کارشناس مترجمی زبان انگلیسی
هنر و صنعت سینما بعد از انقلاب اسلامی با بحرانهایی مواجه شد و نتوانست آنطور که شایسته بود، بازتاب ایثار و فداکاریهای مردم انقلابی باشد. رکود در تولید، آشفتگی در مسئولیت، سهلانگاریهای گذشته، رسوخ عوامل تجاری و استفادهی ابزاری از زنان همه و همه میطلبید که نسلی تازه، وارد گود شود. سینمای ایران نیاز به ساختاری نو برای نگرشی با هدف فرهنگ دینی و ارزشی، احتیاج داشت. حضور مجدد زنان بر پردهی سینما با توجه به تصویری که رژیم شاهنشاهی داده بود، با تامل و تردید صورت گرفت. بسیاری بر این باور بودند که با استفاده از هنرپیشهی زن، آن گذشته غیرقابل دفاع، زنده خواهد شد. ارائه نشدن تعریف روشن از سینما و زن در فضای جامعه، نیز مزیدی بر علت عدم بروز سینمای انقلابی بود.
با پیام راهگشای امام خمینی(ره) که گفتند ما با سینماهایی که برنامهی آنها فاسد کنندهی جوانان و مخرب فرهنگ اسلامی باشد، مخالفیم؛ اما با فیلمهایی که تربیت کننده و به نفع رشد سالم اخلاقی و علمی جامعه باشد، موافقیم؛ سینمای انقلاب وارد برههی جدیدی شد. امام با توجه به اهمیت این مقوله در فرصتهای مختلف تبلیغات مخالفان را در ارائهی تصویر و رویکرد حکومت جمهوری اسلامی با سینما خنثی و اعلام مواضع میکردند. آخرین پیام امام برای شکستن اعتصاب همهی صنوف و برقراری جریان کار و فعالیت، روشنکنندهی راه بود؛ ایشان گفتند: «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم.»
با همهی مشکلاتی که جامعهی انقلابی را تهدید میکرد، تولید فیلم شروع شد. اما نبودن مشی و سیاست مدون و متناسب با ارزشهای انقلاب، این حرکت را گام به گام کرد. با ساختن اولین مستندهایی از جمله «برای آزادی»، «شهادت»، «سقوط 57» سینما اعلام آمادگی کرد. اولین فیلم سینمایی بعد از انقلاب «فریاد مجاهد» بود که دوم شهریور 1358درسینماهای رکس، مولن روژ، آستارا به نمایش در آمد. «پرواز به سوی مینو» دومین فیلم دربارهی انقلاب بود. با توجه به روشن نبودن وضعیت سینما به علت عملکرد آن در رژیم شاهنشاهی، با نمایش این دو فیلم صدای اعتراض برخی بلند شد. با راهپیمایی و تحصن عدهای و نوشتن نامه به دادستان وقت، معترضین خواهان تعطیلی نمایش فیلم شدند. با دخالت چندتن از علمای قم، مرحوم حاج احمدآقا، آیات عظام اشراقی و یزدی، فیلم بازبینی و دوباره بر پردهی سینماها نمایش داده شد. با شروع جنگ تحمیلی سینماها به علت رعایت امنیت و تذکری که ستاد بحران داده بود، فقط دو سانس نمایش داشتند. زمزمهی تعطیلی کامل سینماها با مخالفت شهیدان رجایی و باهنر به عنوان مسئولان نظام منتفی شد.
اولین فیلم تولید شده با حال و هوای انقلابی فیلم «خونبارش» از امیر قویدل بود که بر مبنای داستانی واقعی ساخته شد. داستان سه سرباز که در تظاهرات هفده شهریور به مردم پیوستند و توسط ساواک تعقیب شدند. یکی از آنها به شهادت رسید و دوتای دیگر دستگیر شدند. فیلم «فصل خون» از حبیب کاوش در سال شصت، اشارهای مستقیم به ماجرای انقلاب داشت و با موفقیت بر پردهها ظاهر شد. «اعدامیها» از محمدباقر خسروی، «کرکسها میمیرند» از جمشید حیدری، «میراث من مجنون» از مهدی فخیمزاده، «طلوع انفجار» از پرویز نوری، «برنج خونین» و «آفتابنشینها» از مهدی صباغزاده، «از فریاد تا ترور»، «سرباز اسلام»، «شجاعان ایستاده میمیرند»، «جستوجو» از امیر نادری، «مفسدین»، «قدس» و ... از دیگر فیلمهای انقلاب در آن دهه بودند. زنان در این فیلمها حضوری حاشیهای و نقش مکمل داشتند.
یکی دیگر از فیلمهای قابل تأمل و اشاره شده به حضور زن «جای امن» از مجتبی راعی بود. در این فیلم شخصیت زن تا حدی به واقعیت جامعه نزدیک شده بود. فاطمه همراه شوهرش در تظاهرات هفده شهریور شرکت میکند و بعد از اینکه سعید -شوهرش- تیر میخورد، دوربین او را بر میدارد و از تظاهرات به خون نشستهی مردم فیلمبرداری میکند. ساواک او را تعقیب میکند و فاطمه فرار میکند.
فیلم «همهی یک ملت» به کارگردانی و نویسندگی حسین مختاری دربارهی زنی است که در حال وضع حمل در خانه است و شوهرش برای آوردن دکتر به بیمارستان میرود. در راه با تظاهرات مردم مواجه میشود و تیر میخورد و توسط ساواک دستگیر میشود!
با تأسیس حوزهی اندیشه و هنر اسلامی و تولیدات سینمایی آن «توجیه»، «استعاذه»، «توبهی نصوح» و... خیلیها امیدوار شدند حداقل در این حوزه که مؤسسان و متولیان آن را افراد انقلابی تشکیل میدهند، شاهد حضور واقعی زنان در فیلمها که برگرفته از زندگی پیش روی ملت است، باشیم؛ اما حاصل کار، برخوردهای سطحی، نگاههای افراطی، و مرزبندیهای تفرقهانداز در زمینهی هنر سینما شد.
فیلمنامهنویسانی که باید اولین قدم را در تولید فیلم بر میداشتند، خودشان با ماجراهای انقلاب ارتباط لازم را برقرار نکرده بودند و توانایی پیدا کردن ساختار دراماتیک در نگارش فیلمهای راجع به انقلاب و حضور واقعی زنان را نداشتند. آنهایی هم که میخواستند فیلم انقلابی تولید کنند، نگاه روشنی به زن انقلابی نداشتند. فصل مشترک مضمون فیلمهای ساخته شده، بیشتر پخش اعلامیه، تعقیب و گریز توسط ساواک، خان و ارباب، اشاره به زندانیان سیاسی، تظاهرات، فرار سربازان به فرمان امام و ... بود که اغلب پسران و مردان شخصیت اصلی بودند.
پس از آن مخاطبان و تهیهکنندگان از رو آوردن به این مقوله دست کشیدند؛ چراکه هم گیشه از دست رفت و هم تهیهکنندهی خصوصی سرمایهی خود را به مخاطره نیانداخت. تهیهکننده دولتی هم بنا به سلیقهای عمل کردن آنقدر اما و اگر و نباید و ... در کار آورد که محصول تولید شده، به یک شیر بییال و دم بدل شد. به این ترتیب در آن فیلمها هم، زنان حضور واقعی را که در انقلاب داشتند، عهدهدار نشدند. رفتهرفته در فیلمها زنانی ظاهر شدند که نه تنها خودشان در انقلاب نبودند، بلکه تربیت کنندهی نسل مبارزان و مجاهدان هم نبودند. در خوشبینانهترین حالت همسر غرغرو و ترسوی یک ساواکی، یا در حاشیهی زندگی یک مبارز بودند. فیلمسازانی که برای انقلاب کاری نکردند، معتقد بودند برای نشان دادن زن در وضعیتی که بود و بدل به وضعیتی که در انقلاب شد، محدویت دارند و اگر نتوانند این سیر را نشان بدهند، باورپذیری از تحول شخصیت در کار حذف خواهد شد. شاید هم بدون علتی روشن از زنانی که توسط رژیم پهلوی دستگیر و زندانی و شکنجه شدند، چیزی نگفتند.
حجم آثاری که در سینمای بعد از انقلاب تولید شد، به لحاظ نگاه فرهنگی و ارزشی جای تأمل دارد؛ اما از میان این 1300 فیلم، تعداد فیلمهایی که زنان در آن تأثیر و نقشی که در انقلاب اسلامی داشتند، داشت؛ شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نباشد. در فیلمهای اوایل انقلاب و شروع دوران دفاع مقدس، نقش زن فقط به عنوان بدرقهکنندهی رزمندگان، یا زیر آوار مانده بمبارانها و شهروندان بود. در خوشبینانهترین حالت در مساجد و پشت جبهه به حالت گروهی در حال کمک بودند. تا چند سال هیچکس به حضور زنان و دختران در سوسنگرد، خرمشهر، مریوان، سنندج اشارهای نکرد. خیلیها جنگ را مردانه دیدند. رفتهرفته زنان برای فیلمسازان نقش پشت صحنهای دراماتیک و قوی را پیدا کردند. سوژهی جنگ مسألهی مرگ و زندگی داشت. دارای کشمکش و تعلیق بود. شخصیت منفی در داستان جنگ، نفرتانگیزتر از یک ساواکی بود. فضای جبهه گستردهتر از فضای تظاهرات و زندان بود. زنان و پیرزنان چشم به راه رزمندگان میتوانستند نقش مؤثری در درام داستانها داشته باشند.
بعد از گذشت یک دهه از دفاع مقدس خیلی از زنان و رزمندگان قلم به دست گرفتند و از آنچه در جنگ دیده بودند، نوشتند. همان نوشتهها دستمایهی فیلمهای دفاع مقدس شد و به نقش زن در دوران دفاع مقدس پرداخته شد؛ اما تاکنون فیلمی که بتواند بخشی از حضور واقعی زنان را در انقلاب نشان دهد، ساخته نشده است.
سینمای ایران بعد از پشت سر گذاشتن فراز و نشیبهای متعدد در چند سال اخیر با رشد و شکوفایی در داخل و خارج روبهرو شده است؛ اما این بالندگی در محتوای کارها و پرداختن به مفاهیم اررزشی که در دوران انقلاب روی داد، نبود. فیلمهای تولید شده در مجموع با نگاهی به موضوعات روز جامعه، اشاره به دلمشغولی نویسندهها و کارگردانان، در نظر گرفتن گیشه، کپی از کارهای خارجی و... روی پرده آمد. هر چند در سالهای اخیر سینمای ایران و برخی از فیلمها به جایگاهی رسیدند که میتوان آنها را نمایندهی نسل انقلابی و جامعهی ایرانی در شرایط فعلی خواند.
در طول سالهای پس از جنگ و رونق گرفتن سینما، در جشنوارههای فیلم فجر هم حتی اشارهای به دستاوردهای انقلاب در حاشیه نشد. تنها فیلمی که اشارهای به انقلاب داشت و با دیدی نه تکراری، به ماجرای انقلاب پرداخته بود، فیلم «کیمیا و خاک» از عباس رافعی بود. ماجرای فیلم به چند شخصیت از طبقات مختلف اجتماع مربوط میشد که در ماههای ملتهب نزدیک به پیروزی انقلاب قصد داشتند با انگیزههای مختلف از ایران به پاریس بروند. در این فیلم پنج اپیزودی شخصیت زن ماجرا که باعث پیوند اعضا این گروه میشد، همسرش زندانی سیاسی رژیم پهلوی بود. یک روحانی هم در فیلم بود که میخواست پیغام مهمی را به امام خمینی برساند. اما اشارهای به رنجی که زنان طی نبودن همسرانشان در آن سالها کشیدند و از اهداف انقلاب جدا نشدند؛ مشاهده نمیشود.
آخرین فیلمی که میتوان در اینباره نام برد، «بیداری» از فرزاد موتمن است. ملودرامی که در آن زنی در حوادث انقلاب حافظه و شوهرش را از دست میدهد، و در پی یافتن دخترش، همه جا را زیر پا میگذارد. درگیرهای خیابانی اوایل انقلاب و آتشسوزیهایی که بیشتر به فیلم مستند شباهت دارد، خاطرات انقلاب را روایت میکند و زن از خواب 24 سالهاش برمیخیزد.
موضوعاتی که در این سالها نظر فیلمسازان را به خود جلب کرد، زنده کنندهی مفاهیم و یاد انقلاب نبود. برخی از فیلمها به نوعی به مسائل مربوط به دین پرداختند و برخی تلاش کردند بازتاب وضعیت، معضلات و مشکلات زنان جامعه باشد؛ و برخی نمایانگر ایدهآلها و آرزوهای ملت ایران و زخمهای دفاع مقدس بودند؛ اما انقلاب و حضور زن در آن، همیشه از موارد بسیار کمرنگ فیلمهای سینمایی بوده است.