بانوان در کربلا




کارشناس جغرافیا و سطح دو رشته فقه

مسئولیتی سترگ در حماسه‌ای بزرگ

تاریخ پرافتخار عاشورا این واقعیت را به اثبات رسانید که زن هم می‌تواند در جهت رسیدن به والاترین مقام‌های انسانی، همپای رزمندگان و شهیدان گام بردارد. بانوان در این حماسه‌ی پرشکوه، ضمن نشان‌دادن توانایی‌ها، لیاقت‌ها و شایستگی‌های خود به جهانیان، در جهت نشر ارزش‌‌های معنوی و کیفیت ابلاغ پیام قیام حسینی، راه و شیوه‌‌ای بدیع و ماندگار عرضه کردند و یادگارهای تازه‌‌ای از خود برای نسل‌های آینده بر جای نهادند.‌

بانوان کربلا از طوایف و اقشار گوناگون‌اند. برخی از آنان از نسل رسول اکرم(ص) و پرورش‌یافته‌ی مکتب علوی در محضر حضرت زهرا(س) هستند. زینب، دختر علی(ع)، درس عفت، سخنوری و خطبه‌خوانی را از مادرش آموخته و شجاعت و فصاحت را از پدرش امام علی(ع) و برادرانش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) فرا گرفته است. خواهر زینب، ام‌کلثوم، نیز به همین شیوه تربیت شده و در مکتبی، مراحل رشد معنوی را سپری کرده است که تسلیم، سکوت و ضعف ارکان نظام عقیدتی اسلام را تحمل نمی‌‌کند. فرزندان امام دوم و سوم و نیز همسران آن بزرگواران نیز در مدرسه‌ی ولایت به درستی تعالیم با‌شکوهی را آموختند و شکیبایی و مقاومت در راه هدف را به نیکویی نشان دادند.

زنانی در این ماجرا نقش‌‌آفرین بودند که اغلب زندگی خویش را در صحراها و چادرها گذرانیده بودند و از حوادث سیاسی ـ اجتماعی شهرها و نزاع حق و باطل خبر درستی دریافت نمی‌کردند؛ اما در پرتو صدق، صفا و خلوصی که داشتند، مشمول لطف و عنایت الهی قرار گرفتند و به بصیرتی دست یافتند که مرداب‌های فتنه و باتلاق‌های آشوب برای‌شان آشکار شد. آن‌ها پیرامون چشمه‌ی معرفت و معنویت حلقه زدند و کارنامه‌ی درخشانی از خود بروز دادند. در حدود امکانات و فراخور استعدادی که داشتند، در صحنه‌های کربلا، با حضوری قابل تحسین به بانوان جهان درس‌های آموزنده دادند و بانگ هشدارباش آنان بشریت را به تأمل وادار ساخت.

زنان عاشورایی بذر نهضتی را افشاندند که هنوز جوامع انسانی از محصول آن بهره‌برداری می‌کند. این‌ها بعد از حادثه‌ی عاشورا و پس از به خاک و خون غلتیدن دلاوران نینوا، عرصه را خالی نگذاشتند و با تمامی توان برای انتشار دستاوردها و تعالیم عاشورا تلاش کردند، دشمن را با فریاد‌ها، خروش‌ها، ناله‌ها و افشاگری‌ها، استیضاح و محاکمه کردند. این زنان به خصم ثابت کردند، با کشتن حماسه‌آفرینان، بازدارنده‌ها از سر راه‌شان کنار نرفته‌ و مسائل در آن جا خاتمه نیافته است. آن‌ها اجازه ندادند خون‌های پاک به هدر روند؛ و پیام پایدار قیام را به گوش مردم رسا‌نیدند؛ از کربلا تا کوفه و از آن جا تا مقر حکومت یزید و از شام تا مدینه و نقاط دیگر و حتی مصر. تلاش‌های ترویجی و تبلیغی زنان چنان فراگیر و درس‌آموز بود که پایه‌ و ارکان نهضت‌هایی که از عاشورا سرچشمه گرفتند. گزارده شد. انقلاب‌ها یکی پس از دیگری رخ نمودند و روزگار امویان و عباسیان را آشفته ‌ساختند. رفتار افشاگرانه‌ی بانوان در هر موقعیت و مکانی که اقتضا می‌کرد همچون وسایل ارتباط‌جمعی، بی‌خبران را نسبت به حقایق و وقایع آشنا، و شایعات، تبلیغات مسموم و انتشار اکاذیب دشمن را بی‌اثر می‌کرد. بانوان به موازات این حرکت رسانه‌ای، بردباری و شکیبایی شگفتی را از خویش بروز می‌دادند.

آنان ‌کوشیدند ضریب تحمل و میزان ظرفیت فکری و روحی کودکان و نوجوانان را بالا ببرند. با وجود آن‌که گرسنگی شدیدی به آنان فشار می‌آورد، نان و خرمای خیانت‌کاران و بی‌وفایان کوفی را نپذیرفتند و حتی لقمه‌هایی که بر دهان کودکان گذاشته می‌شد، بیرون ‌کشیدند تا نفرت خود را نسبت به رفتار قبلی آنان نشان دهند. دشمن برای‌شان آب آورد، برخلاف کم‌آبی و تشنگی از نوشیدن آب خودداری کردند و حتی اطفال را از خوردن آب باز ‌داشتند. مشاهده‌ی بدن شهیدان با اندام‌های پاره‌پاره و غرق در خون امر ساده‌ای نبود، هر دلی را تکان می‌داد و اشک‌ها را از دیدگان جاری می‌کرد؛ اما بانوان تلاش کردند حالت‌های عاطفی و روحی خود را تحت کنترل درآورند. از آن چه بر سرشان آمده، شِکوه نکنند تا مبادا دشمن را خوش‌حال کنند! در مسیر اسارت، وضع مشقت‌بار و سختی را تحمل کردند، اما هرگز رضایت ندادند برای تأمین آسایش خویش از دشمن تقاضایی داشته باشند. عزت نفس خود را به‌خوبی حفظ کردند و استوار و پایدار در برابر امویان قد علم کردند.

آن بانوان به‌خوبی می‌دانستند که مسیر برگزیده از سوی امام حسین(ع)، جوانان بنی‌هاشم و اصحاب امام، خالی از خطر و خوف نیست و سنگلاخ‌های راه را باید با توکل، ایمان و بزرگواری روح طی کرد.