نویسنده

انتخاب تو

آن روز یادم هست :

در طلوع صبحی رفتی

آبی و آرام

و چفیه‌ات پریشان در باد می‌رقصید

هوا بوی تازه‌ای داشت

***

امروز هم بوی یاس پیچیده

بوی باروت

و بوی تو

مرد کدامین جاده‌ای

که مثل عشق پاکی

و شبیه نوری؟

***

آن روزها صدای تو بود که از جاده‌ی عشق به گوش می‌رسید

و تو در انتهای رنگین کمان ایمان ایستاده بودی

امروز

لبخند می‌زنی

حضورت بارانی است

و خیس دعایی

نخل‌های ایستاده در باد را تکرار می‌کنی

و بوی تو از تمامی ذرات هوا می‌تراود

***

تو انتخاب کرده بودی

و امروز با تمام شکوه ایستاده‌ای:

سبزتر از سبز