نویسنده

گفت‌وگو با مریم جلالی، مدیر گروه خانواده‌ی شبکه دو سیما

مریم جلالی، دکترای مدیریت و برنامه‌ریزی امور فرهنگی، مدیر گروه خانواده‌ی شبکه‌ی دو و مدیر گروه اجتماعی شبکه‌ی تهران است. وی هم‌چنین اولین تهیه کننده‌ی زن در رادیو قرآن، نویسنده و طراح برنامه‌های افطار شبکه‌ی جوان، طراح و نویسنده‌ی برنامه‌ی چهارراه جوانی، و عضو شورای ارزیابی برنامه‌های سیما است.  

*از زمان حضور شما در عرصه‌ی فعالیت‌های رسانه‌ای تاکنون، جایگاه زن و خانواده در نظر مدیران رسانه  چه تغییراتی کرده است؟

تعریف ما باید از ساختار و محتوای خانواده روشن باشد تا نوع روی‌کردمان به این مقوله تعیین شود. نباید کلی‌گرایی و مفهوم‌گرایی داشته باشیم. اگر قرار باشد فقط بخشی از خانواده مدنظرمان باشد، شبیه شناخت فیل در تاریک‌خانه می‌شود. باید دایره‌ی معنایی واحدی در خصوص خانواده پیدا کنیم تا در تشخیص و راهکار مشترک شویم.  شاید به‌دلیل همین نگاه و نداشتن شناخت واحد در مسئولان فرهنگی است که در برنامه‌ریزی دچار اعوجاج می‌شویم! به نظر من خانواده‌‌ نهاد سیال، پویا و در حال حرکت است. پیشینه‌ی‌ شرعی، تاریخی و ملی ما در این زمینه گواه است. خانواده طی این چند دهه‌ی‌ گذشته بسیار بهتر و درست‌تر از دیگر نهادها عمل کرده است. خانواده هماهنگی و انعطاف لازم را با جریانات جامعه داشته و براساس حکمت، نه براساس دانش، اطلاعات و سیاست ... خودش را سرپا نگه داشته است. 

*واقعاً خانواده بهتر از نهادهای دولت، روی فرهنگ جامعه کار کرده است؟

دقیقاً. طی این سال‌ها اعتماد مردم به‌واسطه‌ی‌ حضور دولت در حوزه‌های دیگر و دخالت در کارهایی که وظیفه‌اش نبود، سلب شد. نهاد دین هم با عمل‌کرد نامناسب بسیاری از دین‌دارها و به خرافه گراییدن‌ها، دچار خدشه شد. خانواده با تجمیع وظایف دولت و دین به بهترین نحو گلیم خود را از این ورطه‌ی‌ حوادث و بی‌ثباتی رهانید. قرآن، محتوا، و عترت ساختار زندگی ما مسلمانان را می‌سازد.

*از خانواده‌ی‌ مسلمان ایرانی چه تعبیری دارید؟

هر ‌قدر این مضاف‌الیه‌ها بیش‌تر باشد می‌توانیم تعریف دقیق‌تری داشته باشیم. خانواده‌ی‌ مسلمان ایرانی شیعه، خانواده‌ی‌ مسلمان ایرانی شیعه‌ی اصفهانی، خانواده‌ی‌ مسلمان ایرانی شیعه‌ی اصفهانی دهه‌ی‌ هفتاد، خانواده‌ی‌ مسلمان ایرانی شیعه‌ی یزدی دهه‌ی‌ هشتاد... بزرگ‌ترین آسیب بعد از نداشتن تعریف واحد و روشن، داشتن قضاوت‌ها و پیش‌داوری‌هاست؛ مثلاً ما یک گزاره تعیین کردیم که خانواده‌ی‌ موفق، خانواده‌ای است که توانایی مالی داشته باشد، زن شاغل باشد، فرزندان تحصیلات عالی داشته باشند، و...، اما این‌ها نشان دهنده‌ی‌ تعبیر قرآن هم هست؛ که خانه مایه‌ی‌ آرامش است. ما در پیش فرض‌های‌مان دچار اشکال هستیم.

*این تقسیم‌بندی‌ها محصول مدرنیته است؟

بله. مدرنیته نگاه کل‌نگر ما را، نگاه حکیمانه‌ی‌ ما را خدشه‌دار کرد. مدرنیته ابوعلی سینا را به داروساز، پزشک، روان‌شناس، جامعه‌شناس و... تقسیم کرد. مدرنیته ما را جزءنگر کرد. درباره‌ی خانواده هم، ما به‌طور مجزا درباره‌ی حقوق کودک و حقوق زن حرف زدیم و آن را به‌صورت کل ندیدیم. در اخلاق ناصری، سیاست‌نامه و قابوسنامه، نگاه به جامعه کل‌نگر بود و ما از این نوع نگاه سود بردیم. در شرایط و گستره‌ی‌ جدید و تغییرات و اقتضائات فعلی جامعه، در شاکله‌ی‌ خانواده دچار تغییر شدیم و به ساختارهای معوج و پارادوکسی رسیدیم. وابستگی ما به پدیده‌های تاریخی و گذشته هم باعث شد، ساختار خانواده در شرایط جدید دچار اضطراب و تزلزل بشود. افراط و تفریط‌ها روی‌کردهای ما را نسبت به خانواده متناقض کرده است.

*به نظرتان نوع نگاه به خانواده در سه دهه‌ی‌ گذشته توسط دست‌اندرکاران رسانه، دچار چه تحولاتی شده است؟

فکر می‌کنم در دوره‌ای برای تشکیل خانواده تبلیغ کردیم. ازدواج‌های دانشجویی و آسان‌سازی‌ها، بعد دیدیم این تشکیل زود هنگام و گاه بی‌تدبیر باعث متلاشی شدن‌های سریع برخی از خانواده‌ها شد. مرحله‌ی دیگر روی تحکیم خانواده کار شد. قبح طلاق بیش‌تر از آن‌چه در نظر خداوند بود (طلاق مغضوب‌ترین حلال خداست) مطرح شد. دادسراها را از بین بردیم، طلاق‌ها را طول مدت دادیم و رسیدیم به طلاق‌های عاطفی که هم‌گرایی خانواده را از بین برد. حالا با ‌یک دید کارشناسانه‌تر برای ارتقای خانواده تلاش  می‌کنیم.

*آزمون و خطا؟

در همین روند، خانواده‌هایی که تدبیر و حکمت داشتند، به سلامت پیش رفتند و تکنولوژی ویدئو، موبایل، اینترنت، سینما و... نتوانست به آن آسیب بزند. تدبیر، اساس زندگی آن‌ها بود، نه گزاره‌هایی که خدشه به آن وارد می‌شد.

*فکر نمی‌کنید در دوره‌ای هدف از تشکیل خانواده روشن نبود؟

‌یک دوره فقط پاسخ‌گویی به میل جنسی، و دوره‌ای آرمانی و غیرواقع‌گرایانه بود. این‌ها همه به مفهوم خانواده آسیب جدی وارد کرد. می‌دانستیم که باید ازدواج کنیم، چه بپوشیم، به مهمان‌ها‌ی‌مان چه بدهیم و... اما نمی‌دانستیم چرا باید ازدواج کنیم. شاید رسانه و شرایط باعث شد خیلی‌ها دچار چندلایه‌ شدن شخصیت شوند. مردها گفتند ما ‌یک زن با اخلاق و ... می‌خواهیم؛ اما نگفتند زیبایی هم یکی از ملاک‌های ماست، و بعد خانواده‌ها از هم پاشیدند. دختر جوان گفت فقط ‌یک مرد با اخلاق می‌خواهم، و نگفت رفاه هم برایم مهم است؛ بعد اعتراض، شکایت، ناسازگاری و باز هم فروپاشی خانواده. خیلی‌ها به‌دلیل روشن نبودن چرایی ازدواج‌شان، در برابر مشکلات تاب نیاوردند و...

*نقش رسانه در ایجاد این سمت و سو کم نبود!

رسانه تأثیر ایجاد نمی‌کند؛ رسانه آن‌چنان را آن‌چنان‌تر می‌کند. ‌یک اتفاق را کم‌رنگ‌تر‌ یا پررنگ‌تر می‌کند. خلق نمی‌کند؛ مثل آینه‌ی محدب و مقعر عمل می‌کند. رسانه، گل‌زنی است که باید به آن پاس داده شود.

*نهادهای پاس‌دهنده؟

نهادهای مسئول فرهنگ‌سازی جامعه، دانشگاه و حوزه‌ی علمیه هستند. این‌ها باید الگو عرضه کنند و رسانه موظف است براساس آن جلو برود؛ نه این‌که با شیوه‌ی‌ آزمون و خطا! مسئولان مذهبی و فرهنگی خصوصیات یک خانواده‌ی‌ موفق را بیان کنند و رسانه آن را تصویری و الگو کند. متأسفانه چنبره‌های سیاسی و اقتصادی، بسیاری از مسئولان را به راهی دیگر کشاند.   

*رسانه در تبدیل خانواده‌ی‌ گسترده به خانواده‌ی‌ منتشر چه نقشی داشت؟

برنامه‌ی خانواده در رادیو که آغاز به کار کرد، وظیفه‌اش ارایه‌ی اطلاعات و بیان مطالبات شد. ما رسانه را عنصر آموزش دهنده و معلم فرض کردیم. آن‌وقت کم‌تر مادر جوانی بود که بگوید مادربزرگم می‌گوید بچه را این‌طور غذا بده و این‌طور بخوابان و ... می‌گفت رادیو می‌گوید نوزاد تا قبل از سه ماهگی نباید چیزی بخورد، رادیو گفت بچه را قنداق نکن و ... رسانه در جامعه‌ای که رو به مدرنیته می‌رفت مرجعیت مادربزرگ، عمه و خاله را گرفت. رسانه مخاطب را شناخت؛ اما موضوع را خوب درک نکرد. البته با حضور کارشناسان موج نویی از مهارت‌های زندگی اسلامی در جامعه جاری شد؛ اما متأسفانه آن مهارت‌ها خیلی کاربردی نبود. به‌نوعی می‌توان گفت با اطلاع‌رسانی بدون بسترسازی، جامعه به بلوغ زودرس رسید. ورود بدون تجهیزات و اطلاعات ناگهانی و طوفانی باعث شد خانواده‌هایی که آن تدبیر و حکمت را نداشتند، مثل آهک آب ندیده منفجر بشوند. سیل آموزه‌های روان‌شناسی غربی، گزاره‌هایی که مطابق با فرهنگ ما نبود، خانواده‌ها را دچار آسیب کرد. ورودی و خروجی اطلاعات ما هم‌خوانی نداشت. ما از سمت حکمت به سمت دانش رفتیم! قبل از این‌که به مصونیت در مقابل بیماری مسلح شویم، وارد دنیای مدرن پرمیکروب شدیم؛ اما خانواده‌هایی که با تدبیر در کنار مدرنیته حرکت کردند، توانستند گلیم‌شان را از این دریای طوفانی  بیرون بکشند.

*نشانه‌های خانواده‌ی‌ موفق کدام است؟

متأسفانه آن‌قدر مؤلفه‌های موفقیت را دنیایی و فردی کردیم که الآن خانواده نمی‌تواند تصور کند بدون این‌که عروسی‌اش در فلان هتل باشد،‌ یا سوار فلان ماشین باشد، بدون این‌که فرزندش نفر اول المپیاد باشد، و... موفق است، خوش‌بخت است. خانواده‌ها فراموش کردند می‌شود با هم زیر ‌یک درخت نشست و کاهو و سکنجبین خورد و احساس خوش‌بختی کرد. در آموزه‌های قرآن و نهج‌البلاغه در اخلاق ناصری، در کتاب بانو مجتهده امین درباره‌ی خوش‌بختی چه گفته شده است؟ ما تبدیل به آدم های موفقی شدیم که مدرک تحصیلی، سرمایه، تأیید دیگران، محله‌ی‌ سکونت و.. مؤلفه‌ی‌ توفیق‌مان است! این‌ها سبک زندگی ما را تغییر داد؛ این‌ها با زیرساخت‌های ما هم‌خوانی نداشت و ما را به اعوجاج و اضطراب کشاند. برنامه‌های مربوط به خانواده در شبکه، خانواده‌ی‌ عادی را نشان می‌دهد که دارد زندگی خود را می‌کند و اعضای خانواده از با هم بودن احساس خوش‌بختی می‌کنند. احساس خوش‌بختی با موفقیت فرق دارد. در برنامه سعی کردیم حتی اگر مهمان برنامه‌ی‌مان ستاره‌ یا فرد مشهوری باشد، او را کنار خانواده‌اش نشان می‌دهیم. او به تنهایی برای ما نمونه‌ی ‌‌یک فرد موفق نیست. 

*تعریف شما از خانواده، همان طرح گرافیکی‌ یک زن، ‌یک مرد است با دو بچه که حتماً یکی دختر و‌ یکی پسر است؟

نه! مادربزرگ، پدربزرگ، عمو، خاله، عمه، دخترخاله و... نقش‌های متعدد و متفاوت خانواده است که آن را واقعی می‌کند. در گروه خانواده‌ی سیما ما در نظر می‌گیریم مخاطب‌مان دختر جوانی است که باید بداند او خواهر، بعدها همسر و عروس ‌یک خانواده، خواهرشوهر، جاری و... خواهد شد. نباید کاری کنیم مخاطب تنها در ‌یک نقش فرو رود. دختر جوان مخاطب ما فردا که در جامعه مدیر شد می‌تواند کارکردهای متفاوت نقشش را برای کارمندانش در نقش‌ یک خواهر یا ‌یک مادر ایفا کند و نگرشش خانوادگی می‌شود. ممکن است حتی پدر خانواده‌ای فوت کرده و نباشد؛ ولی مادر، خانواده را به‌سمت پیش‌رفت و تعالی افراد خانواده رهنمون باشد. ما نمی‌خواهیم ظهور زنان را داشته باشیم؛ نشان دادن حضور آن‌ها وظیفه‌ی‌ ماست.

*در تولید برنامه برای گروه خانواده چه‌قدر از دیگرانی که در این زمینه تحصیل کرده و  تخصص و تجربه‌ی‌ کاری در بخش‌های دیگر رسانه را دارند، استفاده کرده‌اید؟

تمام تلاشم را انجام داده‌ام تا افرادی که دغدغه و انگیزه‌ی‌ کار برای زنان و در اصل خانواده را دارند، گرد هم بیاورم. برخلاف نظری که رایج است، به‌دنبال ‌یک نخ تسبیح نمی‌توانم بگردم. چون تسبیح از عناصر همگن تشکیل می‌شود، در شرایط فعلی و در این زمینه باید به دنیال چیزی شبیه پنیر پیتزا باشیم تا بتوانیم حتی عناصر غیرمتجانس را هم کنار هم جمع کنیم. ما باید به رسمیت شناختن هم‌دیگر و هم‌گرایی را تمرین کنیم و ‌یاد بگیریم. باید بتوانیم از حکمتی که خواجه‌نصیر داشت استفاده کنیم. او توانست با تحمل دیگران جریان فکری مغول حاکم ظالم جاهل به مراودات و ادبیات و نادان به سبک زندگی را تغییر بدهد! ما حکمتی نیاز داریم که به هم برچسب نزنیم، با هم بدون پیش‌فرض کار کنیم و ....

*پیام زن از شما متشکر است که دغدغه‌های‌تان را در خصوص «خانواده» با مخاطبان به اشتراک می‌گذارید.

*دلم می‌خواهد برنامه‌ای بسازم که «آن» خانواده را بتواند به تصویر بکشد. آن لذتی که افراد و اعضای خانواده از با هم بودن می‌برند. آن آرامشی که در خانه سیال و جاری است.

*نباید شخصیت حقیقی آدم‌ها فدای شخصیت حقوقی‌شان بشود. دکتر و مهندس بودن ما نباید به مادر و خواهر بودن ما ارجح شود.

*نیاز مخاطبان، نگاه کارشناسان و سیاست‌های سازمان را در برنامه‌سازی برای خانواده در نظر می‌گیریم.

*برنامه‌ی‌ «زنده‌باد زندگی» را از حیث محتوا و آن حکمتی که گفتم، قوی می‌دانم. در «عصر خانواده» هم با خانواده‌های موفق و معمولی سر و کار داریم.

*واقعیت خانواده این است که زن و مرد -دو انسان- برای رشد به هم کمک کنند. برای ارتقای دیدگاه برای حتی ‌یک قدم به جلو رفتن همراه هم باشند.

*مفهوم خانواده از حیث ساختار و شکل ظاهری تغییر کرده؛ اما در محتوا تغییر اساسی نداشته است. هنوز افراد خانواده و فامیل روابطی دارند که به هم وصل هستند.

*الآن باید برای ارتقای خانواده در سی سال آینده برنامه داشته باشیم.

* نگرش مردانه‌ی‌ حاکم بر جامعه نه توانایی‌های زنان را می‌بیند، نه قابلیت‌های آن‌ها را.

*اهمیت دادن به خانواده می‌تواند مزیت جمهوری اسلامی به انواع دیگر حکومت‌ها بشود.