نابغه ایرانی بر فراز قله‌ی خواستن


هوش، استعداد و توانایی‌های ایرانیان در هیچ‌جای دنیا و بر هیچ‌کس پوشیده نیست و همیشه شاهدیم ایرانی‌ها در طی‌کردن بسیاری از مدارج علمی، فرهنگی، هنری و... بین برترین‌ها بوده‌اند. «آلیا صبور»، دختر ایرانی‌تبار به‌طور تمام‌وقت در دانشگاه نیویورک تدریس می‌کند و به‌عنوان یک نابغه، نام خود را در ردیف جوان‌ترین استاد دانشگاه‌های معتبر جهان در کتاب رکوردهای گینس ثبت کرده است.

آلیا صبور، اولین شهروند آمریکایی و ایرانی‌الاصل است که رتبه‌ی اولین و جوان‌ترین پروفسور زن را در تاریخ آمریکا به خود اختصاص داده است. رکورد قبلیِ جوان‌ترین پروفسور دانشگاه‌های جهان، متعلق به یک فیزیکدان اسکاتلندی به‌نام «کولین مک لورین» که شاگرد اسحاق نیوتن بود و در سال ۱۷۱۷ میلادی در ۱۹سال و ۷ماهگی این رتبه‌ی علمی را کسب کرده بود.

آلیا صبور در هشت‌ماهگی خواندن را آغاز کرد و از کلاس چهارم ابتدایی به کالج رفت تا در سطح کارشناسی، ریاضیات کاربردی بخواند. وی در ۱۰سالگی در دانشگاه استونی‌بروک ثبت‌نام کرد و در ۱۱سالگی با گرایش به موسیقی به‌عنوان عضو ارکستر سمفونی «راک‌لند» به اجرای قره‌نی پرداخت. آلیا چهارده‌ساله بود که مدرک لیسانس خود را از دانشگاه نیویورک اخذ کرد و دانشجوی دوره‌ی کارشناسی ارشد و دکتری در دانشگاه «درکسل» نیویورک شد.

وی در ۱۸سالگی، مدرک دکترای خود را از «دپارتمان تکنولوژی پیشرفته‌ی فوزیون» در دانشگاه «کانکوک» سئولِ کره‌جنوبی دریافت کرد و جوان‌ترین فردی بود که وارد دوره‌ی فلوشیپ پس از دکتری شد. او نشان‌گرهای سلولی خاصی را بر اساس تکنولوژی نانولوله‌ها ابداع کرد که در تحقیق‌های پزشکی کاربرد زیادی دارد. وی فقط 3 روز مانده بود 19ساله شود که برای تدریس دروس فیزیک در دانشگاه «کانکوک» در سئولِ کره‌جنوبی پذیرفته شد.

خانم جنیفر کراشویتز گفت‌وگویی با ایشان انجام داده که مطالعه‌ی آن خالی از لطف نیست. «جنیفر کراشویتز» دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد در زمینه‌ی پوشش تداخل امواج نوری از دانشگاه «روچستر» است. او از 19‌سالگی عضو فعال OSA بوده و مهندس برتر در رشته‌ی خود و رئیس شرکت مشاوره‌ی JK است.

 (OSA ) سازمان کارکنان تحلیلگر، یک اتحادیه‌ی پر جنب‌وجوش و روبه‌رشد حرفه‌ای در خدمات عمومی است که نمایندگی کارگران و کارمندان با عنوان تحلیلگر را در بیش از 50 سازمان در شهر نیویورک به‌عهده دارد و هم چنین طیف وسیعی از کارمندان شهرداری با عناوین حرفه‌ای. از سال 1985 حق مذاکره‌های جمعی را در اداره‌های جدید شهر نیویورک از قبیل مسکن، بهداشت، درمان، بیمارستان‌ها و حمل و نقل به‌دست آورد. به‌تازگی مجوز مذاکره‌های جمعی برای سیستم‌های مدیرانِ پروژه و مشاوران ارشدِ مدیریت را کسب کرد و در حال حاضر به دنبال نمایندگی هیات اداری تحلیلگران در سطح 2 و 3 در تمام سازمان‌های شهر است. این سازمان با هیات اجرایی منتخب اداره می‌شود.

*خانم صبور انتخاب شما را  به‌عنوان استاد در دانشگاه کانکوک سئول در کره جنوبی تبریک می‌گویم. یک روز از زندگیِ کسی که در رکوردهای جهانی گینِس به‌عنوان جوان‌ترین استاد دانشگاه انتخاب شده، چه‌گونه است؟

روز من شامل سخنرانی، شرکت در جلسات هیات علمی، هماهنگی با دانش‌آموزان و همکاران و راه‌اندازی آزمایشگاهم است. من می‌خواهم به‌اشتراک گذاشتن عشق و محبت را از آموزش بدهم برای همه‌ی کسانی که می خواهند آن را بشنوند. این عشق و علاقه‌ی من است .

*این اولین بار نیست که شما تدریس می‌کنید؛ تا همین اواخر در دانشگاه جنوبی شهر نیواورلئان، در ایالت لوئیزیانای آمریکا تدریس می کردید. یک دانشگاه عمدتاً آفریقایی- آمریکایی که طوفان کاترینا آن را ویران کرد . انگیزه و حس شما از تعهدتان در آن موقعیت چه بود؟

وقتی متوجه شدم این دانشگاه هنوز تحت نظارت FEMA (آژانس فدرال مسئول بازیابی فاجعه در مناطق آسیب‌دیده) است، احساس کردم که می‌توانم برای تدریس به آن‌ها کمک کنم؛ البته استخدام استاد در این دانشگاه به‌سختی انجام می‌شد؛ اما من پذیرفته شدم. مردم هم با کمک‌های بشردوستانه و ساخت خانه‌ها کمک زیادی کردند؛ اما راه من در ساختن، راه دیگری بود. پس تدریس در یک ترم را پذیرفتم که تا چهار دوره ادامه پیدا کرد. از این‌که آن موقعیت و فرصت بسیار پرارزش را پیدا کردم، خیلی خوش‌حالم.

*بدیهی است که تمام تلاش خود را به ترویج آموزش و کمک‌کردن به افراد نیازمند اختصاص داده‌اید. علاوه بر این، شما سعی می‌کنید الگویی برای دختران باشید که کلیشه‌های داده شده به جامعه‌ی علمی را شکسته است. آیا به‌نظر شما، موفق‌ترین راه شکستن این کلیشه‌هاست، یا این‌که به دختران القا کنیم که دنبال درجه در علم و ریاضیات باشند؟

مسئله‌ی مهم، برداشتن یک گام در زمان مناسب است. وقتی که دختران، موفقیت دیگران را می‌بینند این، خودش یک پیام قدرت‌مند است که آن‌ها توانسته‌اند آن را انجام دهند. من به‌عنوان زبان عمومی می توانم و قصد دارم کتاب بنویسم. من فکر می‌کنم آن‌چه که من انجام می‌دهم، تأثیرگذاری‌اش بیش‌تر است. اگر من بتوانم به‌عنوان بسیاری از مردم، به هدف رسیدن را ممکن کنم. من اعتقاد دارم که ما نیز نیاز به ایجاد یک تلاش آگاهانه در همنوعان‌مان هستیم.

*شما کلاس چهارم ریاضیات کاربردی را در دانشگاه «استونی‌بروک» شروع کرده‌اید که به دکترا منتج شده است و مطالعه‌های انجام شده در علوم مواد و مهندسی در دانشگاه «درکسل»؛ آیا به یاد دارید که از چه زمانی، شور و شوق علم‌آموزی در شما آغاز شد؟

تا آن‌جایی که یادم هست، همیشه می خواستم بدانم که هرچیزی چه‌گونه کار می‌کند. وقتی کوچک بودم با پدرم برای پیاده روی می‌رفتیم، او در باره‌ی موضوع‌هایی که من انتخاب می‌کردم و آن‌هایی که خودش می‌خواست، برایم توضیح می‌داد. ما به کتاب‌خانه می‌رفتیم و من کتاب‌ها را نگاه می‌کردم. من همیشه، فقط یادگیری را دوست داشتم و پدر و مادرم به من هدیه‌های آموزشی می‌دادند.

*شما روی وب‌سایت خود ذکر کرده‌اید که علاقه‌مندید برای کسانی که از بیماری دیابت رنج می‌برند مترِ قند خون‌های نوریِ غیرتهاجمی را توسعه دهید. بسیاری از خوانندگان ما بسیار مشتاق به شنیدن چگونگی این فن‌آوری جدیدِ در حال پیشرفت هستند.

این مانند یک پروژه مهم است که زندگی میلیون ها نفر از بیماران دیابتی را بهبود می‌بخشد و توسعه‌ی یک برنامه‌ی کنترلی برای قند خونِ غیرتهاجمی است. یک راه طولانی؛ اما راهی است برای رفتن و رسیدن به نتیجه برای افراد مبتلا به دیابت. این درست مانند هنگامی است که اولین کامپیوتر اختراع شد و به اندازه‌ی یک اتاق بود.

*علم، تنها شور و شوق شما نیست؛ شما نیز یک نوازنده‌ی مشهور جهانی در کلارینت ـ ساز قره‌نی ـ هستید که تلقی شد یک نابغه‌ی موسیقی پس از شما ساخته شده است اولین ارکستر خود را انجام کنسرتو کلارینت موتزارت، در 11 سالگی. آیا یک نوازنده خواهد بود که یک رؤیای واقعی برای انجام وجود دارد؟

گنجی‍نه‌های بسیار و شگفت‌انگیزی در ارکستر وجود دارد. من خیلی دوست دارم با کسانی که به کلارینت عشق می‌ورزند، در ارکسترها همکاری داشته باشم؛ البته اگر در هر یک از ارکسترهای بزرگ جهان دعوت شوم، برای من بسیار افتخار خواهد بود.

*دستاوردهای بسیاری از شما در شاخه‌های علوم، موسیقی و توسعه وجود دارد؛ با این حال، شما به کدام‌یک از این افتخارها می‌بالید؟

سوال خوب و دشواری است. افتخارهای من در چند بخش بوده... در علم، بزرگ‌ترین خاطره‌ی من، فارغ‌التحصیلی از دانشگاه استونی‌بروک بود. در موسیقی، بزرگ‌ترین خاطره‌ام، انجام کنسرت کلارینت «موتزارت» با ارکستر در 11سالگی بود. تا آن‌جا پیشرفت کردم که به امتیاز تدریس درSUNO  - دانشگاه جنوبی شهر نیواورلئان- نائل شدم .

*از شما بسیار سپاسگزارم از این‌که وقت خود را به اقلیت‌ها و گروه زنان OSA دادید. این فرصتی بود که از زندگی شگفت‌انگیز شما بیش‌تر بدانیم. در پایان سخن، خیلی دوست دارم به دانشمندان مشتاق و مهندسان زن در چند کلمه مشورت دهید.

روی هدف‌های شخصی‌تان مصمم باشید و اجازه ندهید که کلیشه‌های موجود در جامعه شما را متوقف کند. آیا منافع شما در این است که انتظارهای دیگران را در راه اشتباه برآورده کنید یا این‌که درست حرکت کنید؟ از شما متشکرم.

منبع:

www.osa.org/en-us/membership/grants_recognitions_special_services/mwosa/profiles/alia_sabur