شادی‌ها و باورهای آیینی روز طبیعت


مقدمات آیین طبیعت یا سیزده‌بدر    پس از تمام شدن دید و بازدیدهای عید نوروز، در روز طبیعت هر کس مهمان خود است. معمولاً مقداری غذا در شب قبل در خانه درست می‌کنند و با خود برمی‌دارند. فقط آش رشته را در دل طبیعت می‌پزند. ناهار ظهر سبزی پلو با کوکو و قورمه سبزی است. شب سیزده‌بدر تنورها داغ است و اجاق‌ها گرم. در روستاهای خراسان و یزد و خور، نان ضخیمی از آرد سمنو و کنجد به نام قلیف برای سیزده‌بدر درست می‌کنند. روز سیزده‌بدر دارای جایگاه خاص تاریخی در میان اهالی ایران زمین بوده است. تا آن‌جا که در زمینه‌‌ی تبارشناسی سیزده‌بدر باید به اساطیر قدیمی بر جای مانده در ایران رجوع کرد. برخی چنین نقل می‌کنند که جمشید شاه پیشدادی روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرم، خیمه و خرگاه برپا می‌کند و بار عام می‌دهد و چندین سال متوالی این کار را انجام می‌دهد که در نتیجه‌ی آن این مراسم در ایران زمین به صورت سنت و آیین در می‌آید و ایرانیان از آن پس سیزده‌بدر را بیرون از خانه در کنار چشمه‌سارها و دامن طبیعت برگزار می‌کنند. بسیاری از مراسمی که در جشن سیزده در ایران برگزار می‌شوند، معانی اساطیری و تمثیلی دارند. شادی و خنده در این روز، به معنی فرو ریختن اندیشه‌های تیره و پلیدی است و روبوسی، نماد آشتی و به منزله‌ی تزکیه است. خوردن غذا در دشت، نشانه‌ی فدیه‌ی گوسفند بریان است که در اوستا آمده و به آب افکندن سبزه‌های تازه رسته، نشانه‌ی دادن فدیه به ایزد آب یا ناهید و گره زدن سبزه، برای باز شدن بخت، تمثیلی از پیوند زن و مرد برای تسلسل نسل‌ها است. رسم مسابقات برد و باختی، به‌ویژه اسب دوانی، یادآور کشمکش ایزد باران و دیو خشک‌سالی است. بنابر اساطیر ایرانی، عمر جهان هستی دوازده هزار سال است و پس از انقضای این مدت، با ظهور سوشیانت، پیروزی اهورامزدا و ریشه‌کن شدن اهریمن مسلم می‌شود. شاید نخستین دوازده روز جشن، نشانه‌ی زایش انسان‌ها، و روز سیزدهم، تمثیلی از هزاره‌ی سیزدهم و آغاز رهایی از جهان مادی است. باورهایی در خصوص نحسی عدد سیزده    در مورد روز و عدد سیزده دو اعتقاد متضاد وجود دارد. برخی این روز را نحس دانسته، برای رفع بلا به دامان طبیعت پناه می‌بردند و برخی دیگر این روز را خجسته پنداشته و برای گذراندن بهتر این روز، از طبیعت یاری می‌جستند. دانشمندان به فرخنده بودن این روز بیش‌تر اشاره کرده‌اند تا نحس بودن آن؛ بلکه قریب به اتفاق، روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانسته‌اند. اگر درباره‌ی نیکویی و فرخنده بودن روز سیزدهم نوروز بیش‌تر بررسی شود، درمی‌یابیم که این موضوع بسیار معقول و مستند به سوابق تاریخی است. سیزدهم هر ماه شمسی که «تیر» روز نامیده می‌شود مربوط به فرشته‌ی بزرگ و ارجمندی است که «تیر» نام دارد و در پهلوی آن را «تیشتر» می‌گویند. ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده‌ای است به باغ و صحرا می‌رفتند و شادی می‌کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی‌ بودن دوره‌ی نوروز را به پایان می‌رسانیدند. عده‌ای نیز معتقدند «در سیزدهم ماه «توت» مصری اتفاق افتاد؛ یا در سیزدهم سال نو، گویا ستاره‌ای دنباله‌دار در فضا با زمین برخورد کرد و باعث آتشفشان و زمین‌لرزه گردید؛ سبب شده‌اند ترسی عمومی در نهاد بشر از عدد سیزده پدید آید و موجب ناخجستگی آن شود.» (فره‌وشی، 1364، 73) گرفتاری حضرت عیسی نیز در سیزدهم ماه، موجب مزید این نحوست بوده است. در روز سیزده، مراسم جشن‌های کارناوالی معمول بوده که می‌توانند نماینده‌ی حلول ارواح باشند. «مشابه جشن سیزده نوروز، در هند، روز نوزدهم فروردین مراسمی به یادگار فَروَهَرها، یعنی ارواح قدیسه، برپا می‌شود» (حکمت، 1337، 225) جشن زایش انسان‌ها در تقویم ایرانی، نخستین دوازده روز سال، «جشن زایش انسان‌ها»، تمثیلی از دوازده هزار سال زندگی و نبرد با اهریمن است و روز سیزدهم تمثیلی از هزاره‌ی سیزدهم و آغاز رهایش از جهان مادی است. به همین دلیل نیز، روز سیزدهم که در واقع نمادی از زندگی انسان در پردیس است، متعلق به ستاره‌ی باران انگاشته می‌شد؛ زیرا نزول باران بهاری باعث سرسبزی و طراوت زمین شده و نمایه‌ای از بهشت را به وجود می‌آورد. این اعتقاد در ایران باستان موجب می‌شد، سیزدهم نوروز، روز ویژه‌ی طلب باران بهاری برای کشت‌زارهای نومید، انگاشته شود. آب و آتش، از جمله برنامه‌های خاص این روز است. برخی از مردم زنجان برگزاری آیین سیزده فروردین ماه «سیزده بدر» را اقدامی در جهت قدرشناسی از نعمت‌های خداوند می‌دانند و تماشای زنده شدن طبیعت را نشانی از قیامت و معاد قلمداد می‌کنند. سبزه گره زدن    یکی از آیین‌های این روز سبزه گره زدن است که معمولاً جوانان در این روز این کار را انجام می‌دهند. گره زدن سبزه به معنای گره زدن زندگی با طبیعت است که همیشه سبز و شاداب باقی بماند. از جمله رسومی که توسط تمام زنان و دختران، به‌خصوص دختران دم‌بخت انجام می‌شد که باید دو ساقه‌ی سبزه را به هم هفت گره بزنند و نیت بکنند تا حاجت‌شان روا شود. به همین دلیل در اولین فرصت به میان سبزه‌ها رفته، دو ساقه آن‌ را در دست می‌گرفتند و با خواندن اشعاری، نیت خود را بر زبان می‌آوردند. در ابتدا واجب بود بگویند «سبزی تو از من، زردی من از تو» و بعد مناسب با حاجت خود اشعاری را زمزمه می‌کردند. با هر گره، نیتی کرده و بزرگ‌ترین دلهره‌ی آن‌ها این بود که مبادا ساقه‌ی نازک سبزه پاره شود و حاجت‌شان روا نشود. درباره‌ی سبزه گره زدن در برخی شهرها رسوم مفصّلی وجود دارد. در برخی نقاط کشور (مثل سواد کوه) خانواده‌ی داماد عروس‌شان را به دشت و صحرا دعوت می‌کنند. عروس با بقیه‌ی زنان به روی چمن می‌رود. بر سرش نقل می‌پاشند و در همین حال ترانه‌هایی می‌خوانند: «ای سبزه من بخورم سر تو را، تو نخوری سر مرا، من باشم صدساله، تو باشی هر ساله، سیزده‌بدر، چارده به تو، هاکوتکوتو، هاکوتکوتو» لفظ «هاکوتکوتو» به معنی در زدن است: بکوبید که در گشوده خواهد شد. فلسفه‌ی سبزه گره زدن  در اساطیر کهن ایران، مَـشـیـه و مَـشـیـانـه روز سیزدهم فروردین با گره زدن دو شاخّ موُرد، برای نخستین بار در جهان پایه‌ی پیوند خود را بنا کردند. امروزه هم دختران و پسران دم‌بخت با گره زدن سبزه در روز سیزده فروردین با گواه گرفتن طبیعت، آرزوی پیوندی خوب می‌کنند. افسانه‌ی آفرینش در ایران و مسأله‌ی نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی درباره‌ی کیومرث حائز اهمیت زیادی است. در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. نوشته‌اند که مشیه و مشیانه که دختر و پسر دوقلوی کیومرث بودند، روز سیزدهم فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج کردند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله‌ی گره زدن دو شاخه‌ی مورد، پایه‌ی ازدواج خود را بنا نهادند و چون ایرانیان باستان از این راز به‌خوبی آگاهی داشتند، آن مراسم را  به‌ویژه دختران و پسران دم‌بخت  انجام می‌دادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می‌کنند و علف گره می‌زنند.  سبزه به رود سپردن    در قدیم،‌ خانواده‌های‌ ایرانی‌ با نهایت‌ دقت‌ تا سیزده‌‌ی نوروز از سبزه‌ی‌ عید مراقبت‌ می‌کردند و روز سیزده‌ سبزه‌ را به‌ آب‌ روان‌ می‌سپردند؛ به‌ این‌ امید که‌ این‌ دانه‌ها به‌ همراه‌ آب‌ روان‌ موجب‌ برکت‌ و باروری‌ کشت‌زارها شوند. امروزه‌ این‌ رسم‌ در بعضی‌ از شهرها و روستاهای‌ کشورمان‌ دیده‌ می‌شود؛ ولی‌ اغلب، سبزه‌های‌ نورسته‌ نوروز را به‌ دشت‌ و بیابان‌ می‌اندازند و معتقدند که‌ درد و بلای‌ خود را به‌ بیرون‌ از خانه‌ ریخته‌اند. دکتر فریدون جنیدی هم در این مورد چنین می‌گوید: «سبزه‌ای که برای خوان نوروزی سبز می‌کردند و تا روز سیزدهم خرم می‌ماند را در این روز که تیشتر نام داشت و برای سپاس از تیشتر ایزد که آب را به جهانیان نثار می‌کند، به آب‌های روان نثار می‌کردند.»  اسب چوبی    نمایشی است که کولی‌های سبزوار و نیشابور آن را اجرا می‌کنند. نام دیگرش «رقص نیم اسب» می‌باشد. هم نماد تشتر و هم نشان عهد خداوند است که دیگر سیل و توفانی نفرستد که باعث ویرانی زمین شود. چون نیم اسب نشان برج قوس است و در عهد عتیق خداوند به نوح می‌گوید اینک قوس خود را در ابرها خواهم نهاد به این نشان که دیگر نسل هیچ جان‌داری را با توفان تهدید نکنم. ورزا جنگ گاوها را دوتا دوتا با هم شاخ بازی می‌دهند تا آشنا شوند، بعد به هر دوی‌شان گاوآهن می‌بندند؛ یعنی شما دیگر همکارید و باید هم‌دیگر را بشناسید. یک یراق از پارچه‌های رنگین پولک‌دار به گردن‌شان می‌بندند و به آنان نان می‌دهند، بخورند تا زمین را شخم بزنند. در ایران به آن «ورزا جنگ» می‌گویند. جاهایی که هوا گرم‌تر است در اسفند این کار را می‌کنند و مناطق سردسیر در فروردین و به خصوص سیزده‌بدر. پیامِ مهر در روز یک‌رنگی    روز سیزده‌بدر، روز طبیعت و استنشاق هوای دل‌پذیر، روز آغاز بهره‌برداری از گیاهان خوراکی مانند: کنگر، مچه، قازی‌یاقی، تره، سیر و موسیر و لیزک، روز شادی و روز به‌یادماندنی، روز یک‌دلی و یک‌رنگی، در روز طبیعت گرایش روح انسان به طراوت و طبیعت، شکوفا می‌شود. دشتی به وسعت تمدّن ایران، سبزینه‌ای به زیبایی فرهنگِ ایران و مردمانی به زلالیِ آب. مردم بیرون رفتن در این روز را نماد مهرورزی، دوستی، پالایش روح و روان از کدورت‌ها و اختلافات و پیامش را پیامِ مهر و آشتی می‌دانند. امروزه نحوه‌ی اجرای جشن سیزده‌بدر، مانند بسیاری از دیگر آیین‌های ایرانی، عمیقاً از شیوه‌ی اصیل و باستانی خود دور شده است و به شکل فعلی آن به اجرا در می‌آید. سیزده، همه ساله به عنوان روزی برای ستایش و دعا برای طلب باران فراوان در سال پیش رو، روزی برای گرامی‌داشت و پاکیزگی طبیعت و مظاهر آن، ارزش‌مند و مقدس بوده است. مادران و پدران ما، سبزه‌های نوروزی خود را در این روز بزرگ به صحرا می‌برده و برای احترام به زمین و گیاه، آن را در آغوش زمین می‌کاشته‌اند. همخوانی با قوانین طبیعت، اصل مهم سالم زیستن    آئین‎های ایران باستان بسیار ارزشمندند و همچون شاخه‌های یک درخت تنومندند که هر شاخه دارای حیات و زندگی است. برخی از شاخه‎ها زیباتر بوده و جذابیت بیشتری دارند. آیین سیزده بدر یکی از این شاخه‎ها بوده که زیبائی خاصی به درخت تمدن ایران داده است. یکی از زیبائی‎های این شاخه، با طبیعت همگام شدن و درک زیبایی­ها و احترام به آن می­باشد. ایرانیان باستان به طبیعت احترام زیادی می‌گذاشتند؛ اما افسوس که دیگر خبری از احترام به درختان، رودخانه‌ها، دریاها، کوه‌ها و دشت‌ها نیست. ایرانیان باستان هیچ گاه آب‌های راکد و روان را آلوده نمی‌کردند، شاخه‌های نهال‌های نورسیده را برای تفریح و آتش زدن، بی‌رحمانه نمی‌شکستند. امروزه آسیبی که سهل‌انگاری و بی‌توجهی انسانها به طبیعت وارد می‌کنند، جبران ناپذیر است و برای سالیان متمادی آیندگان را از دیدن جلوه‌های بی همتای طبیعت محروم می‌کند. هر دشت سبزی که تخریب می‌شود، هر درختی که فرو می‌افتد، نفس گرم زمین است که در سینه می‌شکند. در روز طبیعت، احترام به طبیعت را جدی بگیریم و آنگونه که شایسته تمدن و فرهنگ غنی ایران است با آن رفتار کنیم.   سیزده بدر، جشن واقعی بهار است. طراوت و سرسبزی را از طبیعت باز نگیریم. طبیعتی که همگان را به سوی خود می‌خواند تا زیبایی واقعی خود را که نشانه‌ای از قدرت الهی است به همگان ارزانی دارد. این شعار باستانی را باور کنیم که ما جزیی از طبیعت و طبیعت جزیی از وجود ماست. این روز بزرگ را ارج بنهیم و هم‌چون نیاکان‌مان مطابق با این رسم کهن برای بیرون کردن بدشگونی‌ها از خانه و کاشانه خود بیرون برویم. به طبیعت احترام بگذاریم که احترام به طبیعت، احترام به زندگی است، و احترام به خالق زندگی است.   منابع - فره­وشی، بهرام؛ جهان فَرَوَری، تهران، انتشارات کاویان، 1364. - حکمت، علی اصغر، سرزمین هند، انتشارات دانشگاه تهران،1337. - برزآبادی فراهانی، مجتبی، سیزده‌بدر و روز طبیعت از آغاز تا امروز، انتشارات اوستا فراهانی، 1390. - بلوکباشی، علی، نوروز جشن نوزایی آفرینش، چاپ پنجم، دفتر پژوهش‌های فرهنگی، 1386. - رضایی، عبدالعظیم، اصل و نسب و دین‌های ایران باستان، چاپ ششم. تهران، نشر دُر، 1381.