در این زمانه هیچ کس خودش نیست


نگاهی به ارتباط تحصیلات زنان و ازدواج

 وقتی می‌خواهی راجع به زندگی فکر کنی و تمام مختصاتش، کلی کلید واژه، مفهوم و معنا روبه‌رویت قد علم می‌کند که گاهی حتی نمی‌توانی از پس درک کردن خیلی از آن‌ها بربیایی. حالا این روزها در مجامع مختلف حرف افتاده که موجی به اسم تحصیلات عالی سر و کله‌اش پیدا شده و زده زیر بسیاری از مفاهیم و اساس زندگی. تحصیلات عالی هرگونه هم که این کار را کرده، قهرمانی ا‌ست برای خودش. باید کسی باشی که بتوانی این‌طور همه‌چیز را به‌هم بزنی و همه از تو، به عنوان عاملی مهم یاد کنند و دنبال راهکار برایت بگردند، که اول اسم تو بیاید و بعد زندگی، عشق، ازدواج، فرزند، آینده، آرامش، اقتصاد، اجتماع و ...

طبق آماری که «ناهید رام‌پناهی» معاون مرکز اطلاعات و آمار شورای فرهنگی، در گفت‌وگوهای رسانه‌ای خود ارایه می‌کند، شانزده درصد دختران دارای تحصیلات عالی، ازدواج نکرده‌اند (خبرگزاری مهر). طبق این گفته تعداد دختران به دانشگاه رفته که هرگز ازدواج نکرده‌اند نسبت به ده سال پیش، بیش از سه برابر افزایش داشته است. البته وی گفته است: «مقایسه‌ی آمار فعلی با یک دهه قبل نشان می‌دهد که طلاق در قشر تحصیل‌کرده به میزان قابل توجهی افزایش نداشته است.» خدا را شکر می‌کنم که همه‌ی بدبیاری‌ها و کج‌روی‌های زندگی قرار نیست پای تحصیلات نوشته شود و امیدی به نگاه مثبت به آن هست.

همین‌طور با خودم کلنجار می‌روم که داشتن تحصیلات عالی تا این حد می‌تواند بر روند زندگی و تصمیم‌گیری در مورد مهم‌ترین بُعد زندگی یک فرد اثر بگذارد! باید پای یک سری مسایل دیگر هم این بین باید در میان باشد؛ مسایلی که تحصیل را واسطه می‌کنند برای غفلت از زندگی و خواستن بهترین‌ها!

سرمایه‌ی دل نیست به جز اشک و به جز آه

«مهسا شریفی» 21 ساله و دانشجوی معماری است. او می‌گوید هنوز سن زیادی ندارد و نگران دیر شدن زمان ازدواج نیست و در حال حاضر مسائل مهم‌تری را پیش رو دارد که باید به آن‌ها فکر کند. از دیدگاه وی داشتن تحصیلات مورد قبول و در ادامه‌ی آن شغل متناسب با رشته‌ی تحصیلی چیزهای مهمی هستند که این روزها تنها باید به آن‌ها فکر کند.

او دوستان متأهل زیادی دارد و می‌گوید اکثر آن‌ها این روزها اعتراف می‌کنند که کاش بعد از طی شدن روند تحصیل ازدواج می‌کردند. «مهسا» عقیده دارد که این امر نه فقط به خاطر تحصیل که از جهاتی برای داشتن فراغ بیش‌تر و پرداختن به امور مورد علاقه‌ی شخصی است. از نظر او ازدواج از بسیاری جهات انسان و به‌خصوص یک زن را محدود می‌کند و فرد فرصت کم‌تری برای پرداختن به امور شخصی دارد.

از بعضی واژه‌ها و جملات «مهسا» خوشم می‌آید و طوری که نفهمد لبخند ریزی می‌زنم. فکر می‌کنم یعنی حاضریم بسیاری از خوبی‌های آینده را فدای خوشی امروز کنیم؟ نمی‌ترسیم از این‌که دیر برسیم؟

«مریم» 25 ساله، مجرد و دانشجوست. او اعتقاد دارد اگر کسی زرنگ باشد، می‌تواند تمام امور زندگی‌اش را سامان ببخشد طوری که هیچ کدام فدای دیگری نشود. وی با قاطعیت می‌گوید که می‌توان هم چند سالی به‌صورت متمرکز به درس، کار، جوانی و علایق پرداخت و در نهایت با آگاهی کامل برای داشتن یک زندگی عالی اقدام به ازدواج کرد. از نظر او دختر در این شرایط کاملاً چشم و دل سیر است و حسرت چیزی را در خانه‌ی شوهر ندارد.

وی از این‌که تا این سن مجرد مانده ابراز رضایت می‌کند و می‌گوید کاملاً آگاهانه مجرد مانده و حاضر نشده تشکیل یک زندگی بدهد. از او می‌پرسم از کم شدن میزان خواستگاران و پیدا نکردن فرد ایده‌آل واهمه‌ای ندارد؟ زیرکانه می‌خندد و می‌گوید: «این واهمه از همان ابتدای جوانی با من بود. زمانی که بیست‌ساله هم بودم اطمینان نداشتم فردی را که ایده‌آلم باشد، بتوانم پیدا کنم.» خیلی دلم می‌خواهد کمی بیش‌تر میان جملات و تفکراتش کنجکاوی کنم؛ اما سکوت می‌کنم.

تو دست‌کم، کمی شبیه خود باش

تصمیم می‌گیرم به‌سراغ کسی بروم که با این مسایل به صورت دایم در ارتباط است و خودش هم جوان است و خوب حال این روزهای دختران را می‌داند. «فاطمه سادات موسوی‌حرمی» دانشجوی دکترای تفسیر تطبیقی می‌گوید: «تأثیر تحصیلات عالی بر روند ازدواج در دختران را از دو بعد می‌توان بررسی کرد:

سیر طبیعی جریان درس خواندن: وقتی وارد مقاطع بالاتری می‌شویم و فرد می‌خواهد ادامه‌ی تحصیل دهد و اگر درس خواندن برای شخص در حکم تفریح و یا گذراندن وقت نباشد، لازم است وقت کافی بگذارد. وقتی شخص می‌بیند افراد متأهل نمی‌توانند برای درس به‌صورتی مطلوب وقت بگذارند، از موضع ازدواج عقب‌نشینی خواهد کرد و به این ذهنیت می‌رسد که باید به خودش مهلت بدهد و ازدواج هدف بعدی می‌شود. البته باز تأکید می‌کنم این تنها در صورتی است که فرد به درس خواندن به‌عنوان هدف آرمانی، عالی و اصلی خویش بنگرد و بخواهد در آن به اوج و کمال برسد.

جریان منطقی و ناگزیر تحصیلات: وقتی شخص تحصیلاتش را ادامه می‌دهد نسبت به جامعه، آینده و ازدواج تفاوت دید پیدا می‌کند. افق فکر بازتر می‌شود و دید، گسترده‌تر می‌شود و نگاه نسبت به خیلی چیزها تغییر می‌کند. به‌همین‌جهت، یک دختر هجده‌ساله خیلی راحت‌تر مورد مناسب خویش را انتخاب می‌کند نسبت به دختری که به دانشگاه رفته و تحصیلات عالی دارد. این فرد هم از نظر بلوغ عقلی و هم بلوغ علمی رشد کرده و همین امر موجب می‌شود معایب در ذهنش پررنگ‌تر شود و توقع داشته باشد فردی که برای ازدواج انتخاب می‌کند کاملاً هم‌کفو با او باشد. دقیق‌تر شدن نگاه منجر به این می‌شود که علاوه بر این‌که حسن‌های طرف مقابل را بیش‌تر ببینی نسبت به معایب او هم دید ذره‌بینی پیدا کنی.»

او حرفش را با یک مثال ادامه می‌دهد: «این دید گسترده مصداق این است که فرد از ارتفاع به یک منظر نگاه می‌کند که موجب می‌شود دید وسیع‌تری نسبت به موضوعات داشته باشد تا فردی که از پایین به موضوعی دید دارد. نه فقط تحصیل که عوامل دیگری نیز در عدم ازدواج و یا تأخیر زمان ازدواج دختران امروز جامعه‌ی ما نقش دارند که از مهم‌ترین آن‌ها پایبندی افراطی به ظواهر و غفلت از باطن و سیرت افراد است.»

«موسوی حرمی» که به‌صورت مستمر در دانشگاه و محیط زندگی با دختران در سن ازدواج ارتباط دارد با اشاره به داستان شیرین ازدواج شهید چمران و غاده که بی‌تفاوت به ظواهر شکل گرفته، می‌گوید: «غاده از خانواده‌ای ثروت‌مند بود و دکتر بیست سال از او بزرگ‌تر بود و همه‌ی اطرافیان او را منع می‌کردند اما او شیفته‌ی سیرت آن مرد بود، بی‌توجه به تمام ظواهر. ظاهرگرایی و ظاهربینی مقوله‌ای ا‌ست که در میان دختران امروز افزایش یافته و همین موجب می‌شود بسیاری از موارد خوب را به امید رسیدن به مورد بهتر از دست بدهند.»

او به حکایت استاد و شاگردی اشاره می‌کند که شاگرد از استادش راجع به ازدواج می‌پرسد. استاد از او می‌خواهد بلندترین درخت جنگل را بیاورد و در نظر داشته باشد که حق بازگشت به عقب را ندارد. شاگرد می‌رود و اولین درخت را می‌آورد! وقتی استاد از او علت را می‌پرسد، می‌گوید: «ترسیدم جلوتر بروم و درخت بلندتری پیدا نکنم.» استاد می‌گوید: «ازدواج همین است!»

دل‌خوشی ما به دل ماست

تمام ذهنم درگیر حرف‌هایی ا‌ست که شنیده‌ام؛ درگیر معیارهایی که عوض شده و تحصیلاتی که با همه‌ی زیبایی و دوست‌داشتنی بودن بهانه‌ای شده که از خیلی ابعاد زندگی جا بمانیم.

«پریسا احمدی» 23 ساله دانشجو و متأهل است. او اعتقادی به این ندارد که تحصیلات مانع ازدواج است یا بالعکس. از نظر او هر چیزی باید در جای خودش اتفاق بیفتد. «پریسا» با تمام انرژی‌اش می‌گوید: «اکثر دختران ما فکر می‌کنند به خاطر درس است که ازدواج نمی‌کنند؛ اما نه... آن‌قدر مسایل دیگر هست که گاهی خود آن‌ها همین بهانه‌ی‌شان یعنی درس را فراموش می‌کنند.» از نظر او چشم و هم‌چشمی و درگیر شدن با موضوعی به اسم عشق و اتفاق‌هایی که در پی افتادن آن در زندگی هستند و خیلی‌های‌شان رویاهای نوجوانی و جوانی‌ست دختران هم‌سن و سال او را از واقعیت زندگی دور کرده است.

پریسا می‌گوید: «آن‌ها روزی می‌فهمند اشتباه کرده‌اند که بسیاری از روزهای خوب و فرصت‌های ناب زندگی را از دست داده‌اند.»

او از ازدواج خود راضی ا‌ست و می‌گوید در جای خود به اندازه‌ای که مورد رضایت خودش است به درسش هم می‌رسد و این دو تضادی با هم ندارد. البته او توقعی هم از تحصیلاتش ندارد؛ نه قصد ادامه‌ی تحصیل در مدارج بالاتر دارد و نه می‌خواهد شاغل باشد. وی می‌گوید: «ترجیح می‌دهم پیش از هر چیزی یک همسر و مادر خوب باشم.»

«زهرا حاجی‌باشی» 26 ساله و دانشجوی فوق لیسانس فیزیوتراپی‌ست. او معتقد است: «در خانواده‌ی ما به طور کل ازدواج زود مرسوم نیست. برادرم هم که سه سال از من بزرگ‌تر است و دانشجوی دکترای مهندسی برق تصمیمی برای ازدواج ندارد و اولویت زندگی‌مان تحصیل است.»

«زهرا» اعتقاد دارد هر فرد بر اساس شناختی که از خود دارد باید به اولویت‌های زندگی بپردازد. او در مقابل این جمله که تحصیلات مانع ازدواج است و تحصیلات عالی این روزها دختران را از توجه به زندگی بازداشته جبهه می‌گیرد و می‌گوید: «آن‌قدر عوامل ریز و درشت هستند که هر کدام باعث و بانی خیلی تصمیم‌گیری‌های غلط جوانان هستند. گمان نمی‌کنم تحصیلات مانع زندگی بهتر شود. تمام آن چیزی که ما در تحصیل به دنبال آن هستیم زندگی بهتر است. چیزی که از این مسیر کج‌روی کند در مسیر درست تحصیل نیست. عواملی‌ هستند که تحصیل را دستاویز می‌کنند تا خودشان را پنهان کنند. کسی که با بهانه‌ی تحصیلات بخواهد تصمیم‌های زندگی‌اش را به اشتباه بگیرد در تحصیل هم به‌طور حتم فرد موفقی نخواهد بود و فقط به‌دنبال بهانه برای پوشاندن معایب خویش است.»

حرف‌های متعصبانه‌ی «زهرا» برایم شیرین است. چیزی در واژه‌هایش وجود دارد که نشان می‌دهد به راهش ایمان دارد. حتم دارم اگر تک‌تک افراد جامعه روی تمام تصمیمات‌شان این طور تعصب و ایمان داشتند کم‌تر جایی برای خطا به وجود می‌آمد. او از این‌که همه‌ی تقصیرات به گردن تحصیل بیفتد شاکی است و می‌گوید: «باید دید چه چیزهایی عامل اصلی است که خود را در لباس تحصیلات عالی پنهان کرده و عرضه می‌کند.»

ای آرزوی اولین گام رسیدن

«رؤیا» زندگی را در میانه‌روی می‌بیند. با این‌که 23 سال بیش‌تر ندارد، جهان‌بینی جالبی دارد. از نظر او هر کجای زندگی که به افراط و تفریط برسد بعد از آن نابودی‌ است. او می‌گوید هر چیزی باید در جای خود قرار بگیرد تا زیبا باشد؛ تحصیلات و ازدواج هم همین‌طور...

هرچه کاشتم به باد رفت و ...

خانم «نیره مرزآبادی» کارشناس‎ارشد فلسفه است و تحصیلات حوزوی دارد. او می‌گوید: «موضوع ازدواج دیر یا عدم ازدواج دختران به‌دلیل تحصیلات که امروزه بسیار هم رایج شده به این علت است که خانم‌ها هدف‌شان از تحصیل را گم کرده‌اند. آن چیزی که مسلم است هدف از تحصیلات یا زندگی بهتر یا رسیدن به اهداف شخصی‌ است که متأسفانه مورد دوم و رسیدن به مسایلی که سطحی ا‌ست در میان دختران ما بسیار زیاد و دارای ارزش شده است.»

وی معتقد است: «معمولاً در کشور ما دختران برای بیان شایستگی و ایجاد جایگاه خوب یا استقلال مالی یا حتی در مراحل قبل از ورود به تحصیلات عالی برای ازدواج خوب وارد دانشگاه می‌شوند؛ غافل از این‌که فکر کردن به تحصیلات عالی به‌تنهایی، موارد خوب ازدواج را از بین می‌برد. ما فاصله‌ی سنی کمی را برای ازدواج مناسب داریم؛ به علاوه خانمی که دارای مدرک لیسانس است به‌طور معمول تن به ازدواج با پسری که مدرک پایین‌تری دارد نمی‌دهد و دایره‌ی گزینش کم‌تری دارد. هر چه سطح مدرک دختر خانم بالاتر باشد در شأن خود نمی‌بیند که با فرد دارای مدرک پایین‌تر ازدواج کند.

علاوه بر این محدویت، علاقه‌ی پسران به ادامه‌ی تحصیل، کم‌تر از خانم‌هاست و همین امر سبب کم شدن موقعیت ازدواج خانم‌ها می‌شود و این رفته‌رفته در گذر زمان بیش‌تر می‌شود؛ در ضمن مشخص نیست که یک پسر دارای تحصیلات عالی تمایل داشته باشد با کسی هم مدرک و هم‌شأن خود ازدواج کند و شاید بخواهد با کسی پایین‌تر از خود تشکیل خانواده بدهد!»

خانم «مرزآبادی» هم‌چنین عقیده دارد: «اگر دختر بر اساس فرهنگ ایرانی تن به ازدواج با کسی که با او تفاوت تحصیلی دارد و در سطح پایین‌تری ا‌ست بدهد، در آینده‌ی زندگی امکان کشمکش و مشکلات خانوادگی در میان آن‌ها زیاد است و یکی از عوامل آن تحصیلات بالاتر خانم است که موجب می‌شود خود را دارای امتیاز بالاتری نسبت به همسرش بداند و نمی‌تواند بسیاری مسایل را راجع به همسر خود به صورت منطقی قبول کند. به‌این‌ترتیب، تحصیلات عالی که می‌خواستیم باعث زندگی بهتر شود خود، عامل مشکلات عدیده می‌شود.»

«نیره مرزآبادی» با اشاره به این‌که تحصیلات عالی موجب تغییر ملاک‌ها می‌شود، اضافه کرد: «ملاک یک دختر هجده، نوزده ساله با یک دختر بیست و هفت- هشت ساله‌ی دارای تحصیلات عالی متفاوت است و با افزایش سن و تحصیلات معیارها هم بالا می‌رود؛ البته همه‌ی عوامل این نیست و فقط تحصیلات مانع نیست. در بسیاری موارد پیدا نکردن فرد هم‌کفو خود، مشکلات مالی و هنجارهای اجتماعی که فرد در خانواده با آن‌ها روبه‌روست هم موجب تأخیر در زمان مناسب ازدواج می‌شود.»

وی راهکار برون‌رفت از این موقعیت را این‌گونه بیان می‌کند: «دین ما دین کاملی ا‌ست و برای همه‌ی زمینه‌ها برنامه دارد و به خانم‌ها سفارش می‌کند برای علم آموزی؛ مثلاً در حدیثی از امام کاظم ع داریم که: «با زن نادان ازدواج نکنید.» در نتیجه اگر بخواهیم این مشکل را در جامعه‌ی امروز حل کنیم، باید به دین‌مان برگردیم. باید افراد را با این موارد آشنا کنیم که می‌توانی تحصیلات داشته باشی و در کنار آن زندگی موفقی را هم تجربه کنی؛ اما باید نگاه‌ها را در مورد تحصیلات خانم‌ها عوض کنیم. به‌این‌صورت، حتی فرد می‌تواند در حین تحصیل ازدواج کند. موارد بسیاری داریم که خانم‌های تحصیل‌کرده زندگی‌های بسیار موفقی دارند و علاوه بر کسب مدارج علمی همسر شایسته و مادر نمونه‌ای نیز هستند. ما با آموزه‌های دینی که در دست داریم می‌توانیم الگوی مناسبی از همه‌ی لحاظ برای زنان جهان باشیم.»