درس خوندم که برم سر کار!

نویسنده


مادرِ بیچاره برای دخترش، کلی آرزو داشت که هنوز محقق نشده بود؛ تقریباً انواع نذری‌ها را پخته و اقسام سفره‌ها را پهن کرده بود. تازگی‏ها دیگر از بین حرف‏هایش با دوست و آشنا، کم‌و‌بیش می‏شد فهمید که شرایط دخترش را توضیح می‌دهد و از آن‏ها برای معرفی یک خواستگار خوب استمداد می‏طلبد؛ بالأخره مادر بود و نگران. نگران از این‌که خدای ناکرده، به‌قول خودش سرش را زمین بگذارد و دستش برای دختر یکی یک‌دانه‏اش از قبر بیرون بماند... یادم افتاد به سال‌ها قبل، به روزهایی که دختر در سال آخر دبیرستان درس می‏خواند و خواستگارهای متعدد، همه با این جمله‏ی معروف که «می‏خواهم درسم را ادامه دهم» یکی پس از دیگری رد می‏شدند. برایش مهم نبود که چه رشته‏ای و کدام دانشگاه قبول شود، فقط می‏خواست دانشگاه برود، درس بخواند تا بتواند سر کار برود و شغل آبرومندی داشته باشد. انگار فراموش کرده بود که در زندگی آینده، به‌لطف خدا کسی هست که به‌جای او دغدغه‏ی تأمین معاش را داشته باشد و او کارهای خیلی مهم‏تری نسبت به پول درآوردن در زندگی خواهد داشت و اگر نتواند خود را آماده کند تا خوب از پس آن‏ها بربیاید، دیگر هیچ‌کس نخواهد توانست جای خالی آن را پر کند و شاید دیگر امکانی بر ای جبران وجود نداشته باشد؛ وظایف خطیری، هم‌چون همسری و مادری.

آن روز، با شادی غیرقابل وصفی آمد و مژده داد که محدودیت جنسیت برای بسیاری از رشته‏ها برداشته شده، خیلی خوش‌حال و امیدوار بود که حتماً در یکی از همین رشته‌ها قبول شود تا معلوم شود که زنان هم می‏توانند. بالأخره هم به آرزویش رسید و در یکی از همین رشته‏هایی که هیچ سنخیتی با روحیه‏ی لطیف زنانه‏اش نداشت قبول شد. سال‏های اول تحصیل در دانشگاه، خواستگارانی که در بین آن‏ها انصافاً کسانی که از هر حیث مناسب و پسندیده بودند هم وجود داشت، باز هم به بهانه‏ی ادامه‏ی تحصیل تا مقاطع بالاتر و یافتن شغلی مناسب رد ‏شدند؛ تا امروز که با وجود داشتن عنوان، مدرک تحصیلات تکمیلی و شغلی درآمددار، چندان راضی به‌نظر نمی‏رسد. از شرایط سخت و خسته‌کننده‏ای که از صبح تا عصر در محیطی مردانه، مجبور به کارکردن در آن است، از این‌که دیگر از خواستگارهای متعدد سال‏های قبل خبری نیست، از این‌که کم‏کم طراوت و شادابی و حوصله‏ی سال‏های اول جوانی‏اش را از دست می‏دهد، از این‏که نمی‏تواند هم‏زبانی هم‏دل، برای مصاحبت داشته باشد و خلاصه، از آینده‌ی مبهمی که انتظارش را می‏کشد...

                                                           ***

امروزه میزان تحصیلات عالی زنان، از جمله شاخص‏های مهم توسعه و پیش‌رفت در جوامع است. آمار تعداد دانشجویان دختر در رشته‏های مختلف، تعداد زنان عضو هیأت علمی دانشگاه‏ها، تعداد بانوان کارمند و زنان شاغل در پست‏های مدیریتی گوناگون و حتی مشاغلی هم‌چون نمایندگی، معاونت و گاه وزارت، از جمله مؤلفه‏های پیش‌رفت و یا عدم پیش‌رفت یک جامعه، در جهان امروز است. به‌راستی تحصیلات عالی و داشتن شغلی خارج از منزل، تا چه‌اندازه برای زنان جامعه‏ی امروز ما ضرورت دارد؟ اصلاً آیا هدف از پیمودن مدارج عالی تحصیلی، صرفاً یافتن شغلی خارج از منزل است و در صورتی که نتواند برای زنان شغلی به‌همراه بیاورد، خاصیت دیگری ندارد؟ آیا اصولاً مسئولیت‏های خطیری که در زندگی بر عهده‏ی بانوان است، شغل است و تحصیلات پیش‌رفته در ارتقای کیفیت انجام آن‌ها مؤثر است؟ و در مجموع، تحصیلات عالی تا چه‌حد می‌تواند در بهبود کیفیت زندگی زنان مؤثر باشد؟

پژوهش‌ها نشان می‌دهند که با برخورداری دختران از تحصیلات عالی، سن ازدواج در آن‏‏ها افزایش پیدا کرده و در مقابل، میزان باروری آنان کاهش می‏یابد. هم‌چنین، میزان کنترل آن‏ها بر خشونت‏های خانگی افزایش می‏یابد. این مسئله از جهت کشاندن اختلافات در خانواده به‌سمت یک بحث منطقی و موفقیت در حل مسایل خانواده، بدون ایجاد تنش و خشونت، بسیار مهم است. هم‌چنین، با افزایش سطح تحصیلات عالی، میزان مشارکت آنان در فعالیت‏های اجتماعی ارتقا یافته و بالأخره فرصت‌های بیش‌تری برای اشتغال در محیط خارج از خانه، برای آنان فراهم می‏شود.

در مجموع، افراد دارای تحصیلات عالی در تصمیم‏گیری‏های مربوط به خانه و خانواده، مشارکت بیش‌تری نسبت به افراد فاقد تحصیلات عالی دارند. هم‌چنین، آن‏ها در روش تربیت فرزند، بیش‏تر از روش دموکراتیک و قانون‌مند استفاده می‏کنند، در حالی‏ که افراد فاقد تحصیلات عالی، بیش‏تر از روش استبدادی و سخت‌گیرانه استفاده می‏کنند. توجه به این نکته که فرزندانی که با روش قانون‌مند پرورش یافته‌اند، احساس استقلال و توان‌مندی بیش‌تری در مقایسه با روش تربیت سخت‌گیرانه خواهند داشت، اهمیت موضوع را روشن می‌سازد. به‌طور کلی، ارتقای تحصیلات عالی در زنان، سبب افزایش احساس اثربخشی و کارآمدی در آن‏ها شده که با یافتن اعتماد به‌نفس بیش‌تری همراه است. (محسنی تبریزی و براری، 1389)

سایر مطالعات نیز نقش تحصیلات رسمی و اشتغال سازمانی در توان‌مندسازی زنان را مثبت نشان می‌دهند. داشتن دانش، قدرت است و نداشتن آن، فقر و تهی‏دستی است؛ لذا دانش، عامل اصلی رهایی زنان از قید فقر است. توان‌مندسازی زنان، به‌معنای کسب قدرت تفکر و اقدام آزادانه، توسعه‏ی احساس ارزش‌مندی، اعتماد به توانایی ایجاد تغییرات مطلوب در خود، حق کنترل زندگی خود، حق انتخاب، قدرت چانه‏زنی، بالفعل کردن همه‏ی پتانسیل‏های زنان و برابری در جامعه است. بر اساس بسیاری از تحقیقات، تحصیلات رسمی به‌منظور ایجاد مهارت‏ها و توانایی‏هایی که افراد برای احساس شایستگی نیاز دارند حیاتی است. مطالعه‌های تئوریک و عملی زیادی بر تحصیل، به‌عنوان وسیله‏ای مهم برای تحقق کنترل زنان بر زندگی‏شان تأکید می‏کنند. احتمال این‌که زنان تحصیل‌کرده، حمایت مورد نیاز برای اعمال مؤثر قدرت و خودکنترلی داشته باشند بیش‌تر است. هم‌چنین، تحصیلات بالا و آگاهی کامل از حقوق، به‌عنوان وسیله‏ی توان‌مندسازی از جانب زنان و مردان پذیرفته شده است. علاوه‌بر‌این، در جریان توان‌مندسازی، فرد به افزایش میزان اثربخشی خود اعتقاد پیدا می‏کند. براین‌اساس، توان‌مندسازی زنان منجر به کنترل آن‌ها بر زندگی خودشان در هر فرآیند و فعالیتی است که تحصیلات عالی یکی از پیش‌نیازهای مهم ایجاد آن است (قلی‌پور و همکاران، 1387).

دانشگاه و آموزش عالی، هم‌چنین، می‌تواند در تغییر نگرش مردان نسبت به توانایی زنان، جامعه‌پذیری زنان، افزایش سطح آگاهی آنان نسبت به مسایل روز و میزان علاقه‌مندی آن‌ها، نسبت به مسایل مختلف فرهنگی، هنری و ورزشی، نقش مهمی داشته باشد.      

این‌گونه تحقیقات و تحقیقات بسیاری نظیر آن‏ها، نشان می‏دهد که نقش تحصیلات بالا در بهبود کیفیت زندگی زنان را نمی‏توان انکار کرد. علم و دانش، از جمله مسایلی است که در توصیه‏های ارزنده‏ی فراوانی که از سوی قرآن کریم و امامان معصوم(ع) نیز جهت کسب آن صورت گرفته است، تفاوتی میان زنان و مردان وجود نداشته و همه‏ی مسلمانان به این امر موظف شده‏اند. حضرت امام محمدباقر(ع) از قول پیامبر خدا(ص) در مورد ارزش دانش و دانشمندان می‏فرمایند: «فرد عالم، میان افراد نادان و جاهل، مانند فرد زنده در میان مردگان است و برای افراد دانشجو و طالب علم، تمام موجودات درخواست آمرزش می‏کنند. حتی ماهیان دریا و حشرات زمین و درندگان صحرا و چهارپایان، پس به‌دنبال علم و دانش بروید چون علم است که سبب و عامل ارتباط بین شما و آفریدگارتان است. بدانید جست‌وجوی علم بر هر مسلمانی واجب است» (شیخ مفید، 1389، مجلس چهارم، حدیث اول).

با این وجود، علی‏رغم نقش مهمی که  تحصیلات عالی در بهبود زندگی زنان بر عهده دارد، تشخیص به موقع و رعایت برخی از اولویت‌ها، از جمله شروط اساسی این موفقیت است. بی‌شک، خلقت زن، به‌گونه‏ای است که  بسیاری از علایق و استعدادهای او، تنها در سایه‏ی ازدواج و ایفای نقش‏هایی چون همسری و مادری شکوفا می‏گردد. در این راستا، کسب علم و دانش، با وجودی که خود سبب موفقیت هر چه بیش‌تر زنان، در ایفای چنین نقش‏هایی می‏شود؛ اما ادامه‏ی تحصیل تا مقاطع بالا، چه در دانشگاه و چه در حوزه، سا‏ل‏های زیادی از دوران جوانی دختران را به‌خود اختصاص می‏دهد که انتظار برای پایان آن، در بیش‌تر مواقع، منجر به از دست رفتن بسیاری از فرصت‏‏ها، برای یک ازدواج خوب و موفق و متعاقب آن محرومیت از چشیدن طعم شیرین مادری خواهد شد. لذا، آن‌چه دختران در جریان انتخاب این اولویت‏ها باید در نظر داشته باشند؛ مقایسه‏ی چیزهایی است که به‌دست می‏آورند با آن‏چه که احتمالاً از دست خواهند داد. به علاوه، تجربه نشان داده است که تحصیل دختران، در بسیاری از مواقع، نه‌تنها با ازدواج آن‏ها منافاتی ندارد، بلکه به‌دلیل آرامش‌خاطر حاصل از یک ازدواج صحیح و کاهش بسیاری از دغدغه‏ها، می‌توانند با برنامه‏ریزی و دقت بیش‏تری به تحصیل خود ادامه دهند. مضافاً این‌که چنین زنانی از یاری و حمایت همسر -که در میان بسیاری از مردانی که با زنان در حال تحصیل ازدواج می‌کنند، امری رایج است.- نیز برخوردار بوده که سبب هموارتر شدن مسیر تحصیل آنان خواهد شد.

«از جمله نکات دیگری که در رابطه با مسایل شغلی و خانوادگی برای زنان مطرح است، این است که اگرچه بر طبق بررسی‌ها، اشتغال زنان در خارج از منزل از ابعاد اقتصادی بر فرد و خانواده، جنبه‌های روحی و روانی زنان، موقعیت تحصیلی فرزندان، فراهم آوردن امکانات بهتر زندگی و رفاه بیش‌تر، کاستن از بار تکفل در خانواده و مشارکت در اداره‌ی منزل تأثیر مثبت داشته است، هم‌چنین، از نظر اجتماعی موجب بالا رفتن منزلت اجتماعی زنان، سهولت دسترسی به توسعه، استفاده از تمامی استعدادها و توانایی‌های آنان و بسیاری دیگر از جنبه‌های اجتماعی شده است؛ لیکن اثرات منفی که این اشتغال بر خانواده از حیث نگهداری و مراقبت از فرزندان، گذراندن اوقات فرزندان با دیگران، روابط زوجین و توافق طرفین داشته است را نباید از نظر دور داشت»(یزدانی، 1384). تجربه نشان می‌دهد، بسیاری از زنان جامعه‏، به‌سبب برخورداری از احساس فداکاری ذاتی، اشتغال در خارج از منزل را، بیش‌تر به‌جهت ابعاد مادی و بالا بردن سطح رفاه زندگی خانواده طلب می‏کنند. لیکن، باید در نظر داشت رعایت حقوق معنوی همسر و فرزندان که از وظایف اصلی زن در خانواده است، در این گیرودار پایمال نگردد. چه بسیار کم‌بودهای مادی در زندگی که با اندکی قناعت، جبران خواهد شد؛ اما حقوق معنوی از دست‌رفته را، هرگز نمی توان جبران کرد.

از طرف دیگر، سایر بررسی‌ها نشان می‌دهد، صرف اشتغال خارج از منزل خصوصاً در مورد زنان تحصیل‌کرده نمی‌تواند اثرهای مثبت ذکر  شده را کاملاً به‌همراه داشته باشد. «احساس رضایت شغلی از شاخص‌های مهم این اثربخشی است که متنوع بودن شغل و متناسب بودن آن با نوع تخصص فرد، از جمله مؤلفه‌های اصلی آن است. بدیهی است که شرایط یاد شده، علاقه، آزادی و ابتکار عمل فرد را افزایش داده و امکان خودشکوفایی و غنی‌ساختن خود از طریق شغل را بیش‌تر می‌کند؛ به علاوه، احساس مفیدبودن و کسب دستاوردهای شغلی، بخشی از نیازهای روانی انسان را تأمین می‌کند و از این طریق به ارتقای کیفیت زندگی کمک می‌کند» (جواهری و همکاران، 1389).

در مجموع، با توجه به نقش الگودهی و فرهنگ‌سازی زنان در خانواده، تحصیلات عالی می‌تواند فرصتی برای تربیت نسلی دانا و شایسته و کشوری سرآمد را فراهم کند که گذراندن ساعات زیادی از  روز برای شغلی خارج از منزل، می‌تواند تهدیدی برای این فرصت باشد؛ لذا، انتخاب رشته‏ای مناسب که زن بتواند ضمن حفظ حیا و عفت در محیط کاری آینده، زمان کم‌تری در خارج از منزل بوده و حتی در صورت راه نیافتن به بازار کار، از آموخته‏های خود در جهت ارتقای سطح بهداشت و سلامت جسمی، روحی، تربیتی و دینی خود، همسر و فرزندانش در زندگی آینده استفاده کند، از جمله اولویت‏های مهم دیگر است. در حال حاضر، بسیاری از رشته‏های تحصیلی در دانشگاه‌ها، تنها به انباشتن ذهن از فرمول‏ها و مسایل تخصصی می‌پردازند که در صورت عدم استفاده‏ی آن‌ها در تخصص مورد نظر، بهره‌ی چندانی نداشته و به مرور زمان، به‌دست فراموشی سپرده خواهند شد.

منابع:

- براری، مرضیه؛ محسنی تبریزی، علیرضا(1389)، تدقیق در پیامدهای اجتماعی تحصیلات عالی در زنان، تحقیقات زنان، سال چهارم، شماره‌ی1.

-جواهری، فاطمه و همکاران(1389)، تحلیل اثرات اشتغال زنان بر کیفیت زندگی آنان،پژوهش زنان، دوره 8، شماره 2.

- شیخ مفید(1389)، امالی، ترجمه: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم، نوید اسلام.

- قلی‌پور و همکاران(1387نقش آموزش عالی و اشتغال سازمانی در توان‌مندسازی زنان تهران، پژوهش زنان، شماره‌ی3.

-یزدانی، محمد حسین(1384)، بررسی دیدگاه زنان شاغل درباره تأثیر اشتغال زنان بر استحکام خانواده، علوم اجتماعی، شماره 5.