کارشناس‌ارشد روان‌شناسی

 

لازمه‌ی موفقیت در هر امری «آگاهی» است و عدم آگاهی نیز بزرگ‌ترین ضربه‌ای است که بر پیکره‌ی هر هدفی وارد می‌شود. «پیمان ازدواج» بیش از هر امری نیازمند تجهیز طرفین آن به آگاهی در زمینه‌ی مهارت‌های: «شناختی»، «ارتباطی»، «رفتاری» و «مهارت‌ حل تعارض» است. یکی از ابعاد مهارت شناختی، شناسایی میزان صمیمیت بین خود و همسرمان است. نظریه‌ی «پنج سطح ارتباط و صمیمیت» در روابط همسران، طرح دکتر «گری چاپمن»، روان‌شناس و مشاور حوزه‌ی خانواده است. این نظریه با نشان دادن سطوح مختلف ارتباطی زوجین، میزان صمیمیت آن‌ها را مشخص می‌کند. هر سطح، عنوانی دارد که هرچه به‌سطح پنجم نزدیک‌تر می‌شود، صمیمیت نیز افزایش می‌یابد.

سطح یک

گفت‌وگو در راهرو: سطح یک همان چیزی است که وقتی افراد در راهروی محل کار یا جایی دیگر راه می‌روند، تجربه می‌کنند؛ مثل سلام کردن به همکار در محل کار و احوال‌پرسی کلیشه‌ای با وی. واضح است که این سطح ارتباط، سطحی است. انسان‌ها به میزان زیادی این سطح ارتباط را تجربه می‌کنند؛ حرف‌های مؤدبانه‌ای که آن‌ها را حفظ هستند؛ در گذشته آن‌ها را با دیگران مبادله کرده‌اند و در آینده هم آن حرف‌ها را تکرار خواهند کرد. حرف‌هایی که در سطح یک ارتباط، مبادله می‌شود، بخشی از فرهنگ یک جامعه است. البته نباید این سطح ارتباط را بیهوده انگاشت. کلمات مبادله شونده در این سطح، گفته‌های مثبتی هستند که حضور شخص دیگر را به رسمیت می‌شناسند. زوج‌هایی هستند که این سطح ارتباط نیز برای آن‌ها پیش‌رفت به حساب می‌آید؛ چرا که آن‌ها هر روز با هم روبه‌رو می‌شوند و هیچ‌چیز نمی‌گویند؛ پس آن‌ها نباید از عدم صمیمیت در زندگی‌شان تعجب کنند! اگر هر روز صبح با گفتن سلام، صبح به‌خیر به همسرتان روزتان آغاز می‌شود، یا در هنگام ورود او به منزل، با وی احوال‌پرسی می‌کنید، می‌توانید مطمئن باشید که از سطح اول صمیمیت برخوردارید.

سطح دو

گفت‌وگوی گزارشی: گفت‌وگو در سطح دو، فقط شامل وقایع و حقایق است. در این سطح، همسران تنها از چیزهایی که دیده و شنیده‌اند و از زمان و مکان وقوع آن‌ها برای یک‌دیگر می‌گویند. آن‌ها صحبتی درباره‌ی عقایدشان درباره‌ی رویدادها نمی‌کنند. در این سطح، اظهار نظری درباره‌ی این‌که چه احساسی دارند، صورت نمی‌گیرد. این سطح ارتباط بی‌اهمیت نیست؛ موفقیت بخش اعظم زندگی، بستگی به این نوع ارتباط دارد. اطلاعات مربوط به حقایق، مهم است و بدون آن، زندگی دشوار است؛ امّا نکته این است، زوجینی که ارتباط ضعیفی در زندگی زناشویی دارند، معمولاً در این سطح صحبت می‌کنند.

سطح سه

گفت‌وگوی فکورانه: از تبادل اطلاعات درباره‌ی حقایق (سطح دو) فراتر می‌رود. در این سطح، زوجین عقاید، تعابیر و قضاوت خود را درباره‌ی موضوع با یک‌دیگر در میان می‌گذارند و اجازه می‌دهند تا فرد مقابل از نحوه‎ی پردازش اطلاعات و حقایق در ذهن آن‌ها مطلع شود. گفته‌هایی نظیر: «من فکر می‌کنم...»، «بهتر است این کار انجام شود»، «دوست دارم به مسافرت بروم» بازتاب سطح عالی‌تری از ارتباط هستند. بعضی از همسران، وقت چندانی را صرف گفت‌وگو در سطح سه نمی‌کنند؛ زیرا نمی‌خواهند عقایدشان به چالش کشیده شود، یا مورد سؤال قرار گیرد؛ چرا که به لحاظ عاطفی احساس تهدید می‌کنند. آنان به سطح یک یا دو عقب‌نشینی می‌کنند و ممکن است هرگز به سطح چهار نرسند. شرط ضروری این سطح آن است که همسران به یک‌دیگر آزادی متفاوت فکر کردن را بدهند. لازم نیست زوجین در مورد هر موضوعی با هم توافق داشته باشند. 

سطح چهار

گفت‌وگوی احساسی: این سطح بالاتر از سطح قبلی است؛ چرا که در مورد افراد زیادی، بیان احساسات، دشوارتر از بیان افکار است. در سطح سه، فرد آزادانه از افکار خود سخن می‌گوید؛ اما به خودش اجازه نمی‌دهد که درباره‌ی احساساتش نیز سخن بگوید؛ زیرا احساسات خصوصی‌تر هستند. اغلب افراد ممکن است در جمعی، آزادانه افکارشان را با اعضای گروه در میان بگذارند؛ بی‌آن‌که احساس‌شان را فاش کنند. بیان احساسات، ریسک بیش‌تری می‌خواهد؛ چراکه با ابراز احساسات ممکن است دیگری از احساسات ما برنجد، ناراحت و یا عصبانی شود؛ بنابراین ممکن است فرد با خشم دیگران مواجه شود.

همسران برای برقراری ارتباط، لازم است این واقعیت را بپذیرند که حتی در مورد چیزهای واحد، احساسات متفاوتی دارند. اگر زوجین این آزادی را به یک‌دیگر بدهند که احساسات‌شان متفاوت باشد و با هم‌دلی به احساسات یک‌دیگر گوش کنند، میزان صمیمیت‌شان افزایش خواهد یافت.

سطح پنج

گفت‌وگوی مهرآمیز و واقعی: این سطح نقطه‌ی اوج ارتباط است و به عنوان سکویی ترسیم می‌شود که ازدواج سالم با میزان بالایی از صمیمیت در آن وجود دارد. سطح پنجم، ویژگی همه‌ی سطوح قبلی را در خود دارد. این سطح، هر یک از زوجین را قادر می‌سازد تا متفاوت فکر کنند و متفاوت احساس کنند. زوجین به جای محکوم کردن یک‌دیگر، در پی درک افکار و احساسات همسرشان هستند. آن‌چه لازم است، نگرش پذیرش است. در این سطح فضایی خلق می‌شود که هر دو، احساس امنیت می‌کنند؛ چراکه صادقانه افکار و احساسات‌شان را با هم در میان می‌گذارند و می‌دانند که همسرشان سعی می‌کند آن‌ها را درک کند، حتی اگر با آن‌ها موافق نباشد. در این سطح، همسران خیر و صلاح یک‌دیگر را می‌خواهند؛ و اگر درخواست کمک از آن‌ها می‌شود، در پی کمک به همسر برمی‌آیند. این میزان از صمیمیت، به معنای عدم ابراز مخالفت نیست، بلکه به این معنی است که ابتدا به‌خوبی عقیده و احساس طرف مقابل شنیده می‌شود، سپس سؤال‌های احتمالی درباره‌ی ابعاد موضوع پرسیده می‌شود؛ و در آخرین مرحله، اگر جایی از عقیده‌ی طرف مقابل غیرمنطقی به‌نظر آمد، با گفتن جملاتی که با «من فکر می‌کنم...» شروع می‌شود، به ابراز عقیده‌ می‌پردازند. وقتی یکی از همسران سعی می‌کند دیگری را وادار به پذیرش عقاید خود کند، صمیمیت از بین می‌رود و جر و بحث یا سکوت بین آن‌ها حاکم می‌شود. پیش‌نهاد می‌شود یک بار دیگر با همسرتان این متن را بخوانید.

منبع:

- چاپمن، گری، پیمان ازدواج، ترجمه: سیمین موحد، تهران، ویدا، 1389.