نویسنده

گفت‌وگو با دکتر جمیله عبدوس الصبور، مدرس و مدیر مرکز سلامت بانوان

قبل از این‌که به ایالت پنسیلوانیا و شهر فلادلفیا که تقریباً در شمال شرقی آمریکا قرار دارد، حرکت کنیم چند‌بار با خانم دکتر جمیله عبدوس الصبور، تلفنی صحبت کرده بودم. ایشان با صدایی گرم و گیرا در میان مشغله‌های روزمره‌ی کار و زندگی موفق‌شان، پذیرفتند تا ملاقاتی با هم داشته باشیم. ایشان می‌گفتند قبلاً در یکی از ضیافت‌های ماه رمضان فلادلفیا از نزدیک مرا دیده‌اند و با من و کارم آشنا هستند. متأسفانه حضور ذهنی در مورد چهره‌ی ایشان نداشتم و بیش‌تر با فعالیت‌های جالب و حضور بی‌وقفه‌‌ی‌شان در عرصه‌های اجتماعی، مجذوب ایشان شده بودم که چگونه با وجود پوشش کامل، همه‌جا مورد تحسین هستند. همین امر موجب شد که برای دیدنش تعجیل داشته باشم.

روز ملاقات فرا رسید و من با یکی از دوستانم راهی ایالت پنسیلوانیا شدم. هوای پاییزی خوب و دل‌پذیری داشتیم؛ وقتی که به منزل ایشان رسیدیم ایشان هم بی‌صبرانه جلوی در منزل منتظر بود و به‌گرمی از ما استقبال کرد.

*خانم دکتر جمیله لطفاً خودتان را برای خوانندگان مجله‌ی پیام زن معرفی کنید؟

من دارای مدرک لیسانس در رشته‌ی مددکاری اجتماعی، فوق لیسانس در ادیان مقابله‌ای و دکترا در رشته‌ی مذاهب هستم. مطالعه‌های زیادی در مؤسسه‌هایی شامل مؤسسه‌ی زبان عربی و مطالعه‌های اسلامی کوبا و کالج معلمان مسلمان انجام داده‌ام و سرانجام در رشته‌ی علوم اسلامی در دانشگاه قراویین (Qarawiyyin University ) که یکی از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های اسلامی در جهان و مراکش به‌شمار می‌رود موفق به اخذ دکترا شدم و در حال حاضر به‌عنوان استاد در دانشگاه تمپل، دانشگاه ویلانووا و هم‌چنین کالج نیوجرسی مشغول به‌خدمت هستم. مؤسس و مدیر اجرایی مرکز سلامت بانوان مسلمان در فلادلفیا نیز هستم.

*چند سال است که مسلمان شدید و این‌که چه‌طور شد که با اسلام آشنا شدید؟

من سی و اندی سال پیش مسلمان شدم. مدت‌ها بود دنبال چیزی بودم که واقعاً از نظر روحی به من کمک کند؛ کمک کند تا بتوانم با زندگی کنار بیایم. چیزی که برای سؤال‌های زیادی که درباره‌ی زندگی، درباره‌ی خدا و این‌که او کیست داشتم، جوابی داشته باشد. سؤال‌هایی که درباره‌ی رستگاری انسان و وحی و این‌که در آخرت چه اتفاقی خواهد افتاد، داشتم. این‌جا بود که اسلام را کشف کردم. این، بهترین انتخابی بود که من در زندگی‌ام کردم. گرچه والدینم من را یک مسیحی بار آورده بودند، خیلی‌زود مسیر خودم را به‌سمت حقیقت آغاز کردم. اسلام به همه‌ی سؤال‌هایم درباره‌ی زندگی، خدا و رستگاری پاسخ داد. این دین، مسائل مهمی را در اختیار من قرار داد که بتوانم با آن‌ها به جنگ زندگی بروم، با چالش‌ها و مشکل‌ها روبه‌رو شوم و به سایر مردم کمک کنم. همیشه دغدغه‌ی کمک به دیگران را در ذهن داشتم و اسلام واقعاً این مسیر را آماده کرد تا بتوانم این کار را انجام بدهم. طی‌کردن این مسیر در زندگی، ارزش یک عمر کشف مسائل جدید بود که به من کمک کرد تا خودم را با زندگی تطبیق بدهم. بنابراین، از این‌که مسلمان شدم، بسیار راضی و خشنود هستم. مناسک حج را در سال 1989 به‌جا آوردم و درست همان زمان بود که فهمیدم بدون هیچ‌شکی پرستش خداوند یکتا و پیروی از سنت‌های پیامبر عزیزمان، حضرت محمد(ص) دقیقاً همان چیزی است که روح من بدان نیاز دارد. این مسئله هم‌چنین به من انگیزه می‌داد تا به ایالات متحده برگردم، به دانشگاه بروم و یک کار واقعاً چالش‌برانگیز، یعنی تلاش برای اخذ مدرک دکترا در رشته‌ی مذاهب با تخصص در شاخه‌ی مطالعه‌های اسلامی را شروع کنم.

*زنان مسلمان این منطقه به‌خاطر مذهب‌شان راحت هستند؟ زندگی مسلمانان با این شرایط فرهنگی این‌جا چه‌طور پیش می‌رود؟

ما که در آمریکا زندگی می‌کنیم روزانه با چالش‌های زیادی روبه‌رو هستیم. مسلمانان، به‌خصوص بعد از حوادث یازده سپتامبر تروریست قلمداد می‌شوند. مسلمان‌های زیادی توسط مقامات این کشور ارعاب شدند، هرچند این افراد آدم‌های آرام و صلح‌طلبی بودند که هیچ مشکلی را برای دیگران ایجاد نکرده بودند. گاهی اوقات کارکردن در این کشور در مشاغل مختلف برای مسلمان‌ها سخت می‌شود. یادم نمی‌رود زمانی که مدیر یک برنامه‌ی ویژه‌ی سلامت روانی بودم، بعضی از ناظران واقعاً شرایط را برای من سخت کرده بودند؛ چون من حجاب دارم و حجابم را هیچ‌وقت حتی برای به‌دست آوردن یک شغل برنمی‌دارم. بنابراین، همه‌نوع مشکلی برای مسلمانان در این کشور وجود دارد، به‌خصوص برای زنانی که با پوشش اسلامی در انظار عمومی ظاهر می‌شوند. با حجاب، شما به‌راحتی شناخته می‌شوید و این‌طوری شده که بعضی از زنان مسلمان فیلادلفیا هدف قرار گرفته و برای‌شان پرونده تشکیل شده است. یادم است زمانی یک خانمی به صورت من سیلی زد. او آمد درست جلوی من ایستاد و زد توی صورتم. واقعاً شرایطی که من در آن قرار گرفته بودم بسیار تحقیرآمیز بود. تعصب و حس نژادپرستی در این افراد خیلی قوی است. چون گاهی وقت‌ها، افراد فقط با شما برخورد بدی دارند یا بد رفتار می‌کنند؛ ولی چون در کشوری زندگی می‌کنید که مسلمان‌های زیاد دیگری هم در آن کشور زندگی می‌کنند، بنابراین زیاد سخت نمی‌گذرد. با وجود این، آمریکا هنوز هم اسلام را دشمن خودش می‌داند.

*شما با این شرایط، از زندگی‌تان راضی هستید؟

واقعاً خوش‌شانسم که در فیلادلفیا در ایالت پنسیلوانیا زندگی می‌کنم؛ زیرا حدود 350هزار مسلمان در این منطقه و مناطق اطراف آن زندگی می‌کنند. ما بیش از 65 مسجد در فیلادلفیا داریم. بنابراین، هر روز در این‌جا حداقل با یک مسلمان برخورد می‌کنید. هیچ‌جایی در این منطقه نیست که برویم و یک زن مسلمان در آن‌جا نبینیم. البته ناگفته نماند که شرایط نسبت به سی‌سال پیش برای مسلمانان، کمی بهتر شده است. شاید دلیلش همین افزایش روزافزون مسلمانان و آشنایی مردم با اسلام باشد! الحمدلله روزبه‌روز اسلام در حال گسترش است.

*در مورد مرکز سلامت بانوان برای‌مان صحبت کنید. چطور شد که این مرکز را تأسیس کردید و چه فعالیت‌هایی در آن انجام می‌دهید؟

مرکز سلامت بانوان مسلمان با مجموعه‌ای گسترده از کارگاه‌ها، کلاس‌ها، جلسه‌های گروهی و فردی و با دست‌رسی به بسیاری از متخصصین در امر مراقبت‌های بهداشتی، یک مرکز سلامت تک و منحصربه‌فرد است. همه‌ی زنان به این مرکز اعتماد داشته و برای اجرای یک برنامه‌ی فردی که باعث ارتقای سبک زندگی سالم و اسلامی می‌شود، از آن کمک می‌گیرند.

این مرکز، یک سازمان غیرانتفاعی است که به ارائه‌ی همه‌نوع خدمات سلامتی، بهداشتی، سلامت عاطفی و روانی به بانوان مسلمان و غیرمسلمان می‌پردازد. البته ارائه‌ی خدمات خاص به زنان مسلمان در این مرکز طبعاً در اولویت قرار دارد تا آن‌ها بتوانند نیازهای مذهبی و دینی خود را برآورده کرده و به حساسیت‌های مذهبی آن‌ها در این مکان احترام گذاشته بشود. دست‌رسی به مکانی مانند این مرکز که زنان مسلمان بتوانند در آن‌جا حضور پیدا کنند برای آن‌ها مزیت بزرگی است. جایی که بتوانند به‌راحتی ورزش کنند و به مکان‌های اختصاصی برای عوض‌کردن لباس دست‌رسی داشته باشند. هم‌چنین در ارتباط با خدماتی که بنا بر محدودیت‌های مذهبی و رعایت حجاب، زنان مسلمان دوست دارند این خدمات توسط خانم‌ها به آن‌ها ارائه می‌شود نه آقایان، در این مرکز به آن‌ها عرضه می‌شود. زنان مسلمان، دوست دارند با مراکز ورزشی، مثل استخرهای شنای اختصاصی که فقط بانوان در آن رفت و آمد دارند و نیز مکان‌هایی برای اقامه‌ی نماز دست‌رسی داشته باشند و ما همه‌ی این امکانات را برای این افراد در مرکزمان فراهم کردیم. بنابراین، این بزرگ‌ترین هدف و پروژه‌ای بوده که من روی آن کار می‌کنم. راه‌اندازی مرکز سلامت بانوان مسلمان در این‌جا یک پروژه‌ی کاملاً مناسب از آن جهت بود که زنان مسلمان تمایل دارند در برنامه‌های کلی و عمومی سلامت شرکت کنند. در ایالات متحده، مرکز سلامتی که مختص زنان مسلمان باشد وجود ندارد. اسلام به ما می‌آموزد که ما باید هم به‌فکر سلامت ذهن و روان و هم به‌فکر سلامت جسم و بدن خود باشیم. بنابراین، هدف از تشکیل این مرکز، همه‌ی موارد و چیزهایی است که شما به‌عنوان یک مسلمان باید یاد بگیرید و بیاموزید. وظیفه‌ی من هم آموزش این نیاز به مردم بود که ما نه‌تنها باید خود را از نظر معنوی و روحانی بالا ببریم، بلکه باید به فکر سلامت جسم و بدن خود هم باشیم.

*از دیگر فعالیت‌های‌تان برای‌مان صحبت کنید. دیگر چه فعالیت‌هایی را دنبال می‌کنید؟

روی پروژه‌های بسیار دیگری، نظیر پروژه‌ی بهداشت روانی کودکان، ارائه‌ی خدمات مشاوره به زنان مسلمان و موارد مشابه نیز کار می‌کنم. یک اتاق بازی که بسیار سرگرم‌کننده است برای بچه‌ها درست کرده‌ام؛ این‌که یک اتاق بازی طبیعی درست کنم تا بچه‌ها با بازی در آن بتوانند از بازی‌های سالم و طبیعی لذت ببرند. بسیاری از کودکان مسلمان بعد از سپری کردن ساعت مدرسه و یادگیری دروس اسلامی به این‌جا می‌آیند تا آرامشی کسب کنند. ما در این‌جا یک سِت قطار و انواع و اقسام کتاب‌های مختلف را برای مطالعه‌ی بچه‌ها داریم؛ کتاب‌های اسلامی و کتاب‌هایی برای کودکان در اسلام. کلکسیونی از عروسک از سرتاسر دنیا در این‌جا جمع‌آوری و فرصتی را فراهم کردیم تا همه بیایند، آرامش کسب کنند و زمان خوبی را پس از گذراندن یک روز سختِ کاری یا رفتن به مدرسه در این‌جا سپری کنند.

من این کار را زمانی که به سرطان مبتلا شده بودم شروع کردم و خداوند به من لطف کرد و شفایم را داد. بنابراین، شروع کردم به جمع‌آوری همه‌ی این چیزهای شگفت‌انگیز و جالب؛ چون من را یاد زمان کودکی خودم و کارهایی که آن موقع می‌کردم می‌انداخت.

 در مورد خدمات و مشاوره هم باید بگویم، ما اتاقی داریم به اسم اتاق سکینه یا همان اتاق آرامش. خانم‌های زیادی به این اتاق می‌آیند و ما در این‌جا درباره‌ی چیزهایی که باعث مریضی قلب و روح انسان می‌شود صحبت می کنیم. در این اتاق، من از روش قرآن‌درمانی برای ارائه‌ی مشاوره یا نصیحت به بانوان استفاده می‌کنم. نصیحت، همان توصیه‌های دینی و مذهبی است؛ به خانم‌هایی که در زندگی زناشویی‌شان مشکل دارند کمک می‌کنم. فکر می‌کنم این افراد ممکن است به نوعی پیش‌رفت نفس نیاز داشته باشند؛ بنابراین از روی‌کرد آن‌ها در ارتباط با اسلام استفاده می‌کنم. من با کمک اسلام به آن‌ها کمک می‌کنم تا قوی‌تر و قدرت‌مندتر بشوند. بهترین روش برای به‌دست آوردن عزت نفس و قوی‌تر شدن، دانستن این حقیقت است که خداوند هیچ‌ظلمی به ما نمی‌کند و ما را به مقام‌های بالا می‌رساند. ما نیز چون مسلمانیم باید کوشش کنیم از ایده‌هایی که خداوند در قرآن درباره‌ی آن‌ها سخن به‌میان آورده، حمایت کنیم.

* به این همه فعالیت تبریک می‌گویم. شما این همه نیرو را چگونه به‌دست آورده‌اید؟

خداوند به من این توان را داده تا بتوانم برای جبران نعمت مسلمان شدن، آن‌چیزی که در توانم هست برای جامعه‌ی مسلمین انجام بدهم. او به من کمک کرد با جامعه‌ی غیرمسلمان آمریکا نیز با هدف کمک به آن‌ها برای داشتن درک بهتری از روش واقعی و حقیقی زندگی ما مسلمانان، تعامل داشته باشم. بنابراین، مسلمان شدن برای من تجربه و فرصت بسیار جالب و حیرت‌انگیزی بود. پس از آن‌که مسلمان شدم، اسلام زمینه‌ای فراهم کرد تا بتوانم انسانیتم را بالاتر ببرم؛ چون تا جایی که به من مربوط می‌شود، اسلام و روش زندگی ما یک نظام رفاه اجتماعی بزرگ است. اسلام به‌دنبال ترقی شرایط زندگی انسان‌هاست. اسلام به‌دنبال تلاش برای کمک به مردم در داشتن امید و پرهیز از ناامیدی است. بنابراین به‌عنوان یک روان‌درمانگر، همیشه از قرآن، سنت پیامبر h و روش‌های زندگی ایشان در کنار همه‌ی آموزش‌های لازم دیگر که در تحصیلات عالی آن‌ها را کسب کردم، برای کمک به درمان بیماری‌های قلب و روح استفاده می‌کنم. به‌عنوان یک استاد دانشگاه، وظیفه‌ی من آشنا کردن دانشجویان با حقیقت اسلام و درک بهتر آن است. تا به‌حال، دوره‌های زیادی را تدریس کردم، مثل مطالعه‌های مذهبی، زنان در اسلام و دوره‌های مختلف اسلامی. انگیزه‌ی من برای این کار تنها آموزش دین نبود، بلکه کمک به دانشجویانی بود که نیازمند به‌دست آوردن درک بهتری از اصول حقیقی اسلام و ماهیت این دین بودند. افراد زیادی هستند که دچار سوءتفاهم درباره‌ی روش زندگی ما مسلمانان شده‌اند و این به‌خاطر اطلاعات خامی است که آن‌ها از اسلام دارند.

*خانم دکتر! آیا شما با این‌همه فعالیت، فرصت ازدواج داشته‌اید؟

 (در حالی که دکتر جمیله می‌خندد.) بله، در کنار همه‌ی فعالیت‌هایم، با مرد نازنینی ازدواج کردم و سال‌هاست که با او زندگی می‌کنم. ما دوازده فرزند داریم که البته چهارتای آن‌ها از ازدواج قبلی من و هشت تای دیگر ثمره‌ی ازدواج دوم من هستند که روی‌هم می‌شوند دوازده فرزند. ما هم‌چنین 26 نوه و خانواده‌ی خیلی بزرگی داریم. بیش‌تر بچه‌ها و نوه‌ها به اسلام عمل می‌کنند و الحمدلله من از بابت این مسئله بسیار خوش‌حالم.

*دکتر جمیله به‌عنوان آخرین سؤال، آیا در طول سفرهای زیادی که داشته‌اید به ایران هم سفر کرده‌اید؟

من سفر دینی‌ام را با حج آغاز کردم. به کشورهای مختلف اسلامی رفتم و توانستم گونه‌های فرهنگی و آداب و رسوم ملل مختلف را در دنیای اسلام ببینم. به‌همراه گروهی متشکل از ادیان مختلف به کشور ترکیه سفر کردم تا پلی از درک متقابل میان ادیان مختلف بسازم. هم‌چنین برای شرکت در اجلاس بین‌المللی زنان اندیشمند به کشور ایران سفر کردم و پیام صلح جهانی را شخصاً به رئیس جمهور پیشین ایران اعطا کردم.

*ما نیز امیدواریم که شما همیشه سالم و سلامت، هم‌چنان در پی فعالیت‌های اسلامی‌تان موفق و پیروز باشید.