نویسنده



 در راستای برگزاری جشنواره‌ی رمان و داستان انقلاب

                                                                                           

کارشناس ادبیات فارسی

 جشنواره‌های داستانی زیادی با روی‌کردها و اهداف متفاوت در کشور با هر موضوعی شکل گرفته که کم و بیش با استقبال روبه‌رو شده است و با برپایی همین جشنواره‌هاست که نوشته‌ها و داستان‌های زیادی با موضوع‌های گوناگون به چاپ می‌رسد و بازار کتاب و چاپ را رونق می‌بخشند. اما داستان‌هایی با موضوع انقلاب اسلامی آن قدر کم بوده که نظر منتقدین را جلب نکرده؛ هم‌چنین عدم کم‌توجهی به این موضوع، نویسنده‌ها را مجاب نکرده تا در این مورد بیش‌تر قلم بزنند. اگر هم داستانی با این روی‌کرد وجود داشته باشد، از ذوق خود نویسنده شکل گرفته است.

با انقلاب‌ها و بیداری اسلامی که در کشورهای اسلامی به وجود آمد، کم‌بضاعتی بازار داستان و رمان در مورد انقلاب شکوه‌مند ایران بیش‌تر به چشم آمد؛ چه این نوشته‌ها می‌توانست الگویی زیبا و امیدبخش برای دیگر انقلاب‌ها در سراسر دنیا باشد. تأکید رهبر معظم انقلاب به توجه بیش‌تر نسبت به ادبیات انقلاب و توسعه‌ی کمی و کیفی آن دلیل دیگری بود تا مسئولین ادبی و نویسندگان راجع به این موضوع بیش‌تر فعالیت کنند.

 با این دلایل و شرایط، دست‌اندرکاران ادبیات انقلاب و نویسندگان متعهد همه فقط به این فکر می‌کردند که چه‌طور می‌توان تعداد رمان‌ها با موضوع انقلاب را افزایش داد؛ چرا که داستان‌های زیبا و رمان‌های دل‌چسب و پرخواننده با موضوع انقلاب و وقایع آن که جزء افتخارات هر ایرانی آزاده است، از انگشتان دست هم فراتر نمی‌رفت. همه‌ی این‌ها دست به دست هم داد تا آن‌که جریانی به نام جشنواره‌ی داستان انقلاب راه‌اندازی شد. جشنواره‌ای که خیلی زود جان گرفت و تنها با گذشت چند سال از نهالی کوچک، به درختی جوان تبدیل شد. روی‌کرد این جشنواره، ارزیابی و داوری آثار داستانی منتشر نشده در حوزه‌ی ادبیات انقلاب تعریف شد و از همین مسیر خروجی‌اش رمان و داستان انقلاب بوده و هست.

به لطف برگزاری این جشنواره حالا وضعیت رمان انقلاب نسبت به چند سال پیش بهتر است؛ اما هنوز مطلوب نیست و چه زیبا بود اگر مسئولین این راه را با قدرت و سرعت بیش‌تری می‌پیمودند تا روزبه‌روز بر علاقه‌مندان این حیطه‌ی ارزش‌مند اضافه شود. به اعتقاد بسیاری از مخاطبین جالب نیست که حتی نتوان از طریق رایانه و اینترنت دست‌رسی جامعی به برگزاری جشنواره، نویسندگان و یا رمان‌های به چاپ رسیده از این طریق را، داشت.

     به هر حال شاید این شروع جرقه‌ای باشد تا نویسندگان با آثار خود این دوره از تاریخ را برای همیشه روشن نگه دارند؛ چرا که این انقلاب بود که توانست شوری عجیب در جوانان پدید آورد تا برای دفاع از این نهال زیبا از جان خود بگذرند و هشت سال در جبهه‌ها جان‌بازی کنند. بر کسی پوشیده نیست که جوانان برومند ایران که در دفاع مقدس جام شهادت را لاجرعه سرکشیدند، الگوی‌شان پس از ائمه‌ی اطهار، شهدای قبل و زمان انقلاب بوده است؛ پس نوشتن از دلاوری‌ها و شجاعت‌های مردم در انقلاب برای از بین نرفتن حمیت و غرور ملی‌شان، نه تنها لذت‌بخش است، بلکه به نویسندگان غرور و اعتمادبه‌نفس هدیه می‌کند. شاید همین اعتمادبه‌نفس انقلابی باعث شود تا در جشنواره‌ی داستان، نمایش‌نامه و فیلم‌نامه انقلاب، نویسندگان عرض اندام کنند و آثاری شایسته در حد و اندازه‌ی ادبیات داستانی و نمایشی ایران ارائه کنند.

     از سال 1342 تا پیروزی انقلاب اسلامی زنان نقش‌آفرینی بسیاری داشتند؛ اما این نقش مورد کم‌لطفی قرار گرفته و جز معدود نویسندگان استقبالی از آن صورت نگرفته است. نمی‌توان توقع داشت با جشنواره‌ی نوپای رمان انقلاب که اتفاقا آن هم مورد اقبال نیست جشنواره‌ای تخصصی در مورد نویسندگان زن یا داستان‌هایی که نقش زنان در انقلاب را به تصویر کشیده‌اند، برگزار شود. اگر زنان به انقلاب نپیوسته بودند؛ اگر جوانان به دلگرمی مادران‌شان از خانه‌ها بیرون نمی‌آمدند؛ اگر زنان همسران‌شان را تشویق نمی‌کردند، مردان این‌طور آزادنه در صفوف انقلاب جان‌فشانی نمی‌کردند، و انقلاب پیروز نمی‌شد.

     زنانی که برای پیروزی انقلاب و برای پیش‌رفت مقاصد انقلاب ایستادند و همه چیز را برای اهداف و آرمان‌های الهی و اسلامی خود فدا کردند؛ زنانی نیستند که خاطرات‌شان در گوشه‌ی خانه‌ها به دست فراموشی سپرده شود. اگر چه هستند کسانی که با قلم شیوای خود دست ارادت را به سوی این شیرزنان ایرانی دراز کردند؛ اما هنوز این تعداد داستان یا رمان نتوانسته گوشه‌ای از آن دوران را به رشته‌ی تحریر درآورد. از دستاوردهای مهم انقلاب حضور جمع کثیری از زنان در عرصه‌ی ادبیات داستانی است. در این پرش تاریخی، بانوان نویسنده و صاحب فکر تمام انرژی واپس زده را به کار گرفته و با شوری سرشار به نمایش گذاشتند. این حضور زنان در عرصه به تصویر کشیدن زندگی، تفکر و اندیشه‌ی زن ایرانی قابل قیاس با عنصر جنسیت و نگاهی ابزاری نویسندگان به زن، در قبل از انقلاب نیست. سیمایی که در پهنه‌ی ادبیات داستانی این دوره از زن و شخصیت وی ترسیم شده، نشان‌دهند‌ی حضور آگاهانه وی در عرصه‌های گوناگون اجتماع، و مبارزه در میدان جنگ، ایثار و شهادت بوده است .

          سیمین دانشور با انتشار دو رمان «جزیره‌ی سرگردانى» و «ساربان سرگردان» به نوعى ادا‌ی دینی به انقلاب داشت. رمان «جزیره‌ی سرگردانى» به دوران پیش از انقلاب و وقایع سیاسى زمان مصدق مى‏پردازد و در سایه‌ی معرفى شخصیت‌ها و عشق پدید آمده میان آن‌ها، این دوران را بررسى مى‏کند. در کتاب «ساربان سرگردان» شخصیت‌هاى رمان «جزیره‌ی سرگردانی» پا به دوران انقلاب مى‏گذارند و وقایع انقلاب و جنگ محور ماجرای رمان می‌شود.   

 منیژه آرمین با رمان «اى کاش گل سرخ نبود» به روایت زنى مى‏پردازد که در سال‌هاى پایانى عمر در آسایشگاه با بازگشت به خاطرات گذشته، رنج‌هایش را بازگو می‌کند. این رمان به مسائل اجتماعى سیاسى پیش از انقلاب و سال‌هاى پس از آن در مجموعه می‌پردازد. رمان «شباویز» اثر دیگر این نویسنده به مسائل و اتفاقات اواخر دوره‌ی قاجار تا روی کار آمدن پهلوی می‌پردازد. به گفته‌ی خانم آرمین رمان دیگری در ادامه‌ی رمان شباویز به زودی روانه‌ی بازار می‌شود که به بررسی زمان رضاشاه تا انقلاب اسلامی می‌پردازد.

  راضیه تجار در اکثر داستان‌هایش، شخصیت اصلى، زن است و این زن‌ها همگى در انتظارند؛ در انتظار آمدن مردى. بیش‌تر آثار این نویسنده به دوران دفاع مقدس می‌پردازد و تنها در برخی از داستان‌های کوتاه، اشاره‌ای به انقلاب شده است. زندگینامه داستانی محبوبه دانش که در وقایع هفده شهریور شهید شد، سوژه این نویسنده برای کتاب «محبوبه صبح» است.

سوسن طاقدیس نویسنده‌ی کتاب‌های کودک و نوجوان در اثر «و دست‌ها از خاک روییدند» به دوران خفقان قبل از انقلاب می‌پردازد و دختر و پسری که در آن نقش مهمی برای آزاد کردن انقلابی‌ها دارند. این داستان با همه‌ی کاستی‌هایش یکی از شیرین‌ترین داستان‌های نوجوانان در موضوع انقلاب است.

علاوه بر این آثار که در میان رمان‌های زنان نویسنده از اقبال بیشتری برخوردار بودند؛ نویسندگان دیگری با همین موضوع کم‌وبیش آثاری در وادی رمان و نمایش‌نامه خلق کرده‌اند؛ نویسندگانی چون چیستا یثربی، پروین سلاجقه، انسیه شاه‌حسینی، زهرا زواریان فرخنده آقایی، رویا خسرو نجدی، مریم بصیری، لیلی فرهادپور، مهین بهرام‌پور، سارا عرفانی و... که در رمان‌ها و یا مجموعه داستان‌کوتاه‌های خویش، به شکلی به انقلاب و حوادث مربوط به آن پرداخته‌اند.

   از جمله مسائل انتقادی به نوع نگارش داستان‌های دهه‌های اخیر این است که رسمی‌نویسی دامن‌گیر نویسنده‌های این عصر شده است. نویسنده نمی‌تواند راحت به بیان حالات شخصیت بپردازد و به سبب رعایت مسائل عرف، اخلاق و پای‌بندی به مبانی اخلاقی از بیان طبیعی آن‌ها چشم می‌پوشد. به همین دلیل گاهی صحنه‌ها و شخصیت‌ها تصنعی هستند و از همین رو نمی‌تواند با خواننده ارتباط برقرار کند. مشکل این‌جاست که نویسنده‌ی پیش از انقلاب در این زمینه با بیان عنصر جنسیت این شخصیت را به ابتذال کشانده است و از این سوی بام افتاده و نویسنده‌ی دهه‌ی اول انقلاب به علت معذور نگه داشتن خود از بیان طبیعی اتفاقات و احساسات واقعی یک زن در مقام مادر، همسر، فرزند و... از سوی دیگر بام افتاده؛ در واقع در هیچ کدام اعتدال رعایت نشده است .

   البته جای بسی امیدواری است که با عنایت ادب دوستان و مسئولان این رشته، داستان انقلاب از نوپایی در آمده و رنگ و رویی قابل توجه به خود بگیرد؛ شاید بتواند گوشه‌ای از زجرها و صبوری‌های زنان انقلابی را حفظ کرده و ترویج دهد، و جبران کم‌کاری‌های گذشته باشد.