نویسنده

گفت‌وگو با سونیا پوریامین، مجری و تهیه کننده تلویزیونی

«سونیا پوریامین» کارشناس‌ارشد پژوهش هنر، کارگردان و تهیه کننده‌ی برنامه‌های تلویزیونی «خانه‌ی ما»، «شب ایرانی»، «همراه ایرانیان»، «سؤال»، «خانه‌ی زیبای من» و...، و مجری برنامه‌های بسیاری چون «تهران بیست» است. پوریامین مادر دو پسر با تحصیلات عالیه و همسر مردی پژوهشگر و استاد دانشگاه است. علاوه بر فعالیت در دنیای رسانه، «پوریامین» در دنیای مطبوعات هم فعال است. وی در گذشته سردبیر و مدیر مسئول مجله‌ی «دنیای زنان» و مجله‌ی «آشپز باشی» و هم‌چنین سردبیر مجله‌ی «سروش بانوان» بود. نشریات زنان و علت موفقیت و شکست آن‌ها، بهانه‌ای است که به سراغ این فعال فرهنگی برویم و نقطه‌نظراتش را درباره رسانه‌های مکتوب و تصویری جویا شویم.

* از فعالیت‌هایی که طی این سه دهه داشتید، کدام را در انتقال اندیشه‌های‌تان مؤثر می‌دانید؟

تهیهکنندگی و برنامه‌سازی کمک کرد تا بتوانم حرف‌هایم را بهتر به مخاطب منتقل کنم. سردبیری نشریات هم که براساس برنامه‌ریزی‌ها و اهدافم در زندگی انتخاب شده بود. در اجرا هم می‌شد با بخشی از جامعه ارتباط برقرار کرد و درد دل مردم را گفت. به دلیل همین انتخاب‌ها بود که ضرورت شناخت مردم و پژوهشگری را دریافتم و ادامه‌ی تحصیل دادم.

*با توجه به حضور در عرصه‌ی کارهایی که به خانواده و زن مربوط می‌شود، وضعیت زنان را در گذشته و حال چگونه می‌بینید؟

از سال 59 که وارد سازمان شدم تاکنون مشغول به فعالیت هستم و روند حرکت این بخش از جامعه را رصد می‌کنم. از کودکی و نوجوانی یاد گرفته بودم که خانواده اهمیت دارد. چه آن زمان که در هجده سالگی وارد اجتماع شدم و دانشجو بودم و چه پس از آن که متأهل شدم. همیشه خانواده برایم اهمیت فوق‌العاده داشت. خیلی از کارها و فعالیت‌ها را به خاطر خانواده نپذیرفتم که شاید موقعیت مالی و شهرت بیش‌تری داشت. در همه‌ی فعالیت‌هایم رضایت، مشورت و نظر همسرم را به دلیل نوع تربیت خانوادگی‌ام داشتم. من مستقل، با اعتمادبه‌نفس و ساعی تربیت شده بودم. یک‌بار توسط مادرم اصول زندگی درست و سالم را شنیدم و بعد از آن برای انتخاب مسیرم، مشورت می‌گرفتم. تصمیمات و برنامه‌هام را به اطلاع خانواده می‌رساندم. خانواده‌ها باید به فرزندان‌شان اعتماد داشته باشند تا آن‌ها اعتمادبه‌نفس پیدا کنند. در گذشته برای به دست آوردن موقعیت تلاش می‌کردیم. من با زحمت و تلاش و تحصیل پیش رفتم. کوشش کردم در کارم متخصص باشم. الآن خیلی راه‌ها برای دختران و زنان کشورم باز است؛ اما آن اعتمادبه‌نفس و تلاش را کم‌تر در نسل جوان می‌بینم. جوانان ما با توجه به سرعت بالای تکنولوژی و اطلاعاتی که کسب کردند خود را از پدر و مادرشان داناتر می‌دانند. کم‌تر از مشورت و هم‌فکری و تجربیات آن‌ها استفاده می‌کنند. زمینه برای پیش‌رفت آن‌ها آماده است.

*در این پیش‌رفت وظیفه‌ی رسانه‌های مکتوب را چه می‌دانید؟

زیاد؛ اما با توجه به درصد زنان باسواد و تحصیل‌کرده‌ی جامعه چند مجله‌ی مخصوص زنان، و نه مخصوص خانواده داریم؟ چه تعداد از زنان از نشریات مخصوص‌شان مطلع هستند؟ اصلاً تعداد مجلات تخصصی زنان، به تعداد انگشتان یک دست می‌رسد؟ در دنیا مجلات متعددی برای زنان به‌طور خاص منتشر می‌شود. مجله‌ای است که به‌طور هفتگی چاپ میلیونی می‌شود و بسیار آسان در دست‌رس اغلب زنان قرار می‌گیرد. آن‌ها مجلاتی ویژه درباره‌ی چاقی، لاغری، زیبایی پوست، مو، ناخن، بهداشت دوران یائسگی، بارداری، و.... دارند. ما در مقابل جمعیت 75 میلیونی که نصف آن را زنان تشکیل می‌دهد و دو سوم‌شان باسواد و در سن جوانی و میان‌سالی هستند، چند مجله‌ی خاص آن‌ها داریم؟ به تعداد انگشت‌های یک دست! از این تعداد اندک چه‌قدر در اختیار آن‌ها و روی گیشه قرار می‌گیرد؟ تیراژشان چه‌قدر است؟ در فرانسه به مجلات زنان سوبسید می‌دهند و با تیراژهای میلیونی رایگان به در منازل می‌فرستند! چرا؟ چون آن‌ها می‌خواهند توان‌مندی و آگاهی زنان‌شان را بالا ببرند تا نسلی درست داشته باشند؛ تا سطح خانواده را به‌وسیله‌ی زن ارتقا بدهند. تا مردان را بهتر مدیریت کنند و در نهایت جامعه هدایت شود! ما که معتقدیم زن مدار و محور و رکن خانواده است چه‌قدر به مجلات زنان اهمیت دادیم؟ زن هرچه سالم‌تر، شادتر و مطلع‌تر باشد اعتمادبه نفسش بیش‌تر می‌شود و می‌تواند جامعه را رشد بدهد. آیا زنان خانه‌دار که بیش‌ترین آمار افسردگی پنهان را دارند، مجله‌ای خاص خودشان دارند؟ مسئولان فرهنگی چه‌قدر به این مسأله فکر کرده‌اند؟ اگر وزیر ارشاد یا معاونت مطبوعاتی ایشان می‌خواست همین چند مسئول نشر مجلات زنان را جمع می‌کرد و هم‌اندیشی ترتیب می‌داد؛ حتماً می‌توانست راهکار پیدا کند، و مسائل را آسیب‌شناسی کند. آیا نمی‌شد مشکلات سر راه نشر مجلات مخصوص زنان را برداشت.

تمام مدتی که دنیای زنان، سروش بانوان و مجله‌ی آشپزی را منتشر می‌کردم همیشه با مشکلات عدیده دست و پنجه نرم کردم تا در نهایت هم با افسوس مجلاتی را که یک دهه از عمرم را برای‌شان صرف کرده بودم، واگذار کردم. مسئولان اگر نگاهی فرهنگی به مقوله‌ی نشر مجلات تخصصی زنان داشته باشند، متوجه می‌شوند این نشریات که باید ارتقای اندیشه و دانش زنان را به عهده داشته باشد، نباید در چنبره‌ی تجارت بیفتد. نباید برای سرپا ماندن به کسانی که آگهی و هزینه‌ی مجله را تأمین می‌کنند، تکیه کند.

*یعنی نوع نگاه به زنان و مسایل آن‌ها در سطح کلان درست نیست؟

نمی‌گویم که اندیشه و ارتقای زنان برای مسئولان اهمیت ندارد؛ اما عمل‌کردشان این است که می‌بینیم. باید به زنان اعتماد کرد. باید زنان را در مصادری که امکان تجربه داشته باشند، قرار داد. زنانی هم که در مشاغل تصمیم‌گیری هستند، باید به هم کمک کنند. من در مجله‌ی آشپزی با بیش از شصت زن آشپز کار کردم. امکان مقایسه و تجربه را برای‌شان فراهم کردم. زنان در ورطه‌ی رقابت رشد کردند. کارشان دیده شد. آن‌ها که به بلوغ فکری رسیده بودند از حسادت فاصله گرفتند و کارشان را بهبود و ارتقا بخشیدند؛ و کار دیگران را حقیر نکردند. تلاش کردند تا بهترین باشند. در برنامه‌ی خانه‌ی ما که مدت پانزده سال از تلویزیون پخش شد و من تهیه کننده‌اش بودم از همه‌ی زنانی که توانی داشتند استفاده کردم، نظر و مشورت گرفتم. اگر زنان جریان‌ساز و کارآفرین باشند هر کجا قرار بگیرند مایه‌ی حرکت و برکت می‌شوند.

*ظاهراً جایی گفتید عدم آموزش کافی، خود باوری و توان‌مندسازی را مشکل زنان می‌دانید، این‌طور است؟

بله. یک‌بار در خیابان جلوی یک آموزشگاه زبان انگلیسی دیدم تعداد زیادی از مادران جوان و میان‌سال منتظر هستند. چندین بار و در چندین مکان با این صحنه مواجه شدم. فکر کردم مادران ساعت‌ها پشت در کلاس‌ها منتظر می‌شوند تا فرزندان‌شان اطلاعات جدید کسب کنند و خودشان را از آن‌ها جلوتر بدانند! مادران برای صرفه‌جویی نقش سرویس را ایفا می‌کنند! آیا فکر نمی‌کنید یک مادر باید از فرزندش مطلع‌تر باشد تا او حرفش را بپذیرد، تا با او مشورت کند، تا او را دوست خود بداند؟ آیا اطلاعات مادران در زمینه‌ی فضای مجازی با فرزندان‌شان یک‌سان است؟ بهتر است کودک بداند مادرش می‌فهمد او در اینترنت و فضای مجازی چه می‌کند، یا چه خطراتی تهدیدش می‌کند. بهتر است بداند نمی‌تواند مادر را فریب دهد و ساعت‌ها پای کامپیوتر بنشیند و چت کند و بگوید تحقیق درسی می‌کنم! زنان باید بیاموزند و خود را باور کنند.

*یعنی اگر مادران کامپیوتر و زبان یاد بگیرند، توان‌مندند؟

نه فقط کامپیوتر، هر چیزی که به آن‌ها اعتمادبه‌نفس و توان‌مندی بدهد. آموختن در هر سن منعی ندارد. اگر به آشپزی علاقه‌مندند پختن انواع و اقسام غذاهایی را که با آن می‌توانند برای دختر جوان‌شان، برای همسرشان خاص و متفاوت شوند، یاد بگیرند؛ تا خانواده‌شان به آن‌ها و به توانایی‌شان افتخار کند. اگر زنی بتواند تا با آشپزی متفاوت توانایی خودش را نشان دهد و باری از دوش خانواده بردارد و مثمرثمر باشد، قابل تقدیر است. اگر زنان خواندن کتاب و مطالعه علاقه‌مندند، تندخوانی یاد بگیرند و انواع اقسام کتاب‌های جدید دنیا را مثلاً در زمینه‌ی رمان بخوانند و در جریان قرار بگیرند. در این‌صورت زن در همه‌ی جلسات، و در همه‌ی جمع‌ها حرف اول و اطلاعات به روز را دارد.

*در برنامه‌سازی یا انتشار مجله برای زنان چه چیزهایی را در اولویت می‌دانید؟

در هر دو داشتن اتاق فکر و برنامه‌ریزی و تحقیقات جدید برای پیدا کردن موضوعات مورد نیاز جامعه و استفاده از نظرات کسانی که تجربه دارند، اهمیت دارد. در تلویزیون می‌شود با برنامه‌های ترکیبی که شبیه جُنگ است، مخاطب را جلب کرد. برنامه‌ی کمیک و طنز هم قطعاً مخاطبین زیادی خواهد داشت. برنامه‌های ترکیبی به اندازه‌ی یک سریال هزینه دارد؛ اما داشتن مخاطب میلیونی می‌تواند توجیه کننده‌ی هزینه‌ی آن باشد. در یک سریال اگر سوژه مخاطب را جلب نکند، آن سریال به فناست و اتلاف هزینه است؛ اما در کار ترکیبی اگر قسمتی مورد نظر مخاطبان نباشد، امکان تغییر آن هست. برنامه‌ی ترکیبی می‌تواند خود را بازسازی کند، احیا کند و مردم را پای رسانه بنشاند. در مورد مطبوعات در دنیا برای زن گندمگون، سفید پوست، لاغر، چاق، هنرپیشه، سیاستمدار، کارمند، خانه‌دار... مجله‌ی اختصاصی وجود دارد. روی کیوسک یکی از کشورها 23 مجله فقط درباره‌ی تناسب اندام دیدم. خب در کشور خودمان من همین پیام‌زن را هم روی کیوسک ندیدم. در مورد مجلاتی که به مد مربوط می‌شود، ما چه مجله‌ای که پوشش اسلامی را ترویج بدهد، داریم؟ در امارات یا مالزی مجلات خوش آب و رنگی دیدم که یا درباره‌ی مد روز مدل‌هایی شیک و پوشیده ارایه می‌کرد یا مجلاتی بود که فقط الگو بود! باور کنید وقتی این‌ها را دیدم آه کشیدم که چرا در کشور خودمان برای دختران جوان‌مان الگویی اسلامی و شیک نداریم. چرا از این همه طراح خوب که حرفه‌ای هم کار می‌کنند نتوانستیم در رسانه استفاده کنیم. چرا نتوانستیم با روی‌کرد اسلامی مد و پوششی را ترویج بدهیم که زن مسلمان ایرانی در خارج از کشور حاضر می‌شود مثل زن هندی، چینی یا عرب هویتی بومی، شیک و به روز داشته باشد؟

*شما با تجربه‌ی انتشار مجلات تخصصی زنان چرا این کار را نمی‌کنید؟

همان دیدگاه نامناسب مسئولان فرهنگی، این‌جا آسیب خودش را نشان می‌دهد. پروسه‌ی گرفتن مجوز سال‌ها طول خواهد کشید! هزینه‌های کمرشکن مالی که بخواهد وصل به بخش خصوصی و با تأمین توسط آگهی باشد، مسیر رسیدن به هدف را به بیراهه می‌کشاند. باید حمایت دولتی و رشد و تعالی در دیدگاه مسئولین فرهنگی وجود داشته باشد.

خودم روی محتوای مطالب «سروش بانوان» که چهار سال منتشر شد، خیلی تلاش و وسواس داشتم. «دنیای زنان» و «مجله‌ی آشپزی» هم نزدیک به ایده‌آل‌هایم بود؛ اما ناشر در بخش خصوصی برای تأمین هزینه‌ها ناچار به ورطه‌ی تجارت می‌افتد و محتوا تا حد زیادی قربانی می‌شود.

*کدام‌یک از برنامه‌هایی که اجرا کردید به اهداف شما در کار برای زنان یا جامعه نزدیک‌تر بود؟

در برنامه‌ی «تهران بیست» توانستم از طرف مردمم خیلی از مسئولان را به چالش بکشانم. البته مدیران شجاع وقت این امکان را در اختیارم قرار دادند. برنامه‌ی «خانه‌ی ما» در شبکه‌ی جام جم ارتباط خوب ما با مخاطب، و با خانواده‌های ایرانی در دیگر کشورها نشان داد که رسانه چه‌قدر می‌تواند مؤثر و قوی باشد. وقتی خودم تجربه‌ی زندگی در غربت را داشتم، بیش‌تر این را درک کردم. برنامه‌ی مناسب می‌تواند جلب اعتماد و خودباوری و هویت به مخاطب بدهد.

* در خصوص تربیت بچه‌ها نکته‌ی خاصی هست که بخواهید منتقل کنید؟

مادران امروز بیش‌تر روی درس بچه‌ها تأکید دارند در صورتی که فکر می‌کنم بچه در کنار تحصیلات عالی و کسب مدارج بالا نیاز به مهارت‌های زندگی هم دارند. دختران ما باید آشپزی، شوهرداری، روابط اجتماعی، احترام و مراوده با خانواده‌ی شوهر و.... را بیاموزند. دخترانی که تا دیپلم گرفتن پختن یک غذای ساده را یاد نمی‌گیرند و آب‌میوه‌شان برای کنکور دادن و درس خواندن در دانشگاه کنار دست‌شان است، آیا می‌توانند همسران و مادران موفقی باشند! در خانه‌ی ما پنج دختر بود که هر کدام‌مان یک مسئولیت داشتیم. غذا پختن و تمیز کردن خانه و حیاط و برخی از خریدهای خانه و نگه‌داری از بچه‌های کوچک‌تر  نوبتی به عهده‌ی ما دختران بود. ما این مسئولیت‌ها را قبل از این‌که وارد زندگی شویم، یاد گرفتیم. تجربه کردیم و موفق شدیم هم بچه‌داری کنیم، هم شوهرداری، هم فعالیت بیرون خانه، هم ادامه‌ی تحصیل داشته باشیم. وضعیت خانه‌داری‌مان هم جوری است که به قول خیلی از دوستان زبان‌زد است. بچه‌ها را باید برای زندگی کردن آماده کرد.

*نقش یک همسر و همراه خوب را در زمینه موفقیت زنان به چه میزان می‌دانید؟

در تربیت درست، پسران هم با نقش‌ها و مسئولیت‌های‌شان در آینده توسط خانواده آماده می‌شوند. همسر من از دوازده سالگی در کنار تحصیل، کارهای فنی می‌کرد. همسرم مرا یک زن توان‌مند و با اعتمادبه‌نفس می‌خواست و به همین خاطر همراهم بود. او این امکان را فراهم کرد که من نقش‌های متعدد مادر، همسر، دانشجو، کارمند را به خوبی ایفا کنم. همراهی همسران در پیش‌رفت هم نقش مهمی دارد. اگر همسرم در نگه‌داری بچه‌ها کمک نمی‌کرد، فکر می‌کنید امکان سفرهای خارج از کشور یا ضبط برنامه‌هایی که گاه یک ماه به‌طور فشرده صبح تا شب وقتم را می‌گرفت، داشتم؟ من هم وقتی او پروژه‌ای داشت یا کارش فشرده بود، وقتم را خالی می‌کردم تا به بچه‌ها برسم. زن و مرد باید همراه هم باشند تا خانواده رشد کند.

*با تشکر از شما، ما هم امیدواریم نشریات زنان و تربیت درست فرزندان و راهکارهایی که توسط این نشریات عرضه می‌شود؛ آن‌قدر پر بار باشد که موجب ارتقای فرهنگی و اجتماعی زنان و در نتیجه کل افراد خانواده و جامعه شود.