اسلام در تعالیم، احکام و تکالیف خود همواره بر سادهزیستی تأکید دارد و رهبران برگزیدهی این دین الهی نیز الگوهایی عملی برای زندگی ساده و سعادتمندانهاند. جوامع اسلامی، امروزه روند زندگی تجملگرایانه را بهتندی در پیش گرفتهاند، که کانون خانوادهها و در نتیجه، جامعه را با مخاطراتی همراه کرده است. این نوشتار، به تأثیرات این سبک زندگی بر نمودار جمعیتی و نیز علل زمینهساز و ترویجگر آن پرداخته است. تأثیرات تجملگرایی در تغییرات جمعیتی را در چند شاخه میتوان تبیین کرد.
شاخهی اوّل: تجملگرایی موجب نفوذ روح اشرافیگری در جامعه و فاصلهگیری از سادهزیستی میگردد، که خود سبب بالارفتن سطح توقعات هر یک از دختر و پسر آمادهی ازدواج و خانوادههای آنها از خود و طرف مقابل میشود. در نتیجه، موجب سختگیری در تعیین معیارها و شرایط ازدواج، مادیگرایی در ازدواج و کمرنگ شدن توجه به امور معنوی همچون توکل بر خدا میشود. مجموعهی این عوامل باعث کمشدن آمار ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن آمار فسادهای اخلاقی و فرزندان بیسرپرست در جامعه، و در نهایت کاهش جمعیت میشود. متأسفانه جهیزیههای نامتعارف رواج مییابد، تا آنجایی که بهجای توجه به کارکردهای آن، به چشم و همچشمی بها داده میشود. در این جهیزیههای نامتعارف هرچه کالاها بیشتر و سنگینتر باشد، مقبولیت اجتماعی برای دختر و خانوادهی وی بالاتر میرود. رواج تجملگرایی نه تنها اقشار ثروتمند جامعه، بلکه بسیاری از اقشار در سطح متوسط و حتی ضعیف را درگیر کرده، به طوری که در عین ناتوانی اقتصادی به مصرفگرایی و تجملپرستی رو آوردهاند و عواقب سوء تجملگرایی، دامنگیر همهی طبقات جامعه شده است.
شاخهی دوّم: تجملگرایی سبب عدم تمایل به داشتن بیش از یک فرزند میشود؛ چرا که در این صورت خانوادهها توقع دارند بالاترین امکانات برای فرزندشان فراهم باشد و یا ترس از اختلال آسایش و رفاه مادی در صورت فرزنددار شدن، موجب رواج الگوی تک فرزندی در جامعه و در نتیجه کاهش جمعیت میگردد. لازم است به خانوادههایی با این نحوه تفکر یادآوری شود، خداوند در قرآن صریحاً بیان داشته که نباید از بیم فقر و تأمین روزی در روند فرزنددار شدن اختلال ایجاد کرد: «و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزى مىدهیم. مسلماً کشتن آنها گناه بزرگى است.» (اسراء، آیهی31) امام موسی کاظم a نیز میفرمایند: «هرکس میانهرو و قانع باشد، نعمت در دست او باقى مىماند، و هر کس به تبذیر و اسراف بپردازد، نعمت از او زایل مىگردد.» (حرانی، 1363، 403) بنابراین، زندگی همراه با قناعت هرگز به مشکلات معیشتی نمیانجامد.
شاخهی سوّم: تجملگرایی در بُعدی دیگر با بالا بردن سطح توقعات هر یک از همسران، منجر به اختلافات خانوادگی منتهی به طلاق میگردد. طبق نظر کارشناسان، اغلب این بحرانها در سهسالهی اول زندگی مشترک بروز میکند، که این امر سبب میگردد تا پیش از ورود فرزندان به عرصهی خانواده، کانون خانواده برچیده شود و این یعنی اختلال جدی در رشد جمعیت.
طبق گفتهی مدیرکل دفتر آمار، اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور، مهمترین عامل طلاق زوجین در کشور، بالا بودن توقعات و سطح زندگی تجملگرایانه است. (news momtaz ) آمارها نشان میدهند که از هر صد مورد ازدواج شهری، دوازده مورد منجر به طلاق میشود که این رقم در روستاها به چهار مورد میرسد. این آمار ناشی از تمایل بیشتر شهرنشینان به زندگی تجملاتی است.
آنچه در جامعهی امروز شاهدیم، فراموش شدن اصل سادهزیستی، قناعت و خرج کردن متناسب با درآمد است. در مقابل، تجملگرایی و تشریفات در تمام ابعاد زندگی رسوخ کرده و موجب بسیاری از مشکلات زندگی شده است. بسیاری از کارشناسان امور اجتماعی معتقدند که آفت تجملگرایی و تشریفات، دلیل بسیاری از تنشهای اجتماعی و اختلافات خانوادگی است؛ تا جایی که برخی خانوادهها به دلیل رقابت نادرست و چشم و همچشمی زیر بار قرض، وام و بدهی میروند، که خود چرخهی اقتصادی زندگی را مختل میکنند. اینکه خداوند در قرآن مجید میفرماید: «اى پیغمبر بگو به همسرانت اگر هستید که میخواهید زندگانى دنیا و پیرایهی آن را، پس بیایید تا سرمایه دهم شما را و رها کنم شما را رها کردنى خوب» (احزاب، آیهی28)، نباید آیه را منحصر در زنان پیامبر h کرد؛ بلکه آیه برای همهی نسلها و زمانها پیام سادهزیستی را به ارمغان دارد تا بنیان خانواده و جامعه متزلزل نگردد. عوامل ایجاد و گسترش فرهنگ مصرفگرایی چندین عامل در ایجاد فرهنگ تجملگرایی مؤثر است، از جمله: - پیشرفتهای تکنولوژیک در عرصهی ارتباطات از قبیل اینترنت و ماهواره، که سبب شکلگیری و ترویج فرهنگهای وارداتی گردیدهاند. - طراحی و ارائه نشدن الگوی مصرفی مناسب و مطابق با اعتقادات فرهنگی و مذهبی از سوی مسئولان فرهنگی و رسانههای ارتباط جمعی همانند تلویزیون. - تضعیف عمدی یا ناخواستهی بعضی از الگوهای جامعه مانند معلمان و اساتید دانشگاهها و در نتیجه، گرایش مردم به الگوهای بیمارگونه و غیرواقعی. - شعارزدگی مسئولان و چهرههای سرشناس جامعه، عدم عملیاتی شدن شعارها و فقدان صداقت در عمل. واضح است که اگر فردی چه در عرصهی مدیریت اجتماعی، چه در عرصهی رسانه و چه در عرصهی تربیت فرزند، شعار سادهزیستی سر دهد؛ اما خود سادهزیست نباشد، کسی به واسطهی شعار او اصلاح نمیپذیرد. این نکته نیز باید مورد توجه قرار گیرد که اگر تجمل و مصرفگرایی یکی از شاخصهای تعیین سبک زندگی باشد، جامعه و خانواده را با مشکلات اساسی روبهرو خواهد کرد؛ لذا در جوامع دینى، هم در بخش حکومت سیاسی، هم رهبری دینی و هم مدیریت خانواده لازم است سادهزیستی نهادینهسازی شود؛ زیرا مردم از روش زندگى حاکمان و عالمان پیروى میکنند. پس باید، در مرتبهی نخست، این دو گروه اصلاح شوند، خود و خانوادههایشان سادهزیستى پیشه کنند و به زندگیهایى ساده، نه تجملاتی تن دهند. (حکیمی، 1380، ج5، ص233) در مرتبهی دیگر، باید خانوادهها در عمل به فرزندان خود بیاموزند که همه چیز مادیات نیست؛ امور معنوی نیز نقش عمدهای در تنظیم یک زندگی سعادتمندانه دارند و میتوان با حداقلها هم، از زندگی لذت برد. فاصلهگیری از تعالیم، الگوها و فرهنگ اصیل اسلامی، و نیز از خودبیگانگی و دیگر بزرگبینی سبب شده تا مسلمانان سبک زندگی تجملگرایانهی غربی را با سبک سادهزیستی سعادتمندانه معاوضه کنند. مبارزه با شیوهی زندگی تجملی نیازمند همکاری مردم، مسئولین و افراد شاخص جامعه است، تا تأثیرات و عوارض منفی آن از جمله روند رو به منفی و کاهش جمعیت برچیده شود. منابع: - قرآن مجید. - حرانی، ابن شعبه، تحفالعقول، قم، مؤسسهی انتشارات اسلامی، 1363. - حکیمى، محمدرضا؛ حکیمى، محمد؛ حکیمى، على، الحیاه، ترجمه: آرام، احمد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1380. -www.momtaznews.com