عنوان فیلم: رالی ایرانی
فیلمنامهنویس و تهیه کننده: سعید ابوطالب
فیلمساز: آرش معیریان
نقشآفرینان: بهنوش بختیاری، الناز شاکردوست، فرزاد حسنی، محمدرضا فروتن
* این فیلم چند قسمتی اولین فیلم– مسابقهی ایرانی است که در ژانر Reality Show ساخته شده است. تجربهای سینمایی از مسابقهی تلویزیونی «سرزمین دانایی». بازیگران این فیلم برخلاف دیگر فیلمها فقط بخشی از قصه را میدانند و در طول مسابقه به خود واقعیشان نزدیک میشوند. بازیگران با هوش، قدرت ذهنی و بدنی خویش باید بتوانند با حضور مجری، مسابقهی هیجانانگیزی در طبیعت داشته باشند.
فارغ از نوع هنر، آنچه در نقد و ارزیابی اثری هنری معمول است، یافتن نسبتی است از خالق اثر با آنچه خلق شده است. اثر هنری بیش از آنکه خود را معرفی کند، ایدئولوژی و تفکر گره خورده با تاروپود اندیشهی سازندگان آن را در بستر زمانی خاص نمایان میکند. در حال حاضر با ورود محصولات نمایش خانگی به سبد خرید خانوار ایرانی، دیگر تنها مردمان کلان شهرها نیستند که برگرفته از آداب و فرهنگ شهرنشینیشان، مخاطب محصولات به اصطلاح فرهنگی سینمایی هستند، بلکه خواربار فروشی یک محلهی روستایی نیز این محصولات نمایشی را به اهالی روستا عرضه میکنند. بیتردید آنچه با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تعداد فراوان، مقابل دیدگان مخاطب ایرانی نقش میبندد، در تغییر ذائقهی فرهنگیشان نیز تأثیر بهسزایی خواهد داشت. با اندک بیدقتی در ارائهی آرمانها و ارزشهای اصیل اسلامی- ایرانی طعم خوش یک خوراک ساده و سالم روستایی، منظرهی خوشایند کوچههای باریک کاهگلی و عطر خوش خاک بارانخورده، و حتی تلقی افراد از طبقهی اجتماعی که شاکلهی فرهنگ اصیل و سادهی روستایی است، به منظری کهنه و جا مانده از قطار تندروی مدرنیته و طعم گس عقبماندگی از پیش قراولان مدگرایی بدل میشود؛ و منابع انسانی که بستر اساسی شکلگیری سرمایههای اجتماعی هستند، به سر منزلی از تفکرات التقاطی رهنمون میشود. آنچه در بسیاری از محصولات به اصطلاح رسانهای شبکهی نمایش خانگی به بهانهی غنای فراغت به عنوان سرگرمی و تفریح به مخاطب پیشنهاد میشود، اندیشهی او را خلع سلاح کرده و در یک فرآیند از پیش تعیین گشته تماشاگر نیمه هیپنوتیزم شده را به سمت تحریک غرایز مادی سوق میدهد.
همهی آنچه گفته شد قدر مسلم میتواند بخشی از دغدغههای نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونت سینمایی و... باشد که با توجه به وضعیت نامناسب محتوایی شبکهی نمایش خانگی عرضه میگردد. نکتهی قابل تأمل آن است که از قضا یکی از نمایندگان فرهنگی که داعیهدار شناخت فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی است و وجه تمایز فرهنگ تودهای منحط، و فرهنگ واقعی را فهم میکند، کلید تولید مجموعهای را میزند که به گفتهی خویش رقابتی شاد و سالم میان سوپراستارها است! اینکه تصورات تولید کننده از محصول خویش به تنهایی سرشار از تعریف و تمجید باشد امری بدیهی است؛ اما حقیقت زمانی عیان میشود که محصول رسانهای بر اساس معیارها و ارزشها در یک کل جامعنگر به نام فرهنگ ارزشی و ارزش فرهنگی محک میخورد و مورد ارزیابی قرار میگیرد.
آنچه در «رالی ایرانی» به عنوان تفریح و سبکی از گذران وقت، مناسبات و رفتارهای عینی با همنوعان بر صفحهی نمایش نقش میبندد، به تمامی هویتی مونتاژی و سبکی هلو انجیری از تفریحی هالیوودی است که به هر ترتیبی شده در قالب سرگرمی نظام فرهنگی رسانهی ایران به مخاطب ارائه میگردد؛ و در نهایت عنصر ارزنده و مرتبطی با دین و ارزشهای دینی و حتی بومی از تفریح در ذهن مخاطب رنگ نخواهد گرفت. معنای ساختاری تفریح، سرگرمی، سبک رفتاری و مناسبات بین فردی و حتی دامنهی کنش و واکنش میان سوپراستارهای ایرانی در غم، نگرانی و شادی که نزدیکی بیشتری به سبک زندگی غربی و هالیوودی دارند، به عنوان یک نمونهی موفق محصول فرهنگی برای جامعهی ارزشی ایران تجویز میشود. این در حالی است که از نفوذ و تأثیر بن لایههای مفهومی محتوای محصول رسانهای در ذهن مخاطب آگاهیم و این که میتواند منجر به تغییر رفتار مخاطب شده و قدر مسلم بینش او را نسبت به داشتههایش دچار تردید کند.
رالی ایرانی در چند سطح از برداشت دیده میشود، در یک نگاه سطحی به کلیت آن یک زوج همسری، و دو زوج همگون مرد و زن وجود دارند که در ظاهر تعاملات آنها به خودی خود مشکلی نیست؛ ولی آنچه نقطهی تمرکز سریال و وقایع آن است تأکید بر جنسینگری و نگاه جنسیتی است که در فضایی کاملاً مادی و اشرافی با نشانههایی خاص از رفتار، پوشش و نوع بیان به اصطلاح سوپراستارها صورت میگیرد که همهی اینها تنها صنعت فرهنگ یا مصرفزدگی را ترویج میکنند.
در این میان تعمد کارگردان به گرفتن بازیهای خاص از دو خانم سوپراستار، انجام حرکات ژانگولر، چرایی استفاده از نوع کلماتی که در گفتار یک بانوی ایرانی بیتردید کلمات بسیار سخیفی است و مکرر استفاده میشود، سؤالات قابل طرحی هستند که اساس ساخت و تولید چنین مجموعهای را در تعارض با بینش و آگاهی از پیش شناخته شدهی نویسنده و تهیه کنندهی اثر قرار میدهد!
نزدیکی و دوری چشم دوربین به زوایای خاص از صورت، بدن و شکلکهای فراوان سوپراستارهای خانم تا حدی مشهود و نمایان است که گویی عامل دیگری برای جذب مخاطب وجود ندارد که اینچنین به ارائهی هر آنچه از جلوهگری و جلب توجه خاص در مقابل دوربین است، میپردازند. البته تعامل با مجری هماهنگ کنندهی سوپراستارها نیز به شدت این رفتارهای هالیوودی میافزاید تا جایی که خود جناب مجری نیز از واژگانی فرومایه برای تعامل با سوپراستارهای خانم بهره میگیرد.
سوپراستارها با پوششی که نه ایرانی، نه اسلامی، و نه هالیوودی است آنچنان ناهمگون به نظر میرسند که هیچ هویت و اصالتی بر آنان مترتب نیست. در این میان زوج شرکت کنندهای که همسر هم میباشند، رفتار متعادلتر و مناسبتری از خود بروز میدهند که آن هم در برآیند آنچه توسط کارگردان برجسته شده، کمرنگ به نظر میرسد. تلاش گروه برای ایجاد ابهام و ترغیب مخاطب به همراهی با داستان اصلی در اکثر سکانسها تقلیدی صرف از نمونههای آمریکایی اینچنین مسابقاتی است که در دامنهی خرده فرهنگهای نهادینه شده لیبرالی، مفهومی از شادی و سبکی از تفریح و سرگرمی را به ذهن متبادر میسازد.
توجه به تفریح نسل جوان و مهیا کردن زمینهی ظهور و بروز خلاقیت با توجه به بافت جمعیتی جامعهی ایران امری ضروری است و پرداختن به سبک زندگی الگوهای شخصی از قبیل هنرمندان در جذب مخاطب ایدهی مناسبی است که بیتردید در همهی جوامع با هدف نهادینه ساختن هویت بومی و اصیل از چنین روشی استفاده میگردد؛ اما «رالی ایرانی» چه نسبتی با هویت بومی و اصالت ایرانی دارد؟
هنگامی که این فیلم را با همهی آنچه به نام هنر رسانه از آن بهره گرفته، از منظر ارزشی و فرهنگی متناسب با آرمانهای بومی و اصیل اسلامی- ایرانی به دقت مورد بررسی قرار میدهیم، مفهوم سازنده و ارزندهای در برآیند آنچه در ذهن مخاطب کاشت میشود به چشم نمیآید و این سؤال مطرح میشود که تهیه کننده و نویسندهی اثر به دنبال ترویج چه نگاه فرهنگی و ارزشی برای مخاطب سراسر جامعهی ایرانی است؟ «رالی ایرانی» چه مفهومی از شادی را بیان میدارد؟ رقابت سالم در این اثر به چه معناست؟ در ساخت این اثر چه هویت ایرانی برجسته شده که از آن میتوان به عنوان تفاوت دیدگاه تهیه کننده ارزشی فیلم، با افراد غیرارزشی و غیرفرهنگی یاد کرد؟
اصل بر این است که اثر، نمایهای از اعتقادات و کم و کیف نظام باوری خالق اثر را پدیدار میسازد که در نسبت با دیدگاههای از پیش بیان شدهی تهیه کننده در کسوت نمایندهی فرهنگی و هویت «رالی ایرانی»، طنز تلخی است تماشایی! چنانکه هویت ترکیبی «ایرانی هالیوودی» در نام این اثر هم خودنمایی میکند (رالی+ایرانی). رالی در هیچ یک از اسناد تاریخی ایرانی یک بازی بومی نبوده و سوغات از فرنگ رسیدهای است که به عنوان یک تفریح ایرانی معرفی میشود و شیوهی تفریحی طبقهای خاص از جامعه به «سبک الکی خوش باد» را به تصویر میکشد.
چه بسا اگر از عناصر و بازیهایی که طراوت طبیعی سرزمین مهر و سرزندگی آیین نیاکانمان را متبلور میسازد همچون سوارکاری، تیراندازی، شنا و بازیهای محلی در طراحی تفریح و سرگرمی استفاده گردد، نسخهای بیبدیل از عناصر استراتژیک و راهبردی تمدن کهن ایرانی جان خواهد گرفت؛ که نه تنها مرزهای درونی، بلکه برون مرزها را متأثر خواهد کرد. شادی فراگیر و ماندگاری که فاصلهی طبقاتی را به رخ نمیکشد و شادی را به قشری خاص محدود نمیکند.
در نگاهی رو به آینده فراسوی آنچه مطرح گردید توجه به تبیین و توصیف عملی و دقیق تفریح و سرگرمی منطبق بر سبکی که دلالت بر ماهیت و محتوای روابط اسلامی و دست کم ایرانی را داراست، به یقین کار سهل و آسانی است؛ به شرط آنکه عناصر داعیهدار ارزشی فرهنگی، خویشتن خویش را در آیینهی تفکر و شیوهی جهانی شدن که همانا لذتگرایی علمزده و پوچگرایی جنگزدهی تهوعآور مدرنیته است، معنا نکنند «اغوا را مؤثرتر از اکراه ندانند»، به دنبال کوتاهترین مسیر برای جذب مخاطب سطحی نباشند، دست از کمکاری و تنبلی بشویند و در نهایت به سبک آمریکاییها نکوشند تا از ابزارهای روانشناختی محرک «واکنشهای غریزهی محض» در افراد بهره بگیرند؛ آنچنان که ساحت اندیشهی معنای رفتاریشان با هیچ ملاک اخلاقی، دینی و عقلی سازگار نباشد!