کارشناسارشد مدیریت
جمال میرصادقی نویسندهی نامآشنای معاصر میگوید: «من با نوشتن به جنگ روزمرگی میروم، هر وقت ننوشتم، احساس کردهام مثل آدمهایی شدهام که به حمام نرفتهاند و چرک گرفتهاند. این علت میشود که افسرده شوم. مبارزه با این کسالت، مبارزه برای این است که به زندگی معنا دهم. دلیل سالها نوشتنم همین بوده است . میگویند که در زندگی معنا و هدفی نداریم، ولی خود ما میتوانیم این زندگی را معنا دهیم و نوشتن به زندگی من معنا داده است و به همین خاطر هنوز هم مینویسم . »
به باور یک روانشناس امکان دارد نوشتن، دگرگونیهایی را در دستگاه دفاعی بدن و یا واکنشهایی را نسبت به تنش پدید آورد و سبب بهبود روابط شده و توانایی فرد را در کنار آمدن با مشکلها افزایش دهد؛ حتی نوشتن در مورد یک رویداد دردناک، باعث کاهش درد بیماران مبتلا به روماتیسم مفصلی میگردد.
تقلیل وزن: تنظیم فهرست کاملی از مواد غذایی مصرفی در طول روز، به کم کردن وزن افراد کمک میکند. این یادداشتها باعث میگردند مردم از میزان مصرف کالری و جذب چربی روزانهی خویش آگاه شوند و بدانند هر روز چه مقدار میخورند؛ لذا آسانتر وزن خود را مهار کنند.
خواب راحت: پژوهشگران در بررسیهای خود به مقایسهی دو دسته از زنان پرداختند. زنان گروه نخست، پیرامون رویدادهای ناگوار زندگی همچون تصادف شدید خودرو و... مطلبی نوشته بودند. این زنان، سردرد، مشکلات خواب و نشانههای افسردگی کمتری نسبت به دستهی دوم که چیزی ننوشته بودند، داشتند.
مبارزه با بیماری: بر پایهی برخی تحقیقات، کسانی که دربارهی حوادث تنشزا مینویسند، کمتر به مراکز درمانی مراجعه میکنند.
کاهش فشار روحی: دانشکدهی پزشکی شیکاگو، دستهای از بیماران سرطانی را مورد بررسی قرار داد. آنان روزانه بیست دقیقه در مورد بیماریشان مینوشتند. این تحقیق نشان داد که افراد یادشده در طول شش ماه پس از نوشتن، فشار روانی کمتری داشتند. نوشتن در وضع ناهنجار کمک میکند تا فرد بانشاط شود. همهی افراد در زندگی روزمره با انواع فشارها، عوارض جسمی و روحی رویارو هستند و این روش میتواند راهی آسان و رایگان برای رسیدن به آرامش و هماهنگی باشد.
کارشناسان در تازهترین پژوهش خود یک دستهی صد نفری را به سه دسته تقسیم کردند. از گروه نخست خواسته شد از روز اول شروع به نوشتن احساسها و تجربههایشان کنند. از دومین دسته درخواست شد ژرفترین احساسهای خود را در زمینهی از دست دادن شغل بنویسند؛ و گروه سوم اصلاً در زمینهی تجربهها و رخدادهای بدی که برایشان پیش آمده بود، چیزی ننوشتند. به نظر شما چه اتفاقی روی داد؟
آنانی که در گروه دوم بودند و در بارهی احساس خشم و ناامیدی خویش نوشتند، زودتر به کار جدید مشغول شدند؛ به عبارت دیگر، افزون بر 25 درصد آنها در مدت سه ماه، سرگرم شغل جدیدی شدند. در گروههای دیگر با اینکه افراد به همین نسبت در پی کار بودند، میزان اشتغال بسیار کمتر بود.
نگارش احساسها و تجربهها در مواردی از این دست به طرزی عمل میکند که باعث کندی احساسهای منفی شده و نه فقط اثر مفیدی در شاد شدن دارد، بلکه از حیث جسمی هم موجب تقلیل فشارها شده و در درازمدت پیآمد چشمگیری در هماهنگی و تنظیم فشار خون و دستگاه ایمنی بدن دارد.
کارشناسان معتقدند نوشتن احساسها و رویدادهای منفی و ناگوار مخصوصاً آنها که ناراحتکنندهتر است و کسی تمایلی ندارد به دلایل شخصی با سایرین در میان بگذارد، بسیار مفیدتر و مثمرثمرتر است. امکان دارد این امر در دقایق نخست به علت اینکه بیشتر و عمیقتر به موارد منفی میاندیشند، دشوار و آزاردهنده تلقی شود. حتی برخی در دفعات اولیه و نخستین دقایق به گریه میافتند، ولی پس از آن نوشتن بسیار لذتبخش میشود؛ چون به شکستن و خرد شدن احساسهای منفی و تخلیهی آنان از جسم و روح کمک میکند.
در حال حاضر، پژوهشهای بسیاری در قلمرو توانایی نوشتن و به تحریر کشاندن احساسها، تجربهها و حتی خواستهها به اجرا درآمده که همگی مؤید نظرهای مفیدی است. بر همین اساس به افراد سفارش میشود جهت رسیدن به آرمانهای هدفمند و مثبت خویش، آنها را با ضمیر من و زمان حال به کار برند و به شکل جملههای کوتاه روی کاغذ آورند و به همین ترتیب فهرستی از اهدافشان بنویسند. به طور مثال در این فهرست بنویسند: «من در کار خود کامیابم.»
شعردرمانی
دکتر «لی دی» در دیباچهی کتاب شعردرمانی آورده است: «شعر، بازتاب ژرف و روانی آدمی به خلسهها و لحظههایی پرشور است که گهگاه دچارش میشود. شعر طریقی است که توسط آن انسان در باورپذیر کردن جهان اسرارآمیز درون و برون خویشتن میکوشد. شعر، آواز، حسرت و گریه است و گاه یکی از اینهاست و بعضی وقتها این احساسها را در برمیگیرد. شعر باعث پیدایش ویژگیهای انسانی در افراد میشود؛ چرا که عصارهی تجربهها و حالات خوش و ناخوش اشخاص گوناگون را به سایرین انتقال میدهد. وزن و عبارت شعر، خاصیتی دارد که هیچ چیز دیگری را نمیشود جایگزین آن ساخت. شعر تنها ابزاری است که به یاری آن میتوان سایرین را به خلوت و تنهایی خویشتن راه داد. ساختار احساسی، عقلانی و جسمانی شعر چنان است که با آن میشود قلب انسانها را لمس کرد و از احساسهایشان مطلع گردید. به واقع خواندن شعر به مفهوم تجربهی مجدد این تجربهها، به وسیلهی فردی است که آنها را میخواند. شعر در حقیقت، دریچهای است بین دو نفر که به هر جهت در اتاقی مبهم و کم نور زندگی میکنند»
بهرهمندی از شعر و ادبیات در معالجهی بیماریها به اندازهای پرثمر و جالب توجه است که روانشناسانی چون فروید، آدلر و یونگ هم پژوهشهای کاملی درباره آن به انجام رسانده و مطالب فراوانی دربارهی خواص درمانی به رشتهی تحریر درآوردهاند.
یافتههای نوین در مورد شعرخوانی
از این پس به فهرست توصیههایی که پزشکان به بیماران قلبی میکنند، باید گذشته از رعایت برنامهی مناسب غذایی، چیز دیگری را نیز افزود؛ و آن خواندن روزانه نیم تا یک ساعت شعر برای قلب است. یک بررسی در مجلهی بینالمللی «قلب» نشان میدهد که خوانش شعرهای جالب قادر است فشار روانی شخص را از جسم و جانش بزداید و به احساسش آرامش بخشد.
بر پایهی این مطالعه، تأثیر شعرخوانی بر تعداد ضربان قلب بررسی شده است. در پی سی دقیقه پرداختن به این عمل، شمار ضربان قلب افراد با تعداد و تنفس آنان متعادل میگردد و این اثر حتی تا پانزده دقیقه بعد از پایان شعرخوانی هم ادامه مییابد. پس نباید از یاد برد که شعر حفظ کردن دانشآموزان در آینده جهت پیشگیری از امراض قلبی و زدودن فشارهای روحی آتی آنان، بیثمر نخواهد بود.