کارشناسارشد علوم ارتباطات اجتماعی
«تعارض» یک جنبهی اجتنابناپذیر ارتباطات انسانی است. هنگامی که دو نفر با یکدیگر صمیمی میشوند، احتمال بیشتری وجود دارد که تعارض را تجربه کنند؛ چراکه در خلال یک ارتباط خصوصی، عادتها یا تفاوتها بارزتر میشوند و میتوانند آزاردهنده باشند. هرچند تعارض، برای رابطهی زناشویی خطرناک نیست، چگونگی مواجههی همسران با آن میتواند خطرساز باشد.
تعارض، نوعی کشمکش و درگیری است. وقتی برای یکی از همسران، انجام کار، گفتن حرف و یا داشتن فکر و احساس در زمینهی مسألهای خاص، مهم و ارزشمند باشد و برای دیگری چنین نباشد، همسران دچار اختلاف سلیقه یا اختلاف نظر میشوند و این، «تعارض» در ارتباط و فرآیند تفاهم را نشان میدهد. ناتوانی در تحمل نظر یا سلیقهی مخالف، میتواند پیامدی فراتر از مشاجرهی ساده و گذرا داشته باشد و مجموعهای از الگوهای رفتاری بین زن و شوهر ایجاد کند که نتیجهی آن خصومت و روابط آشفته باشد. تعارض همسران ممکن است زمینههای آشکار یا پنهان داشته باشد؛ که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
زمینههای آشکار تعارض همسران
زمینههای آشکار تعارض، در جر و بحثهای همسران به زبان میآید و شناسایی آن بهدلیل عینی بودن، چندان دشوار نیست؛ که به برخی از آنها اشاره میشود:
تغییر شخصیتی: ممکن است یکی از زوجین پایداری شخصیت خود را از دست داده و نسبت به سالهای اول زندگی، واکنشهای بسیار متفاوت و دور از انتظار بروز دهد.
پیشآمد رویدادهای ناخوشایند: پیشآمدهایی نظیر بیماری، سانحه، بیکاری، ورشکستگی و... ممکن است هر دو زوج را بلاتکلیف و سرگردان کرده و روابط را دچار تنش کند.
کاهش جاذبههای ظاهری: با افزایش سن، اضافه وزن، بیماری و... ممکن است از جذابیتهای زوجین کاسته شود. در ازدواجی که کشش و جاذبهی بدنی هدف بوده است، با گذشت زمان میل زوجین به یکدیگر کاهش مییابد.
مثلثسازی با فرزندان: وابستگی و محبت افراطی یکی از زوجین به فرزند ممکن است آنها را از توجه به طرف مقابل غافل کند و موجب اعتراض طرف مقابل شود. والدینی که در مورد تربیت فرزند، رویکرد دوگانهای دارند نیز تعارضات زیادی را تجربه میکنند.
تفاوتهای اعتقادی- مذهبی: زوجهایی که تربیت مذهبی متفاوتی دارند و در خانوادههایی با سطح اعتقادی متفاوت رشد یافتهاند، تعارضاتی در زمینههای شرکت در مراسم مذهبی، انجام امور خیریه، انجام وظایف مذهبی و ... را تجربه میکنند.
تفاوت آداب و رسوم: رسوم و سنتها در خانوادهها و اقوام مختلف متفاوت است. دوران عقد و سالهای اول زندگی زوجین، اوج تجربهی تعارض بهدلیل تفاوتهای فرهنگی است.
اختلاف نظر در مسایل اقتصادی: مسایل اقتصادی و معیشتی عامل بسیار مهم تعارضات زناشویی است. عواملی نظیر: چگونگی صرف درآمد، چگونگی سرمایهگذاری، انتظاراتی که با صرف پول برآورده میشود و ... از موارد اختلاف برانگیز در روابط همسران است.
چگونگی تفریح و مسافرت: محل تفریح، زمان سفر، همراهان سفر و تعریف متفاوت زوجین از تفریح و سرگرمی میتواند موضوع تعارض همسران باشد.
زمینههای پنهان تعارض همسران
زمینههای تعارض همسران به مسایل مالی، فرهنگی، اعتقادی و امثال آن خلاصه نمیشود، بلکه برخی از آنها پنهان است و برای یافتن آنها باید تلاش بیشتری کرد. مهمترین زمینههای تعارض که بار انتزاعی بیشتری دارند، عبارت است از:
بیعلاقگی به همسر: بعضی از همسران بدون دلبستگیهای عاطفی به همسر، بهدلایل شخصی یا اخلاقی، ماندن در زندگی زناشویی را به جدایی ترجیح میدهند. گاهی زندگی با فردی که علاقهای نسبت به وی وجود ندارد، آستانهی تحمل فرد را کاهش و زمینهی تعارضهای پی در پی را فراهم میکند.
تقسیم نامتوازن قدرت: تقسیم عادلانهی قدرت و اختیار در زندگی زناشویی به توافق میانجامد؛ اما تلاش در اعمال قدرت و کنترل وسواسگونهی همسران، منجر به اختلاف آنها میشود.
بیتوجهی به نیازهای اساسی: عدم توجه به نیازهای اساسی همسر بهویژه نیاز به عشق، نیاز به مهم بودن، آزادی، تفریح و کسب آرامش در محضر خدا، موجب رنجش و ایجاد زمینهی تعارض میشود.
سبکهای شایع مدیریت تعارض
سبکهای مختلفی برای حل تعارض از سوی همسران به کار گرفته میشود که برخی سازنده و برخی مخرب است. اینک به سبکهای شایع همسران در حل تعارض اشاره میشود.
*سبکهای غیرمؤثر و مشکلساز
سبکهای غیرمؤثر مدیریت تعارض، که موجب بروز مشکلاتی در روابط همسران میشود، اَشکال متعددی دارد که شایعترین آن سبکهای «رقابتی»، «اطاعت و تسلیم» و «اجتنابی» است.
سبک رقابتی: برای همسرانی که در برخورد با تعارضها از سبک رقابتی استفاده میکنند، زندگی زناشویی به مثابه میدان جنگ است. «هدف آنها «کسب قدرت» و «برنده شدن» حتی به قیمت زیر پا گذاشتن حقوق و احترام دیگری است. آنها بدون توجه به نظر همسرشان، به خواستهی خود اصرار میورزند و معمولاً از روشهای پرخاشگرانه مثل فریاد یا اعمال زور استفاده میکنند. پیامد چنین سبکی ایجاد خشم در رابطه است» (محمدپور و همکاران،1389، 33).
سبک اطاعت و تسلیم: «سلطهپذیری» ویژگی همسرانی است که این سبک را در حل تعارض به کار میگیرند. آنها هنگام بروز تعارض، از خواستههای خود به نفع علایق و نیازهای همسرشان میگذرند؛ به امید آنکه تعارض خاتمه یابد و آرامش برقرار شود. هدف آنها حفظ رابطه به هر قیمتی است. چنین سبکی ممکن است در کوتاهمدت مزایایی داشته باشد؛ اما پیامد آن احساس ناکامی، سرخوردگی و افسردگی است که در نهایت به ارتباط صدمه میزند.
سبک اجتنابی: «در این سبک، هنگام تعارض، همسران یا موضوع را تغییر میدهند و یا بهطور ساده از آن کناره میگیرند و صحنهی تعارض را ترک میکنند. حال آنکه برخورد منفعلانه با تعارضها، نتیجهی عکس میدهد و موجب بروز تعارضهای مکرر میشود» (محمدپور، 1389، 34).
اجتناب همسران از گفتوگو در مورد تعارضها، ممکن است به بیاحساسی آنها نسبت به هم - نه احساس تنفر و نه عشق- منجر شود. بر اساس نتایج یک تحقیق در کشور، وجود تعارضهای حل نشده موجب افزایش تبادلات رفتاری منفی و کاهش صمیمیت همسران نسبت به هم میشود. همچنین اکثر تعارضها در روابط همسران، مربوط به روابط با خانوادهی همسر و فرزندان است تا خود زوجین. در مواجهه با تعارض، بیشتر همسران، بهویژه زنان از روش انفعالی و اجتنابی برای حل تعارض استفاده میکنند و روشهایی مثل سکوت، فرار، انکار و تحریف، بهویژه برای زنان، روش مناسب تلقی شده و اطرافیان نیز به آن توصیه و تشویق میکنند (شفیعینیا، 1381، 112 – 108).
به باور دیوید اچ اولسون، تعارض انسانها در بسیاری جهات شبیه به عملکرد اتومبیل است. او میگوید: «وقتی موتور ماشین در بزرگراه ایراد پیدا میکند، نمیتوانیم بهراحتی ماشین را رها کنیم و سه روز بعد به آنجا برگردیم و انتظار داشته باشیم که ماشین حرکت کند. همچنان که، نمیتوانیم یک رابطه را به حال خود رها کنیم و موقع برخورد مجدد با آن، انتظار داشته باشیم که مسئله خودبهخود حل شده باشد. مسایل به مرور زمان ناپدید نمیشوند و بنابراین اگر به مسایل ارتباطی توجه نشود، آنها بهتدریج بزرگ میشوند» (اولسون و همکاران، 1388، 195).
*سبک مؤثر مدیریت تعارض
سبک تفاهم و تعامل: به باور همسرانی که این سبک را در زندگی مشترک خود به کار میبرند، اختلاف و تعارض در زندگی زناشویی امری طبیعی و اجتنابناپذیر است که باید با همکاری یکدیگر آن را حل کنند. «آنها در کنار توجه به اهداف و علایق خود، به اهداف و خواستههای همسرشان نیز اهمیت میدهند و بههنگام تعارض، به راه حلهایی توجه میکنند که نیازهای طرفین را بر آورده سازد» (محمدپور، 34:1389). روشن است که پیامد چنین سبک سازندهای، رابطهای موفق است.
چنانکه نتایج یک تحقیق نشان میدهد، «زوجینی که هنگام تعارض و ناسازگاری راه همدلی و محبت را پیش میگیرند و مشکل را مشکل هر دو میدانند، 34% مخالفت کمتری با هم دارند و 58% از ناسازگاری آنها کاسته میشود» (کنت،1382، 162).
«نگرش» و «نیاز» دو مقوله در تعارض همسران
دو مقولهی «نگرش» همسران به تعارض و توجه به «نیازهای یکدیگر» در چگونگی برخورد با تعارض و رفع زمینههای آن، اهمیت فراوان دارند؛ چراکه نگرشها و نیازها، رفتار انسانها را هدایت میکنند.
نگرش: آنچه اهمیت دارد توجه به نگرشهای کلیدی مسلطی است که بهمثابه ویروسهای ارتباطی در نگرش همسران نسبت به تعارض، مسمومیت ایجاد میکند. نگرش جامع و سازنده دربارهی اختلاف و تعارض از سه رکن تشکیل میشود:
1- اختلاف میان همسران امری طبیعی و اجتنابناپذیر است. بعضی از همسران فکر میکنند باید با کپی برابر اصل خود ازدواج کنند و تحمل هیچ مخالفت، سلیقهی متفاوت و نظر دیگری را ندارند.
2- نیازهای زن و شوهر به یک اندازه معتبر است؛ زن و شوهر با درک نیازهای یکدیگر و توجه به تأمین نیازهای دیگری میتوانند زمینهی آرامش یکدیگر را فراهم کنند.
3- بهترین راه حل برای حل تعارض، توافق طرفین دربارهی موضوع مورد اختلاف است؛ بهترین راه حل برای اختلاف زن و شوهر راه حلی است که در آن منافع هر دو طرف تأمین شود.
نقش درک نیازهای همسر در مدیریت تعارض: به موازات نقش نگرش در شیوهی مواجه زوجین با تعارض، شناخت و توجه به نیازهای طرف مقابل نقش اساسی در کاهش زمنیههای تعارض یا ایجاد بحران در روابط همسران دارد.
ویلیام گلاسر میگوید: «هر کاری که ما میکنیم خوب یا بد، مؤثر یا بیاثر، دردناک یا لذتبخش، دیوانهوار یا معقول... برای ارضای نیروهای قدرتمند درون خودمان است.» به عقیدهی وی حتی رفتار نامناسب نیز در اختیار کارکردی ویژه است؛ بهطوری که اینگونه رفتارها بهطرزی مخدوش و منحرف یک نیاز روانشناسانه را برطرف میکند. هرچه همسران، انگیزهی درونی رفتار طرف مقابل را بیشتر درک کنند، بهتر میتوانند تغییر مثبت بهوجود بیاورند؛ به طوری که اگر در رفع آن نیازها به همسرانشان کمک کنند، شاهد تغییر رفتار همسرشان در جهت مثبت خواهند بود (گلاسر،1386، 63).
گری چاپمن معتقد است که پنج نیاز اساسی، رفتار انسان را تحت تأثیر قرار میدهد و اغلب اوقات انگیزهی رفتار را تشکیل میدهد. این نیازها به این شرح هستند:
1. نیاز به عشق: اساسیترین نیاز انسانها، نیاز به عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن است. میل و آرزوی دوست داشتن دیگران، انگیزهی فعالیتهای نوعدوستانه و خیرخواهانهی بشر نیز هست. وقتی آدمی به دیگران کمک میکند، احساس خوبی دربارهی خودش دارد. از سوی دیگر، بخش قابل ملاحظهای از رفتارهای انسان با انگیزهی دریافت عشق و محبت صورت میگیرد. وقتی انسان احساس میکند که دیگران به او توجه دارند و خوشبختی او برای آنها مهم است و علایق او را دنبال میکنند، رفاه و آسایش او را میخواهند، احساس میکند که مورد عشق و محبت است. کلمات محبتآمیز و عاشقانهی همسران به یکدیگر نیازهای آنها را به دوست داشتن دیگری ارضا میکند و از سوی دیگر عشق و به احتمال قوی دوستی طرف مقابل را در پی دارد.
2. نیاز به آزادی: هر انسانی آرزو دارد که خودش زندگی را پیش ببرد و تحت کنترل دیگران نباشد؛ بهعبارت دیگر، انسان خواهان آزادی در انتخاب شیوهی زندگی است. بههمین دلیل، همسران میخواهند آزادانه احساسات، افکار و آرزوهای خود را بیان کنند و آزادانه اهداف خود را انتخاب کنند و آنچه را برایشان لذتبخش است بخوانند، بنویسند و برنامههای مورد علاقهی خود را از تلویزیون تماشا کنند. این آرزوی آزادی بهقدری قوی است که هرگاه همسری احساس کند که شریک زندگیاش سعی در کنترل او دارد، موضع تدافعی میگیرد و خشمگین میشود. البته او اشاره میکند که آزادی هرگز مطلق و بیحد و حصر نیست و زوجینی که نتوانند بین عشق و آزادی تعادل برقرار کنند، هرگز زندگی رضایتبخشی نخواهند داشت.
3- نیاز به مهم بودن: سومین نیازی که انگیزهی رفتار آدمی است، نیاز به مهم بودن است. این نیاز، درون همهی آدمها آرزوی انجام کاری را ایجاد میکند که به آنها احساس رضایت و اهمیت میدهد. بسیاری از رفتارهای ما از این نشأت میگیرد که میخواهیم تأثیر مهمی بر جهان بگذاریم و در یاد همگان بمانیم. قدردانی همسران از یکدیگر موجب ارضا شدن این نیاز میشود.
4- نیاز به استراحت: انسانها به لحاظ فیزیکی، ذهنی و عاطفی چنان خلق شدهاند که به ضربآهنگ و تعادل بین کار و بازی نیاز دارند. شیوههای رفع این نیاز بیشمار است و تحت تأثیر علایق منحصر بهفرد افراد قرار دارد.
5- نیاز به کسب آرامش: نیاز در کانون درونی انسان قرار دارد و چیزی درون انسان هست که به دنبال اتصال با جهان غیرمادی است. بشر عطشی معنوی دارد که او را وادار میسازد فراتر از دنیای مادی و فعالیتهای روزمره به جستوجوی معنا بپردازد. (چاپمن، 1386، 63-71)
رعایت قواعد حل تعارض
نکاتی که شایسته است توسط همسران برای حل تعارض به صورت گامبهگام مورد توجه جدی قرار گیرند، از این قرار است:
1- همسران زمان و مکان مناسبی برای بحث در نظر گیرند. همسران با دقت مکانی را انتخاب کنند که بدون حواس پرتی و بدون مزاحمتی برای چارهاندیشی، بتوانند در مورد مسایل صحبت کنند. انتخاب زمان و ساعت معین با توافق قبلی طرفین نیز اهمیت دارد.
2- تعریف مسئلهی یا مشکلی که در مورد آن اختلاف نظر دارند. شفاف کردن مسئله بهگونهای که هر دو نفر بدانند، در مورد یک مسئلهی مشترک صحبت میکنند.
3- سهم هر یک از همسران در ایجاد مشکل مشخص شود. بهندرت فقط یک نفر مقصر است. مشارکت دوطرفه در مسئولیتپذیری، ایرادگیری از طرف مقابل را حذف میکند.
4- همسران تلاشهای ناموفق گذشته را برای حل مشکل مرور کنند. مرور رویکردهای ناموفق گذشته به همسران کمک میکند که به طرح موضوع با راه حلهای جدید تأکید کنند.
5- روشهای جدید برای حل تعارض به بارش فکری گذاشته شود. در این مرحله شایسته است که همسران برای جالب شدن و خوشایند شدن جریان حل تعارض همهی راه حلها، حتی عقایدی را که ممکن است عجیب یا کوتهبینانه بهنظر رسد فهرست کنند. البته هنگام بارش فکری هیچ عقیدهای ارزیابی نمیشود. قدم بعدی بحث و ارزیابی عقاید است.
6- در مرحلهی بحث و ارزیابی راه حلهای ممکن، جنبههای مثبت و منفی همهی راه حلهای پیشنهادی ارزیابی میشود.
7- یکی از راه حلهایی که هر دو زوج با آن موافق هستند، انتخاب میشود.
8- هر یک از زوجین برای انجام راه حل، مسئولیتی میپذیرد و در صورت امکان وظیفهی خود را یادداشت میکند.
9- جلسهی دیگری به منظور بحث دربارهی پیشرفت کار مشخص میشود. این مرحله توافق دربارهی زمان و مکان مناسب برای صحبت در مورد پیشرفت کار را میطلبد.
10- تشکر و تحسین همسران از یکدیگر برای مشارکت در حل مشکل، بهترین پاداش قدردانی است.
منابع:
- محمدپور، احمدرضا و همکاران، (1389) مدیریت تعارض همسران، مشهد، آهنگ قلم.
- اولسون، دیوید اچ و همکاران، (1388) مهارتهای ازدواج و ارتباط زناشوئی کارآمد، ترجمه: احمدرضا بحیرایی و نادر فتحی، تهران، روان شناسی و هنر.
- چاپمن،گری،(1386) راه حلهای عاشقانه، ترجمه: سیمین موحد تهران، ویدا.
- گلاسر، ویلیام و کارلین گلاسر، (1386) ازدواج بدون شکست؛ به هم رسیدن و با هم ماندن، ترجمه: سمیه خوشنیت و هدی برازنده، تهران، فراانگیزش.
-کنت، دیویس، (1382) راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه: فرشاد بهاری، تهران، تزکیه.
-شفیعینیا، مریم، (1381) «بررسی تأثیر مهارتهای حل تعارضات زناشوئی بر روابط متقابل زن و شوهر» پایاننامه کارشناسی ارشد مشاوره، تهران، دانشگاه الزهرا