کیمیای حذف شده از زندگی امروزیان
«روزانه هر ایرانی صد لیتر آب سالم و تصفیه شدهی شهری را هدر میدهد!» درست میخوانید؛ یک صد لیتر، معادل پنج دبهی بیست لیتری پلاستیکی که یکراست در چاه فاضلاب خانهی هر ایرانی بههدر میرود. این نسبت را در جمعیت 72 میلیونی ایران اضافه کنید؛ یعنی 72 ضرب در پنج که حاصل شگفتآوری را در پیش روی شما میگذارد. مردم ایران هر روز 360 میلیون دبهی بیست لیتری آب هدرمیدهند!
این خبر را هر ماه و فصل سال از سوی رسانهها در کنار اخبار دیگر زیادهرویها و حیف و میل جامعهی مسلمان ایرانی میشنویم؛ اخباری که هیچگاه در خانوادهها و اجتماع مسلمان ایرانی نتوانسته موجی از اعتراض و اصلاح این روند را بیافریند. وقتی در جدولهای منتشر شده از سوی مراکز اقتصادی بینالملل، نام ایران در صدر فهرست اسرافکارترین جامعه قرار میگیرد، میشود فهمید که تا چه اندازه از زندگی سالم سنتی و اسلامی دور افتادهایم. زندگی سالمی که سرشار از کیمیا، صفای قناعت و سادهزیستی بود؛ از نیم قرن گذشته تا سالهای آغازین دههی نود، آهنگ حذف آن از همهی زمینهها و عرصههای زندگی نواخته شده است. ناقوسی که پایانیترین لحظات زندگی باصفای اسلامی ایرانی را بهصدا درآورده است. به این خبرهای منتشر شده از مراکز معتبر اقتصادی توجه کنید: «ایرانیان سالانه دوبرابر مصرف جهانی آب، سهبرابر مصرف جهانی گاز، سهبرابر مصرف جهانی برق، سهبرابر مصرف جهانی دارو، چهاربرابر مصرف جهانی نوشابه و ششبرابر مصرف جهانی بنزین مصرف میکنند. نسبت این مصرفها در حوزهی غذا و نان خود داستان غمانگیز دیگری است.»
سرانهی تولید زبالهی هر فرد در دنیا در هر سال سیصد کیلوگرم برآورد شده است. این سرانه در ایران برای هر ایرانی، در حال حاضر هشتصد کیلوگرم است. آگاهی از این نسبتها وقتی اوج فاجعه را نشان میدهد که بدانیم ایرانیان در مواردی چون، کار مفید روزانه، مطالعه، ورزش، تغذیهی سالم، بهداشت فردی و مواردی که هر فرد ایرانی با ارادهی خودش باید بهآن اهتمام داشته باشد؛ از سرانهی طبیعی جهانی آن نیز عقبمانده و در جایگاه پایینی قرار دارد. به این خبر توجه کنید: «گردش مالی نوشابه در کشور ایران سالانه سهبرابر گردش مالی خرید و فروش کتاب است!»
شاید هر خوانندهای با آگاهی از این کاستی و عقبماندگی اجتماع ایرانی، انگشت اتهام را بهسوی مراکز تصمیمگیری و دستاندرکاران جامعه نشانه بگیرد؛ اما باید دانست در این فاجعهی عمومی، همه و فردفرد جامعه متهم ردیف اول هستند. انگشت اتهام، پیش از نشانهروی بهسوی این و آن، باید بهسمت خویشتن و سبک زندگی هر فرد در خانه و اجتماع نشانه رود.
میخواهید بدانید چرا؟ میشود از خانهها و اتاق کودک و نوزاد شروع کرد. فهرست کاملی از لوازم سیسمونی، لباس، وسایل بازی و امکانات رفاهی نوزاد را با ارقام ریالی سال جاری در بهترین وضعیت در حال حاضر شاید مبلغ بیست میلیون تومان کمترین هزینهی تهیهی وسایل یک نوزاد باشد. نوزادی که تا دو دهه پیش کمترین هزینهها را پیش از تولد خود برای والدین و اطرافیان ایجاد نمیکرد. این فهرست وقتی در طول رشد این نوزاد تا مرحلهی ازدواج میرسد دهها فهرست را نیز تولید میکند. فهرستهایی که برخی از آنها هیچ لزوم و ضرورتی در زندگی یک انسان ندارند.
در حال حاضر، فهرست کامل جهیزیهی یک عروس، شامل کالاهای معمولی و لوکس، حدود چهارصد قلم کالا در هفت بخش «لوازم چوبی و مبلمان»، «لوازم صوتی تصویری»، «لوازم برقی»، «لوازم آشپزخانه»، «لوازم مصرفی و منسوجات»، «جعبهی ابزار» و «چمدان عروس و داماد» از موارد ضروری دانسته میشود که هیچ عروس و داماد ایرانی بدون آن بهخانهی بخت نمیرود! این فهرست در چهل سال پیش، در حدود 25 قلم کالای ضروری و اساسی مورد نیاز یک خانه و در پشت یک وانت کوچک سهچرخ، جای میگرفت. فهرستی که امروز بهاندازهی کفی یک تریلی هجده چرخ افزایش یافته است.
فکر میکنید همهی این عوارض و فجایعی که هر خانوار ایرانی را با یک کیف از انواع دفترچههای قسط و بار سنگین قرض، مواجه میسازد، ریشه در کجا و کدام مرحله از زندگی ایرانیان دارد؟ شاید این جمله را از ریش سفیدان هر فامیل شنیده باشید که با دیدن سفرههای هفترنگ و جهیزیههای هفتدست میگویند: «نان خشک میخوریم با دل خوش!» این جمله را وقتی میتوان خوب فهمید و درک کرد که در دالانهای دادگاههای خانواده، افزایش چهل درصدی طلاق زوجهای جوان را مشاهده میکنید. طبیعی است جامعهای که ارزشها و هنجارهای متناسب و ارزشی روی تاقچهها و در پستوهای خاک گرفته جا بگذارد، چه سرانجامی برایش رقم خواهد خورد. هنجار و ارزشی که انوری شاعر و مولانای عارف و سعدی ادیب گرفته تا مادربزرگها و پدربزرگها در لحظهلحظهی زندگی، آن را چراغ راه زندگی سالم و درست دانستهاند.
کیمیایی تو را کنم تعلیم
که در اکسیر و در صناعت نیست
رو قناعت گزین که در عالم
کیمیایی به از قناعت نیست (انوری)
هر که قانع گشت از ذلت برست
در مقام امن و آزادی نشست (مولانا)
به نان خشک قناعت کنیم و جامهی دلق
که بار محنت به که بار منت خلق (سعدی)
این راه و رسم پیش از آنکه ریشه در زندگی و زیست جامعهی سختکوش ایرانی داشته باشد، همواره مورد تأکید و سفارش دین مبین اسلام بوده است. قناعت و زهد از اصلیترین خصلتهای ارزشمند فرد مسلمان تلقی میشده و در مراحل مختلف زندگی، حتی در بهترین وضعیت اقتصادی هر فرد توصیه شده است.
مجموع روایات و آیات در منابع دینی گواه آن است که قناعت از اصلیترین ویژگیهای یک انسان مسلمان است و نداشتن آن انسان را به تباهی و نیستی میکشاند؛ درحالیکه دارا بودن این خصلت، رمز و کلید بسیاری از موفقیتهای زندگی دانسته شده است. علی a میفرمایند: «قانع را غم نیاید، غنیترین شما قانعترین شماست.»
زندگی آرام و بدون دغدغههای بیماریزای روزمره، کمترین قناعت در زندگی است. اگر به زندگی انسان قانع و خانوادهی سالم کممصرف نگاهی بیندازید، بسیاری از عوارض و نتایج ارزشمند دیگر را خواهید دید که در زندگی هیچ یک از خانوادههای مصرفگرا، مادی و مرفه آن را نخواهید یافت.
دانشمندان علم اخلاق «آبادانی دنیا و آخرت و برخورداری از رحمت خدا»، «اصلاح نفس»، «حفظ آبرو و شخصیت انسان»، «رهایی از دام آرزوها و هوای نفس و شهوات»، «خودکفایی»، «دوری از اسراف و تبذیر و ترک معاصی کبیره»، «رهایی از عذاب و آتش»، «دوری از نابهسامانیهای روحی و شخصیتی»، «تقویت روحیهی ایثار، انفاق و احسان» و «کاهش فقر» را از کمترین آثار وضعی قناعت در زندگی برشمردهاند.
یک بار دیگر میشود فهرست اقلام زندگی پدران و مادرانمان را برای خود بنویسیم و آن را با فهرست کالاهای امروز که در زندگی خود وارد کردهایم، مقایسه کنیم. این دو فهرست، فاصله و شکافی را نشان میدهند که درمان و مرهمی جز قناعت را نمیشود برای آن یافت. فاصلهای که فهرست بالابلندی از بیماریهای اعصاب و روان و معضلات خانوادگی و اجتماعی و قرصهای اعصاب و بزهکاریهای زندان و ندامتگاه را در کنار آن تهیه میکند.
کیمیای قناعت و اکسیر سادهزیستی در پیش ماست؛ در پستوهای خاک گرفتهی سنتهای ارزشمند زندگی ایرانی اسلامی؛ روی تاقچههای فراموش شدهی اندرون زندگی باصفای ایرانی. قرآن را باز کنید، ببینید خداوند چگونه انسان را با این هشدار انذار کرده است: «بهراستی تبذیرکنندگان برادران شیطانها هستند» (اسرا، آیهی27).