب، به سرعت به سمت آن‌ها می‏آمدند. سید جزایری و همراهانش از دیدن دسته راه‌زنان بسیار ترسیدند و راه نجات را بر خود بسته دیدند. ناگاه سید شروع به خواندن آیه‏الکرسی کرد و به دیگران نیز فرمود آیه‏الکرسی بخوانند. وقتی راه‌زنان به کاروان نزدیک شدند، نخست ایستادند. سپس نزدیک‏تر آمدند و از کاروانیان پرسیدند: آیا راه را گم کرده‏اید؟ کاروانیان پاسخ مثبت دادند. آن‏گاه یکی از راه‌زنان با کاروان همراه شد و آن‌ها را به مقصد رساند.15

پی نوشت‌ها

1. میرزا جواد ملکى تبریزى، رساله‌ی لقاءالله، تهران، نشر نهضت زنان مسلمان، 1360، مقدمه، صفحه هـ .

2. سید محمدحسین حسینى تهرانى، مهرتابان یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه، انتشارات باقرالعلوم، چ1، ص56.

3. على دوانى، وحید بهبهانى، تهران، امیرکبیر، 1362، چ2، ص192.

4. مرتضى مطهرى، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، انتشارات صدرا، چ11، ص483.

5. محمدعلى کشمیرى، نجوم السماء، قم، بصیرتى، بى‏تا، صص 408 ـ 411.

6. مهر تابان یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه، ص58.

7. سیماى فرزانگان، ص221.

8. على دوانى، حاج شیخ عباس قمى؛ مرد تقوا و فضیلت، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1354، چ1، ص61 ـ 91.

9. وحید بهبهانى، ص100.

10. نقل قول از فرزند استاد شهید مطهرى (ره).

11. محمدرضا حکیمى، بیدارگران اقالیم قبله،تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص219 و 220.

12. میرزا محمد تنکابنى، قصص العلما، تهران، علمیه‌ی اسلامیه، ص120.

13. سیماى فرزانگان، ص167.

14. سید بحرالعلوم(ره)، رساله‌ی سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، با مقدمه و شرح: سیدمحمدحسین حسینى تهرانى، بى‏جا، انتشارات حکمت، 1360، چ1، ص146.

15. گلشن ابرار، ج1، ص259 و 260.