مهارت صحبت کردن در خانواده
کارشناس ارشد علوم ارتباطات
سلسله مهارتهای ارتباطی همسران، درصد بررسی اصول ارتباط صحیح زوجین در زمینهی «صحبت کردن» و «گوش دادن» است. صحبت کردن همسران با یکدیگر در سه بُعد «بیان نیازها»، «بیان احساسات» و «بیان انتقاد و شکایت» قابل بررسی است. در مقالهی پیشین، اصول عمومی صحبت کردن با همسر، بررسی و بُعد بیان نیازها مورد واکاوی قرار گرفت. در این جستار به دو بعد دیگر صحبت کردن؛ یعنی «بیان احساسات» و «بیان انتقاد و شکایت» پرداخته میشود.
بیان احساسات
احساسات، در بردارندهی اطلاعات مهمیاست که همسران با هم در میان میگذارند. به این ترتیب که همسر را از احساس خود آگاه و به بیان آن میپردازند. در پس هر احساس، باور و عقیدهای وجود دارد که لازم است نسبت به آن هوشیار باشیم. فکر، احساس و رفتار یک سه ضلعی را تشکیل میدهند که معمولاً با هم هماهنگ عمل میکنند. در حقیقت «احساس» کلیدی برای فهم «افکار و باورهای زیربنایی» افراد است. قدرت یک احساس نشان میدهد که یک موضوع چهقدر برای فرد اهمیت دارد. به همین دلیل بیان احساسات منفی، به نحو مناسب میتواند ما را یاری کند. عدم ابراز احساسات منفی در قالب گفتار و پنهان کردن آنها، خطر زیادی را متوجه روابط همسران میکند؛ چرا که احساسات پنهان شده و بیان نشده، تمایل به آشکار شدن دارند و به شکل غیرمستقیم بر رفتار فرد تأثیر میگذارند. بنابراین عدم ابراز احساسات، ممکن است زوجین را به چرخهی عصبانیت و انتقام بیندازد که علاوه بر پیچیده کردن مشکل، به رابطهی همسران آسیب جدی وارد کند.
توجه به این مهم که پنهان کردن احساسات، بهویژه احساسات منفی، از بیان آن خطرات بیشتری دارد؛ همسران را به یادگیری و کاربرد اصول ابراز احساسات ترغیب میکند. برای بیان احساسات اصولی مطرح شده است:
1. شناخت احساسات
برای اینکه همسران بتوانند احساسات خود را ابراز کنند، ابتدا لازم است بدانند که نسبت به موضوع «چه احساسی» را، و به «چه میزان»دارند. در زمینهی نوع احساس میتوان احساسات را به «خوشایند» و «ناخوشایند »تقسیم کرد. احساسات خوشایند شامل: آرامش، شادی، صمیمیت، رضایت، امنیت، لذت، خشنودی، قدرت، عشق، علاقه، شعف، اعتماد، شایستگی، حمایت، احترام و... احساسات ناخوشایند مثل: غم، گناه، گیجی، اضطراب، خستگی، ضعف، کسالت، دلخوری، تنهایی، شرم، حقارت، ترس، نفرت و... بعد از عواملی نظیر «شدت» احساسات و «مدت» آن اهمیت دارد. (مک کی، 1387، 44)
مدت و دوام احساس نیز یکی از مواردی است که در شناخت احساس به آن توجه میشود. به این ترتیب که همسران برای یکدیگر توضیح میدهند که چه مدتی است که یک احساس را دارند. طول زمان احساسی که همسر، با آن روبهرو بوده طرف مقابل را راهنمایی میکند تا بهتر از احساس همسرش مطلع شود. «در تمام زندگیام»، «از هفتهی پیش تا به حال» یا «از وقتی از خواب بیدار شدم» نمونههایی هستند که مدت و دوام احساس را نشان میدهند.
2. تصمیم به بیان احساس در قالب کلمات
وقتی همسران احساسات منفی مثل غم، اضطراب، عصبانیت و... را تجربه میکنند، ممکن است اولین کاری که ترجیح میدهند اظهار آن احساس با اعمال و رفتار باشد؛ در حالی که تکلم، راه بهتر و مؤثرتری است. با بیان احساس در قالب کلمات، نه تنها موجبات کاهش شدت یا تسکین احساس ناخوشایند فراهم میشود، بلکه زمینهی لازم برای حل مشکلی که چنین احساسی را بهوجود آورده نیز فراهم میشود؛ اما وقتی همسران برای نشاندادن احساسات منفی، داد میزنند یا اشیاء را پرت میکنند، اخم یا قهر میکنند، این کار به همسر و رابطهی آنها صدمه میزند و کمکی به حل مشکل نمیکند. (لواسانی، 1389، 44)
ابراز احساسات دردناک با کلمات، قدرت و شهامت فرد را نشان میدهد. اگر یکی از زوجین با داد زدن، پرت کردن اشیاء و به هم زدن در اتاق نشان دهد که مشکلی وجود دارد، این شکل ابراز عصبانیت به انتقام یا مقابله به مثل منتهی میشود؛ به طوری که طرف مقابل نیز با قهر، سکوت و مقابله به مثل عصبانیتش را نشان میدهد. به این ترتیب آنها در چرخهی عصبانیت و انتقام میافتند و مشکلی که در ابتدا باعث عصبانیت یکی از همسران شده بود، همچنان باقی میماند؛ در حالی که آنها میتوانند با ابراز احساسات خود، در قالب کلمات با این موقعیت بهتر مقابله کنند.
3. بیان احساس در قالب مناسب و بدون اتهام
به طور معمول در گفتوگوها، وقتی همسران میخواهند احساسات خود، بهویژه احساسات منفی را بیان کنند، جملهی خود را با ضمیر «تو» شروع میکنند. «تو من را عصبانی کردی.» یا «تو من را تحقیر میکنی.» این گونه جملات بیشتر نوعی اتهام به طرف مقابل است تا بیان احساس؛ چرا که با این جملهبندی، فرد مسئولیت احساس خود را انکار و آن را بر دوش طرف مقابل میگذارد و سبب مقاومت روانی وی میگردد. شاید عصبانیت و احساس منفی فرد به علت خستگی، کار زیاد و یا نتیجهی سوءتفاهم باشد. به هر حال منبع احساس هر چه باشد، ابراز آن با ضمیر «تو» اشتباه است. به عنوان مثال یکی از همسران سعی میکند با شوخی کردن همسرش را بخنداند، اما همسرش از شوخی وی نه تنها خوشحال نمیشود، بلکه احساس میکند که مورد تمسخر واقع شده و عصبانی میشود. این مثال یادآوری میکند که پاسخ احساسی فرد به شوخی همسرش به عوامل متعددی بستگی دارد. ممکن است برخی از آن احساس، مربوط به حرف یا رفتار طرف مقابل باشد و بخشی از آن نیز مربوط به خود فرد. بر اساس مبانی اصول صحیح ابراز احساسات، مسئولیت بخش قابل ملاحظهای از احساسی که فرد تجربه میکند، به عهدهی خود اوست و باید این مسئولیت را بپذیرد و در بیان احساسش آن را با ضمیر «من» توصیف کند. به عنوان مثال: «من احساس دلخوری دارم.»
انتخاب این قالب جملهبندی نشان میدهد که فرد فقط میخواهد تجریهی خود را توصیف کند و نمیخواهد به همسرش برچسب اتهام بزند. منبع احساس فرد هر چه باشد، بیان آن با ضمیر «من» بهترین راه برای توصیف آن است. البته احساسات در خلاء اتفاق نمیافتد و احساس فرد، گاهی واکنشی به رفتار یا حرف همسرش است. پس وقتی همسران میخواهند احساس خود را توصیف کنند و در ضمن به حرفی که همسر زده یا رفتاری که انجام داده، اشاره کنند بهتر است از جملهی «وقتی تو ... من احساس ... میکنم» استفاده کنند. این جمله به روشنی رابطهی بین رفتار همسر و احساس فرد را نشان میدهد. چنین جملاتی دو بخش دارد: یک بخش عبارتی است که با «وقتی تو... .» شروع میشود و در آن حرفی که همسر زده یا رفتاری که انجام داده است، توصیف میشود. بخش دیگر که با ضمیر «من» شروع میشود، احساس را توصیف میکند. (لواسانی، 1389، 51) مثال: «وقتی تو خواستهات را چندین بار تکرار میکنی احساس عصبانیت میکنم.»
در واقع فن ابراز احساس، نوعی گزارش از تأثیر رفتار یا گفتار همسر در وجود دیگری است که به تعامل آنها و نیز پیشگیری از تکرار احساسات ناخوشایند یا پدید آمدن احساسات خوب، کمک میکند. براساس اصول بیان احساس، شایسته است همسران، نکاتی را در گفتوگو رعایت کنند که به مواردی از آنها به عنوان نمونه اشاره میشود:
خودداری از طرح جملههای اتهامآمیز: برای مثال «وقتی تو اینقدر بیمسئولیت، خودخواه یا بیفکر هستی من عصبانی، مأیوس یا ناراحت میشوم.» نکته این است که «رفتار همسر» به صورت عینی، خنثی و اختصاصی توصیف شود و از کلمات منفی و قضاوتی استفاده نشود؛ چرا که کاربرد این کلمات جریان حاکم بر روابط همسران را، دفاعی کرده و تنش در روابط را نشان میدهد.
مطرحکردن احساسات و هیجانهای منفی که ربطی به رفتار و گفتار همسر ندارد: وقتی به دلایل دیگری غیر از رفتار همسر، یکی از همسران در وضعیت خلقی بدی قرار میگیرد و احساسات منفی را تجربه میکند، همسرش را نسبت به موضوع آگاه کند. مثلاً مرد یک روز سخت کاری داشته و با یکی از همکارانش مشاجرهی شدیدی کرده و عصبانی است. بنابراین در بدو ورود به خانه دربارهی احساسش توضیح میدهد و از وقوع سوءتفاهم و مشاجرهی بیدلیل با همسرش پیشگیری میکند. به این ترتیب همسرش متوجه میشود که وضعیت احساسی او مربوط به وی نیست و کمتر احتمال دارد که همسر کاری را انجام دهد یا حرفی بزند که وضعیت شوهرش را بدتر کند.
خودداری از «طعنه» و «کنایه»: گاهی اضافه کردن فقط یک کلمه یا عبارت و یا نوع خاصی از لحن صدا ابراز احساس را به طعنه و کنایه تبدیل میکند. مثل «طبق معمول دیر آمدی.»، «چه عجب به من زنگ زدی!» این گونه جملات روش غیرمستقیمی برای نشان دادن رنجش است.
تهدید نکردن یکدیگر: تهدید نوعی جنگ قدرت است و پیامی که پشت آن وجود دارد این است که: تو بدی و میخواهم تو را تنبیه کنم. جملاتی که با عبارات «دفعهی آخرت باشه که ...»، «اگر یکبار دیگه... » و «اگر باز هم ... » شروع میشوند، نشان دهندهی تهدید هستند.
بهکار نبردن تعمیمهای افراطی: در تعمیمهای افراطی، حرف ناخوشایند همسر، به زمانها و موقعیتهای بسیاری تعمیم داده میشود. استفاده از کلماتی مانند هرگز، هیچوقت، همیشه، اصلاً در دیالوگها، تعمیم افراطی در کلام همسران را نشان میدهد. «تو همیشه بدقول بودی.»، «هیچوقت نخواستی منو بفهمی.»، «همیشه دیر میآیی.» از این قبیلاند که باید از بهکار بردن آنها خودداری کرد.
خودداری از شماتت کردن: جملاتی مثل «از دست تو چهکار کنم؟»، «همش تقصیر تو بود که اینجوری شد.»، «برام حواس نذاشتی!» یعنی مقصر جلوه دادن همسر و ندیدن سهم خود در حادثه. گاهی در کنار شماتت، تزریق احساس گناه به طرف مقابل اتفاق میافتد؛ جملاتی مثل «اگر تو زود آمده بودی، اینطور نمیشد.» «اگر تو موضوع رو زودتر میگفتی، مشکل بزرگ نمیشد.» اصولاً جملاتی که با «اگر تو...» شروع میشوند، قصد تزریق احساس گناه به طرف مقابل را دارند و همهی تقصیرها را متوجه دیگری میدانند.
به کار نبردن زبان تند و تیز: زبان ابراز احساسات به گونهای نباشد که طرف مقابل احساس کند، قصد حمله به او وجود دارد. راه حل این است که عبارتی انتخاب شود که به بهترین نحو، احساس را توصیف میکند و با پرخاشگری فاصله دارد.
بیان انتقاد و شکایت
همسران ممکن است از برخی رفتارها یا سخنان هم ناراحت شوند و این حق آنهاست که با ابراز آن از همسرشان بخواهند تا رفتار خود را تغییر دهد. گاهی ممکن است، شکایت یکی از زوجها به مشاجره تبدیل شود و ابراز انتقاد به اختلافات دامن بزند.
برای پرهیز از شیوههای نادرست، باید این نکات مورد توجه قرار گیرد: شکایت کلی و مبهم بیان نشود؛ رفتار منفی همسر مورد انتقاد قرار گیرد، نه اینکه شخصیت او نکوهش شود؛ در انتقاد از رفتار، الفاظ منفی و توهینآمیز به کار نرود؛ و از طرح چند انتقاد با هم خودداری شود. (میلر، 1378، 36)
براساس اصول و نکاتی که بیان شد، شایسته است در انتقاد همسران این نکات رعایت شود:
1. بیان شکایت و انتقاد، پایان داستان نباشد و شاکی بعد از بیان شکایت، به همسرش بگوید که دوست دارد چه رفتاری را جایگزین رفتار قبلی کند. البته تقاضا به صورت اختصاصی و رفتاری بیان شود تا طرف مقابل دقیقاً متوجه شود که همسر شاکی چه میخواهد. برای مثال: «من میخواهم به من بیشتر توجه کنی.» تقاضایی بسیار کلی است. بنابراین رفتارهایی که نشانهی توجه بیشتر است به شکل مثال و مصداق برای فرد بیان شوند. مثلاً «وقتی در خانه نیستی با تماس تلفنی حالم را بپرس.» «دربارهی مسائل کاریات بیشتر با من صحبت کن.»
2. در بیان شکایت و تقاضا برای تغییر رفتار، چیزی از همسر خواسته شود که در توان اوست. به طوری که هر بار فقط یک تقاضا مطرح شود و پیشنهاد مستلزم ایجاد تغییرات زیاد در برنامهی زندگی او نباشد، تا برای وی غیرواقعی و نامعقول به نظر نیاید.
3. بهتر است تقاضا به صورت پیشنهاد مثبت ارائه شود. به جای اینکه همسران بگویند چه نمیخواهند؛ بگویند چه میخواهند؛ و رفتاری را که میخواهند همسرشان بیشتر انجام دهد، بیان کنند؛ نه رفتاری را که میخواهند کمتر شود. برای مثال به جای «من دیگه تحمل ندارم ببینم تمام بعدازظهر رو به دیدن فوتبال اختصاص میدی.» گفته شود «من دوست دارم بعدازظهرها یکی دو ساعت با هم بیرون بریم و پیادهروی کنیم.»
4. بهتر است همسران پس از طرح شکایت و پیشنهاد خود، نظر طرف مقابل را جویا شوند. مثلاً بپرسند آیا با تقاضا و پیشنهاد همسرشان موافقاند و آن را میپذیرند یا نظر دیگری دارند و میخواهند آن را تعدیل کنند؟
5. یکی دیگر از نکات مهم در طرح انتقاد از همسر، رعایت اصول صحیح صحبت کردن است. بر اساس این اصول، شایسته است همسران بعد از طرح انتقاد، از همسر خود به خاطر گوش دادن و پذیرش پیشنهاد، تشکر کنند و گفتوگو خاتمه یابد. اگر پیشنهاد مبنی بر تغییر رفتار همسر پذیرفته نشد، باز هم از وی به خاطر گوش دادن به حرفها تشکر و سپس فرایند مذاکره طرفین آغاز شود.
در مقالههای بعدی مهارت «گوش دادن» و موانع گوش دادن فعال بهعنوان یکی از مهارتهای لازم در زندگی زناشویی بررسی میشود.
منابع:
- لواسانی، فهیمه، مهارتهای ارتباطی همسران، مشهد، آهنگ قلم، چاپ پنجم، 1389.
-مک کی، ماتیو، رابطهی موثر بر مهارتهای زناشویی، ترجمه مهدی قراچهداغی، تهران، شباهنگ، چاپ سوم،1387.
-میلر، شرود؛ میلر فیلیس، پیش رفتن با همدیگر: آموزش مهارتهای ارتباطی زناشویی، ترجمه فرشاد بهاری، تهران، دانژه، 1387.