ضرورت زندگی در دنیای امروز
کارشناس مهندسی کشاورزی و دانشجوی حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان
در دنیای امروز، رسانهها یکی از اجزای اصلی جوامع بشری به شمار میروند؛ و هر کدام از آنها به گونهای خاص بر دریافتها، نتیجهگیریها، انتقال واقعیتها و حتی در دگرگونی آداب و سنن اجتماعی و اخلاقی ما مؤثرند. به همین جهت است که بعضی از جامعهشناسان برای مطبوعات، رادیو تلویزیون و سینما، نقش «آموزش موازی» یا «آموزش دائمی» قائل هستند. آنان معتقدند که وسایل ارتباطی با پخش اطلاعات و معلومات جدید در کنار آموزشهای رسمی و مدرسهای به کار تکمیل مهارتها و دانستنیهای علمی، فرهنگی و اجتماعی همهی مردم بهخصوص دانشجویان و دانشآموزان مشغولند.
به همین جهت، هنگامی که از نقش رسانهها در جامعه سخن به میان میآید، آموزش را از محورهای اصلی آن به شمار میآورند. دو ویژگی مهم فراگیری و تأثیرگذاری از امتیازات خاص این نوع آموزش است که میزان آن به تناسب نوع رسانهها متفاوت است.
مزیت آموزش رسانهای
به طور کلی، آموزشهای رسمی از جنبههای گوناگون دارای محدودیتهای فراوانی هستند؛ مجبور بودن فراگیران به حضور در کلاسهای درس در زمانها و مکانهای خاص، تعداد کم آنهادر هر کلاس، کمبود اساتید برجسته و سرانجام هزینهبر بودن کلاسها، از جملهی این محدودیتهاست. این در حالی است که رسانهها از جهت زمان محدودیت ندارند و افراد، و بویژه کودکان و نوجوانان که آمادگی بیشتری برای آموزشپذیری دارند، در مجموع بیش از ساعاتی که در مدرسه میگذرانند، با رسانهها همدم میشوند.
از جهت مکان نیز رسانهها محدودیت کمتری دارند؛ در حالی که کمبود فضای آموزشی مناسب و دشواری رفتوآمد از موانع توسعهی آموزشهای رسمی است، گسترش رسانهها در مکانهای دور و نزدیک از خصوصیات عصر ماست.
از جهت مخاطب نیز نمیتوان آموزش رسانهای را با سایر شیوهها مقایسه کرد. رسانه ها، به تناسب نوع و میزان نفوذ خود، تعداد بیشماری از مخاطبان با سن، جنس، فرهنگ و قومیتهای متفاوت را جذب میکنند. علاوه بر این، تأثیرات بیشتر و ماندگارتر آموزشهای غیررسمی و غیرمستقیم را نیز نباید فراموش کرد.
معلوماتی که انسانها از طریق دیدن و شنیدن کسب میکنند، بیآنکه خود بدانند، یا حتی بخواهند، در نهان خانهی ذهن آنان جای گرفته و در فرصت مناسب خود را نشان میدهند و رسانهها از این بابت امکانات وسیعی در اختیار دارند تا آموزههای مورد نظر خود را با استفاده از ظرافتهای هنری و به کارگیری جلوههای خاص دیداری و شنیداری، به مخاطبان خود انتقال دهند.
گسترش فرهنگ غربی از طریق رسانهها
تولید و ارسال اطلاعات بیمصرف، آن هم به مقدار بسیار زیاد، ترویج خشونت، سکس و هرزهنگاری، حاصل یک تسلط فرهنگی بر جهان است که با تکیه بر همین ویژگی در رسانهها صورت میگیرد. هر چند امروز در کشوری که ما زندگی میکنیم به جهت اعتقادهای دینی و مذهبی، اینگونه موارد در برنامههای تلویزیون و رادیو تقریباً وجود ندارد؛ اما گسترش روزافزون اینترنت و شبکههای ماهوارهای و امکان دسترسی آسان به آنها، نشان میدهد که یک فرهنگ جهانی و یا به عبارت بهتر، نوعی سلطهی فرهنگی بر جهان در حال شکلگیری است و گروههای دارای نفوذ، در پی گسترش غلبهی فرهنگی خود هستند.
در این میان نه تنها آمریکا، بلکه اکثر کشورهای سرمایهداری با ابزارهای مختلف به انتقال و گسترش فرهنگ خود در کشورهای جهان سوم میپردازند. از مد گرفته تا فیلمها و سریالهای تلویزیونی و ماهوارهای. آمریکا 150 هزار ساعت و فرانسه بیست هزار ساعت در سال برنامهی تلویزیونی به کشورهای جهان سوم صادر میکنند، تا از این طریق به تغییر نظام ارزشی آن جوامع پرداخته و خود را به عنوان گروه مرجع معرفی کند و با ارایهی برنامههای ماهوارهای بدتر از تلویزیون، مردم را از تفکر فعالانه به مصرفکنندگان فکری و ارزشی منفعل تبدیل کنند. در این میان کودکان را میتوان مخاطبان ویژهی رسانهها نامید.
تحقیقات به طور مکرر نشان میدهند که در بسیاری از کشورها، کودکان وقت بیشتری را به تماشای تلویزیون اختصاص میدهند و تصورشان از جهان اطراف، طوری است که رسانهها بازنمایی میکنند. امروزه رسانهها مرز میان کودکی و بزرگسالی را محو کردهاند و جوانان زودتر به بلوغ جسمی رسیده و به سنین بزرگسالی و پیری میرسند.
«نیل پُستمن» منتقد آمریکایی معتقد است که رسانهها مخرب کودکیاند. او اعتقاد دارد ما برای تفسیر تلویزیون نیاز به یادگیری نداریم و تلویزیون رسانهی افشاگر محض است. کودکان از طریق تلویزیون (البته در مورد کشور ما برخی از برنامههای تلویزیونی و اکثر برنامههای ماهوارهای) به سرعت دربارهی اسرار زندگی بزرگسالان- روابط نادرست، مواد مخدر و خشونت که قبلاً به صورتی رمزی در رسانههای چاپی پنهان بود، قرار میگیرند.
سواد رسانهای
دغدغهی آسیبرسانی رسانهها و آسیبپذیری مخاطبان و یافتن راهی برای کاهش اثرات مخرب رسانهها بویژه برای مخاطبان جوان و نوجوان که بیشترین مصرفکنندگان رسانهها هستند، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. بر این اساس، بیش از دو دهه است که صاحبنظران ارتباطات، به دیدگاهی روی آوردهاند که به نظر میرسد با گسترش آن، میتوان از تأثیرات منفی رسانهها تا حدود زیادی پیشگیری کرد. این دیدگاه، به طور کلی راه هر گونه ارتباط صحیح با رسانهها را برخورداری از مهارتی به نام «سواد رسانهای» میداند. سواد رسانهای عبارت است از پرورش مخاطبانی که توانایی گزینش داشته باشند و نسبت به شکل، قالب و محتوای برنامهها در رسانههای جمعی حس انتقادی داشته باشند.
از نظر آنان، فرد واجد این مهارت قادر است به صورت منتقدانه، دربارهی آنچه در کتاب، روزنامه، مجله، تلویزیون، رادیو، فیلم، موسیقی، تبلیغات، بازیهای دیجیتالی، اینترنت و ... میبیند، میخواند و میشنود، فکر کند.
اهداف و مزایای سواد رسانهای
هدف عمدهی آموزش سواد رسانهای این است که گیرندگان ارتباطات جمعی در فرآیند انتقال و کسب اطلاعات به شرکتکنندگان فعال و آزاد تبدیل شوند؛ نه این که حالتی ایستا، منفعل و تابع نسبت به تصاویر و ارزشهایی داشته باشند که در یک جریان یک طرفه از منابع رسانهای انتقال پیدا میکنند. بنابراین مخاطب با آموختن سواد رسانهای توانایی شناسایی پیامهای مخرب را کسب کرده و میتواند نوعی رژیم مصرف رسانهای را برای خود تنظیم کند. این مهارت همچون یک رژیم غذایی عمل میکند که هوشمندانه مراقب است چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه؛ و یا اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد. سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانهها بیاموزد که از حالت یک مصرفکنندهی محض خارج شده و به صورتی فعالانه به گونهای در جریان انتقال اطلاعات قرار گیرند که در نهایت به نفع آنان باشد.
زمانی که قرار است از رسانهای خاص نظیر اینترنت، تلویزیون، ماهواره و ... استفاده شود، شخص کاربر باید احساس کند که در این رابطهی متقابل به منفعتی دست خواهد یافت. به بیان دیگر، شخص باید محاسبه کند که در قبال وقت و هزینهای که صرف استفاده از این رسانهها کرده است، چه چیزهایی را به دست آورده و چه چیزهایی را از دست داده است.
یکی دیگر از مزایای سواد رسانهای این است که به افراد میآموزد در فضای موجود، رسانهها اشباع از اطلاعاتی هستند که به برخی از آنها به هیچ وجه نیازی نیست و شخص باید از پیامها و اطلاعات اطراف، بر اساس نیازهایش استفاده کند تا دچار سردرگمی نشود. برای مثال، در صورتی که شخص از سواد رسانهای مناسبی برخوردار باشد، میتواند با کمترین هزینه و وقت به مطالب مورد نظر خود در اینترنت دسترسی پیدا کند؛ بدون اینکه به گشتزنی در سایتها و پایگاههایی مشغول شود که هیچ ربطی به موضوع مورد نظر وی ندارد. در جامعهای که مردم از سواد رسانهای بالایی برخوردارند، میدانند که به چه رسانههایی مراجعه کنند و نیازهای خود را از کدام رسانه برطرف کنند و این خود باعث میشود که از سردرگمی و بیهدفی مخاطب جلوگیری شود.
مهارتهای سواد رسانهای
برای آن که شخص بتواند به هنگام برخورداری از رسانهها از مهارت سواد رسانهای خویش بهره گیرد و پیامهای دریافتی از آنها را منتقدانه تحلیل کند، نخست باید توجه داشته باشد که رسانهها صرفاً در چارچوب منافع اقتصادی و سیاسی خود گام برمیدارند؛ لذا ممکن است با توجه به این اهداف نه تنها بتوانند فقط بخشی از واقعیتها را بیان کنند، بلکه در دگرگون ساختن و وارونه نشان دادن واقعیات نیز مؤثر باشند. همچنین هر یک از رسانهها از قواعد مخصوص به خود برای تولید پیامها استفاده میکنند که ممکن است با یکدیگر متفاوت بوده و همین امر سبب شود تا یک پیام واحد را به صورتهای مختلفی ارائه کنند. همانگونه که افراد مختلف نیز ممکن است از پیامهای یکسان با توجه به پیش زمینههای ذهنی خویش معانی متفاوتی را دریافت کنند.
در مرحلهی بعد فرد مخاطب به هنگام برخورد با رسانهها باید سؤالات زیر را در ذهن خویش مطرح کند و به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای آنها باشد: چه کسانی پیامهای رسانهای را میآفرینند؟ کدام یک از فنون رسانهای برای جلب توجه مخاطبان استفاده شده است؟ چگونه افراد مختلف قضاوتها و تفسیرهای گوناگونی از پیامهای یکسان دارند؟ ارزشها و سبکهای زندگی که در رسانهها ارائه میشوند، کدامند؟ و در نهایت، هدف سازندگان و آفرینندگان پیام چیست؟
سطوح سواد رسانهای
به طور کلی به هنگام برخورد با پیامهای رسانهای در دو سطح باید عمل کرد:
1.سطح مقدماتی و اولیهی پیامها
یک سطح مقدماتی و اولیه که طی آن مخاطب به موضوعات و پرسشهایی مانند چه کسی پیامهای رسانهای را میآفریند؟ از چه فنونی استفاده میکند؟ و با چه هدفی پیام را ارسال میکند؟ توجه دارد. در این سطح مخاطبی که دارای سواد رسانهای است، این توانایی را دارد که پدیدآورندگان پیامها (کارگردان، بازیگران تهیهکنندگان، سیاستگذاران و ... ) را تشخیص دهد. چنین مخاطبی از نقش صدا، موسیقی و سایر جلوههای ویژه برای القای فضا و معنی در انتقال تصاویر تا حدودی با خبر است و قادر است تشخیص دهد که هر پیام برای چه گروهی از مخاطبان تهیه و پخش میشود، هدف پیامآفرینان (اعم از اهداف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) را در نظر داشته، میزان تأثیرگذاری پیامها را تعیین کند و پیامدهای آسیبزا یا اثرات مثبت (حفاظتکننده) آنها را مشخص سازد.
2.سطح عمیق و پنهان پیامها
دومین سطح، ویژگیهای پنهانتر و درونیتر هر پیام را در بر میگیرد و مخاطب به گونهای
عمیقتر، ارزشها و سبکهای پنهان و مستتر در پیام را مدنظر قرار میدهد. هر پیام ارزشها و سبکهای زندگی متناسب با خود را به نمایش میگذارد؛ سبک زندگی ارزشها و هنجارهایی است که در زندگی افراد از اولویت برخوردار است و عملاً به کارگرفته میشود و مخاطب بایستی قادر باشد سبک زندگی القا شده در پیام را شناسایی کند. به عبارت دیگر، مخاطب دارای سواد رسانهای میتواند زندگیای را که رسانهها بر افکار و اعمال و زندگی او اعمال میکنند، تشخیص دهد و بداند رسانهها قادرند آن چنان نامحسوس و به طور تدریجی سبک زندگی خانوادهها را به کلی تغییر دهند، که حتی خود افراد نیز متوجه نباشند.
مراحل کاربرد و بهرهگیری از سواد رسانهای
شخصی که دارای سواد بهرهگیری از رسانههاست، در نحوهی استفاده از رسانهها به برنامهریزی شخصی میپردازد و به اهمیت این برنامهریزی واقف است. بدین معنا که توجه بیشتری به انتخاب و تماشای انواع مختلف برنامهها داشته، به صورت مشخصی به استفاده از تلویزیون، رایانه، بازیهای الکترونیکی، فیلمها و دیگر رسانهها پرداخته و میزان مصرف را کاهش میدهد. به عبارت دیگر، خود را ملزم میکند در استفاده از رسانه، جیرهی مصرف داشته باشد.
چنین فردی در گام بعد به جنبههای نامحسوستر رسانهها توجه میکند و به پرسشها و موضوعات عمیقی مانند چه کسی پیامهای رسانهای را میسازد؟ با چه اهدافی فرستادن پیام دنبال میشود؟ چه کسی از ارسال پیام سود میبرد و چه کسی ضرر میکند؟ و ... میپردازد. به بیان دیگر، در این مرحله با توجه به ویژگیهای پیامدهنده، به گزینش پیامها پرداخته و برخی از پیامهای مطلوب را برگزیده و بقیهی پیامها را نادیده میگیرد. سپس با کمک برخی مهارتهای لازم برای تماشای انتقادی به تجزیه و تحلیل و پرسش دربارهی چارچوب ساخت پیام و جنبههای جا افتاده در آن میپردازد. آنچه در این مرحله اهمیت دارد، شناخت حقایق و جنبههایی از پیام است که حذف شده است. در این مرحله همچنین به نقد پیامهای رسانهای پرداخته میشود.
در نهایت میتوان گفت مخاطب با داشتن سواد رسانهای در مواجهه با پیامهای مختلف از رسانهها و برای دریافت معنای حقیقی آنها، دو مرحلهی گزینشگری و پردازشگری را باید پشت سر بگذارد. بدین ترتیب، سواد رسانهای همانند فیلتری عمل خواهد کرد تا جهان متراکم از پیام، از لایههای فیلتر سواد رسانهای عبور کرده و شکل مواجهه با پیام معنادار شود.
منابع
1-باکینگهام، دیوید، آموزش رسانهای، یادگیری، سواد رسانهای و فرهنگ معاصر، ترجمه: حسین سرفراز، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1389.
2-بصیریان، حسین، درآمدی به سواد رسانهای و تفکر انتقادی، فصلنامهی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباطجمعی، ش 68 ، 1385.
3-براون، جیمزی، رویکردهای سواد رسانهای، ترجمه: پیروز ایزدی، فصلنامهی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباطجمعی، ش 68 ، 1385.
4-پاتر، جیمز، تعریف سواد رسانهای، ترجمه: لیدا کاووسی، فصلنامهی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباطجمعی، ش 68 ، 1385.
5-سپاسگر، ملیحه، رویکردهای نظری به سواد رسانهای، فصلنامهی پژوهش و سنجش، سال دوازدهم، ش 44.
6-شکرخواه، یونس، سواد رسانهای یک مقالهی عقیدهای، فصلنامهی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباطجمعی، ش 68 ، 1385.
7-قاسمی، طهمورث، رویکردی جدید به نظارت، فصلنامهی مطالعاتی و تحقیقاتی وسایل ارتباطجمعی، ش 68، 1385.
8-نظری، مریم، سواد اطلاعاتی، تهران، اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1384.
9-سایت دهکدهی جهانی . www.dehkadehegahani.cim
10-www.rasaneh.org دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها.