زن به قلم زنان در رمان دفاع مقدس

نویسنده


کارشناس‌ارشد ادبیات نمایشی

 

نویسندگان زن، در راستای نشان دادن ایثارگری‌های زنان، آثار قابل توجهی را عرضه کردند. این آثار را می‏توان هم از منظر وقایع سال‏های دفاع مقدس و هم وقایع پس از آن و ارتباطش با نسل بازمانده از جنگ، بررسی کرد. این زنان یا جنگ را دیده و راوی جنگ بوده‌اند؛ یا تنها به‌عنوان نویسنده، با بهره‌گیری از تخیل و با تکیه بر واقعیات، قلم به‌دست گرفته‌اند. البته در این میان زنانی هم خود راوی و هم نویسنده وقایع دوران دفاع مقدس بوده‌اند.

   نکته‌ی قابل توجه در ادبیات دفاع مقدس، تنوع قالب‌ها و ادبیات تخیلی و غیرتخیلی است. بخشی از این ادبیات که به خاطره، زندگی‌نامه و یادداشت می‌پردازد؛ کاملاً واقعی و قابل استناد است؛ اما برخی دیگر چون داستان ‌و رمان به جهت بهره‌گیری از عنصر تخیل، حتی اگر برگرفته از واقعیت باشند، دارای سند تاریخی نیستند. دسته‌ی سوم هم زندگی‌نامه‌های داستانی هستند؛ که با وجود اصل واقعیت، به‌دلیل اضافه شدن عنصر خیال جهت فضاسازی و ایجاد جذابیت، نمی‌توان به تمامی آن را عین واقعیت پنداشت. از شروع جنگ تا به حال، کتاب‌های بسیاری درباره‌ی رزمندگان، جانبازان، اسرا و شهدا به قلم زنان و مردان نوشته شده است که مجال پرداختن به تمامی آن‌ها نیست؛ و تنها به حضور زن در دفاع مقدس از دید زنان رمان‌نویس پرداخته می‌شود.

نویسندگان زن در عرصه‌ی ادبیات داستانی دفاع مقدس به‌دلیل برخورداری از نثری عاطفی، دارای جایگاه ویژه‌ای هستند. در این دسته از آثار، به‌خاطر بهره‌گیری از عنصر خیال می‌توان به شکل بارزتری، شاهد خلق شخصیت‌های زن ماندگار در عرصه‌ی دفاع مقدس شد. در ادبیات دفاع مقدس، زنان ایثارگر را می‌توان به دو دسته، زنان حاضر در مناطق جنگی و جبهه، و پشت جبهه تقسیم‌بندی کرد. زنان جبهه شامل زنان جنگ‌زده و ساکن مناطق مرزی؛ و زنانی می‌شوند که به واسطه‌ی مشاغلی چون: پزشکی، پرستاری، عکاسی، خبرنگاری و ... اجازه‌ی حضور در جبهه را داشته‌اند؛ اما عمده‌ی زنان در این ادبیات، زنان پشت جبهه هستند که همسران، مادران و خواهران شهید، جانباز و اسیر هستند. «اکثریت قابل توجه داستان‌هایی که زن در آن نقش اصلی را دارد، در روابط خانوادگی و محفل خانواده است. زن چه در حاشیه‌ی فعالیت‌های سیاسی و حوادث انقلاب و دوره‌ی جنگ و چه در روابط روحی‌اش با مرد، بیش‌تر در کانون خانواده مطرح می‌گردد. مطرح شدن زن در خانواده، در واقع نشان دهنده‌ی تأثیر تغییرات اجتماعی و سیاسی از یک‌سو و تحولات ارزشی نویسندگان این دوره از سوی دیگر است.» (زواریان، 1370، 17)

زنان و شهدا: یکی از نقش‌های مهم زنان در دوره‌ی جنگ و بعد از آن، نقش همسر شهید بودن است. همسران شهدا جزء آسیب‌پذیرترین قشرهای جامعه هستند؛ زیرا با از دست دادن همسر، علاوه بر داشتن مسئولیت‌های خانوادگی در قبال فرزندان و والدین شهدا، از نظر معنوی نیز دارای مسئولیت خطیری هستند. این زنان با حفظ وقار و ارزش نهادن به شخصیت شهید، مسئولیت خود را به انجام رسانده‌اند. هر چند تعداد کمی نیز ابراز نارضایتی کرده و گریه و ناله سر داده‌اند.

«کلاس انشا» و «کلید» اولین داستان‌هایی هستند که در سال 1360در زمینه‌ی دفاع مقدس با قلم منصوره شریف‌زاده با حضور زنان نگاشته می‌شود؛ هر چند زن کارکرد مهمی در وقوع این داستان‌ها ندارد.

راضیه تجار که یکی از پرکارترین زنان نویسنده در عرصه‌ی دفاع مقدس است؛ در دو مجموعه داستان «هفت بند» و «جای خالی آفتابگردان‏ها»، جدای از زندگی‌نامه‌های داستانی که نگاشته است؛ نگاهی آرمانی به زن دارد. او از زن شخصیتی آسمانی خلق می‏کند که همواره در انتظار آمدن پسر و یا همسرش به‌سر می‏برد. این زن‏ها از ابتدا تا انتهای داستان هیچ تغییر و تحولی نمی‏یابند؛ و همین موضوع باعث رکود داستان می‏شود. زبان شاعرانه‌ی تجار مانع فضاسازی، توصیف جزئیات و روابط بین شخصیت‏ها می‏شود. در یکی از داستان‌های کتاب «هفت بند»، زنی شوهرش را به جبهه می‌فرستد و او شهید می‌شود. مادر شهید از رفتن پسرش راضی است و عروس را تشویق می‌کند؛ اما این شیرزن، پس از شهادت همسر، همانند زنی که شوهرش در حادثه‌ای عادی کشته شده، رفتار می‌کند و از معنویت در رفتار و گفتارش خبری نیست و تنها صحبت از دل‌تنگی و تنهایی است.

«مهتاب» از زهرا زواریان شامل چند داستان درباره‌ی خانواده‏های شهداست که به‌دلیل فقدان کشمکش‏های درونی و بیرونی، قابلیت داستانی خود را از دست می‏دهند. مضامین داستان‏ها شبیه به یک‌دیگرند و نکته‌ی تأثیرگذاری در آن‌ها دیده نمی‏شود. زنان این اثر در انتظار بازگشت مردانی هستند که به جبهه رفته‏اند و این انتظار فقط با تداعی سلسله خاطرات گذشته در ذهن آنان‌، ترسیم می‏شود. نویسنده هیچ تلاشی نمی‏کند تا به تنهایی و اندوه زنان داستان‏هایش، عمق بیش‌تری ببخشد و خواننده را با واقعیت‏های تلخ موجود در زندگی آن‌ها آشنا سازد.

مادر رمان «سرود اروندرود» منیژه آرمین نیز با شنیدن خبر شهادت پسرش به‌خاطر تطهیر شخصیت منفی وی شادمان است. «نخل‌های تشنه»، «کنارهای سیراب» از سمیرا اصلانپور و «قواره‌ای برای دو نفر» مجموعه داستانی از زهره یزدان‌پناه قره‌تپه است که نقش مادر و همسر شهید در آن‌ها بارز هستند.

ادبیات دفاع مقدس، حکایت سیر تکاملی مردان دفاع مقدس، در کنار زنان آن است. «عمده کنش‌هایی که مادران شهدا در ادبیات جنگ از خود بروز می‌دهند، کنش‌های روانی و روحی است. در درجه‌ی اول این مسأله امری طبیعی است، چرا که هیچ مادری بنابر طبیعت خود خالی از عاطفه‌ی مادری نبوده و در غیبت فرزند همواره در تب و تاب خاصی به‌سر می برد. مادران شهدا، گاه پس از شهادت فرزند خود دچار عدم آرامش روحی و روانی شده و این پریشان حالی گاه با حضور روحانی شهید در نزد مادر به آرامش تبدیل می‌شود. این حضور اغلب در خواب اتفاق می‌افتد... یکی دیگر از کنش‌های مادران شهدا صبر و شکیبایی است. این مادران با وجود از دست دادن فرزند، به‌دلیل بلوغ فکری و ایمانی و اعتقاد به هدف فرزندان‌شان، بر شهادت عزیزان‌شان صبر و شکیبایی پیشه می‌کنند.» (سلیمانی، 1380، 63)

منیرو روانی‌پور در «سه تصویر» همسر شهیدی را قهرمان داستانش کرده است که در برابر وسوسه‌های دنیوی به شوهرش وفادار می‌ماند. «بوی بهشت» از مریم بصیری نیز رمانی دیگر درباره‌ی همسر و مادر شهید است. این همسر شهید تنها چند روز با شوهرش زندگی کرده و درست در روز شهادت همسرش، پسری به دنیا می‌آورد و دچار افسردگی پس از زایمان می‌شود. این مادر شهید است که به او کمک می‌کند تا فرزند پسر شهیدش را بزرگ کند و درباره ازدواج مجدد تصمیم بگیرد. 

«نکته‌ی قابل تأمل، سرنوشت مشابه همسران شهدا با بقیه‌ی زنان بیوه است. نگاه یک‌سویه و عدم درک واقعیت‌های موجود از سوی نویسنده این دهه باعث گردیده که ارزش‌های موجود و قداست‌های معنوی این دوره را نادیده بگیرد و چهره‌های این زنان را با بی‌انصافی منعکس کند. آن‌چه در ارزش‌های جدید نشان از تحول این زمانه دارد وجود لذت‌ها و نگرش‌های معنوی در پاسخ به از دست دادن امکانات دنیوی است. همسر شهید در فرهنگ غالب جامعه‌ی امروز اگرچه همسرش را از دست می‌دهد، اما با لذتی که از ایثار و درک عوالم معنوی به‌دست می‌آورد، می‌تواند خلأها و کم‌بودهای موجود را جبران نماید، اما این بخش از تحولات تازه که می‌تواند بیانگر قسمتی از واقعیت‌های موجود زمانه باشد در داستان‌ها مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرد.» (زواریان، 1370، ۴۳)

البته قابل ذکر است نقش دختران و خواهران شهدا اغلب به‌صورت شخصیت‌های فرعی و در حاشیه بوده؛ و کم‌تر به‌عنوان یک قهرمان، به آن‌ها پرداخته شده است. داستان «عمو بابا» از ناهید سلیمانی، از آثاری است که شخصیت اصلی آن فرزند یک شهید است. او از ازدواج مادرش با دوست پدر ناراضی است و این ناراحتیش را برای عکس پدر بازگو می‌کند.

    زنان و جانبازان: زنان آرمانی دفاع مقدس همه جا یاور شوهران‌شان هستند، و در این میان همسران جانبازان، مجسمه فداکاری و ایثار هستند. آنان از تمام نعمت‌های زندگی با یک شوهر عادی محرومند؛ اما دم نمی‌زنند. «دور گردون» نوشته‌ی طاهره ایبد، روایت سه نسل از زنان را در قالب مادر، همسر و دختر جانباز مطرح می‏کند. روی‌کرد متفاوت هر یک از این زن‏ها، بستر مناسبی را برای بروز تضادها و تناقض‏های وجود انسان فراهم می‏آورد. همسر جانباز که در جست‌وجوی یک زندگی آرام و ساده است، تحمل ادامه‌ی زندگی مشترک را از دست می‏دهد و همسرش را ترک می‏کند؛ و دختر جانباز در حالتی همراه با عشق و تنفر نسبت به پدر، تجربه‏ای متفاوت را از سر می‏گذراند.

در این میان، اوج فداکاری زمانی بروز می‌کند که دختران مجرد در مقابل مخالفت پدر و مادر خود ایستادگی کرده، درصدد ازدواج با جانبازی برمی‌آیند، که بیش‌ترین آسیب را دیده‌اند؛ و حتی در کارهای روزمره‌ی اولیه، نیازمند کمک دیگرانند.

داستان بلند «نیمه‌ی نارنج» نوشته شمسی خسروی به علاقه‌مندی و ازدواج دختر جوانی با یک جانباز شیمیایی می‏پردازد که این آشنایی و پیوند، منجر به تحول دختر جوان می‏شود؛ اما از آن‌جا که بیش‌تر اتفاقات بر پایه‌ی تصادف شکل می‏گیرد، سیر تحول دختر، باورپذیر نیست. در داستان «معصومه منتظر است» هم دختری جوان خواهان ازدواج با جانبازی است که هر دو چشمش را از دست داده و به این کار اصرار دارد. مریم بصیری نیز در «دخیل عشق» به داستان آسایشگاه جانبازان می‌پردازد و دختری که با یکی از جانبازان ازدواج می‌کند و شریک دردها و رنج‌های وی می‌شود؛ در حالی‌که خود جانباز خبر از جانبازیش ندارد و دیگران او را مجنون می‌دانند.

زنان، اسرا و آزادگان: در داستان «راز دو آینه» زن سه سال در جست‌وجوی همسر مفقودش است و عاقبت او را در میان اسرا می‌یابد. در حالی‌که مرد، نه زبانی برای گفتن، و نه دستی برای حرکت دادن، دارد. «چشم سوم» نوشته‌ی نرگس آبیار داستان چند نوجوان است که با هم به جبهه می‏روند و در اولین عملیات مفقودالاثر و اسیر می‌شوند. نویسنده چشم‌انتظاری خانواده این نوجوانان را دستمایه‌ی اثر خود قرار می‏دهد و‏ تلاش زیادی برای شناخت و نزدیک شدن به خلوت مادران منتظر دارد.

«فصل رزهای صورتی» نوشته منیرالسادات موسوی نیز سرگذشت زنی را در انتظار همسر اسیرش، ترسیم می‏کند. زن با نوشتن خاطرات روزانه در نامه‏هایی که هرگز به دست همسرش نمی‏رسد، او را در تلخی‏ها و خوشی‏های اتفاقات پیرامونش، شریک می‌کند.

اعظم بروجردی در رمان «خواب سبز» به مضمون اسارت زن می‏پردازد. دختر جوان اسیری، در جدال میان عشق و وظیفه، مجبور به انتخاب می‌شود و تحولی درونی از سر می‏گذراند. او به شناخت تازه‏ای از خود، سرزمین مادریش و کسانی ‌که برای حفظ دین و ناموس و خاک‏شان جنگیدند، می‌رسد. آن‌چه در دوران اسارت از پیش چشمان دختر می‏گذرد، چیزی جز خاطرات گذشته و رویای عاشقانه نامزدش نیست.

زنان و مهاجرین جنگ: مهاجرین به‌واسطه‌ی زندگی در شهرهای مرزی و در زیر بمب و گلوله، مشکل‌های و خطرات بیش‌تری را بر دوش کشیده‌اند. بیش‌ترین مشکل زنان مهاجر بی‌خانمانی، بی‌پولی و سرپرستی از کودکان است. اغلب این زنان با وجود مشکل‌های بسیار مالی، صبورند و پایبند به ارزش‌های دینی و اخلاقی. منیژه آرمین در «سرود اروندرود» مخاطب را با مهاجرت اجباری زنان و خانواده‌های‌شان در دوران جنگ روبه‌رو می‌کند. زنان مهاجر در مواجهه با تناقض‏ها و تضادهای زندگی در محیط جدید، به شناخت تازه‏ای از خود می‏رسند. مادر رنج‏کشیده‏ای که داغ همسر و زخم جنگ را بر تن دارد، تلاش می‏کند تا از فروپاشی خانواده جلوگیری کند. «مسائل و مصائب مهاجرین جنگ تحمیلی، مشکل‌های مادی، روحی و روانی آنان، فقر و مسکنت، دربه‌دری، اندوه و دل‌تنگی آن‌ها از موضوعات شایع در ادبیات جنگ است که نویسندگان به وفور در آثار خود به آن‌ها پرداخته‌اند.» (بارونیان، 1387، 121)

زنان پشت جبهه: زنان پشت جبهه در بیمارستان‌ها به پرستاری و امدادگری مشغولند و یا با تشویق شوهران به جنگ، آنان را یاری می‌دهند. نقش این زنان هم چندان پُررنگ نیست. در رمان‌های «خاک سرخ» از شهره وکیلی، دخترانی به‌عنوان پرستار به کمک مجروحین می‌شتابند و مشکل‌های عاطفی و زندگی پر از درد خویش را فراموش می‌کنند.

یکی از داستان‏هایی که درباره‌ی ارتباط پرستاران و مجروحان جنگی است، کتاب «او را دیدم، زیبا شدم» است. ارسطویی به‌واسطه‌ی گفت‌وگوی درونی زن پرستار با کودکی که هرگز به دنیا نخواهد آورد، مخاطب را در مواجهه مستقیم و صادقانه با آرزوهای ناکام و احساسات سرخورده‌ی زن قرار می‏دهد. واقع‌گرایی عریان حاکم بر توصیفات و تصویرسازی‏های نویسنده، خواننده را در بلوغ عاطفی قهرمان، شریک می‏کند.

 «آشیانه‌ای برای کبوترها» از ناهید سلیمانی درباره‌ی دوران جنگ ایران و عراق و حملات موشکی و بمباران‌های شهر دزفول است. در رمان «عشق سال‌های جنگ» نیز روحیه ایثارگری و فداکاری زنان، به‌خوبی به تصویر کشیده شده است. نرگس دختری است که زندگی خود را وقف جنگ می‌کند و برای ازدواج با فرد دلخواهش که رزمنده است، رو در روی پدر می‌ایستد.

نگاه آخر

زنان در هر بخشی به‌تبع زمان و مکان حضورشان، کارکرد و نقش‌های متفاوتی در طول دفاع مقدس داشته و به ایثارگری پرداخته‌اند. آنان به‌دلیل قرار گرفتن در موقعیت‌های خاص، دست به اعمال قهرمان‌آمیزی می‌زدند؛ که شاید در شرایط عادی، شجاعت و جسارت انجام آن عمل را نداشتند. «در آثاری که از جانب نویسندگان روشن‌فکر و حرفه‌ای با گوشه‌‌چشمی به مسائل جنگ، به نگارش در آمد، زنان روشن‌فکری به تصویر کشیده شده‌اند که در هنگامه‌ی خون، ترس و وحشت جنگ، عکس‌العمل‌های متفاوتی از خود بروز داده‌اند و موضع‌گیری‌های متفاوتی، ابراز داشته‌اند. این زن‌ها یا دچار سرگردانی فکری و روحی هستند یا گریزان از ارزش‌های انسانی و مذهبی و یا غرقه در نوعی ابتذال اخلاقی هستند.» (سلیمانی، 1380، 68)

در یک کلام نقش زنان در ادبیات داستانی جنگ، آن‌چنان‌که باید، مورد توجه قرار نگرفته است. اگر چه برای نشان دادن شخصیت والای همسران جانبازان و شهدا تلاش شده؛ اما به مشکل‌های فراوانی که در سایه‌ی این ایثار، برای آنان به وجود آمده، اشاره کافی نشده است. مشکل‌هایی از قبیل مسائل مالی، مشکل‌های اداره‌ی امور منزل، نگه‌داری از فرزندان و تقویت روحیه آن‌ها، مسائل روحی خود زنان در مواجهه با این مشکل‌ها، انتظار طولانی برای بازگشت اسرا و بسیاری موارد دیگر، مسکوت گذاشته شده است. حتی در آثار زنان نویسنده هم، که بهتر از مردان به توصیف و شخصیت‌پردازی زنان اشاره شده؛ هم‌چنان به چنین مواردی کم‌تر پرداخته شده است.

نسل‌های آینده که از طریق همین کتاب‌ها با ماهیت جنگ و تبعات آن و نحوه‌ی زندگی و افکار مردم در آن دوره آشنا خواهند شد؛ حق دارند لااقل گوشه‌ای هر چند کوچک از این ایثار را به‌عینه در رمان‌ها ببینند و چشم انتظار دریافت تجربه‌ها و سرگذشت جنگ با همه تلخی و شیرینی‌ آن باشند.

 

منابع:       

- بارونیان، حسن، (1387) شخصیت‌پردازی در داستان‌های کوتاه دفاع مقدس، تهران، بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس.

- زواریان، زهرا، (1370) تصویر زن در ده سال داستان‌نویسی انقلاب اسلامی، تهران، حوزه هنری.

- سلیمانی، بلقیس، (1380) تفنگ و ترازو، تهران، انتشارات روزگار.