کارشناس ادبیات فارسی
بیست و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به عنوان بزرگترین رویداد فرهنگی ایران در مصلای بزرگ امام خمینی(ره) برگزار شد. ناشران ایرانی و چند ناشر خارجی هر ساله در این نمایشگاه شرکت میکنند و به ارائهی آثار تازه خود میپردازند. مخاطبان هم مجالی مییابند تا به یک فروشگاه بزرگ کتاب بروند و آنچه را لازم دارند، تهیه کنند.
نمایشگاه امسال با شعار «کتاب چشمهی جوشان دانایی» کار خود را آغاز کرد؛ آن هم با شرایطی خاص که از لحاظ بازدید کنندگان همیشگی و کتابدوستانی که سالها مشتری این رویداد بودند، تازگی داشت؛ شرایطی که هم میتوان با نگاه مثبت به آنها نگریست و هم رویهی منفی آنها تا حدی نمایان است. این نمایشگاه در حالی برپا شد که نمودار افزایش تعداد عنوانهای منتشر شدهی کتاب در کشور، هم از نظر تعداد و هم از نظر تیراژ روند نزولی داشت. تعداد عنوانهای کتاب در دو سال اخیر بسیار کم و در سال 91 با کاهش 5000 عنوانی، سقوط قابل توجهی را ثبت کرد. از سوی دیگر گرانی کاغذ و در نتیجه گرانی قیمت کتاب پیامد این رخداد بود؛ و تیراژ کتابها را به رقم اندک 500 و هزار نسخه رساند. به گفتهی برخی از ناشران کمتر کتابی، تیراژش به 3000 نسخه میرسید.
این موضوع هم در میزان فعالیت نشر کشور و هم در تمایل مردم برای خرید تازهترین آثار نوشته شده، تأثیر قابل توجهی داشت. حضور نیافتن بخشی از ناشران داخلی، از دیگر رخدادهایی بود که در یکی دو سال اخیر پدید آمده و این در حالی است که این ناشران بخش مهمی از تولیدات فرهنگی کشور را منتشر و عرضه میکنند و حضورشان به رونق نمایشگاه کمک شایانی میکند. نمیشود گمان برد نبود تقریباً سه چهارم ناشران در نمایشگاه، به علت عدم کسب صلاحیت برای حضور در این گردهمایی فرهنگی باشد!
حضور فعالان صنعت چاپ که در این دوره گستردهتر بود، با توجه به بیرونقی نمایشگاه بینالمللی چاپ، هشداری است برای بخش فرهنگی کشور که با برنامهریزی درست، به رونق هر بخش در جای خود کمک کند؛ نه اینکه خلاءهای نمایشگاه چاپ را در نمایشگاه کتاب پر کند.
کماقبالی نمایشگاه را در چند عامل میتوان جستوجو کرد، که مهمترینش چند برابر شدن قیمت کتاب طی سال گذشته تا امسال است. سالهای گذشته هنگامی که از نمایشگاه کتاب بیرون میآمدیم، با حجم انبوهی کتاب در دست مردم مواجه میشدیم؛ اما نمایشگاه امسال با وجود تعداد بالای بازدیدکنندگان، تنها بازار اغذیه فروشیها و عرضهکنندگان نوشیدنیهای خنکش، بسیار گرم بود؛ حتی در این میان دست فروشان خیابانهای منتهی به نمایشگاه هم بینصیب نماندند و دلی از عزا درآوردند. اگر چه نمیشود از غذا و نوشیدنی وقتی که در غرفهها حسابی چرخیدهای و خستهای، گذشت؛ خرید کلاه، اسباب بازی و دیگر وسایل غیرضروری که نمیشود از آنها نام برد، نشانگر سلیقهی خریدار، آن هم از نمایشگاه کتاب است. شاید نخریدن کتاب دلیلی مثل گرانی و وضعیت اقتصادی داشته باشد؛ اما اینها تنها دلایل آن نیست. اگر چه مسائل اقتصادی خانوادهها در آن دخیل است و هر انسان عاقل اول به نیازهای جسمی مثل خوراک و پوشاک میپردازد، به نوعی وضعیت فرهنگی، میل مردم و یا تصور نیاز به خرید کتاب را در آنان کاهش داده؛ و این نکتهی بسیار دردآوری است. سالهای قبل مراکز نشر بزرگ، چند قفسه تازههای نشر را در غرفهی خود قرار میدادند؛ اما امسال آنقدر کتابهای جدید نداشتند تا این قفسه را راهاندازی کنند و بعضیها فقط چند کتاب معدود و انگشتشمار معرفی کرده بودند، که به خاطر انتشار همان تعداد هم تحت فشار بودند.
از طرفی تعداد ناشران کودک و نوجوانی که به انتشار کتاب با موضوعاتی چون دائرهالمعارفها، کتابهای روانشناسی، بازنویسی داستانهای شاهنامه و مجموعه افسانهها میپردازند، کم نیستند. گران شدن کتاب در قسمت کودکان هم خود را نشان میدهد و مردم مجبورند به کتابهایی چون داستان سپید برفی، سیندرلا و کتابهای رنگآمیزی رو بیاورند؛ کتابهایی با پایینترین کیفیت!
از کارهای فرهنگی که نوآوری جالب توجهی بود و تحسین بسیاری را برانگیخت، اهدای هزار شاخه گل به بانوان محجبهی حاضر در بیست و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود. این اقدام در جهت ترویج و تشویق بانوان به حجاب برتر، انجام شد. همچنین گلچینی از کتابهای چاپ شده با محوریت معرفی شخصیت دختر پیامبر اکرم(ص) در غرفهی بانوی نور به نمایش گذاشته شد. کتابها به صورتی انتخاب شده بودند که زمینهی آشنایی هرچه بهتر جوانان با ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه زهرا(س) فراهم شود.
در این میان سری هم به برخی غرفهها زدیم تا از نزدیک با ناشران و نظریاتشان آشنا شویم. غرفهی نشر افراز یک مهمان خارجی داشت که با حضور او کتابش را رونمایی کرد. اوزولا پریس، نویسندهی سوئیسی کتاب «سقوط در آینههای خویشتن» دختر نویسندهی مشهور آلمانی زبان، مارکس فریش است. «سقوط در آینههای خویشتن» بخشی از خاطرات این دختر و پدر است.
«اعظم کیان افراز» مدیر نشر افراز در خصوص نمایشگاه گفت: «امسال بازدیدکنندگان با دیدی وسیع و کاملاً آشنا برای خرید آمده بودند که این موضوع جای خوشحالی دارد. از سال پیش تا به حال با مشکلات بسیاری صد عنوان کتاب چاپ کردیم؛ اما فضایی برای به نمایش درآوردن نداشتیم. این کمبود جا و کوچک بودن غرفهها، رغبت ناشرین را برای کار بیشتر کم میکند.»
«فریده مهدوی دامغانی»، مدیر انتشارات تیر، یکی از ناشران پرکار است؛ اما به دلیل مشکلات نمایشگاه، غرفهای برای ارائهی فعالیتهایش نداشت. وی گوشزد کرد: «تا به حال دیدهاید یک کتاب در آگهیهای تلویزیونی جا داشته باشد! هزار گونه خوراکی و انواع بانکها تبلیغ میشوند؛ اما کتاب جایی در سبد خرید مردم ندارد. ما برای کتاب ارزش قائل نیستیم.»
«شهلا انتظاریان»، مترجم آثار کودک و نوجوان، مهمترین راهکار ترویج کتابخوانی بین بچهها را به نمایش گذاشتن کتاب برای آنها و برگزاری نشستهایی در این زمینه دانست و گفت: «چنین نشستهایی باعث میشود که کتابهای شاخص بهتر دیده شود. ما کتابهای برجستهی زیادی داریم؛ ولی به خاطر ضعف سیستم توزیع و کم کاری رسانههای مختلف، اطلاع رسانی مناسبی برای آشناسازی بچهها با کتابهای خوب صورت نمیگیرد.»
«مریم آقاشیخ محمد» مدیر انتشارات نقش سیمرغ هم درد دلهایی داشت و گفت: «برپایی نمایشگاه به تنهایی دردی از فرهنگ کتابخوانی دوا نمیکند. متأسفانه در حوزهی نشر بازار ثابت نداریم، حمایتی در کار نیست تا با خیال راحت کار کنیم. مسئولین باید بدانند با بازار کتاب نمیشود مثل بازارهای دیگر رفتار کرد؛ چون با فرهنگ سر و کار دارد؛ در ضمن باید حمایت ویژهای از زنان فعال در این حوزه انجام شود که متأسفانه خبری نیست.»
«ظریفه رویین» نویسندهی کتابهای کودکان و بزرگسالان، که لحظات کوتاهی در غرفهی انتشارات سورهی مهر بود، نظرش را راجع به نمایشگاه اینگونه بیان کرد: «بازدیدها خوب بود؛ ولی ناشرین چندان راضی نبودند. به هر حال کار چاپ کتاب آسان نیست و دغدغههای زیادی به دنبال دارد، به خصوص برای بانوان! چه ناشر باشند و چه نویسنده. نمایشگاه فرصت خوبی است برای تعامل این دو قشر با مردم، چیزی که کمتر از همه چیز به آن توجه میشود. هر سال با شروع نمایشگاه، نویسندگان مطرح دعوت میشوند و این امکان برای نویسندگان جوان و تازه کار از بین میرود، در صورتی که این تعامل برای پیشرفت نویسندگان نوپا بسیار ضروری است.»
دوست دیگری که از نویسندگان پرکار کشور است، در این مورد حرفهای جدیدی زد: «چرا باید دوستان ناشر، نمایشگاه را با میزان فروششان تطبیق دهند؟ مثلاً اگر در یک دورهی برپایی نمایشگاه فروش خوبی داشته باشند، آن دوره جزء بهترین دورههاست؛ اما وای از وقتی که فروش نباشد. کتاب خریدن مثل یک خرید سادهی دیگر نیاز به بازاریاب دارد. وقتی خواننده با من نویسنده آشنا نیست و تعاملی ندارد حق دارد به کتاب بیعلاقه باشد. مخاطب اگر در نمایشگاه بتواند از طریق خود نویسنده با کتاب آشنا شود، انگیزههای او را بشناسد و خلاصهای از داستان را بداند، تشویق میشود و حتی خارج از نمایشگاه با قیمتی گزاف کتاب را میخرد و مطالعه میکند. این کارها نیاز به فرهنگسازی دارد.»
اگر چه ورود پر سروصدای مردم طی چند روز از اول صبح، نتوانست خواب آرام کتابها را در غرفهها به هم بریزد؛ تا کلمات کتاب چشمهایی شوند از جنس دانایی. البته خواب فرهنگ دوستان ایرانی آشفته شد تا فکری به حال بازار آشفتهی کتاب بشود. به هر حال نمایشگاه کتاب تهران تمام شد؛ اما تازه مسئولیت کسانی که پرچمدار این رویداد فرهنگی هستند آغاز شده تا برای برپایی نمایشگاه در سال آینده این نواقص برطرف شود و بتواند نظر خیل عظیمی را به خود جلب کند. ضروری است در کنار تعیین محلی دائم برای این نمایشگاه بینالمللی، مسائل و مشکلات این نمایشگاه هم در نشستها و گردهماییهایی آسیبشناسی شود تا هر ساله شاهد رخدادهای تازهای نباشیم؛ رخدادهایی که صنعت نشر را به معنای واقعی تحت تأثیر قرار میدهد.