اوقات فراغت یعنی زمانیکه برای آرامش خودت و خانواده وقت میگذاری؛ و این زمان میتواند با ورزش کردن، پارک رفتن یا سرگرمیای مثل جدول حل کردن یا یاد گرفتن هنر مورد علاقهات پر شود؛ حتی میتواند وقتی باشد که صرف تربیت بچهات میکنی، اینطوری هم میتوانی با یادآوری خاطراتت و مرورشان یک سفر به گذشته بروی، هم تجربیاتت را بهیاد بیاوری و هم به نسل بعدت که روبهرویت ایستاده منتقل کنی.
البته آن زمانیکه افراد، اوقات فراغتشان را با کارهای مفید پر میکردند و حتی کار کردن را تفریح میدانستند و خودشان را با آن سرگرم میکردند، گذشته است. امروزه، اوقات فراغت یعنی بهره بردن از وقت آزادی که داری، و قرار نیست با رئیس یا ارباب رجوع و یا حتی خانوادهات سر و کله بزنی و اعصابت را خرد کنی. اوقات فراغت، یعنی وقتت برای خودت باشد؛ در آن وقت به خودت برسی و به یک آرامش نسبی دست پیدا کنی. البته برای بعضیها، اوقات فراغت یعنی وقتهایی که بتوانند خودشان را سرگرم کنند و البته سرگرمی هم برای آنها انواع مختلف دارد! یک نمونهاش این است که برای دیگران مزاحمت ایجاد کنند و با تماشای صحنهی اذیت شدن طرف از تهدل بخندند و شاد باشند که توانستهاند یکی را سر کار بگذارند. البته الآن از برکت وجود «آیدی کالر»های تلفن، راه معروفترین نمونه از مزاحمتهای قدیمی بسته شده و کسی نمیتواند شمارهای بگیرد و عوض صحبت، فوت کند. یا با وجود آیفون تصویریها اگر یک نفر از صبح تا شب هم پشت در بایستد و زنگ بزند هیچکس بهخودش زحمت نمیدهد تا پشت در بیاید که طرف بخواهد فرار کند، بلکه از همان بالا یک لنگه دمپایی نثار وجود مزاحمش میکند. حتی دیگر نمیشود در کلاسهای مختلف ثبتنام کرد و چهار روز دیگر بههر بهانهای پشیمان شد و رفت پول مبارک را پس گرفت؛ چون بیست درصد از شهریه پَر!
سرگرمی جمعی دیگر، بالا بردن نرخ اجناسی است که ماهها قبل آن کالاها را خریدهاند و امروز به قیمت خون پدرشان روی آنها گذاشته و جیب مردم را خالی میکنند. توجیهشان هم این است که این جنس سرمایهی من است و فردا باید آن را به فلان قیمت بخرم. اینکه کجای این کارشان سرگرمکننده است خودشان بهتر میدانند؛ اما با این اوضاع سرگرمکننده انگار بهتر است در خانه نشست و انرژی باارزش را صرف کارهای انرژیبر نکرد تا کمتر دید، کمتر گرسنه شد و کمتر دنبال پول دوید.
الآن بهتناسب دوره و زمانه، تفریحات مدرنتر شدهاند و باز بهتناسب مدرنیته، سرگرمیها متنوعتر. اصلاً چرا راه دور برویم؟ همین زیور خانم نوهی عمهی خالهخانباجی دختر صاحبخانهمان؛ یک سرگرمی مدل جدید و امروزی پیدا کرده که روش دست و پا کردنش را از قول خودش برایتان شرح میدهم: «وسایل مورد نیاز: پول به مقدار زیاد، سرویس طلا یک عدد بهاضافهی چند تکه دمدستی، ده دوازده تا کاغذ کادوی خوشرنگ و لعاب بههمراه دهدوازده تا لباس یا هر چیز کادویی قشنگ جوانپسند، یک جفت پای همراه و یک زبان که مار را از لانهاش بکشد بیرون؛ و مهمتر از همه داشتن یک پسر دمبخت!
یک مقدار تا میتوانید دندان روی جگر بگذارید و صبر کنید تا واقعاً واقعاً حوصلهتان سر برود. بعد که دیدید واقعاً حوصلهتان سررفته و هیچ کاری نمیشود کرد، راه بیفتید بروید دنبال یک عروس همهچیز تمام. همهچیز تمام بودنش خیلی مهم است، چون پیدا کردنش سخت است و تا مدتی سرگرمتان میکند. البته برای این سرگرمی پیشنهادی امروز من، یه عروس بیسر و زبان لازم است. وقتی پیدا شد رو حساب بیسر و زبان بودنش طول میکشد تا بله را بگیرید! و بعد از اینکه خطبهی عقد خوانده و مراسم تمام شد، میتوانید به سرگرمیتان یک رنگ و بوی جدید بدهید! تا مدتی سیاست صلح را در پیش گرفته و تا جایی که میشود او را زیر نظر بگیرید و تمام نقاط ضعف و قوتش را شناسایی کنید و مثل کامپیوتر به ذهن بسپارید. حتی بلد نبودن آشپزی و یک سری رسم و رسومها را با روی باز و سعهیصدر فراوان بپذیرید؛ وانمود کنید که ندانستن آنها از نظر شما ایرادی ندارد و خودتان همهچیز را به او یاد میدهید. بعد از مدتی دوباره تغییر روش داده و سوتیهایی را که از او گرفتید، در حضور گل پسرتان سرکوبگرانه به رخش بکشید. در انتها بعد از اینکه توانستید بین نور دیدهیتان و عروس بیعرضهی کارنابلدتان اختلاف بیندازید و کارشان را به جاهای باریک بکشانید، خود را کنار کشیده و اجازه دهید خودشان همهچیز را تمام کنند. در انتها شما میمانید و سرگرمی از دست رفتهیتان؛ پس دوباره شال و کلاه کنید دنبال سرگرمی جدیدتری و عروس همهچیز تمام دیگری بگردید.
توصیه میکنم با تمام وجود سعی کنید اولین شخصی را که برای سرگرم شدنتان انتخاب میکنید، تا همیشه نگه دارید؛ بالاخره خودتان با تجربهاید و میدانید که همیشه اولینها چیز دیگری هستند. در ضمن اگر از دختر ارشدتان در این زمینه یاری بخواهید لحظات جذاب و هیجان بیشتری را تجربه خواهید کرد!» (البته این دستور ساخت سرگرمی زیورخانوم نشاندهندهی دیدگاه بنده، بندهزاده، و امثال بنده و دیگر بندهزادهها نیست!)
اما خالهجان بنده هم از زمانی که چشم و گوشش را کمی بازتر کرده و به دنیای جوانها نزدیکتر شده، خرده نصیحتهایی از جنس دیگر دارد که خواندن آنها خالی از لطف نیست: «در انتخاب سرگرمی باید به شخصیت فرد و فرهنگ جامعه نیز توجه کرد. اینکه جوانان امروز مدام توسط گوشیهایشان در فضای مجازی فیسبوک سیر میکنند و هیچکس هیچ اقدامی برای مقابله با این سرگرمی بیفایده و حتی فسادانگیز انجام نمیدهد، جای تأسف دارد.
اصلاً زنانی که باید به همسرداری، بچهداری و خانهداریشان برسند، تغییر فطرت داده و به هرچیزی که مسئولیت زنانهشان را کمتر و از خانه دورترشان کند گرایش پیدا کردهاند. زمانی که مردسالاری رجحان بیابد و کارهای مردانه، شأن و ارزش پیدا کند زنان که خود را حقیر مییابند به عکسالعمل وادار گشته و مردانه رفتار کردن و مردانه زندگی کردن را الگو قرار میدهند. پس بهدنبال کارهای مردانه رفته و بهجای اینکه لطافت خود را خرج خانه و خانوادهیشان کنند، خشن شده و پشت میزنشینی یا کارگری و اختلاط با مردان را برمیگزینند تا از قافله عقب نمانند. زن اساساً گرفتار احساسات است و نتیجهی احساس، رفتارهای سادهانگارانه است. زنان دیروز عکسهای سربرهنهی زنان غربی را که میدیدند لب میگزیدند و از بیحیایی آنان شرم میکردند؛ اما امروزه فرزندانشان جا پای همان زنان بیحیای غربی میگذارند و بدحجابی آنان را الگو قرار داده، و خود را بهمعرض نمایش میگذارند. چگونه است پدیدهی فیسبوک که اسم مدرنیته را یدک میکشد و به نوعی سرگرمی و گذراندن وقت تلقی میگردد، در کشوری اسلامی و بین جامعهای که دم از اسلام و خدا و عاشورا و حسین میزنند باب شده و حتی کودکانمان را گرفتار خود کرده است؟ واقعاً ارزش یک زن به جسم و جنسیت اوست؟ یا به خرد و اخلاق و پاکدامنی او؟ جسم زن، مرد را گرفتار میکند یا وقار، عفت و دست نیافتنی بودن زن است که مرد را عاشق و والهاش میکند؟ ما چگونه مادرانی بودهایم؟ آیا آزاد گذاشتن فرزندانمان عدالت در حق اوست یا خیانت به او؟ دخترانی که عکسهای بیحجاب خود را برای مردان غریبه میل کرده و یا در آلبوم و پروفایلشان قرار میدهند، عقدهی چه چیزی را دارند؟ غیر از این است که در خانواده به آنها بهایی داده نشده و آنها بهاشتباه خواستهاند خود را نشان داده و ابراز وجود کنند...؟»
این سؤالها و صدها سؤال دیگر در ذهن بنده نیز مرتب بالا و پایین میشوند و چرخ میخورند و نتیجهاش این است که: سرگرم شدن به چه قیمتی؟